eitaa logo
حکیمانه
1.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
370 ویدیو
12 فایل
هرشب یک نکته حکیمانه به قلم حقیر در این کانال مشاهده کنید و آن را برای کسانی که دوستشان دارید ارسال کنید! کلیپهای کوتاه سخنرانی بنده را هم در این کانال می‌بینید! پی وی بنده جهت انتقادات و پیشنهادات شما: ارادتمند شما صالح خواه از قم @hos313 ۰۹۱۲۷۵۷۹۴۴۲
مشاهده در ایتا
دانلود
ستون مرگ یا زندگی! تابوتی که میت در آن بود، در یک سرازیری به ستونی برخورد کرد و میت بیچاره از تابوت بیرون افتاد و شروع کرد به تکان خوردن! آقا نمرده بود؛ بلکه سکته قلبی، او را بیهوش کرده بود! بازماندگان مرد، به ظاهر خوشحال شدند و برای او لباس آوردند و با سلام و صلوات، او را به خانه بردند. آقا ده سال دیگر با عافیت زندگی کرد و این دفعه واقعا مرد! در مراسم تشییع جنازه، همسرش از دور داد می‌زد:«مراقب باشید این دفعه تابوت، به ستون، برخورد نکند!» خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:«آنچه در نزد شماست از بین خواهد رفت و آنچه در نزد خداست باقی خواهد ماند!»(سوره نحل:۹۶). این داستان، شاید ساختگی باشد و اتفاق نیفتاده باشد؛ ولی آنچه فریاد این زن بود را بسیاری از بازماندگان اموات، درون خویش پنهان کرده‌اند! انسانهای زرنگ، اموالشان را قبل از مردن، در قیامت ذخیره می‌کنند و بیشتر، خودشان از آن، بهره‌مند می‌شوند! معمولا انسانهایی که برای وارثان خود در دنیا اموال کمتری می‌گذارند محبوبیت بیشتری نزد خانواده و فرزندان خود دارند! @hakeemaneh
پیراهن و شیطان! پیراهنی را به عنوان صدقه به فقیر داده بود. فردای آن روز، وقتی مرد نیازمند را در کوچه دید از او پرسید:«پیراهن، اندازه بود؟» واقعیت، این بود که برای او مهم نبود که پیراهن، اندازه بوده یا نه! هدف نهایی این بود که یک بار دیگر، تذکر دهد که: این من بودم که دیشب یک پیراهن مجانی به تو دادم! مرا اکرام کن! فریب شیطان به قدری قوی است که در حرفی که در واقع، منت است را در پوششی به ظاهر خیرخواهانه، ظاهر می‌کند؛ در حالی که خود انسان هم متوجه می‌شود که واقعیت مطلب این نبود! اگر این نکته مهم را می‌دانستیم که: نیاز ما به کمک به فقیران، بیشتر از نیاز نیازمندان به احسان ماست، هیچگاه در صدقات خود به منت، پناه نمی‌بردیم! اگر بنا بود پای منت در میان باشد، منت فقیر بر دارا روا بود نه بر عکس آن؛ چون فقیر با گرفتن کمک ثروتمند، بلای دنیوی را از او دور می‌کند و رستگاری در آخرت را برای او به ارمغان می‌آورد! @hakeemaneh
مرا بشویید! پشت ماشینی؛ روی گرد و غبارهای نشسته روی آن، بزرگ نوشته شده بود:«مرا بشویید! سالهای دور از آب!» با دیدن این عبارت طعنه آمیز، در فکر فرو رفتم. چرا باید اینقدر در عیبی غوطه‌ور شویم تا دیگران آن را به ما تذکر بدهند؟ چرا خودمان سرکی در خود نمی‌کشیم؟ معمولا در کتب اخلاق و بر فراز منابر نوشته و گفته می‌شود:«غیبت نکنید! تهمت نزنید! آبروی دیگران را نبرید! گمان بد به کسی نداشته باشید! و....» اما کمتر دیده‌ایم کسی تذکر بدهد که: مراقب باشید عیبی در خود ایجاد نکنید تا باعث شود شما غیبت شوید! مواظبت کنید که در موضع بهتان و تهمت قرار نگیرید! کاری نکنید که مردم به شما گمان بد ببرند! و... امیر حکمت و بیان؛ امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند:«کسی که خود را در جایگاههای تهمت قرار دهد، کسی که گمان بد به او می‌برد را ملامت نکند!» (نهج‌البلاغه: حکمت ۱۵۹). گاهی سرک کشیدن به زندگی دیگران، بعضی از ما را از پرداختن به عیوب خود و برطرف کردن آنها غافل می‌کند! @hakeemaneh
مردنی نبود! وارثان میت بر سر اموال مرحوم، اختلاف زیادی داشته‌اند. وقتی از همسر میت، سؤال کردم:«مرحوم‌ شوهرتون وصیتی نداشت تا مقداری از مشکل، با عمل به وصیت ایشان، حل شود؟» جواب داد:«آخه ایشون مردنی نبود!» انگار جناب عزرائیل، چند روز قبل بایستی زنگ می‌زد و زمان دقیق مرگ آقا را به او اعلام می‌کرد! همه می‌دانیم که بالاخره خواهیم مرد؛ ولی باور داشتن مرگ، غیر از صرف دانستن آن است! همه مردم می‌دانند که «خواهند مرد!» اما بسیار اندکند کسانی که مرگ را «باور» داشته باشند! تعلق بیش از حد به دنیا باعث می‌شود نخواهیم مرگ را باور کنیم و به آن، معتقد شویم! روی آیینه خودروی نوشته بود:«اشیاء از آنچه می‌بینید به شما نزدیکتر هستند!» دقیقا مرگ هم همینگونه است. بسیار به ما نزدیک است. در قبرستان، و در مجالس ترحیم آشنایان، حاضر می‌شویم. عقل، علم و دین می‌گویند:«تو هم خواهی مرد و روزی برای تو هم این مراسمات برگزار خواهد شد!» اما آرزوهای دور و دراز نیوی می‌گویند:«بعید است حالا حالاها نوبت به تو برسد! تو هنوز جوانی! هنوز بازنشسته نشده‌ای! هنوز فرزندانت را عروس و داماد نکرده‌ای و...» خوش به حال کسی که ندای اولی را با گوش جانش بپذیرد و آماده مرگ باشد و به ندای دنیای فانی و آرزوهای بی‌پایان او، توجه نکند! @hakeemaneh
دین و پول! پیرمرد، پولی را پیش من به امانت گذاشت. به من گفت:«این پول را پس از مرگ من به فردی بدهید که از طرف من ده سال، نماز و ده ماه روزه به جا بیاورد!» پس از چند سال، پیرمرد به رحمت خدا رفت. فرزندانش متوجه شدند که پدرشان برای انجام عباداتش پیش من مبلغی را به امانت سپرده است. پسر بزرگ خانواده به من گفت:«این پول را به ما بدهید! ما بعداً خودمان هزینه نماز و روزه پدرمان را پرداخت خواهیم کرد!» جواب دادم:«این پول در دست من امانت است. من اجازه ندارم پول را به هیچ کسی بدهم.» با عصبانیت پرسید:«چه کسی این حرفها را زده؟» جواب دادم:«مرجع تقلید!» گفت:«مرجع تقلید بیخود گفته! من مرجع قبول ندارم!» جواب دادم:«مرجع تقلید، همان کسی است که میگوید: پسر دو تا می‌بره و دختر یکی! اگه بیخود میگه پس سهم خودت را به خواهرانت بده!» جواب، به قدری کوبنده بود که انتظار داشتم از دیوار، صدایی بیاید؛ ولی از این آقا فقط انتظار نفس کشیدن را داشتم! با خود لختی بیندیشیم! شاید ما هم تا زمانی با دین هستیم که دنیایمان با آن تأمین شود! اگر بنا باشد با عمل به یک گزاره شرعی، چیزی از جیبمان خارج شود، دور دین را خلوت می‌کنیم! مثلاً: آیا همانطور که مقید به رفتن مجالس روضه هستیم و از تبرکی سفره، بهره‌مند می‌شویم به همین مقدار، حاضر به حساب سالانه خمس و پرداخت آن هستیم؟ @hakeemaneh
بن‌بست و کمپرسی! دو دستی به سرش کوبید! با ماشین سنگین، تمام سنگها را خالی کرده بود! کوچه، بن‌بست بود و کم عرض! با سر، وارد کوچه شده بود و امکان خروج از کوچه نبود!😂😂 این حکایت، شاید یک لطیفه خنده‌دار باشد؛ ولی حال تعداد زیادی از انسانها شبیه همین داستان است! تجربه تعداد زیادی از افراد، خطر اعتیاد به مواد مخدر را به همه گوشزد می‌کند؛ ولی باز هم تعداد زیادی اصرار دارند آلوده شوند و در کوچه بن‌بستی وارد شوند که امکان خروج از آن وجود ندارد! تاریخ، بارها نتیجه ظلم به همنوعان را بازگو کرده است؛ اما باز هم تعدادی از ظلم، دست برنمی‌دارند و خود را در مخمصه‌ای بدتر از کوچه بن‌بست قرار می‌دهند که راه بازگشتی برایشان وجود ندارد! همه می‌دانند کسب لقمه حرام، عاقبت ندارد و گرفتاری به وجود خواهد آورد؛ اما انگار اشتیاق به گیر کردن در این بن‌بست، بسیار زیاد است.... راننده ماشین سنگین، دوباره سنگها را در ماشین، بارگیری کرد و بالاخره از کوچه، خارج شد؛ ولی اتفاقات بالا گاهی به گونه‌ای است که اصلا راه خروجی برای انسان نخواهد گذاشت! @hakeemaneh
برای فرزندم یا خودم! برای خرید پارچه به فروشنده متدینی در اصفهان مراجعه کردم. مقداری خرید کردم. به فروشنده مقداری پول دادم و مقداری هم نسیه کردم. به او گفتم:«انشاالله دو ماه دیگر، بقیه پول را برای شما خواهم آورد و دوباره خرید خواهم کرد.» پرسید:«جوری میاری که به درد خودم بخوره یا به درد بچه‌هام؟» جواب دادم:«این چه حرفیه؟ جوری میارم که به درد خودتون بخوره! من وعده خلافی نمی‌کنم!» دو ماه بعد رفتم و بدهی خودم را پرداخت کردم و گفتم:«بینید! پول را جوری آوردم که به درد خودتون خورد!» جواب داد:«اینجوری که تو آوردی به درد بچه‌هام خورد؛ چون رفت داخل خرج خانه و ارث بچه‌ها! اگه نیاورده بودی برای آخرت به درد خودم می‌خورد! روز قیامت من میشدم طلبکار و تو می‌شدی بدهکار! اون وقت به درد خودم می‌خورد!» (خاطره‌ای از پدربزرگ مرحوم بنده: حاج حسین علیدوست رضوان الله علیه). در یک دید، کلاه سر دیگران گذاشتن، خدمت به آنهاست؛ چون همه ما روزی را در پیش داریم که اندکی از بدهکاری و حق الناس، برای طلبکار، سرمایه‌ای بزرگ و برای بدهکار، مصیبتی جانگداز است؛ چون آنچه باید به جای بدهی به طلبکار پرداخت کنیم، اعمال حسنه‌ای است که سالها با زحمت برای خود اندوخته بودیم! @hakeemaneh
کم و زیاد نشویم! پولمان کم و زیاد میشود. زمانی دنیا به ما رو می‌کند و گاهی هم اقبالی ندارد! گاهی یک انسان ساده هستیم و گاهی هم ممکن است مردم با انگشتان خود ما را به یکدیگر نشان بدهند! همه این اتفاقات، گذرا هستند. دنیا کم و زیاد میشود؛ ولی ما باید ثابت باشیم! ما به هر حال باید بنده باشیم! فخرفروشی در هنگام ثروت و ناامیدی در وقت تنگدستی همان کم و زیاد شدن ماست! چه بسا در هنگام اقبال دنیا باید متواضغ‌تر از گذشته شویم و در هنگام نداری شاکرتر! امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: «چقدر نیکوست فروتنی توانگران در برابر مستمندان برای به دست آوردن پاداش الهی و نیکوتر از آن، خویشتنداری مستمندان در برابر توانگران، برای توکل به خدا است!» (نهج البلاغه: حکمت ۴۰۶) این که در برابر فقیران، متواضعانه برخورد کنیم و در برابر ثروتمندان، طوری تواضع نکنیم که ذلت و خواری در برابر دنیا و دنیا داران استنباط شود، این پیام را به ما می‌دهد که: کم و زیاد شدن ممنوع! اگر متوجه این نکته ارزشمند باشیم که دنیا با تمام بزرگی و عظمتش برای همه ما روزی تمام خواهد شد هیچگاه در سختیهایش ناامید نمی‌شویم و در خوشی‌های آن سرمست نخواهیم شد! @hakeemaneh
ریاست بر آفتابه‌ها! در مدرسه علمیه‌ای درس می‌خواندم. آن زمان، آب لوله‌کشی نبود. حوضی وسط مدرسه بود که تعدادی آفتابه مسی کنار آن بود. هر طلبه‌ای که به آب، نیاز داشت یکی از آفتابه‌ها را برمی‌داشت و کارش را انجام می‌داد و بعد از آن، آفتابه را پر از آب می‌کرد تا نفر بعدی از آن استفاده کند. خادم مدرسه ، پیرمردی بود که کنار حوض ایستاده بود و به هر طلبه‌ای که می‌خواست آفتابه را بردارد می‌گفت:«این آفتابه را برندار! اون آفتابه بهتر است!» وقتی از او‌ می‌پرسیدم:«اینها که تفاوتی ندارند! شما چرا خودت را معطل می‌کنی و کنار حوض می‌ایستی؟» جواب پیرمرد یک جواب جهانی و بین‌المللی بود. جواب داد:«اگر فرقی نکند پس من اینجا چه کاره‌ام؟» (خاطره‌ای از استادم: مرحوم نکونام رضوان الله علیه). همان حب ریاستی که در فرعون وجود داشت، در همه افراد بشر وجود دارد! اگر تلنگر عقل و دین و فطرت الهی نباشد این حب مقام، حتی می‌تواند یک دنیا را به نابودی بکشاند؛ مانند آنچه در صدر اسلام اتفاق افتاد و آنچه در دنیای استکباری امروز، مردم غزه و مستضعفان عالم را به بردگی و نیستی کشانده است. انسانها دنبال ریاست می‌گردند؛ حتی در خانه، در مدرسه، در کارخانه و حتی در مدرسه: «ریاست بر آفتابه‌ها!» به همین خاطر است که اولیاء الهی، همواره از سمتهای دنیوی و پستهای زودگذر ، مخصوصا در زمانی که فردی اصلح از خود در آن پست سراغ داشتند، فراری بوده‌اند! کاش روزگاری را ببینیم که پستهای دنیوی را با التماس به افراد بدهند! اللهم عجل لولیک الفرج! @hakeemaneh
سلام امشب را با سلامی به امام عصر علیه السلام بخوابید و به محض بیدار شدن از خواب به وجود مقدسش سلام بدهید! السلام علیک یا صاحب الزمان! ادرکنی! انشاءالله این شب و روز برای شما با برکت خواهد بود! @hakeemaneh
فقط تک درخت من! امروز دیدم پشت یک‌ ماشین نوشته بود: «تک درختم سوخت! بذار تمام درختان جنگل بسوزه!» چه شعار مستکبرانه‌ای! منطقی که معیار را نفع خودش می‌داند و بس! در مقابل این نوشته ناصواب و حرف ناشایسته، می‌توانست این عبارت نوشته شود: «اگر بنا هست درخت همه بسوزد، بگذار درخت من بسوزد تا درخت دیگران نسوزد!» در طول تاریخ، نام انسانهایی به نیکی، جاودانه شده است که برای همنوعان خود «ایثار» را برگزیده‌اند و هیچ وقت، خود را ندیده‌اند؛ البته خداوند متعال هم در دنیا و هم در آخرت به آنان بهترین جوایز را داده است! امیرالمومنین علیه‌السلام چاه، حفر میکرد و تمام منفعت آن را در راه خدا برای مردم، وقف می‌نمود و هیچ چیزی از آن را برای خود نمی‌خواست! باید باور کنیم که خیرخواهی برای همنوعان، بیشتر از سود برای دیگران، به حال خود ما نفع خواهد داشت. البته این مطلبی نیست که فهمش کار همه باشد! @hakeemaneh
دوربین مدار بسته خدا! با سه نفر از دوستان، یک جلسه چهار نفری در مسجدی در قم تشکیل داده بودیم. ناگهان یکی از دوستان جلسه گفت:«عجیبه! عکس جلسه ما رو آقای....از نجف برای ما فرستاده روی گوشی من!» درست می‌گفت! یکی از دوستان مسجدی، کنترل دوربین مداربسته مسجد، روی تلفن همراهش بود. برای زیارت به نجف رفته بود. در دوربین مسجد، جلسه چهار نفره ما را دیده بود و با موبایلش یک عکس از جلسه ما گرفته بود و برای یکی از دوستان، فرستاده بود! وقتی خدا به انسانها، نبوغی می‌دهد که وسیله‌ای بسازند که عکس می‌گیرد، فیلمبرداری می‌کند و صدابرداری می‌کند آیا برای خودش سخت است که به زمین زیر پای ما بگوید:«از همه حرکات و سکنات انسانها فیلم و عکس تهیه کن و صداها را هم کاملا ضبط کن!» الان به راحتی تفسیر این آیه قرآن را درک می‌کنیم:«روز قیامت، زمین، خبرهای خود را بازگو می‌کند!» (زلزال: ۴). بدانیم: دوربین مداربسته خداوند متعال اشتباه نمی‌کند! خراب نمی‌شود! حتی نیت‌های انسانها را هم ضبط می‌کند! خدا کند روز قیامت، هنگام نگاه کردن به فیلم‌هایی که زمین از ما تهیه کرده عرق شرم نریزیم!😔 @hakeemaneh