eitaa logo
پاتوق
1.8هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
27 فایل
نسخه های درمانی @salamatkadehakim پوست، مو و طب اسلامی @Islamitic فروشگاه @yasaman_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
چرخه زندگی تمشک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلاامصبح شنبه‌تون بخیر 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفتم دندونپزشکی برای جراحی دندون عقل... دکتر اومد کارشو شروع کنه گفت: نترس سعید یه جراحی کوچیکه... نترس سعید یه جراحی کوچیکه... گفتم باشه ولی من سعید نیستم گفت میدونم سعید اسم خودمه😐😂 من😳🏃🏃🏃🏃
به خودت احترام بگذار ... گاهی یک چای داغ بریز☕️ داخل زیباترین استکان خانه یک دانه شیرینی هم بگذار کنارش . . . بنشین و به خودت بگو : بفرمایید ، چایتان سرد نشود . . .!🌿 به خودت ؛ باورت و زندگی ات عشق بورز . . .❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلااام صبحتون غرق نور🌹
یارو تو هواپیما با موبایل داشت صحبت میکرد... مهماندار گفت:حرف زدن شما با تلفن اینجا ممنوعه ... یارو به دوستش که پشت خط بود میگه: اینجا حرف زدن ممنوعه، تو حرف بزن من گوش میدم!!! مهماندار سکته کرد!!!🤣😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨هر خونه حداقل یه میخواد. پیشاپیش مبارک ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎ ‎ ‌‎‎‎‎•••┈✾~🍃🇮🇷🍃~✾┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا ایرانه دخترا ستاره میسازن اینجا ایرانه تو سپاه حضرت مهدی؛ مادرا و دخترا همه سربازن روزتون مبارک برکات ایران‌ زمین🌸✨ و @islamitic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگیزشی اینو هم ببین تا درک کنی چقدر خوشبختی دوست من شاید امروز از رنگ ها و از صداها بیشتر لذت ببری
با زندگی قهر نکن “دنیا” منت هیچکس را نمیکشد یکی رفتو یکی موند و یکی برد و یکی باختو یکی با “قسمتش” ساخت... یکی رنجید“یکی بخشید”یکی از آبروش ترسید یکی بد شد یکی رد شد تو اما باش”خدا” اینجاس..
اینم بگم روحیه بگیریم😂
‌📚 💢برو کشکت را بساب💢 می‌گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد. مرد کشک ساب می‌رود و پاتیل و پیاله ای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود. ⇦ کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ تو برو کشکت را بساب.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این حیوان از کارگاه ارده(خرد کردن کنجد) فرار کرده است با اینکه به میله دوار بسته نیست و قید و بندی ندارد اما ذهنش در بند است ! حکایت خیلی از ما آدم‌ها در زندگی !!!