یادداشت حجه الاسلام شریفی در خصوص #گاری_های_نمکی و خودروهای #جمع_آوری_ضایعات در مشهد
یک تبعه افغان که میخواسته از ایران خارج بشه، لب مرز، با یک دوچرخه میرسه به مامورین مرزبانی؛ وقتی جلوش رو میگیرن و شروع به بازرسی می کنن، به خورجینی که روی ترک دوچرخه اش بوده مشکوک میشن!
با تعجب میبینند، خورجین پر از سنگه، بیشتر مشکوک میشن ولی هر چه میگردن چیزی به غیر از سنگ، پیدا نمیکنن!
این کار در ماه چند بار تکرار میشد، یعنی هربار مرد با دوچرخه ای با خورجینی پر از سنگ از مرز رد میشد و دیگه این کار، برای مامورین عادی شده بود.
با خودشون میگفتن یا طرف دیوانه است یا دوچرخه رو سنگین کرده که رکاب زدن براش سخت بشه و عضلات پاهاش قوی بشه و..
بعدها که تاریخ مصرف این کارش تمام شده بود و میتوانست راز این کار رو بگه، در جواب سوال یکی از همون مامورین گفته بود: موضوع اصلا سنگ ها نبود، موضوع خود دوچرخه بود!
چون در افغانستان به خاطر کمبود شدید سوخت، دوچرخه قیمت بالایی داشت، من دوچرخه را قاچاق می کردم و سنگ ها را برای پرت کردن حواس مامورین توی خورجین میگذاشتم!😳
بعضا مشاهده می کنیم گاری های نمکی و خودروهای وانت بار که در حال جمع آوری و خرید ضایعات و نان خشک منازل از شهروندان در حاشیه و متن و حتی بالای شهر می باشند ضمن دیده بانی در محلات و شناسایی منازل اقدام به سرقت و اخاذی و خفت گیری می نمایند که متاسفانه عمده آنان تبعه بلوچ هستند.
به راستی چرا هیچ نظارتی بر گاری های نمکی و خودروهای جمع آوری ضایعات نیست؟
و آیا نباید از هرگونه شبکه سازی توسط تبعه بلوچ با هر عنوانی جلوگیری شود؟
ایده و مطالبه گری های من