#روضه_امام_رضا_ع
دیدی اگر عبا بسرم بود چاره کن
فکری برای این جگر پاره پاره کن
دیدی اگر به کوچه زمین خوردنِ مرا
یاد از زمین فتادنِ مَه در شراره کن
همراه من بیا و در حجره را ببند
آنگه میان گریه بحالم نظاره کن
رنگِ پریدۀ من اگر مشکلِ تو بود
یادی ز یاس نیلی و آن گوشواره کن
دیدی اگر جمال جگر گوشۀ مرا
پس احترامِ کاملِ آن ماه پاره کن
دیدی اگر پدر به سر زانوی پسر
گریه به غربت بدنی پاره پاره کن
دیگر مرا نبینی و او حجت خداست
با جان و دل اطاعتش از هر اشاره کن
نعش مرا بگیر و به هرجا که او رَوَد
یاد از مشایعت به شبی بی ستاره کن
#روضه_امام_رضا_ع
@hajmahmoodzholideh
#روضه_امام_رضا_ع
رنگی اگر پرید ، نظر بر رویش کنید
قلبی اگر شکست ، دلی دلجویش کنید
وقتی عبا به پای کسی گیر می کند
کاری برای زخم سر زانویش کنید
یاری کنید وقت زمین خوردنِ کسی
پایی که خسته ماند پر از نیرویش کنید
وقتی کسی به روی زمین درد می کشد
فکر گشودنِ گره از اَبرویش کنید
دیدید اگر چو مار گزیده شود کسی
بی وقفه رو به قبله ، سرِ زانویش کنید
حالا بگو قیافه شناسی بیاورند
گل چون شناخته نشود ، پس بویش کنید
چون محتضر به زلف پریشان ز پا فتد
دستی شبیه شانه در آن گیسویش کنید
زهری که بر جگر بنشیند ، علاج نیست
هر چند بحر آبِ خنک دارویش کنید
باید که قبلِ حادثه فکر علاج بود
یعنی امام را مددِ نیکویش کنید
وقتی که روز واقعه یارش نمی شوید
پس پشت پنجره سخن از آهویش کنید
حتی اگر امام رضا رأفتی کند
این لطف اوست ، دست دعا را سویش کنید
حالا بیاد مادر پهلو شکسته گفت :
دستی اگر شکست ، مدد بازویش کنید
#روضه_امام_رضا_ع
@hajmahmoodzholideh
#در_رثای_حضرت_سکینه_س
نقش جلیله دخترِ ارباب سرجدا
بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا...
کمتر نبود از هنرِ عمه های خود
با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا
یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان
مرهون نوحه های سکینه ست کربلا
آن بانویی که عابدۀ اهلبیت بود
با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما
راه حسین، راه قیام است و راه خون
باید همیشه زنده نگه داشت راه را
تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی
گفت از هزار داغ، یکی را برای ما
وقت غروب بود و أذانی نمی رسید
إلاّ صدای هلهلۀ لشگر دَغا
دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه
در لابلای شیون و غوغای ماجرا
یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل
یک فوج نیزه، معجرِ زنهای با حیا
دست خودم نبود که فریاد میزدم
معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا
دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود
یک نابکار، با طمع و حرص، بی هوا
در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم
دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها
دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان
با دامنِ به شعله نِشسته ،سوی کجا؟
میگفت با تمام نواهای زخمی اش
اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا
این موجِ کربلا همه را غرق می کند
مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا
#در_رثای_حضرت_سکینه_س
@hajmahmoodzholideh
#السلام_علیک_یا_امام_حسن_عسگری_ع
گدای کوی تو آقاست یا اباالحجه
که زیر سایۀ مولاست یا اباالحجه
نگفته ، حاجتِ دل را برآوری آقا
ز بسکه لطف تو با ماست یا اباالحجه
به خوان نعمت تو انبیاء بنشستند
که دست جود تو غوغاست یا اباالحجه
هزار حاتم طایی گدای سفرۀ تو
که سفره دار تو یکتاست یا اباالحجه
که گفته گوشۀ تبعید فیض جاری نیست
کرامت تو ز بالاست یا اباالحجه
بهارها همه دم صحبت از گُلت دارند
گُل تو یوسف زهراست یا اباالحجه
هزار یوسف مصری غلام یوسف تو
دَمَت هزار مسیحاست یا اباالحجه
خبر دهند به اردوی سوگوارانت
بساط ناله مهیّاست یا اباالحجه
صدای نالۀ مهدی بگوش می آید
که نور چشم تو تنهاست یا اباالحجه
عزای غربت تو بوی مجتبی دارد
دلت کرانۀ غمهاست یا اباالحجه
فراق و غربت و تبعید و رنج ، قوط تو شد
که غصه یار تو مولاست یا اباالحجه
هنوز یار نداری که یاری تو کند
که از مزار تو پیداست یا اباالحجه
شکسته باد نظامی که حرمت تو شکست
مزار تو همه دلهاست یا ابالحجه
هزار گنبد تابان به مرقدت روشن
که فرشت عرش معلّاست یا اباالحجه
ملائک حرمت با وقار می گویند:
که کربلای تو اینجاست یا اباالحجه
#السلام_علیک_یا_امام_حسن_عسگری_ع
@hajmahmoodzholideh
#شهادت_امام_حسن_عسگری_ع
رنج و هجران و بلا از غربتم لبریز بود
دیده ، عمری بود ، از غمهای من خونریز بود
کربلایم سامرا و قاتلم زهر جفا
گوشۀ تبعیدگاهم ، قتلگاهم نیز بود
دیده ام از نینوا هردم زیارتگاه داشت
ناله ام ، صبح و مسا مانند رستاخیز بود
درد تحقیر و حکایت نامۀ بی حرمتی
گوشه ای از آن غضبهای جنون آمیز بود
این همه درد و شکنجه این همه صبر و فراق
در برِ خانه نشینیِ علی ناچیز بود
خاطر رنجیده ام ، داغِ در و دیوار داشت
عمر کوتاهم تماماً یاد آن دهلیز بود
اولین دستِ ستمگر ، یاسِ طاها را شکست
بعد از آن غم ، هر بهاری نزد ما پائیز بود
نقشۀ قتل من از دیرینه مطرح شد ولی ...
پیش دشمن فتنۀ تبعید دستاویز بود
زخم پنهان دلم ، مرهم ندارد غیر زهر
از همان زهری که بهر مجتبی تجهیز بود
دست لرزانم ، گواهِ زخم سوزان من است
کشتنِ این زهر مثل نیزه های تیز بود
آخرین خورشید پیدایم ولی در پشت ابر
درد پنهان بودن از شیعه ملال انگیز بود
در میان شیعیانِ خویش ماندم ناشناس
سیره ام با این وجود از هجرشان پرهیز بود
دیده بستم همچو یعقوب از جمال یوسفم
آخرین دیدار با مهدی چه حزن انگیز بود
می رسد اینک زمان انتقام ای شیعیان
قائم ما می ستاند حقِّ ما از دشمنان
#شهادت_امام_حسن_عسگری_ع
@hajmahmoodzholideh
#میلاد_پیغمبر_اکرم_ص
گاهی غزل بخوانم و گاهی غزل شوم
گاهی به تکه پاره ای دل بدل شوم
گاهی که صحبت از لب لعل تو می کنم
انگار که تعارف جامی عسل شوم
جانم غزال تیر نگاه نجیب توست
بی تو چگونه کشتۀ تیر اجل شوم
بی مهر تو محلی از اعراب نیستم
وقتی نگاه می کنی اهل محل شوم
گفتی ز طول سجده مقرب شوی به حشر
بگذار تا حدیث تو را فی المثل شوم
در لحظۀ خطیر حماسه مرا بخوان
ورنه به مکر زهد و ریا معتزل شوم
قالوا بلای ما به تو تنها الست نیست
روزی هزار بار چو روز ازل شوم
گفتند بی بها که بهشتی نمی شوم
بر من دعا کنید که اهل عمل شوم
حالا که مست بادۀ ناب پیمبرم
باید موحدانه کنم وصف دلبرم
ای اشهدت گواه خدا،لاشریک له
چون تو ترانه ی دل ما لا شریک له
تو آمدی و بندگی آغاز شد چه خوب
با تو شروع شد همه جا لا شریک له
عالم خبر ز خلقت یکدانه ی تو شد
تا بشنود ندای تو را لاشریک له
ابلیس از فریب شما ناامید ماند
وقتی که گفت ارض و سما لاشریک له
کسرا ز اقتدار قدومت فرو نشست
وز چارده ستون ولا، لا شریک له
بت ها صدای پای تو را تا شناختند
عابد شدند پیش تو با لا شریک له
ای بت شکن به قصر دل ما سری بزن
کسرا بریز و خیمۀ پیغمبری بزن
ای برگزیده در دو سرا مصطفی تویی
قبل از قدیم هم شجر مرتضی تویی
ای پرتو ائمة الاطیاب ،نور تو
روح مطهر همه ی اولیا تویی
عالم به خاطر تو فقط آفریده شد
تاج سر اباالحسن و مجتبی شدي
نور نبوت تو امامت به بار داد
یعنی که علت و سبب هل اتا تویی
تبریک هر رسول الوالعزم با تو گفت :
بعد سلام: سید ما انبیاء تویی
بر شان تو خلیل خدا غبطه می خورد
در ملک حق یگانه حبیب خدا تویی
ای قسط و عدل، موهبت دین حضرتت
سرمایۀ محبت آل عبا تویی
هرگز بلند مرتبه تر از تو کس نشد
السابقون تر از همۀ ازکیا تویی
امر تو شد مطاع جمیع فرشتگان
دارندۀ شرافت ارض و سما تویی
وقتی برای کرب و بلا گریه می کنی
انگار از ازل به غم کربلا تویی
ما را ظهور تو ز جهالت نجات داد
آری صدای گرم تو ما را حیات داد
ای شیوه ی خدایی تو فوق کارها
وی سیرۀ الهی تو تا دیارها
چون تو کسی حدیث ولایت نخوانده است
حرف تو بهترین سخن روزگارها
هرگز حجاب ، مانع تو با خدا نبود
موسی کجا،تکلم لیل و نهارها
عالم حیات یافت ز تو چشمۀ بقا !
وز اشک تست گریه ی شب زنده دارها
میلاد تو که پردۀ ظلمت کنار زد
شد کعبه پرده دار شما پرده دارها
پاکیزه تر ز گوهر نابت نیامده
ای معتبر ز تو همۀ اعتبارها
پاییز از تبرّی تو خشک می شود
سبز از تولّیِ تو شود نوبهارها
دنیا شبانه روز مدار اذان تست
نام تو پنج نوبه رسد از منارها
احکام دین معطل اگر ماند بعد تو
از بس رسید آل تو را ناگوارها
در هر بلا به راه ولا امتحان شدی
لعنت به قاتل تو و هیزم بیارها
باید بساط نافله ای دست و پا کنیم
باید امیر قافله ای را صدا کنیم
ای سینۀ تو حافظ گنجینۀ علی
تنها تویی مباشر دیرینۀ علی
قرآن فقط به سینۀ تو می کند نزول
گنج ولایت است فقط سینۀ علی
تنها نه با علی که دلش با تو هم نبود
هر کس که داشت در دل خود کینۀ علی
تو با نمک تری اگر از یوسف نبی
روی جمال تست به آیینۀ علی
کوثر عطیه ایست به خُلق عظیم تو
بلکه هدیه ای به طمأنینۀ علی
معراج تست لیلة الاسرای فاطمه
وان شب نشینی است به دوشینۀ علی
شایستۀ حکومت ناب محمدیست
آل علی و دولت و کابینۀ علی
روز ظهور مهدیِ موعودِ نسل تو
یوم الحسین باشد و آدینۀ علی
مِی میزنم ز باده ی دلبر شبانه روز
دم می زنم ز احمد و حیدر شبانه روز
#میلاد_پیغمبر_اکرم_ص
@hajmahmoodzholideh
#میلاد_رسول_اکرم_ص_و_امام_صادق_ع
ای مدح تو در سوره و آیات مکرر
وی وصف تو در جمع روایات مکرر
قرآن همه در مدح تو گویی شده نازل
جبریل به تشریح سَجایات مکرر
فرموده خدا بر تو مباهات فراوان
کرده است خدا غرق عطایات مکرر
هر معجزه ات لطف و عطای دگری شد
اَبناء بشر دید هدایات مکرر
عالم همه در سایۀ لطفت متنعّم
کز رحمت تو آمده آیات مکرر
با اینکه سِزَد سایۀ تو بر همه آفاق
شد اُمّت تو غرق عنایات مکرر
آن طایفه که حقِ تو نشناخت ،، پس از تو
شد سلطنتش غرق جنایات مکرر
خناس ندارند اَمان از غضب تو
ثبت است از این دست حکایات مکرر
از بدر و اُحد آمده تا خیبر و خندق
وصف تو و حیدر به کنایات مکرر
دور و بر تو حیدر کرار همه عمر
می ساخت علی دفعِ بلایات مکرر
باید چو علی جان به تو تسلیم نمائیم
هنگام خطرها و رازیات مکرر
هر باده ز دستان تو صد جام طهور است
ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است
آری سخن از خلق نکوی تو چه زیباست
زیباتر از آن طاعت کوی تو چه زیباست
حیف است سخن از رخ زیبات نگوئیم
امّا طلب سیره و خوی تو چه زیباست
از یوسفِ یعقوب ، تو هستی نمکین تر
در مَسلَخِ جان دیدن روی تو چه زیباست
در آینۀ روی علی روی تو پیدا
سیمای تو در جلوۀ هوی تو زیباست
از هیبت تو ارث بَرَد ام ابیها
با فاطمه اسرار مگوی تو چه زیباست
ارثِ تو پس از فاطمه نزد حسنین است
از گلشن تو نَشئۀ بوی تو چه زیباست
عطر حسن و بوی حسین است بهاران
باران همه از آب وضوی چه زیباست
بر لعل لبت ، مُهر صفت ، بوسه نوشتند
گفتی به حسین ، خطّ گلوی تو چه زیباست
انگشت تو سرشارتر از سینۀ مادر
مَستیِ گوارای سَبوی تو چه زیباست
می خواند خداوند ترا ، اشرف مخلوق
می گفت ملک پیچشِ موی تو چه زیباست
ما را به صف حشر جدا کن ز حریفان
رسوایی آنروزِ عدوی تو چه زیباست
هر باده ز دستان تو صد جام طهور است
ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است
توفیق اگر گوشۀ چشمت برساند
ما را به سراپردۀ عصمت برساند
حُبَّت اگر از سینه به اخلاص بجوشد
شک نیست به والاییِ نیّت برساند
بیهوده ز مِهر و غم تو دم نتوان زد
دل را غمِ دلدار به طاعت برساند
جَشنی که برای تو همه سال بگیریم
بایست که ما را به حقیقت برساند
مومن به جز احکام ، که مومن شدنی نیست
پس راه شریعت به طریقت برساند
این ذِلّتِ عصیان نگذارد بخود آییم
لطف تو مگر باز به عزّت برساند
آندم به تَوَلّای تو داریم صداقت
کز دشمن دینت به برائت برساند
با ظلم کنار آمدن و جَهد نکردن
هیهات ، که ما را به سعادت برساند
بیداری اسلام اگر اوج گرفته
ما را نفس توست به شوکت برساند
از منحرفان دور شدن کارِ دلِ ماست
ایکاش کسی حرف به دولت برساند
خشنودیِ یک عمر ، که دانست چه روزیست؟
آن روز که ما را به شهادت برساند
هر باده ز دستان تو صد جام طهور است
ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است
#میلاد_رسول_اکرم_ص_و_امام_صادق_ع
@hajmahmoodzholideh
#رباعي_میلاد_رسول_اکرم_ص_و_امام_صادق_ع
با آمدنت قرار دلها آمد
محبوبترین نگار دلها آمد
این نور محمد است و فجر صادق
با عطر دو گل بهار دلها آمد
#رباعي_میلاد_رسول_اکرم_ص_و_امام_صادق_ع
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
شنیده ام به محبان محبتی داری
به چشمهای غلامان عنایتی داری
هنوز حسرت رویت نرفته از دل من
برای وقت ملاقات فرصتی داری؟
دلم برای صدای تلاوتت تنگ است
شنیده ام که چه زیبا قرائتی داری
دعای عهد بخوانم که رؤیتت سازم
چه رونمای رشیدی، چه طلعتی داری
به صد امید هماره به خویش میگویم
تو هم از اینهمه دیدار قسمتی داری
اگر چه نزد تو چندیست رفته ام از دست
برای خوب شدن باز مهلتی داری؟
جمال روشن خود را به چشم من درکش
امید دارم و دانم اجابتی داری
مرا برای سپاه خودت سوا فرما
برای یاری مظلوم، امتی داری
بیا و حق علی را به خلق ثابت کن
که از خداست که حقِ ولایتی داری
ِ
مدافع حرمم کن که مثل تو باشم
مقابل صف دشمن چه هیبتی داری
چقدر بر کف تو ذوالفقار می آید
که در برابر کفار قدرتی داری
همیشه پرچم تو همچو نام تو بالاست
به بام قلۀ اسلام رفعتی داری
برای فتح حرم، لشگر تو آماده ست
هنوز لشگر مردان غیرتی داری
مدینه، کرب و بلا، مکه، قدس، منتظرند
بیا که فاطمه گوید چه غیبتی داری...
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#یا_رب_ادرکنی
چه شیواست لحن مناجات با تو
چه زیباست وقت ملاقات با تو
چه غوغاست شبهای جمعه حریمت
بر این بندگانت مباهات با تو
چه خوب است حال خضوع و خشوعی
که پیوند دارند حاجات با تو
به ذکر علی با تو خلوت گُزیدن
قبولِ تمام عبادات با تو
به وقت سحر، گریه و توبه با من
به عشقِ حسینت مراعات با تو
بنام حسن گفتگوی تو با من
تَرحم به اهل موالات با تو
دعا و نوای دل و اشک، با من
ز چشمان زهرا مهمات با تو
خجالت ز کوه گنه با من اما
گذشت از جزا و مجازات با تو
تضرع به درگاه غفار با من
عبور از عذاب و مکافات با تو
چو آقا که دارد به نوکر توجه
توقع ز بنده، عنایات با تو
من و درد و داغ و بلا و مصیبت
تسلی به کوهِ مصیبات با تو
تو جَلوت دهی «لَستُ أهلاً لَهُ» را
که باشد تمام کرامات با تو
من و آرزوی شهادت به کویت
هدایت به سوی کمالات با تو
من آوارۀ روضۀ قتلگاهم
من آشفتۀ شعلۀ خیمه گاهم
#یا_رب_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#السلام_علیک_یا_حضرت_عبدالعظيم_الحسني_ع
شُکرِ لِلَّه، شهرِ ما را آبرویی دیگر است
قبلۀ تهران، نمادِ کربلای دلبر است
حضرت عبدالعظیم از دودمان مجتباست
طاهرِ زین العِباد از خاندان حیدر است
وادیِ طور است اینجا، بوی موسی میدهد
حمزةِ بنِ موسیِ جعفر، ز نسل جعفر است
چارده معصوم را اینجا زیارت میکنیم
گوشه گوشه مُلک ری، یک بضعه از پیغمبر است
آری از قم تا خراسان هست یکسر مُلک ری
از فدک دارد نشان، این خاک خاک کوثر است
نهضت موسی بن جعفر این فدک را پس گرفت
زین سبب ایران اسلامی، ولایت گستر است
مُلک ری ایران اسلامیست، سلطانش رضاست
بیمۀ سلطان علی موسی الرضا این کشور است
طوس، قم، ری، شاچراغ، اینجاست سرتاسر حرم
گلشنِ این خِطّه را صدها شهیدِ بی سر است
در دفاعِ از حریمِ اهلبیت مصطفی
هر زمان آمادۀ اعزام، چندین لشگر است
ما برای فتح قدس از کربلا صف میکشیم
جملگی آماده ایم و امر، امر رهبر است
عالمی در آتش، اینجا در امان فاطمه ست
این دیار اصلاً به یُمنِ روضه هایش برتر است
با گناه ماست درهای بلا وا میشود
ورنه در این مملکت، پرچم سرِ هر سردر است
خیمۀ اربابِ بی سر، هر طرف باشد بپا
روضۀ گودال در این خیمه ها سرتاسر است
اشکها در این ولایت، کار باران میکنند
اشک ما هر روز و شب، همراه اشک مادر است
هر شب جمعه ندا آید حسین من چه شد
جای مادر هر شب جمعه کنار پیکر است
از پریشانیِ زینب، ذکرِ این یک جمله بس
بر گلوی پاره پاره بوسه های خواهر است
لحظۀ سختِ اسیری رفتنِ زینب رسید
دست بر سر، بر لبش أمَّن یُجیبُ المُضطَر است
#السلام_علیک_یا_حضرت_عبدالعظيم_الحسني_ع
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
عمرِ من صرف شد و کار بجایی نرسید
آن همه وعدۀ دیدار بجایی نرسید
چشم آلودۀ من بار نبندد هرگز
همه جا گشت، ولی بار بجایی نرسید
یار یاری طلبد، من گُلِ رویش طلبم
دیدی آخر طلب یار بجایی نرسید
طلب دوستی اش، بی عمل صالح نیست
گریه و ناله بسیار بجایی نرسید
نشدم روزی از این عمر شبیه دلدار
أمر نه، خواهشِ دلدار بجایی نرسید
گم شدم در هوسِ خویش و گرفتار شدم
شیونِ عبد گنه کار بجایی نرسید
توبه ام نیست نصوح و نفَسم نیست نفیس
این همه گفته و گفتار بجایی نرسید
ناامید از کرم دوست نباشم هرگز
نتوان گفت دل زار بجایی نرسید
نتوان اهل سحر باشی و اینسان گویی:
در سحر دیدۀ بیدار بجایی نرسید
آری از ناحیۀ دل چو شود ناله بلند
کِی توان گفت که هشیار بجایی نرسید
عاقبت میرسد آن دلبر و دلدار از راه
تا نگویند که غمخوار بجایی نرسید
چون تب کرب و بلا در دلت آید، دانی
هیچ دل، جز دل تبدار بجایی نرسید
#یا_مولا_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh