eitaa logo
پاتوق
1.8هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
27 فایل
نسخه های درمانی @salamatkadehakim پوست، مو و طب اسلامی @Islamitic فروشگاه @yasaman_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلااام صبحتون غرق نور🌹
یارو تو هواپیما با موبایل داشت صحبت میکرد... مهماندار گفت:حرف زدن شما با تلفن اینجا ممنوعه ... یارو به دوستش که پشت خط بود میگه: اینجا حرف زدن ممنوعه، تو حرف بزن من گوش میدم!!! مهماندار سکته کرد!!!🤣😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨هر خونه حداقل یه میخواد. پیشاپیش مبارک ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎ ‎ ‌‎‎‎‎•••┈✾~🍃🇮🇷🍃~✾┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا ایرانه دخترا ستاره میسازن اینجا ایرانه تو سپاه حضرت مهدی؛ مادرا و دخترا همه سربازن روزتون مبارک برکات ایران‌ زمین🌸✨ و @islamitic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگیزشی اینو هم ببین تا درک کنی چقدر خوشبختی دوست من شاید امروز از رنگ ها و از صداها بیشتر لذت ببری
با زندگی قهر نکن “دنیا” منت هیچکس را نمیکشد یکی رفتو یکی موند و یکی برد و یکی باختو یکی با “قسمتش” ساخت... یکی رنجید“یکی بخشید”یکی از آبروش ترسید یکی بد شد یکی رد شد تو اما باش”خدا” اینجاس..
اینم بگم روحیه بگیریم😂
‌📚 💢برو کشکت را بساب💢 می‌گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد. مرد کشک ساب می‌رود و پاتیل و پیاله ای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود. ⇦ کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ تو برو کشکت را بساب.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این حیوان از کارگاه ارده(خرد کردن کنجد) فرار کرده است با اینکه به میله دوار بسته نیست و قید و بندی ندارد اما ذهنش در بند است ! حکایت خیلی از ما آدم‌ها در زندگی !!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نام پدر: عمر نام مادر: عایشه جالبه ببینید اسم فرزندانش رو چی گذاشته....🌸🌸🌸🌸
💠 کلام نور تأثیر فال بد به خودت بستگی دارد: اگر آن را آسان بگیری آسان میشود اگر سخت بگیری سخت میشود اگر آن را مهم نگیری، چیزی نخواهدبود 🌷امام صادق (ع) 📚منتخب میزان الحکمه-ح 3864
صفای دوران هم آرزوست....
👌مادر بزرگ میگفت: خدا نگاه میکنه ببینه تو برای بنده‌هاش❤️ چی ‌میخوای و چی کار میکنی🌸 تا همونو برا خودت کنه… خوبی کنیم تا خوبی ببینیم☺️ سلام 🤚 صبحتون روشن❤️
سوال اینجاست⁉️ علما و مراجعی که برای زدن واکسن کرونا که دستور بهداشت جهانی بود جلوی دوربینهای رسانه رفتند و آستین بالا زدند چرا برای مبارزه با بی حجابی که دستور خداست، هیچگونه واکنشی نشان نمیدهند؟ خدا مهمتر است یا بهداشت جهانی با عوامل صهیونیستش؟؟؟
گوهرشاد یکی از زنان باحجاب بوده، همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می‌خواست در کنار حرم امام رضا علیه‌السلام مسجدى بنا کند. به همه کارگران و معماران اعلام کرد، دستمزد شما را دو برابر مى دهم، ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد می‌آورند، علاوه بر دستور قبلى گفت: سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته‌ها را نزنید و بگذارید هر جا که تشنه و گرسنه بودند، آب و علف بخورند. بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید، اما من مزد شما را دو برابر مى دهم. گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید. جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد، صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمی‌رفت و گوهرشاد حال او را جویا شد. به او خبر دادند جوان بیمار شده، لذا به عیادت او رفت. چند روز گذشت و روز به روز، حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید، تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست، چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ به مادرش گفت: برو به پسرت بگو: من براى ازدواج با تو آماده هستم، ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد: یکى اینکه، مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجدِ تازه ساز. اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو، من باید از شوهرم طلاق بگیرم. حال اگر تو شرط را مى‌پذیرى، کار خود را شروع کن. جوان عاشق، وقتى پیغام گوهرشاد را شنید، از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست، اگر چهل سال هم بگویى حاضرم. جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد، به امید اینکه پاداش نمازهایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد. روز چهلم، گوهرشاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است، او هم آماده طلاق باشد. قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى‌شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى، او هم شرط خود را انجام دهد. جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز، کام او را شیرین کرده بود، جواب داد: به گوهرشاد خانم بگوید: اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى؟ جوان گفت: آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى‌تاب کرد، هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى‌تپد و جز او معشوقى نمى‌خواهم. من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم، اما از گوهرشاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم. آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهرشاد و کم‌کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت‌الله شیخ محمدصادق همدانی گوهرشاد خانم (همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازندهٔ مسجد معروف گوهرشاد مشهد است.
رئیسی۱.۶ میلیارد دلار دیگر از بدهی های روحانی را تسویه کرد. ⭕️ میدانید اگر این پول خرج مردم میشد چقدر از مشکلات را حل میکرد؟ ⭕️ رئیسی رئیس جمهور دو کشور است؛ یکی کشورِ بدهی های روحانی و دیگری مملکت ایران! یکی از دلایلی که اثر کارهای خوب دولت سر سفره‌های مردم نمیاد، همین جبران گندکاری‌های دولت قبله