#دردانه
#تکبیت
#سیدحمیدرضابرقعی
بیا و یکسره کن کار خویش را که حسین
برای خنجرت ای مرگ! بیقرار شده ست...
#دردانه
#تکبیت
#سیدحمیدرضابرقعی
میان معرکه هم زخم، هم جان باختن از تو
میان خیمهها هم سوختن، هم ساختن از من
#منظررندان
سحر آمدم به کویت به شکار رفته بودی
تو که سگ نبرده بودی به چه کار رفته بودی!
#لوند
#دردانه
#تکبیت
مرگ تلخ از زندگی خوشتر بود در کشوری
کز دهان #سگ هما را استخوان باید گرفت
#صائبتبریزی
#دردانه
#تکبیت
#دردانه
#تکبیت
#فروغیبسطامی
به کمال عجز گفتم که به لب رسیده جانم
به غرور و ناز گفتی: تو مگر هنوز هستی؟!
#دردانه
#تکبیت
#عبدالحمیدضیائی
با كسی شوخی ندارد مرگ، ناغافل شبی
میـگذارد بر دل ما حـسـرت عاشق شـدن
#همسات
#دردانه
#تکبیت
مگو در کوی او شب تا سحر بهر چه میگردی
که دل گم کردهام آنجا و میجویم نشانش را...
#فروغی_بسطامی