eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هر دلی شیداست ایزد را، بگوید یاعلی هر که مجنون است سرمد را، بگوید یاعلی هر که مشتاق است احمد را، بگوید یاعلی هر که میخواند محمد را، بگوید یاعلی یاعلی گفتم علیِ اکبرش آمد بیاد یاعلی گفتم گل پیغمبرش آمد بیاد یاد اکبر یاد سرمد را به دلها آورد یاد اکبر یاد احمد را به دلها آورد یاد اخلاق محمد را به دلها آورد یاد عشق و شورِ بی حد را به دلها آورد مظهر خُلق لطیف و شور و احساس آمده أشبه الناس آمده، آقای عباس آمده کیست شِبه مصطفی، آنکه شبیه حیدر است کیست مجذوب خدا، آنکه ز نسل کوثر است کیست شاگرد حسن، نامش علیِ اکبر است کیست فرزند حسین، آنکه همان پیغبر است سیرت و صورت نبی را مثل و همسان است او ظاهر و باطن چنان ختم رسولان است او چون قلم در وصفِ او شعرِ خدایی می سرود رویْ احمد، مویْ احمد، خویْ احمد می نمود چون نقاب از چهره اش دستانِ رحمت می گشود دل ز مادر، دل ز بابا، دل ز خِلقت می ربود رویِ او میخواست از ایزد که چون احمد شود جسم او حق داشت تا آئینۀ سرمد شود صاحب جود و کرامت در مناعت بی نظیر سیره اش تهذیبِ نفس و در اطاعت بی نظیر بنده ای پاک و مطهر در عبادت بی نظیر راست میگویم که باشد در شجاعت بی نظیر در ولادت بی نظیر و در شهادت بی بدیل کیست او پور خلیل و کیست او اول قتیل در مصافِ او ندارد هیچکس تاب قرار می شکافد از هجوم خود سپاهی بی شمار می درَد شمشیراو هوهو کنان چون ذوالفقار تابجنبد دشمنش، سرها ست که گردد شکار عزمِ میدان کردنش، والله چون عزم علیست شیوۀ جنگیدنش، بالذّات چون رزم علیست وقت میدان رفتنش، قلب فضا را می درَد با قدمهایش دل بابای خود را می برد تیربارانِ حرم را بر تنِ خود می خرد آه، از آندم که روحش سوی جنت می پرد جسمش از شمشیر و نیزه، إرباً إربا میشود تشنه لب جان میدهد، قربان بابا میشود رویِ زانو میکشد خود را کنار او حسین میشود پیش سپاهی، بی قرار او حسین وای از قلب حزین و چشم خونبار حسین تا به حالا کس ندیده، دیدۀ تار حسین در میان هلهله خواهر به دادش میرسد آری آری یاریِ مادر به دادش میرسد @hajmahmoodzholideh
🔸﷽🔸 🔻هیئت عصر عاشورا🔻 جمعه ٣٠ فروردين ٩٨ از ساعت ١٨:٣٠ تا مغرب ايام ولادت امام زمان(عج) با قرائت زيارت جامعه كبيره ميدان فلسطين ، خيابان طوس ، كوچه تبريز ، پلاك ١ ، واحد ١٠ منزل حاج محمد قاسمي @hajmahmoodzholideh
ای زمین ریزه خوار تو مهدی وی زمان در مدار تو مهدی آمدی ای حقیقت هستی عالمی بیقرار تو مهدی صد و بیست و چهار هزار احمد همه در انتظار تو مهدی منتظر بر تو سیزده معصوم و همین افتخار تو مهدی نه فقط نُه فلک به فرمانت عرش در اختیار تو مهدی فصلها از تو شکل میگیرند هست جنت بهار تو مهدی مانده اسلام از تو پابرجا نازم این اقتدار تو مهدی غم و اندوه برطرف سازد پرچم آشکار تو مهدی میشود هر، عدوی تو محو از تیغِ دشمن شکار تو مهدی نَصر و عزت، خدا ترا داده تا بماند قرار تو مهدی هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله آمدی تا که دلبری بکنی در امامت پیمبری بکنی آمدی تا که خود بِإذن الله بر همه خلق سروری بکنی آمدی با حکومتِ الله باز اقدام حیدری بکنی آمدی تا به جنگِ با خصمت همچو جدّت دلاوری بکنی آمدی تا به مَسند اسلام بعد از این حکم دیگری بکنی آمدی ای مجدِدِ احکام تا که احکام پروری بکنی آمدی تا به سنّت احمد دین حق را تو یاوری بکنی آمدی دست ظلم بَرچینی در عدالت برابری بکنی آمدی تا به دادِ ما برسی دشمنی با ستمگری بکنی آمدی با نجات گمراهان عالمی را تو رهبری بکنی هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله امتداد خدا تویی آقا دردها را دوا تویی آقا وارث اهلبیتِ پیغمبر زادۀ مصطفا تویی آقا این جهان پُر ز فتنه شد بازآ ثمر مرتضا تویی آقا ای ضیاءِ دو دیدۀ زهرا جان خیرالنسا تویی آقا یاورِ عمه زینبی و یقین مرهم مجتبا تویی آقا داروی زخمهای شاه شهید مددِ کربلا تویی آقا طالب خون سرخ و منتقمِ رأسهای جدا تویی آقا آخرین نور دیدگان حسین چارم ابنُ الرضا تویی آقا بحر و بر از تو امنیت یابد حافظ دین ما تویی آقا امر تو نافذ است در عالم صاحب دو سرا تویی آقا هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله ما محبِ محبتت هستیم ریزه خوار ولایتت هستیم ما ز مستشهدینَ بَینَ یَدیه جان نثاران بیعتت هستیم گر بمیریم، باز هم به ظهور زندۀ روز رجعتت هستیم همه لبیک گو بسوی تو پیشتاز اجابتت هستیم تشنۀ طلعت رشیدۀ تو همه مشتاق حضرتت هستیم به جمال مبارکت سوگند کشتۀ آل عترتت هستیم در طریق تو با تمام وجود تابعِ امر و حجتت هستیم قول تو حقّ و فعل تو حقّ است ما موظف به طاعتت هستیم ای رفیقِ شفیق، ما احباب مدّعیِ رفاقتت هستیم تو امام هدایتی و ما تشنگان هدایتت هستیم هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله همه جا پُر شد از بهانۀ تو میرسد از فَلک نشانۀ تو کربلا و مدینه میگویند بازگرد ای دل آشیانه تو سامرا و نجف ترا خوانند کاظمین است در کرانه تو از بقیع نغمۀ تو میآید طوس دارد به لب ترانه تو همچو زمزم برای تو گِرید کعبه در گردشِ شبانه تو جمکران را ببین که منتظرند خیلِ عاشق در آستانه تو از حرم تا حرم همه پرسند از تو و وصل عاشقانه تو از یمن تا عراق، هم ناله سوریه میکند بهانه تو دوستان در پی ظهور توأند دشمنان منکر زمانه تو چشمِ پهلو شکسته مانده به در شاهد اشک دانه دانه تو هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله @hajmahmoodzholideh
یک قدم می آیم و صدها قدم یارم شوی با همه ناقابلی، آقا خریدارم شوی نیست گه گاهی حواسم با تو، بس در غفلتم در کمال بی خیالی، ناگهان یارم شوی میروم از دست، گاهی که رهایم میکنی باز با یک «یاولی الله» دلدارم شوی با بدی هایم تو میسازی و میخوانی مرا خود دهی حال توسل، خود خریدارم شوی این منم مثل همیشه شرمگین و سربزیر این تویی مثل همیشه آبرو دارم شوی هر زمان با جان و دل خواهان دیدارت شوم گر چه نشناسم تُرا، بانیِ دیدارم شوی قافله می آید و ماه مبارک میرسد خود مگر با روضۀ ارباب سالارم شوی ای نگاه رحمتت در قلب ما، یاد حسین با محبت های اربابم ، هوادارم شوی خواهری میگفت، اطرافم نمانده محرمی کو نگاهت تا پناهِ چشم خونبارم شوی دختری میگفت، وای از هیزیِ نامحرمان عمه جان، با آستین باید نگهدارم شوی مادری میگفت، میسوزم میان شعله ها زینبم بشتاب، در آتش پرستارم شوی @hajmahmoodzholideh
بازخواني من گل گلشن زهرا هستم زینت دامن بابا هستم عصمة اللهم وهم عالمه ام بخدا فاطمه قافله ام نوه سید بطحایم من سرتر از مریم کبرایم من چه کسی گفته تنم بی رمق است نیمه شب مائده ام در طبق است مثل زهراست خم قامت من که پس از عمه شده نوبت من خوب تعبیر شده رؤیایم که شده همنفسم بابایم من به ویرانه مقیمم بابا چه کسی کرده یتیمم بابا چه کسی پنجه کشیده به رویت چه کسی دست زده بر گلویت پس ببین ای همه آبرویم جای دستان عدو بر گلویم چون تو من چهره نیلی دارم به رخم پنجه ز سیلی دارم گوش پاره سند گویایی ست سندم زینبی و زهرایی ست گاه برگیسوی من چنگ زدند گاه با خنده به من سنگ زدند سحری نیست که آسودم من شبرو از روز ازل بودم من با همین قامت خم روی کبود میزنم بر صف کفار و یهود آنچنان داد ستانم ز یزید که به ذلت برسد قوم پلید تا که پیغمبر گودال شدم نوحه خوان علی وآل شدم دامنم رحل و تویی قرآنم سوره حنجر تو میخوانم میکنم طی به خروش و ناله یک شبه راه هزاران ساله بعد تو هول قیامت دیدم در خطر نسل امامت دیدم چون علمدار هدایت گشتم برهه ای یار ولایت گشتم در شب شام به آوای جلی بار برداشتم از دوش علی نهضتم زمزمه و آه و خروش علمم زخم ولایت بر دوش شاهد حرب من و بیگانه ليلة القدر من و ویرانه با تو پیروزی من معنا شد قد خم باز قد رعنا شد من شدم رهبر فرزانه عشق ساکن غربت شبهای دمشق @hajmahmoodzholideh
شب احیا سخن فراوان است حرف ما امشب از جوانان است ما گنه کار آمدیم درست سست و بیمار آمدیم درست سخن اما گناهِ فردی نیست همگانی است، ورنه دردی نیست درد ما از گناهِ یک نسل است توبه از این گناه یک اصل است درد ما درد قلّت شیعه است بس گرفتار، ملت شیعه است همه جا کشته میدهد شیعه سر در این راه مینهد شیعه گفت آن مرشدی که مشفق بود کثرتِ ما ز نسل عاشق بود گفت یارانِ من فراوانند اُمتَم انقلاب سازانند همه یاران او شهید شدند یا که جانبازِ روسپید شدند ما کجاییم و آن حضور کجاست؟ نسل آمادۀ ظهور کجاست؟ ای خوش آن روزها که برگردد نسل شیعه زیاد تر گردد ای خوشا دوستان تازه نفَس مرگ بر دشمنان تازه نفَس نشِنیدی ولی چه فرمودند باز سید علی چه فرمودند گر شنیدی حدیث عزت را پس تلافی کنیم غربت را نکند دشمنان فزون بشوند! دوستان علی زبون بشوند! و مبادا یهود، پیش اُفتد ما خمود، او به فکر خویش اُفتد باید آغاز کرد از هیئت تا هدایت رسد به یک امت امت شیعه نوجوان خواهد حجة بن الحسن جوان خواهد گر چه امروز هم فراوانند در دفاع حرم جوانانند باز هم کشته میدهد شیعه سر براه علی نهد شیعه نسل کوثر هماره زهرائیست شیعه تا روز حشر مولائیست هان! به کوریِّ چشم دشمنِ پست نسل گودال، تا قیامت هست روضۀ سر بریده باید خواند هم ز حلق دریده باید خواند روضۀ کوچه یادمان نرود شام تا کوفه یادمان نرود روضۀ تازیانه تازه شده روضۀ دخترانه تازه شده روضۀ دختر و کنیزی وای شرح آن ماجرای هیزی وای ما که خون از دو دیده میباریم کینه ها بین سینه میکاریم انتقام از یهود را داریم قصد آل سعود را داریم منتظر باش مکه! می آییم ما پس از قدس، کعبه! می آییم با علمدار و با علم آییم با امام زمان حرم آییم @hajmahmoodzholideh
قلّۀ ماه مبارک، لَیلةُ القَدرِ نبی است فاتحِ قلّه یقیناً،لَیلةُ البَدرِ علی است روح و جانِ لیلةُ القدرِ نبی هم، فاطمه ست علت پیروزیِ بدرِ علی هم، فاطمه ست این شب بدرِ علی،این باده، جام کوثر است ذکر زهرا، یاامیرَالمؤمنین یا حیدر است چیست طوفانی که آمد در شب بدرِ علی هست آن ذکری که شد ذکرِ شب قدر علی ذکر یازهرا و یاحیدر به لبهای مَلک چون نسیمی می وَزد از اهلِ جنت بر فلک اَصلُها ثابت حکایت کرد، ریشه با علیست بدر ثابت کرد،نصرت چون همیشه با علیست چون علی را دید،پیغمبر به دوشش،مَشکها همچو باران ریخت،از شوقش،به رویَش،اشکها یادم آمد روضه ای،از اشکِ ساقیِ حسین مشکِ ساقیِ پیمبر،مشکِ ساقیِ حسین نصرت حیدر کجا و نینوا، عباس،آه بَدریون سیراب اما کربلا، عباس،آه کودکان در خیمه میگویند ساقی! اَلعطش بهر اصغر آب میجویند، ساقی! اَلعطش تشنه لب طفل رباب و وای از قحطیِ آب آب، نایاب و عِتاب و وای از قحطیِ آب چشمِ سالار حرم را دور دیده کوفه، وای پس بساط بغضِ خود را جور دیده کوفه، وای بغضِ روز بدر آمد،دستها سیلی شدند کینۀ دیرینه آمد،چهره ها نیلی شدند @hajmahmoodzholideh
تو که از پا نمی اُفتی چه شد از پای افتادی چرا زانو گرفتی در بغل در جای افتادی! تو تنها نیستی، مظلومِ من! کُفوَت مگر مُرده به پیش چشم خونبارم، چنین مَنمای، افتادی ز های و هویِ تو میدانِ عزم و رزمها پُر بود چه شد ای حیدرِ زهرا ز هوی و های افتادی تو مأمور سکوتی، من ولی مأمورِ فریادم مبادا آنقدر گِرییده ای؛ کز نای افتادی علی! ایکاش میمردم، نمیدیدم تو کَت بسته بزیر دست نامردانِ بی پروای افتادی ندارم تاقتِ شمشیر، بالای سرت، هرگز تو قرآنی، نبینم گیرِ دشمن آی، افتادی زمانی بی سپر بودی ولی حالا سپر داری ز پا اُفتم که با تو کس نگوید؛ های! افتادی! تمام زخمهایت را تلافی میکنم یک یک که دیدم در ٱحد پایِ نبی از پای افتادی تو خواهی دید،کز این دردِ مالامال می ٱفتم نبینم من که از غصه، تو پایا پای افتادی مگر پهلو گرفته، کشتی اَت، ای پهلوان!برخیز چه شد در ساحل خونینِ بستر، وای افتادی حلالم کن علی! این رأی فرداها بکار آید اگر امروز از تزویرِ چندین رأی افتادی @hajmahmoodzholideh
من و دعای پیمبر چه ماه خوبی بود کنار سفره ی حیدر چه ماه خوبی بود که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب و همنشینیِ مادر چه ماه خوبی بود من و غریب مدینه ، چه خلوتی، به به به میزبانیِ کوثر چه ماه خوبی بود به افتتاح و ابوحمزه و کمیل و مجیر شدیم جوشنِ یکسر چه ماه خوبی بود بخاطر شب قدرش گناه ما بخشید و یک تولد دیگر چه ماه خوبی بود چقدر گریه به غمهای کربلا کردیم برای چادر و معجر چه ماه خوبی بود شدیم یاور مظلومه ای به گودالی که بوسه داشت به حنجر چه ماه خوبی بود گریستیم به لبهای خشک سقا تا... گلوی اکبر و اصغر چه ماه خوبی بود شبی خرابه نشینِ سه ساله ای بودیم سر پدر، شب دختر، چه ماه خوبی بود سری زدیم گهی در تنور و گاهی دیر سری زدیم به یک سر، چه ماه خوبی بود ز کوچه های مدینه عبور میکردیم کمک شدیم به مضطر چه ماه خوبی بود برای پاره جگرها چه خوب گرییدیم امان ز گریه ی خواهر چه ماه خوبی بود گهی میان مناجاتهای نخلستان شدیم همدم حیدر چه ماه خوبی بود چه خوب شد که گرفتیم عبرت از کوفه شدیم حامی رهبر چه ماه خوبی بود برای ماه محرم ببند بارم را رسیده ماه به آخر چه ماه خوبی بود و کاش چون پسر مهزیار ميگفتند: بیا به خیمه ی دلبر چه ماه خوبی بود وداع ماه مبارک چه سخت و جانفرساست شبیه روضه سختِ وداعِ کرب و بلاست @hajmahmoodzholideh
هردم ، شده این، آوای دلم محشر نکنی، یارب خجلم ای خالق نور العفو العفو ای رب غفور العفو العفو در کار خودم مضطر شده ام دیر آمدم و بر در زده ام منکه سرِ خود مهمان نشدم با ذکر حسین جان آمده ام گویم به سرور العفو العفو ای رب غفور العفو العفو دیدم همه کس را راه دهی حتی به گدا درگاه دهی منهم به طمع سوی تو شدم تا جاه به این گمراه دهی از بخل و غرور العفو العفو ای رب غفور العفو العفو گیرم همه خوب و من بَدِ بد آیا بشوم از کوی تو رد اینجا تو اگر عفوم نکنی پس وایِ من و تنگیِ لََحَد پایم لب گور العفو العفو ای رب غفورالعفو العفو اول ثمرِ بخشیدن من لبخند حسین لبخند حسن این قولِ شفاعت از حسنین این عهد من و این بنده شدن توّاب و شکور العفو العفو ای رب غفور العفو العفو بخشنده تویی ،شرمنده منم زیبنده تویی ،بد بنده منم آن وعدۀ تو، این توبۀ من برگشتم و سر افکنده منم مولای صبور العفو العفو ای رب غفورالعفو العفو یارب من و این عصیان چکنم با دوری تو هر آن چکنم مرهم به دل عترت نشدم با شِکوِۀ این قرآن چکنم گشتم ز تو دور العفو العفو ای رب غفور العفو العفو با اینکه بدم من با علی ام این آب و گلم این یاعلی ام تا فاطمی ام تا حیدری ام من پشت سر مولا علی ام این برگ عبور العفو العفو ای رب غفور العفو العفو تا شور حسین دارم بسرم جانانه دفاع دارم ز حرم خون شهدا در خون و رگم من آبروی رهبر نبرم با درک حضور العفو العفو ای رب غفور العفو العفو تا معجر پاره میکُشدَم تا چادر خاکی میکِشدَم از کوچه ی تنگ تا کوفه خدا هر جا که بخواهد میبَردَم شد روضه مرور العفو العفو ای رب غفور العفو العفو منکه به حرم آتش نزدم من سد ره زهرا نشدم منکه نزدم بر نیزه سری من نوکر زینب تا ابدم با نوحه و شور العفو العفو ای رب غفورالعفو العفو آندم که جدا شد سر ز قفا بر آل علی شد جور و جفا زیر سم اسب شد جسم حسین در سلسله شد ناموس خدا تا روز ظهور العفو العفو ای رب غفورالعفو العفو @hajmahmoodzholideh
گر نبود آهِ سحرها به کجا میرفتم بسته میشد همه درها به کجا میرفتم خوب شد نیمه شبی را تو عطا فرمودی ورنَه من وقت سحرها به کجا میرفتم به منِ بار زمین مانده، اگر از عفوت... کس نمیداد خبرها به کجا میرفتم خوش بحالم که امامان، همه بابای منند ورنَه جز سوی پدرها به کجا میرفتم قبرِ من زیر کف پای حسین است، یقین ورنَه با کاش و اگرها به کجا میرفتم با هزاران نفر امشب به حرم آمده ام جز حرم بسته است درها به کجا میرفتم درد دل میکنم و خسته ز دستم نشوی بی تو با خونِ جگرها به کجا میرفتم اهل فتنه، اگر از قهرِ تو رسوا نشوند اینهمه خوف و خطرها به کجا میرفتم گر شهادت هنرِ مردمِ دیندار نبود من ز تحریفِ هنرها به کجا میرفتم گفت با جمجمه ای، مادرِ چندین مفقود من بدنبال پسرها به کجا میرفتم گر نبودند شهیدانِ مدافع ز حرم پس بدنبال قَدرها به کجا میرفتم گر نبودند غیوران، سپرِ ناموسم وای، بی سینه سپرها به کجا میرفتم نسلِ امروز که دیدند، ترور یعنی چه... ننگ بر توطئه گرها به کجا میرفتم جای جلّاد و شهید از چه عوض شد آنروز!؟ من و این نقد و نظرها به کجا میرفتم راه را گم نکنی! کوچه بنام شهداست گر خطا بود گذرها به کجا میرفتم «هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله» اربعین بی تو سفرها به کجا میرفتم گر نمیبرد مرا کنجِ خرابه سرِ یار در پِی نیزۀ سرها به کجا میرفتم طاقتت نیست، که این روضه کنیزی دارد ورنَه با آبروبَرها به کجا میرفتم @hajmahmoodzholideh
یک شب دگر تو منتظرم باش، فاطمه مَرهم برای زخم سرم باش، فاطمه یک عمر، انتظار ترا میکشم بس است هجرانِ روزگار ترا میکشم بس است از سینۀ شکستۀ تو سینه اَم پُر است از بازوان خستۀ تو سینه اَم پُر است آری شنیدنیست، غم اینچنینی اَم طولانی است قصۀ خانه نشینی اَم می آیم و نگفتنی اَت را بمن بگو آن قصۀ شنیدنی اَت را بمن بگو من مانده ام هنوز، از آن رو گرفتنَت وای از زمانِ دست به پهلو گرفتنَت ایکاش حرفی از در و دیوار میزدی یکذّره حرف، از نوک مسمار میزدی غیر از وصیتت، به شبِ رفتنَت بمن چیزی نگفتی عاقبت از محسنت بمن صد ماجرا و اینهمه تُوداری، ای دریغ! رفتی تو با تمام گرفتاری، ای دریغ! یادم نرفته آخرِ خط، گفتی یاعلی بودی بخون و خاک و فقط، گفتی یاعلی حالا علی بسوی تو پرواز میکند عقده ز استخوانِ گلو باز میکند گویا هنوز منتظرِ من نشسته ای من با سرِ شکسته، تو پهلو شکسته ای تازه حسن مصیبتش آغاز میشود کم کم صدای غربتش آغاز میشود دارد حسین، زمزمۀ کربلا به لب زینب صبور، در همه غمهاست روز و شب میبینم آن زمان که سرم، جنگ میشود دامانِ اهل کوفه پر از سنگ میشود وای از شکستنِ سرِ زینب، ز سنگ بام وای از غم غریبیِ زینب، به شهر شام @hajmahmoodzholideh