eitaa logo
حلقۀ رندان
331 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
735 ویدیو
35 فایل
تجربۀ زندگی در باغ معارف آل الله علیهم صلوات الله أجمعین از دریچۀ هنر و ادب درگاه دریافت پیشنهادات و انتقادات شما: @halghe_rendan_admin جهت مشارکت بیشتر در گروه «حلقۀ رندان» عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
مشاهده در ایتا
دانلود
دلِ مجروحْ‌ماندهٔ رمضان ▪️هرگز دلِ مجروح‌مانده را از یاد نمی‌شود. «سقی اللّه تلک الایّام نُداوِلها بین النّاس». و چون یادْکردِ آن عهد می‌رود، که رَغایبُ الایّام و غَرایب اللّیالی بود، آتشِ حَسَرات در تابخانهٔ دل زبانه می‌کشد، و شعلهٔ آن به بامِ دِماغ می‌رسد، و دود آن به روزنِ دیده بُرون می‌شود. اشک در ریختن می‌آید که: مایهٔ اشک است دود. در طی مناجات سحرْگاهی از درگاه الٰهی درخواسته می‌آید، تا آن زمانِ انس و اَوانِ سَلْوَت را که همه شب قدر و همه روز عید بود، و در اَحیای دلهای مرده اعجازِ عیسوی داشت، چون عهدِ حیات عازَر و عُزَیر مکرّر گرداند ان شاء الله تعالی. افضل الدّین بدیل بن علی خاقانی از نامه به عمدة الدین منشآت، به تصحیح محمد روشن، ص ۹۶
امام باقر علیه السّلام فرمودند: مامِنْ عِیْدٍ لِلْمُسْلِمِینَ ـ أَضْحى وَ لا فِطْرٍ ـ اِلاَّ وَ هُوَ یُجَدِّدُ لاِلِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللّه عَلَیهِم فیهِ حُزْنا، قُلْتُ: وَ لِمَ ذلِکَ؟ قالَ علیه السلام: لِأَنَّهُمْ یَرَوْنَ حَقَّهُمْ فِى یَدِ غَیْرِهِمْ؛ هیچ عیدى ـ چه عید قربان و چه عید فطر ـ براى مسلمانان پیش نمى آید مگر این که غم و اندوه آل محمد (صلى الله علیه و آله) تازه مى گردد. راوى پرسید: چرا چنین مى شود؟ امام باقر علیه السلام فرمودند: چون حق خود را در دست دیگران مى بینند💔 [فروع کافى، ج 4، 170]
شب_بیست_و_سوم_رمضان_عالم_قبر_کربلایی_محمد_قربانی.mp3
35.07M
📌مسکّن قلوب ما حضرت سیدالشُّهداء علیه السّلام فرمودند: یَا ابنَ آدَمَ! اُذکُر مَصرَعَکَ وَ فی قَبرِکَ مَضجَعَکَ وَ مَوقِفَکَ بَینَ یَدَیِ اللهِ، تَشهَدُ جَوارِحُکَ عَلَیکَ؛ ای فرزند آدم! یاد کن مرگ خویش را، و خوابیدن خود را در قبرت، و ایستادن خود در برابر خدا را، در حالی که اعضایت علیه تو شهادت می دهند. ارشادالقلوب، ج 1، ص 29 🏷چند سالی هست که در هیئات مذهبی این سنت خوب راه افتاده که در کنار بحث عزاداری و مناجات خوانی و... بحث به منظور یاد را ذاکرین آل الله انجام میدن. آقای از طلاب مدرسۀ نورالرّضا علیه السّلام که به لطف آل الله علیهم صلوات الله توفیق ذاکری این خاندان رو داردن این سنت خوب رو در هیئاتشون پیاده کردند. ⚠️لطفاً در خلوت و آرامش گوش دهید.
کارگر کم داری آقا جان، سخنران بی شمار... قیل و قال از غربتت کردیم؛ اما کار نه!
ظهور در جمجمه هاست و نه جمعه ها!
📜زاهد الاَخباز ✏️عاصی خراسانی شبی بر درب نانواییِ سنگک به انتظار نان ایستاده بودم هوا مانند دل اکثر کسانی که آنجا ایستاده بودند سرد بود و نانوا چنان در بیرون آوردن نان از تنور تساهل و تکاسل میکرد که گویی به جای نان ، میخواهد جان ‌از تنور در بیاورد . شنیده ام مبدع نان سنگک شیخ بهایی (زاد الله بهائه فی الدارین) بوده است ، اثر حکمت آن حکیم آسمانی در این ابداع زمینی هم دیده میشود (اولیای الهی حتی اگر نانی بسازند از آن بوی جان می آید) با خود می گفتم نان سنگک را میشود "زاهد الاَخباز" نام نهاد ، چون وقتی بر روی سنگ ها او را رها میکنند ، تا زمانی که خام است به سنگ ها چسبیده و سراسر وجودش تعلق است دقایقی نمیگذرد که میفهمد رازِ کمال ، رفع تعلق است و بر اثر ریاضتی که در گرمای تنور تحمل میکند پخته می شود و دست از سنگ بی ارزش تنور کوتاه میکند اسیر ننگِ تعلّق ز خامیِ خویشم خمیر پخته شود ، سنگ را رها سازد القصه به انتظار ایستاده بودم و در پای افکار خود نشسته ، که دیدم پیرمردی رسید سوار بر دوچرخه و پیاده از مرکب تجمّل دنیا با حالی خوش که گمان نمی کنم اغنیا که بر گران ترین مرکب های این دنیا سوار هستند بتوانند حتی ذره ای از آن حال خوش پیرمرد را بچشند. سلامی کرد و کریمانه دست در جیب برد ، چونان که موسی کلیمانه دست در جِیب مشتی شکلات که بوی حیات از آن می آمد را همراه لبخندی شیرین که معجزه پیرمرد برای فتح دل ها بود بین افراد تعارف کرد و کامِ تلخِ دنیا زده همه را شیرین کرد ما را در دام محبت خودش گرفتار . نکته ای گفت حکیمانه که تلخی انتظار و معطل شدن در آن صف را برایم شیرین ساخت. گفت : من بیست سال پیش آلوده به مناهی بودم ، باری بارقه الهی بر دلم زد و زُکام شهوت از کام برطرف شد و تلخی گناه را حس کردم ، به حرم سلطان اولیا علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه والثنا رفتم و عرضِ توبه کردم . با آتشِ دل ، خار و خاشاکِ ‌هوس را سوزاندم و با آب دیده و عرقِ شرم ، سیاهی از ورق بُردم از راه انفعال ، به رحمت رسیده ایم برگشت از عرق ، ورقِ روزگار ما پیرمرد در ادامه گفت : آنجا بود که عهد کردم تا آخر عمر همیشه در جیب شکلات داشته باشم ، کام مردم را شیرین کنم تا خداوند در قیامت‌ کامم را شیرین ‌کند الان‌ بیست سال است که هیچگاه جیبم‌ خالی از شکلات نیست درِ بهشت به روی تو بسته خواهد بود اگر نداشته ای رویِ باز در اینجا
بدان نیّت که یابم فرصت یک سجده بر خاکش هزاران بوسه بر لب نذر دارم آستانش را
این زخم های کهنه اگر تازه ست خورده ست دم به دم نمک از دوران
جاهل‌ها گمان می‌کنند که با تخریبات قبور ائمه صلوات‌الله‌علیهم می‌توانند تشیّع را ریشه‌کن کنند؛ شیعه و سادات و بزرگان آنها، بالاتر از تخریبات را در زمان ائمۀ ایشان دیده‌اند و آنکه پس از تبدیل تخریب به تعمیر، بر قوّۀ ایمان ایشان در صورت و معنی افزوده گردیده است.
ما برايت ضريح می‌سازيم زخم عشق، التيام هم دارد چون كه نذر حسن شد از مطلع شعر، حُسن ختام هم دارد: گرچه حق، بی‌حساب می‌بخشد سرِ وقت انتقام هم دارد آنكه سيلی به مادرت زده است لعنت مستدام هم دارد
‏و إن اكتفى غَيْري بِطيفِ خَيالِهِ، ‏فأنا الَّذي بوصالهِ لا أكتفي... ‏و اگر دیگران تنها به ‏خیالی از او بسنده می‌کنند؛ ‏من کسی هستم که به ‏وصالش هم قانع نخواهم شد
عمرم به عکسِ خوابِ سگِ کهف گشتْ طی در من دقیقه با جگرِ سال می تپد...