✍️ #داستان 🔹علت حل نشدن مشکلات ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺷﺨﺼﻲ ﺳﺮﮐﻼﺱ ﺭﻳﺎﺿﯽ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ . ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﺭﺍ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪ ، ﺑﺎﻋﺠﻠﻪ ﺩﻭ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻴﺎﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺗﮑﻠﻴﻒ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭﺁﻥ ﺷﺐ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ . ﻫﻴﭽﻴﮏ ﺭﺍ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﮐﻮﺷﺶ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ . ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻳﮑﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩ . ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺷﺪ ، ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺩﻭﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ ﺭﻳﺎﺿﻲ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺖ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻً ﺁﻧﺮﺍ ﺣﻞ ﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ، ﻭﻟﻲ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺗﻠﻘﻴﻦ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ ﺍﺳﺖ ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻓﮑﺮ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺘﻤﺎً ﺁﻥ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻳﺎﻓﺖ . ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮐﺴﯽ ﺟﺰ ﺁﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﻴﺸﺘﻴﻦ ﻧﺒﻮﺩ ... " ﺣﻞ ﻧﺸﺪﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ، ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﻩ ." داستانهای بیشتر🔻 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92

🔘 #داستان شخصی گفته : مادرم آن روزها همه چیز برایش حیف بود، جز خودش! یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای حیف! در خانه ما به چیزهایی حیف گفته می‌شد که نباید آنها را مصرف می‌کردیم..!! نباید به آنها دست می‌زدیم، فقط هر چند وقت یک بار می‌توانستیم آنها را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها حَظ کنیم و از حسرت نداشتن آنها غصه بخوریم! حیف مادرم که دیگر نمی‌تواند درِ صندوقِ حیف را باز کند و چیزهای حیف را در بیاورد و با دست‌های ظریف و سفیدش، آنها را جلوی چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای آنها لذت ببرد! مادرم هیچ وقت خود را جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد... دستهایش، چشم‌هایش، موهایش، قلبش، حافظه‌اش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آنها را کهنه کرد. حالا داشته‌هایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست... حیفِ مادرم که قدر حیف‌ترین چیزها را ندانست! قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلا حیف نبودند تلف کرد... @hal_khosh

⭕️✍️#داستان بسیار زیبا و خواندنی در ژاپن مردمیلیونری برای درد چشمش درمانی پیدا نمیکرد، سپس بعداز ناامید شدن سراغ یکی از اطبا معروف رفت. پزشک به او پیشنهاد کرد به غیر از رنگ سبز به رنگ دیگری نگاه نکند. وی پس ازبازگشت دستور خرید چندين بشکه رنگ سبز را داد و همه خانه را رنگ سبز زدند همه لباسهایشان را و وسایل خانه و حتی ماشینشان رابه رنگ سبز تغییر دادند و چشمان او خوب شد. تا اینکه روزی مرد میلیونر پزشک را برای تشکر به منزلش دعوت کرد، زمانیکه پزشک به محضر ميليونر میرسد جویای حال وی میشود، مرد میلیونر میگوید: خوب شدم ولی این گرانترین مداوایی بود که تا به حال داشته ام... پزشک با تعجب گفت: اتفاقا این ارزانترین نسخه ای بوده که تجویز کرده ام! تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز تهیه ميكرديد!! برای درمان دردهايت، نمیتوانی دنیا را تغییردهی، بلکه با تغییر نگرشت میتوانی دنیا را به کام خود دربیاوری، تغییر دنیا کار احمقانه ایست ولی، تغییرنگرش ارزانترین و موثرترین راه است. @parvaanehaayevesaal

#خاطره_ای_از_شهید_چمران به مناسبت سالروز شهادت مصطفی چمران؛ خاطره ای از این شهید با عنوان «اولین نماز و آخرین نماز» در سایت ستاد اقامه نماز منتشر شد. رضا سگه یه لات بود تو مشهد یه روز داشت میرفت تو دعوا شهیدچمران دیدش، دستش گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه به غیرتش برخورد و به همراه شهید چمران رفت به جبهه تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند آوردنش تو اتاق شهید چمران، رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران، وقتی دید که شهید چمران به فحش هاش توجه نمیکنه . یه دفه داد زد کچل با توأم! شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت : چیه ؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید آقا رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیده ای، چیزی!شهید چمران : چرا؟ آقا رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه! شهید چمران: اشتباه فکر میکنی.!یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی میکنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده.هی آبرو بهم میده گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون شم آقا رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه میکرد. اذان شد، آقا رضا اولین نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد .صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد. آری آقا رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید…

آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی زِگناهم بده فاتحه‌ای برای استاد کریمخانی بخوانید @hal_khosh

🔵#اعتقادی 👈ساختمان اسرار آميز بدن انسان قال الله تبارک وتعالی :«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» انسان را در بهترین ترکیب آفریدیم. 🌸سوره تین، 4 🔹 دانشمندان برای شناساندن خصوصيات انسان علومی را پايه گذاری کرده و توانسته اند به گوشه ای از اسرار آن آگاه گردند زيرا در هر عضوی از اعضاء انسان يک جهان اسرار توحيد نهفته است اين اسرار را می توان در امور ذيل جستجو نمود: 1️⃣ساختمان اسرار آميز سلولهای بدن انسان: بدن انسان مانند يک ساختمان از سلولهائی تشکيل يافته که هر کدام به تنهائی موجود زنده ای است که مانند ساير جانداران زندگی، هضم، جذب، دفع و توليد دارند. در بدن يک انسان معمولی تعداد اين سلولها که مرتبا بوسيله خون و به کمک قلب تغذيه می شوند معادل ده ميليون ميليارد می باشد، هر يک از اين سلولها موظفند به گونه ای خاص درآيند، گاهی بصورت گوشت، گاهی به صورت پوست، گاه مينای دندان و گاهی اشک چشم را تشکيل می دهند، طبيعی است که هر کدام غذای خاصی می خواهند که قلب بايد بوسيله خون به آنها برساند. 2️⃣دستگاه گوارش که آبدارخانه و آشپزخانه بدن بشمار می رود. 2️⃣ دستگاه گردش خون که سرويس سريع پخش غذای کشور تن حساب می شود. 4️⃣دستگاه تنفس که تصفيه خانه خون بدن انسان است. 5️⃣دستگاه مغز و اعصاب که ستاد فرماندهی کل قوای انسان است. 6️⃣ گوش و چشم و بينی که شبکه آگاهی و سازمان اطلاعات مغز محسوب می شود. 7️⃣ ساير اعضاء بدن. سازمان هر يک از اين دستگاههای شگفت آور ما را به وجود آفريدگاری دانا و توانا راهنمائی می کند. 📕راه خداشناسي، استاد سبحاني. 🔹برای پی بردن به چگونگی فعاليت و فيزيولوژی هر يک از اعضاء بدن انسان هزاران دانشمند مطالعه کرده و هزاران کتاب درباره آن نوشته اند، ♦️آيا هيچکس باور می کند که برای شناخت هر يک از اين اعضاء اين همه عقل و هوش و درايت لازم باشد اما برای ساختن آنها علم و عقلی لازم نبوده باشد؟ ♦️چگونه ممکن است پی بردن به طرز کار و فعاليت هر يک از اين اعضاء بدن انسان سالها مطالعه لازم باشد اما آفرينش آنها بدست عوامل بيشعور (طبيعت) صورت گيرد؟ 🔴کدام عقلی باور می کند؟ برای پیوستن به کانال #متن_منبرهای_کوتاه لطفا این پیوند را دنبال کنید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1482096640C5117b771d9

یه بار دوره راهنمایی معلم داشت حواس پنجگانه رو می‌پرسید. گفت: «حس چشم چیه؟» گفتم: «چشایی!» گفت: «حس بینی چیه؟» گفتم: «بینایی!» پاشد گوش‌مو کشید، گفت: «اینم حس گوشایی.» #طنز @hal_khosh

طبق تحقیقات روانشناسی اگر به دیگران هدیه بدید احساس بهتری پیدا میکنید تا اینکه برای خودتون خرج کنید هرکسی دوس داره احساس بهتری پیدا کنه من حاضرم از خودم بگذرم و هدیه‌هاشو قبول کنم #طنز @hal_khosh

"مدرسان شریف" چه کسانی هستند ؟! به اساتیدی که نسبت به حضور و غیاب در کلاس سخت گیری نمی‌کنند مدرسان شریف می‌گویند #طنز #طنز های بیشتر🔻 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92

من واقعا همیشه به فکر حقوق زنانم ، مخصوصا حقوق زن خودم چون اگه اون خوب حقوق نگیره از گشنگی میمیریم #طنز @hal_khosh