#یا_مولا_ادرکنی
ای برترین بهانه ی ذکرِ مدام من
کِی مورد پسندِ تو گردم، امام من
از بسکه مانده ام ز مسیر تو بی خبر
شرمنده ام، ببخش قصورِ مدام من
دانم که دوستانِ شهیدم دعا کنند...
آدم شوم، چه سود از این فکرِ خام من
دارم امید، اذنِ شهادت بگیرم و...
همراه با قیامِ تو باشد، قیام من
بیدار کن به یک نظرت، روح غافلم
تا طعمِ مرگ را نچشاندی به کام من
با خویش، بادِ حادثه ها میبرد مرا
بی نفحه ی دعای تو، هر صبح و شام من
تا حال هم، به لطفِ تو آورده اَم دوام
وَرنَه نبود در رهِ خدمت، دوام من
خود را شبانه روز ملامت کنم، که حیف...
آخر نشد شَبیهِ مرامت، مرامِ من
عیب از من است، ای گلِ بی خارِ فاطمه
محضِ رضای او بده حسنِ ختام من
در کارنامه اَم نَنویسی، قبول شد...
شرمنده میشوم، چو بیارند نام من
عمری مرا کنارِ خودت جای داده ای
بد میشود که با تو نَمانَم، امام من
من همنشین خیمه ی هر روزِ روضه ام
جای دگر بنا نشود، این خیام من
یاد هِلالِ یک شبه ی زینبم، که گفت:
باشد! برادرم! نشدی هم کلام من
دارد دلِ صغیره ی تو آب میشود
پاسخ به او بده، نَه جوابِ سلام من
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
#درد_دل_نوکران_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه
سلام ای امام زمان،، ای عزیزم
سلام ای امید جهان،، ای عزیزم
زمان، چشمی از انتظار است بازآ
جهان، موجی از انفجار است بازآ
چه کودکشیها که عادت شد اینک
نصیب جنینها شهادت شد اینک
چه آوارها، گورهای بشر شد
چه خیلِ پزشکی که خود محتضر شد
چه آوارگانی که ماتم نشینند
و شاید همانها ترا هم نشینند
چه صبر و شکیبائیِ بینظیری
چه دلهای زهرائیِ دلپذیری
من از فاطمه گفتم و از علی، آه
و آنها شدند پیشمرگِ ولی، آه
من از کربلا دم زدم عمری، اما
شهیدانِ غزه شدند اِرباً اِربا
چه دلها که با انتظار تو رفتند
عروسک بغل، بیقرار تو رفتند
چه رِندان که گشتند، ایرانیُ الاَصل
یمن تا فلسطین، سلیمانیُ الاَصل
چه خوبان که هر یک به عهدش وفا کرد
دوساله، سهساله، جوان، پیر، زن، مرد
□ □ □
و من، هیچ کاری برایت نکردم
و جز نِق نِق و جز شکایت نکردم
اگر ای امامم، ولی باورَم من...
چرا پس دلت را، به درد آورَم من؟
بسا گریهاَت را در آوردهام، نه؟
ز بسکه جفا بر شما کردهام، نه؟
چقدر ای عزیزم، حَریصٌ عَلَیَّ؟
و گفتم فقط من، عَزیزٌ عَلَیَّ!
سوره توبه آیه ۱۲۸ لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَئوفٌ رَحيمٌ
من اینقدرها هم، لیاقت ندارم
که نامِ خودم را، مُحِبَّت گذارم
غلام تو هستم، ولی تابعَت نه
به تو دست دادم، ولی بایعَت نه
تو عمریست که غصه خوردی برایم
و من جای طاعت، برایت گدایم
به ظاهر ترا گرچه فرمانده خواندم
نه سرباز بودم، که سربار ماندم
کجا من شبیهِ محبِ تو هستم
کجا شاهدِ "مَن تُحِبِ" تو هستم
"پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
أضِفْ بِطَعامِكَ مَن تُحِبُّ في اللّهِ
كسى را كه به خاطر خدا دوستش
دارى، به غذاى خود ميهمان كن"
منی که به سفره، کنار تو هستم...
به هرجا که هستید، یار تو هستم؟
مگر باز، دستِ تو دستم بگیرد
همه هستیاَم را، ز هستم بگیرد
به اِحسان و اَلطافِ جدّ غریبت
سرِ پیریاَم، کاش باشم حبیبت
به نوکر، که صد بار در روضه جان داد
بگو کربلایم، ترا هم امان داد
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
هرگز نمیگویم مرا کم دوست داری
دارم یقین آقا، مرا هم دوست داری
خیلی زیاد از تو عنایت دیده ام من
از بس مرا ای باوفایم دوست داری
من تازه فهمیدم چقدر از یار دورم
اما مرا باز ای امامم دوست داری
گاهی ز تو دورم گهی نزدیک، والله
دانم که در وصل و فراقم دوست داری
آخر مرا ای نازنین بهر چه خواهی؟
با اینهمه جرم و گناهم دوست داری
شاید مرا روز مبادا کار داری
با تو قراری را که دارم دوست داری
آیا مرا از یاورانت میشماری؟
آیا مرا خطِ مقدم دوست داری؟
جدّ غریبت با غلامان همنشین بود
آری غلامت را مسلَّم دوست داری
روی سیاهم را مبین، قلبم سفید است
نور حسینی را به قلبم دوست داری
آقا دعا کن تا بمانم پای کارت
تو ماندنَم را زیر پرچم دوست داری
ذکر تو میگویم، ولی در معرکه چون
سازم ظهورت را فراهم دوست داری
خواهم برایت قطعه قطعه گردم آخر
روزیکه میبینی شهیدم دوست داری
حرف از اسیری میکُشد ما را، شنیدم
وقتی ز عمه روضه خوانم دوست داری
این نالهی بانوی غمها کشت ما را
نَحنُ اُسارا آلِ زهرا کشت ما را
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
"به بهانه ایام نیمه شعبان"
در مَطلَعُ الفجری که امرِ داور آید
با صد امانت، زادهی پیغمبر آید
یک چادرِ خاکی، بروی دست دارد
بر دستِ دیگر، با گُلی که پرپر آید
پیراهنی کهنه، امانت نزد آقاست
شاید عبای پارهای بر پیکر آید
وقتی که میگوید: اَنابنُ الذِّبحِ اَعظم
والله، با صوتُ الحزینِ حنجر آید
صحبت ز چشمی تیر خورده دارد انگار
شاید به همراهش، امیر لشکر آید
گریانِ طفلِ تشنهای باشد دمادم
اشکش، بیادِ ارباً اربا اکبر آید
□ □ □
آن وارثِ تیغِ دو دَم، الله اکبر
با نعرهی صوتِ اَنابنُ الحیدر آید
ذکرِ اَنابنُ الفاطمه، رمزِ خروجش
یعنی به لب، با آیههای کوثر آید
آندم ندا آید که: اَینَ الفاطمیّون
هر کس که زهرائی است، نزد دلبر آید
از هر طرف، مخصوصاً از ایرانِ زهرا
با پا نه، بلکه هر فدائی با سر آید
گردانی از رزمندگانِ نابِ اسلام
پا در رکابِ حضرتش، با رهبر آید
در اِعتلای آیهی اَجراً عظیما
هر کس مجاهد بود، با آن سَرور آید
یارانِ بیسر، دور تا دورش قطارند
همراهِ او، خیلِ شهیدِ پرپر آید
ما راستی، در این صفِ یاران کجائیم؟
وقتی که مولا، از پسِ پرده درآید
آن سیصد و آن سیزده یاران کیانند؟
آیا بما، حتی سیاهی لشکر آید؟
باید برای روزِ موعودش بکوشیم
وقتی که از کعبه، به چشمانِ تر آید
باید که در پای رکابش، سر بریزیم
نوکر سزاوار است، صَلِّ وَانحَر آید
□ □ □
محشر اگر، اربابِ عالم بیسر آید
خیلی بد است آنجا، که نوکر با سر آید
من سالم و بیدرد، در محشر بیایم؟!
آنجا ولی، پهلو شکسته مادر آید؟!
من با چه توجیهی، سرم بالا بگیرم؟
روزیکه با فرقِ شکسته حیدر آید!
شرمندهام، بیاضطرار آیم به محشر
آنجا، اگر مظلومه زینب مضطر آید
امروز، فکرِ یاریِ اسلام باشیم
وَرنَه، بزودی مهلتِ ما هم سرآید
مظلوم را یاریم و ظالم را بکوبیم
وَرنه به ظلمِ دیگری، دشمن برآید
در دل برای انتقامش، انقلابی است
در انتخابِ ما، همانا انتصابی است
#یا_مولا_ادرکنی
#یا_مولا_ادرکنی
رهرو آن است، که هر صبح براتش بدهند
با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند
هر شب احیا کند، آنکه بچِشَد طعمِ سحر
هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند
ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت
ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند
مژده ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی است
کز جمال ازلی، جلوهی ذاتش بدهند
چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود
هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند
دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد
دیدهی دیگری اندر ظلماتش بدهند
چارده نورِ الهی، همه صف میبندند
یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند
چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر
همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند
بادهی آب بقا روزی هر کس نشود
ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند
بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است
عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند
با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا
هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند
هر که شد زندگی اَش، وقفِ اباعبدالله
شهد شیرین شهادت به مماتش بدهند
زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز
پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند
تشنهی بادهی ارباب نمانَد عطشان
خودشان جرعهای، از آب فراتش بدهند
گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند
بِالله از گریهی در حشر نجاتش بدهند
با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین
باز با سنگ جواب صدماتش بدهند
لطمه زد زینب کبری بخودش در گودال
از چه با خنده جواب لطماتش بدهند
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
دستی خوش است سوی قنوتِ دعای تو
دستی دگر، ملازمِ بندِ عبای تو
سوزِ دعا همیشه اجابت نمیشود
جز آنکه داشت شور و نوا، با ولای تو
حالی که درهم است چو گیسوی درهمت
باید تمسکی، سوی موی رهای تو
دلدادگی و عاشقی و سرسپردگی
ثابت نمیشوند، بجز پیش پای تو
دلتنگِ روی ماهِ تو، مَردِ شهادت است
هرگز به دوست، ره نبرد مدعای تو
ناقابل است جانِ من، اما بخر مرا
حیف است صرفِ عمرِ گِران، جز برای تو
تا با تو زندگی نکنم، بندگی محال
از من خدا نمیگذرد، جز رضای تو
با شهرِ پرگناه، دلت را شکسته ایم
ما قاصریم، زین غمِ بی منتهای تو
ما را بخاطر گلِ روی علی ببخش
بگذر ز ما، به صاحبِ ایوان طلای تو
ما را بجز هوای نجف مبتلا مکن
سخت است بی تو، همنفَسی در هوای تو
ما ناامید از نفَسِ روضه نیستیم
چشمِ امیدِ ماست، سوی کربلای تو
یک بانو از مدینه به قم آمد و ندید
در قم به غیر شیعه، بجز آشنای تو
یک بانو از مدینه به گودالِ خون رسید
وای از اسیریِ همهی عمههای تو
تا آن زمان، که عمه اسارت نرفته بود
اینسان نبود درد و بلا، برمَلای تو
کعب نی و هجوم به ایتام یکطرف
وای از نگاهِ شوم، به شام بلای تو
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
تو طبیبِ دوّاری، کِی کنی دل آزاری
میدهی شفا اما، کشته مرده ها داری
صد هزارها یارِ، جان به کف بفرمانت
ای وصیِ پیغمبر، کِی غریب و بی یاری
یوسفی و کنعانهاست، بیقرارِ دیدارت
با سپاهی از یعقوب، یک قرارِ دیداری
چشمها براهِ تو، مانده بر نگاهِ تو
تا که یوسف زهرا، کی رسد به بازاری
ای دلِ غمین عرشت، خونِ عاشقان فرشت
کو برای جامانده، دلبری خریداری
اشکِ دیدگانِ ما، چشمِ خون فشانِ ما
شاهد و نشانِ ما، از فراقِ دلداری
گرچه خوابِ غفلت هست، گرچه بزمِ عشرت هست
گوشه و کنارِ شهر، مانده چشمِ بیداری
خیلِ روسیه کم نیست، بسترِ گنه کم نیست
با وجود این غمها، هست خیلِ غمخواری
گرچه از گله مندی، گاه دیده میبندی
باز هم ترا هستند، دوستانِ بسیاری
عده ای به یک لبخند، بر رخ تو دل بستند
لحظه ای تبسم کن، محضِ خاطرِ یاری
ما امیدواران را، ناامید کِی سازی
از وصالِ روی خود، با دلِ گرفتاری
خود بگو بپای تو، ما چگونه میمانیم؟
یک اسیرِ هجران یا، یک شهیدِ خونباری؟
تو بپای ما عمری، ما بپای تو گاهی
پس چگونه ما با تو، کرده ایم همکاری
گاه در دلِ روضه، چون تو چشمِ تر داریم
جای شکرِ این باقیست، باز دلخوشی داری
با کدام اشک آرام، میشود دلِ خونت؟
اشک بر رخِ نیلی، یا به زخمِ مسماری؟
بعد از این علی تنهاست، مونسش فقط غمهاست
وای اگر فِتد چشمش، سوی خونِ دیواری
گریۀ حسینش هست، اشکِ زینبنش هست
وای از حسن وقتی، گوشه ای کند زاری
گریه کن خدا را شکر، موسم فرج حتمی است
انتقامِ سختی را، گیری از ستمکاری
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
هرگز نمیگویم مرا کم دوست داری
دارم یقین آقا، مرا هم دوست داری
خیلی زیاد از تو عنایت دیده ام من
از بس مرا ای باوفایم دوست داری
من تازه فهمیدم چقدر از یار دورم
اما مرا باز ای امامم دوست داری
گاهی ز تو دورم گهی نزدیک، والله
دانم که در وصل و فراقم دوست داری
آخر مرا ای نازنین بهر چه خواهی؟
با اینهمه جرم و گناهم دوست داری
شاید مرا روز مبادا کار داری
با تو قراری را که دارم دوست داری
آیا مرا از یاورانت میشماری؟
آیا مرا خطِ مقدم دوست داری؟
جدّ غریبت با غلامان همنشین بود
آری غلامت را مسلَّم دوست داری
روی سیاهم را مبین، قلبم سفید است
نور حسینی را به قلبم دوست داری
آقا دعا کن تا بمانم پای کارت
تو ماندنَم را زیر پرچم دوست داری
ذکر تو میگویم، ولی در معرکه چون
سازم ظهورت را فراهم دوست داری
خواهم برایت قطعه قطعه گردم آخر
روزیکه میبینی شهیدم دوست داری
حرف از اسیری میکُشد ما را، شنیدم
وقتی ز عمه روضه خوانم دوست داری
این نالهی بانوی غمها کشت ما را
نَحنُ اُسارا آلِ زهرا کشت ما را
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
رهرو آن است، که هر صبح براتش بدهند
با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند
هر شب احیا کند، آنکه بچِشَد طعمِ سحر
هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند
ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت
ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند
مژده ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی است
کز جمال ازلی، جلوهی ذاتش بدهند
چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود
هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند
دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد
دیدهی دیگری اندر ظلماتش بدهند
چارده نورِ الهی، همه صف میبندند
یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند
چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر
همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند
بادهی آب بقا روزی هر کس نشود
ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند
بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است
عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند
با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا
هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند
هر که شد زندگی اَش، وقفِ اباعبدالله
شهد شیرین شهادت به مماتش بدهند
زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز
پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند
تشنهی بادهی ارباب نمانَد عطشان
خودشان جرعهای، از آب فراتش بدهند
گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند
بِالله از گریهی در حشر نجاتش بدهند
با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین
باز با سنگ جواب صدماتش بدهند
لطمه زد زینب کبری بخودش در گودال
از چه با خنده جواب لطماتش بدهند
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
دستی خوش است سوی قنوتِ دعای تو
دستی دگر، ملازمِ بندِ عبای تو
سوزِ دعا همیشه اجابت نمیشود
جز آنکه داشت شور و نوا، با ولای تو
حالی که درهم است چو گیسوی درهمت
باید تمسکی، سوی موی رهای تو
دلدادگی و عاشقی و سرسپردگی
ثابت نمیشوند، بجز پیش پای تو
دلتنگِ روی ماهِ تو، مَردِ شهادت است
هرگز به دوست، ره نبرد مدعای تو
ناقابل است جانِ من، اما بخر مرا
حیف است صرفِ عمرِ گِران، جز برای تو
تا با تو زندگی نکنم، بندگی محال
از من خدا نمیگذرد، جز رضای تو
با شهرِ پرگناه، دلت را شکسته ایم
ما قاصریم، زین غمِ بی منتهای تو
ما را بخاطر گلِ روی علی ببخش
بگذر ز ما، به صاحبِ ایوان طلای تو
ما را بجز هوای نجف مبتلا مکن
سخت است بی تو، همنفَسی در هوای تو
ما ناامید از نفَسِ روضه نیستیم
چشمِ امیدِ ماست، سوی کربلای تو
یک بانو از مدینه به قم آمد و ندید
در قم به غیر شیعه، بجز آشنای تو
یک بانو از مدینه به گودالِ خون رسید
وای از اسیریِ همهی عمههای تو
تا آن زمان، که عمه اسارت نرفته بود
اینسان نبود درد و بلا، برمَلای تو
کعب نی و هجوم به ایتام یکطرف
وای از نگاهِ شوم، به شام بلای تو
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
به بهانه روز ترویه، درد دل با امام زمان ارواحنافداه
دوباره محضرِ تو، سربزیر آمدهام من
برای درکِ حضورِ تو، دیر آمدهام من
منم همانکه نکرده، اَدای حقِّ تو جانان
نمک ز خوانِ تو خورده، ولی شکسته نمکدان
نشد چنانچه تو خواهی، ترا بخواهم عزیزم
نشد چنانچه تو گویی، سری بپای تو ریزم
ترا نخواندهام آنگونه ای، که باید و شاید
ترا نخواسته ام با، همه نباید و باید
بجای امر تو، خود محوری شده کارم
بجای حال و هوای تو، فکرِ باغ و بهارم
کجاست با تو دلِ من، کجاست با تو هواسم
چرا ز دوری تو، واقعاً نهراسم
صدای پای تو یکدم، بگوشِ بسته نیامد
تبِ دعای تو یک شب، به چشم خسته نیامد
اگرچه نامه سیاهم، اگرچه غرق گناهم
به قلهی جبلُ الرّحمه، مانده نگاهم
ز هرچه شرّ و بدی، دادهای تو نجاتم
به هرچه خیر و خوشی، دادهای تو براتم
منی که منتظر از قدر، تا شبِ عرفاتم
نه صاحبِ حسناتم، نه در غمِ عرصاتم
اگرچه نیستم آقا زهیر و حر و حبیبت
من و امید به این، روضه های جدِّ غریبت
صدای پای محرم، رسد بگوشِ حریفان
و من نمیشنوم، زنگِ کاروانِ غریبان
بحقِّ معجر زینب، بحقِّ چادر زهرا
مرا بخوان که بگردم، فدای عصمت کبرا
به کودکی که، در آغوشِ اهلِ قافله گردد
به دختری که، کفِ پایش آبله گردد
به خواهری که، نگاه از برادرش نکند دور
به مادری که، دلش دمبدم بزند شور
به اشک دیدهی قاسم، تعارفِ عسلم کن
بحقِّ کشتهی گودالِ خون، بیا بغلم کن
بخر مرا که ندارم، به غیرِ گریه امیدی
ببر مرا و به مادر، بگو رسیده شهیدی
به سیدالشهدا، جان نثارِ بی کفنم کن
بیا و جامهی اِحرامِ سرخ را به تنم کن
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh