eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بابا بمان که هستی زینب فدای تو گویا نوشته اند شهادت برای تو مانند روز آخر زهرا شدی پدر قالب تهی مکن که نبینم عزای تو گویا جواب کرده طبیبت حسین را مخفی کند ولی ز همه مجتبای تو دارد عجیب این دل من شور می زند این کاسه های شیر نباشد دوای تو انگار اعتماد ندارم به کوفیان گرچه نشسته اند یتیمان بپای تو گه گاه می رسد خبری از نگاهشان عهد ترا وفا نکند بی وفای تو □□□ این شیر را بنوش ولی یا علی! بدان کوفه دهد جواب همه خوبیای تو شبها که آمدی به در خانه های ما آید تلافی اَش به سر بچه های تو بسپار خوب چهرة ما را بخاطرت با زینبت حساب شود ماجرای تو حالا قرار ما سرِ دروازه های شهر سنگ است و اهل بیت تو و ابتلای تو @hajmahmoodzholideh
امشب انگار به دل قالب غم ریخته اند همه آفاق و عوالم چه بهم ریخته اند هیچ جایی خبری نیست خبرها اینجاست خانة شیر خدا آمد و رفتِ زهراست گاه مولا به حسن داشت وصیت می کرد گاه این زخم سرش سخت اذیت می کرد حسنم ! اصل مداراست به دشمن حتی گرچه او ضربۀ کاری زده بر من حتی عمق این زخم زیاد ، است نمک جای خودش به یتیمان چو پدر لطف و کمک جای خودش کوفیان شیر بیارند ولی پیش کش است شیر آورد نشان ، نزد علی ، زجرکُش است کوفیان هرچه ببینند تلافی بکنند لیک در کفّة خود سنگ ، اضافی بکنند چه نگویند تشکر – چه تشکر بکنند شکم از لقمة ناپاک ، همه پُر بکنند بعد من کوفه پریشان تر از اینها بشود بر علیه تو گِره ها به جبینها بشود توشه هایی که سر دوش و تنم می بردم زیر لب نام حسین و حسنم می بردم نان خرمای مرا عاقبتش پس بدهند آنچنان فحش ، که انگار به ناکس بدهند بعد از این جان تو و دختر محرومة من وای بر حال دل زینب مظلومۀ من روز روشن به حرم تیرگی شب بزنند سنگها از در و دیوار به زینب بزنند هیچ حرفی به لبم نیست به غیر از یک آه نه به این شیر سفید و نه بر آن سنگ سیاه @hajmahmoodzholideh
دیدار یار حیدر کرار می رود نزد شهیدة در و دیوار می رود او میهمان بانوی بازو شکسته است با پرسشِ جراحتِ مسمار می رود فرق شکسته زائر پهلو شکسته شد دارد علی به موعدِ دیدار می رود از سینه خون نمی چکد اما چو مادرش دنبال یار زینب غمخوار می رود تابوت روی دوش حسین و حسن ولی جسم علی به وادی اسرار می رود دنبال نعش فاتح خیبر به چشم تر یک نوجوان ، امیر علمدار می رود جبریل در میان ملائک به سر زنان از کوفه تا نجف چه عزادار می رود یا رب چگونه باور این غصه ممکن است در خاک جسم حیدر کرار می رود با کوهی از شکایت و انبوهی از فراق مولا به نزد احمد مختار می رود وقتی امیر اشک و مناجات دفن شد دیگر حسن به غربت بسیار می رود @hajmahmoodzholideh
🔸﷽🔸 🔻هیئت غريب مدينه🔻 دوشنبه ٢١ خرداد ماه يك ساعت قبل از افطار ميدان فلسطين ، تقاطع بزرگمهر حسینیه موج الحسن(ع) @hajmahmoodzholideh
توسط وهابيت ملعون ایستاده ملت ایران، چو کوه با صَلابت، با شجاعت، با شکوه ملتی یکپارچه، یکدست، ناب همچو سایه، هم مسیرِ آفتاب میرود هر جا که فرماید، ولی پا نَهد هر جا که بردارد، علی از شبی که انفجار نور شد گوئیا موسی به کوه طور شد پرچم فتح و ظفر آمد بدست پشتِ استکبار را ایران شکست ملتی گمنام، صاحب نام شد پیشتازِ اُمت اسلام شد ایستاده اُمتِ برخاسته تا برآرد از درون، هر خواسته پس فراخوان! نسلِ اسماعیل را محو کن از قدس، اسرائیل را قبل از آن قومِ دروغینِ یهود منهدم باید شود آل سعود عن قریب ایران برآرد تا حجاز پرچم اسلام را در اهتزاز از مدینه پنج نوبت پُر خروش در أذان نام علی آید بگوش این خبر آنروز می پیچد سریع: افتتاح صحن جامع در بقیع دیدنی گردد در آن، دارُالحسن راهپیماییِّ زُوّارُالحسن اربعین تا آخرِ ماه صفر یک دهه شور و دم و فتح و ظفر راستی، بس شور و شینی میشود با حسن عالم حسینی میشود انتظار این است؛ هم عهدی کنیم یاریِ صوتِ اَناالمهدی کنیم این صَلا، گُل میکند در عالمین مهدی اَم من، یالِثاراه الحسین توسط وهابيت ملعون @hajmahmoodzholideh
زیر نظر رحمت تو خانه گرفتیم یعنی که دخیل در میخانه گرفتیم ما ریزه خور سفرۀ احسان کریمیم از دولت تو عزت جانانه گرفتیم از دست کریم تو ز بس مِهر بریزد حاجات نیاورده کریمانه گرفتیم آمین تو می داد اجابت به دعاها هرگاه که ما ذکرِ غریبانه گرفتیم هر درد به درگاه تو آورد دل ما از محضر تو لطفِ طبیبانه گرفتیم ای قامت رعنای تو خورشید هدایت در سایۀ بالای تو کاشانه گرفتیم بگذار بگویند که : اینها همه مستند ما بادۀ پندار ز میخانه گرفتیم ای آب وضوی تو سرِ چشمۀ باران ما آب بقا را ز تو ، یارانه گرفتیم آلوده دل از منّت بیگانه نگردیم هر فرصتِ تهدید ز بیگانه گرفتیم ما بندۀ عشقیم که رزمندۀ یاریم این بندگی از حضرت ریحانه گرفتیم از خط چپ و راست سفارش نپذیریم کز پیر سحر سرخطِ رندانه گرفتیم فرزند امامیم و مهیّای قیامیم یعنی که ره رهبر فرزانه گرفتیم ما بر سر پیمان شهادت همه هستیم از دلبر خود وعدۀ پیمانه گرفتیم از یمن عنایات تو تا روز ظهورت در خیمه گهِ کرب و بلا لانه گرفتیم شمعیم و دل از درد و غمت آب نمودیم سوز سحر از گوشۀ ویرانه گرفتیم
عبد خدا و مرد خدا سیدالکریم مِنّا به نزدآل عبا سیدالکریم در وصف دوست ، حضرت هادی به غمزه گفت: هستی بحق تو دوست ما سیدالکریم بر سائل تو در حرمت میرسد جواب اینجاکجاست کرب وبلا سیدالکریم تا دین خویش عرضه کنی برامام خویش کی میشوی ز یار جدا سیدالکریم مُلک ری است قبله ی دلهای فاطمی اینجاست ملک خون خدا سیدالکریم خونِ ترا اگرچه به مقتل نريختند مانندسیدالشهدا سیدالکریم امابرای مردم دنیا توحجتی آری تویی توحجت ما سیدالکریم قبرحسین بر سر و رویت خراب شد یعنی شدی دوبار فدا سیدالکریم یکبارتحت قبّه ی ویرانه ی حسین یکبارپیش پای رضا سیدالکریم عمری گریستی به تنِ پاره پاره ای آخر شدی شهیدِ جفا سیدالکریم هرگز به زیرسم ستوران نرفته ای خنجرنخورده ای زقفا سیدالکریم از روضه های داغ ، تو دق کرده ای یقین ازکوفه تا به شامِ بلا سیدالکریم دریاب ای ولیِّ خدا اهل درد را ای نایب الامام الا سیدالکریم مارا وصال کرب وبلا گر نصیب نیست هستیم پس دخیل تو یا سیدالکریم @hajmahmoodzholideh
دنیا مثال حمزه علمدار دیده؟ نه پیغمبری شبیه تو غمخوار دیده؟ نه کوه احد زخویش قویتر ندیده بود مانند تو امیرِ قلندر ندیده بود وقتی که تو مدافع آزادگی شدی روحِ شکوهِ مردی و مردانگی شدی پس راستی برای پیمبر سپرشدی روزی که ای به شیعه جگر! بی جگرشدی مُثلِه شدن نصیب کسی میشودکه او سرتابه پا مطیعِ رسول است مو به مو تو عاشق تمام عیار پیمبری بی وقفه تحت پوشش فرمان حیدری یک ذره هم ارادتِ اعدا نداشتی بالاتر از اراده ی مولا نداشتی آری تو عبد صالح درگاه ایزدی تنهابه نام فاطمه شمشیر می زدی در صحنه ی نبرد ، علیِّ مجسمی شیرخدا و شیررسول مکرّمی از بس که پاره پاره شد از تیغ تو ستم شد پاره پاره پیکرت ای صاحبِ علم ای آنکه طعم نیزه و خنجرکشیده ای آیا تنِ امام به گودال دیده ای حمزه! امامِ بی کفن آیا شنیده ای یا طعم نیزه را به دهانت چشیده ای آیا شده عدوی تو رَزّازی اَت کنند یاچون سری بهانه یک بازی اَت کنند آیا شده به نیزه شوی قاریِ سپاه یاکه کنی ز نیزه عَلَم داریِ سپاه آیا شده عمود به فرقت فرو رود یا جای آب ، دشنه به حلقت فرو رود حمزه!هنوزقوم جگرخوار ،جانی اند اما قسم بخون تواین قوم ،فانی اند @hajmahmoodzholideh
ای شهید رکاب پیغمبر پدر و مادرم فدای تو باد ای اُحد شاهد شهادت تو عمر من وقف در ثنای تو باد در دلم حسرت زیارت تست که تو محبوب مردمی حمزه! طبق نصّ صریح آل نبی اسدالله دومی حمزه! از سلام زیارتت پیداست که تو یاور شدی نبوت را گر پیمبر ترا دهد رخصت خود شفیعی همه قیامت را ای علمدار غزوه های رسول کاشف الکرب مصطفایی تو وی یلِ یکّه تاز بدر و اُحُد تحت فرمان مرتضایی تو گر بنی هاشمی کنی حمله بر یمین و یسار می تازی چون کنی قصد جان هر مشرک مرکب و راکبش بر اندازی آه از آندم که قصد جان تو کرد هندِ ملعونۀ جگر خواره کرد قاتل پس از شهادت تو با غضب سینۀ ترا پاره علَمت چونکه بر زمین افتاد وای ، دندان مصطفی بشکست گفت زهرا پس از تو یا عَمّاه سر پیغمبر خدا بشکست دشمن از پیکر تو هم نگذشت مُثله شد قامت مطهر تو لیک نعش پر از جراحاتت ماند مخفی ز چشم خواهر تو من بمیرم برای آن خواهر که تن بی سر برادر دید نعش هفتاد و دو گل پرپر بر سر نیزه هیجده سر دید راه زینب به قتلگاه افتاد قتلگاه برادر بی سر خواهر انگار با برادر خود می شنیدند نالۀ مادر مادر انگار با پسر دارد... می زند حرفهای آخر را می شنیدند قاتل و مقتول ناله های غریب مادر را این همان ناله های مادر بود قَتَلوکَ بُنَیَّ عطشانا اولین نوحه های کوثر بود : ذَبَحوکَ بُنَیَّ عُریانا @hajmahmoodzholideh
علم بدوش چو از کعبه یاری آید کفن بپوش که با ذوالفقار می آید ز لابلای نوای دعای اهل سحر صدای آمدن تک سوار می آید نگاه از افق جمعه بر نمی داریم که او درست بوقت قرار می آید سحر نشینیِ دل را به صبح باید برد که انتهای شب انتظار می آید به رغم دشمنیِ آل های بی مقدار امیر قافله با اقتدار می آید هزار تیر سه شعبه به یک کمان دارد دعا کنید برای شکار می آید به روضه خوان علمدار قد خمیده بگو بگو که مرهم آن انکسار می آید به پاس حرمت یاس کبود پیغمبر امام منتقمان با وقار می آید به کربلای دل پاک خویش بنویسید طلوع فجر پس از شام تار می آید @hajmahmoodzholideh
با اینکه من از رحمت تو در نظرهستم هر سو که روم باز من اندر خطر هستم دشمن چه قسم خورده مرا خار نماید!؟ درلحظه شیطان شدنم خود خطر هستم وا کن به دلم باب نجاتی که غریبم تا کی من از این جرم و گنه پشت در هستم هرجا که سخن از تو بگویند هماندم شرمنده ز تو وزگنهم خونجگر هستم دنبال تمنای توأم خانه به خانه آواره ام و خسته ام و دربدر هستم در ابر گنه گم شده نور بصرمن والله که محتاج دو تا چشم تر هستم بیچاره ترین بنده درگاه منم من لیکن به امید تو گدای سحر هستم ایکاش که از حزب تو باشم نه زشیطان کز دشمن مغضوب علی (ع) منزجر هستم ایکاش دری باز شود سوی شهادت بگذشته براه تو زجان و زسر هستم چون طبل شب جنگ بکوبند دوباره.... در راه علمدار تو همچون سپر هستم جز کرب و بلا راه دگر نیست سوی قدس من دیده براه خبری تازه تر هستم @hajmahmoodzholideh
همان امام که احیا نمود مکتب را بنا گذاشت به عالم ستون مذهب را به علم و حکمت و ایمان خویش روشن کرد در آسمان امامت هزار کوکب را ز انقلاب کلامش ، کمال حاصل شد نجات داد ز بیداد ، هر معذب را به نور علم و عمل پرورید در عالم هزارها خلف صالح و مهذب را بنای حوزه اگر باقرالعلوم گذاشت به فقه جعفری آراست صادقش لب را حیات مکتب شیعه حدیث و قرآن است که هر دو علت بالندگیست مذهب را ز بعد کرب و بلا، بعد باقر و سجاد شکست صادق دین پشت ظلمت شب را میان محفل علمی ز ظلم دشمن گفت به اهل بیت ، هدایت نمود اغلب را رواج داد که راه عروج ما روضه است ادا نمود حقوق حسین و زینب را گناه شیخ الائمه چه بود ای مردم شکست دشمن او آن دل مقرب را شبیه حیدر کرار دست او بستند شبیه فاطمه در شعله گفت یارب را دوباره وقت نماز و هجوم نامردان دوباره بی ادبی سیدی مؤدب را چرا کسی نگران امام پیرش نیست کجاست دادرسی ، غربت لبالب را میان آن همه شاگرد یک نفر نشنید صدای بغض گلوی رئیس مذهب را امام مفترض الطاعه را پیاده کشاند برای خویش مهیا نمود مرکب را به روی صادق دین ناسزا ! زبانم لال خدا عذاب کند دشمن مکذب را هنوز تهمت بی دین به اهل دین رسم است هنوز فتنه بَرَد مردم مذبذب را به یاد تاول پای سه ساله که افتاد مرور کرد همه روضه های آن شب را