eitaa logo
حلیف مدیا
1.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
61 فایل
🕊کنگره ملی ۱۰۳۰ شهید دانشجومعلم کشور🕊 #درس_اول_شهید_باید_زیست 🍃 👤ارتباط با ادمین و ارسال محتوا: @halif_admiin 👤 ارتباط با روابط عمومی و ارسال اخبار در بله: @halif_news
مشاهده در ایتا
دانلود
8.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙رادیو انجمن🎙 خانم معلم، تدریس شهادت، اینقدر عینی لازم نبود. الگوی تدریس ایفای نقش را انتخاب کردی اما طرح درس اینبارت مورد رضایت استاد ها و خانواده ات نیست.💔 💠پادکست شماره نهم💠 🔷عنوان: انتهایِ سالن ،کلاسِ آخر ✨صاحب امتیاز: انجمن علمی آموزش علوم تربیتی پردیس شهید رجایی سمنان 🎙گویندگان: مهدی مرادی ،ملیحه علیپور 🎞تدوینگر :مهرداد رهسپار 🖋نویسنده: سید محمد تقوی 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
45.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📆۱۳دی ماه۱۴۰۲ 🥀کرمان 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
27.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍🏻⌝پاینده ایم‌ و این بُود آخر کلامِ ما هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق...⌞ 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
📝جملاتی برگزیده از وصیت نامه شهید اسماعیل عبدیلی انهر ✍🏻⌝۱. در راه كسب علم و فضايل اخلاقى بكوشيد. ۲. در امور كارهاى كشاورزى همراه با عبادت به خداى متعال تلاش كنيد كه شما اى روستائيان عزيز گنج‌هاى الهى در زمين هستيد. ۳. مهربان باشيد تا خداوند از شما راضى باشد. ۴. آنچه را خداوند دوست مي‌دارد شما هم دوست بداريد و آن چه را دشمن مي‌دارد، دشمن بداريد. ۵. كرامت انسان در برخوردها محفوظ بايد باشد.⌞ °•پ.ن: کسب علم(کتاب‌خوانی و اشتیاق به علم) و کرامت انسان در برخوردها حقیقتا چیز هایی است که چندان رعایت نمی‌شود.•° 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍🏻⌝اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت بازِ باز است...💔⌞ 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍🏻⌝حالا نه فقط بچه های خادم، همه کاغذ به دست گرفته بودن تا اسم بچه هایی که بر میگشتن رو بنویسن. اسم هرکسی که نبود، بهم میگفتن و سریع شماره هاشون رو می گرفتم. 🔻فکر میکردیم بچه های اتوبوس یک هم مثل اتوبوس دو دارن با اتوبوس برمیگردن که یکی از بچه ها بهم گفت دوستش زنگ زده و گفته از گروه جا موندن. زنگ زدم به کسی که به عنوان مسئول اتوبوس یک با بچه ها راهی شده بود و تازه فهمیدم که این بچه ها از اتوبوس پیاده شدن انفجار دوم هم اونجا بودن و حالا خودشون دارن پیاده برمیگردن. 🔸وقت کم آوردن نبود. بعد از اینکه شنیدیم بچه ها دارن پیاده برمیگردن و یه تعدادی جا موندن، دستای همه می لرزید، اما وقت کم آوردن نبود. تند تند آمار کسایی که نبودن رو از بچه ها می گرفتم. سریع با اون چند نفری که از گروه جا مونده بودن تماس گرفتم و باید آرامش خودمو حفظ می کردم که اونا هم کمتر بترسن،‌ قرار شد از روی مپ دانشگاه رو پیدا کنن و برگردن. 🔻نفر بعدی... گوشیش خاموش بود. صدای آمبولانس ها بیشتر می شد و خاموش بودن گوشی، فکرای منفی توی سرم می آورد‌. 🔻نفر بعدی ..... بعد از چند تا بوق، گوشی رو یه آقایی برداشت. اونجا دیگه مطمئن بودم اتفاقی افتاده. 🔻الو گوشی خانم..... بفرمایید من پدرش هستم. بعد از شنیدن اين جمله، انگار همه ی دنیا رو یکجا بهم دادن. نگفتم چه اتفاقی افتاده، شماره دخترشون رو گرفتم و خداروشکر رسیده بودن دانشگاه. 🔻نفر بعدی... در دسترس نبود. هر بار که یا گوشی خاموش بود یا کسی بر نمی داشت و توجه کردن به صدای آمبولانس ها دنیا رو رو سرمون خراب می کرد. 🔻وقت کم آوردن نبود. نفر بعدی.... بازم یه آقایی گوشی رو برداشت. نمیدونم چرا توی اون لحظه باید این اتفاقا می افتاد ولی باز هم به خیر گذشت و شماره رو اشتباهی گرفته بودم. 🔸همینطور درحال تماس گرفتن بودیم، دونه دونه. همه منتظر بودن. نه فقط منتظر دوست و هم دانشگاهیاشون. منتظر هرکسی که نبود. حتی کسایی که نمیشناختنش. 🔸گروهی که توی اتوبوس یک بودن، برگشتن. دلم میخواست برم جلو و تک تکشون رو بغل کنم . همه بچه ها رسیده بودن. رفتن سمت اتاق هاشون تا یکم آروم شن. 🔸باید با بچه ها حرف می زدیم. درحدی که یه احوالی بپرسیم چون اصلا زمان حرف زدن نبود. بچه ها به خانواده هاتون زنگ زدید؟ هر یک ساعت خودتون زنگ بزنید بهشون خبر بدید، نذارید نگران شن. سخته ولی با حال خوب باهاشون حرف بزنید. 🔸داشتم از پله ها می رفتم بالا که یکی از بچه ها گفت حالا حکمت اون یک ساعت و نیم تاخیر رو فهمیدم. یکی دیگه از بچه ها می گفت همین چند ساعت خیلی بهم درس داد، خیلی چیزا رو فهمیدم. شنیدم این جمله ها قند تو دل آدم آب می کرد. 🔻تلوزیون روشن شد، تعداد زیادی از بچه ها با چشم های خیس زل زده بودن به گزارشی که شبکه خبر داشت منتشر می کرد. از همون شب تا چند دقیقه قبل از اینکه میخواستیم برگردیم شیراز، تعداد زیادی از بچه ها میومدن در اتاق که میشه لطفا بریم گلزار؟ الان که خطری نیست، باید بریم گلزار. دل تو دلمون نیست، خانواده هامون راضین، ما با رضایت خودمون میخوایم بریم. شما فقط اجازه بدید خودمون میریم. فکر نمی کردم اصرار بچه ها اینقدر زیاد باشه. بچه هایی که لحظه انفجار اونجا بودن ولی خودشون می دونستن که اون شب، گلزار باشن. هم رسالت هم دلتنگی هم ذوقی که برای این سفر و اون نقطه ای که اونا رو به کرمان کشونده بود داشتن . 💠اونایی که میگن سال دیگه مردم کمتری میرن کرمان، اشتیاق بچه هایی که به هر دری می زدن که همون شب برن گلزار رو ندیدن، شایدم دیدن ولی میخوان اینطور فکر کنن. شاید اینطوری میتونن خودشون رو آروم نگه دارن. تا الان با همین توهم ها تونستن خودشون رو راضی نگه دارن، ولی مگه عمر یه توهم چقدره؟؟⌞ راوی: یکی از خدمتگزارانِ . 📌کاروان اعزامی از استان فارس ادامه دارد.... 3⃣ 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
♦️یادداشت برتر | این بار عضوی از نشریه فرهنگراه که آسمانی شد. 🔰چه خبر از قول جناب وزیر به مجلس؟! 🍃بازخوانی یادداشت شهیده در هشتمین شماره از نشریه فرهنگراه 🔻ادامه متن در سایت فرهنگراه: farhangrah.com/journal/یادداشت-شهیده-فائزه-رحیمی/ 📌نشریه فرهنگراه | صدای آزاد دانشجومعلمان 🆔️@farhangrah_news 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
14.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| ✍🏻⌝صبحگاه تمام شد 🔔 با شوق و‌ ذوق کودکانه وارد کلاس شدند معلم آمد و برگ های رنگ آمیزی در دستش بعد از سلام و احوال پرسی با بغض روبه دانش آموزان گفت : امروز برخی از هم کلاسی هایتان حاضر تر از همیشه در کلاس درس هستند دوستانی که در روز مادر جان شیرین خویش را هدیه کردند به بهترین مادر دنیا این‌زنگ‌ درس متفاوتی داریم میخواهیم از معلمی بگوییم که درس ایثار را برایمان تحقق بخشید معلمی که در کلاس درسش امروز اساتید و دانشجویان کشور حاضرند دوستان شما و‌خواهر و همکار من در کلاس درس شهدا سر بلند شدند باشد که راهشان را ادامه دهیم .⌞ 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
📱| ✍🏻درک‌کنید‌روضه‌های‌محرم‌رو ... کمر‌پدری‌بخواد‌بشکنه‌این‌شکلی‌میشکنه:) پ.ن: کم‌کم‌عکس‌های‌عجیب‌ترین‌روزما‌دانشجو‌ معلم ها در کرمان؛یعنی ١٤ دی‌ماه‌‌رو‌پخش‌میکنیم متفاوت‌ترین‌ 📷 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
🍃به مناسبت شهادت فائزه رحیمی ✍🏻 ورق ورقه تاریخ این مرز و بوم ن مثه رمان های عاشقانه غربی نه مثه قهرمان های خیالی آمریکایی پر از شخصیت های واقعیه که به خاطر اعتقاد و ایمانشون به عشقشون ایران از خودشون گذشتن... از آریو برزن آریایی تا حاج قاسم سلیمانی همه و همه قهرمان ملتن ملتی ک راه قهرماناشونو ادامه میدن حتی با دادن جونشون حتی با دلتنگی برای عزیزشون خواهر عزیزمون خانم رحیمی معلم آزاده و دلسوزی که پای ایمانشون موندن راه قهرمانشونو رفتن و پاداششون رو از خدا گرفتن ... 🖋به کوشش دانشجویان کسری کَرَموندی امیرحسین تیموری مرکز آموزش عالی شهدای مکه 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
✍کرمان به حرمان قلب شد درّ سخنرانی فشاند از میوه‌ی انگور داغِ باغ کرمانی فشاند نطعی که شد از خون ببین شاعر بیا شاعر بیا با چامه نقشی زن که تا خون ها به بارانی فشاند بیتی خراسانی بگو تهدید کن بیداد را تا یاد گیرد آنکه کرمان را به ویرانی فشاند اشکم نمی آید برون از حیرت و داغ زنان صد لعن و نفرین آن کز او اشکم به پنهانی فشاند گردون کرمان را ببین خون شفق را آه آه صد آه صد افسوس آه کرمانِ دل آنی فشاند در فی البداهه نیستم هیچم به جز آن نیستم این فکر صبح اندیش من چامه به ارزانی فشاند 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media
به نام خدای قلب ها عاشقان پر گشودند و از اقصی نقاط این خاکِ مرد پرور، راهی دیارِ یار شدند.نه بیم جان داشتند و نه هراس سختی راه! فقط شوق دیدار مزارِ سردار بود که در دلهایشان موج میزد. روز 13 دی فرا میرسد و آرام آرام انگار انتظار به پایان...! نه انتظار قرار بود جور دیگری به پایان برسد ! ناگهان صدایی مهیب به گوش میرسد. گویا برای مدت کوتاهی همه چیز متوقف می‌شود؛ عده ای را بال پرواز می‌دهند و عده ای را ماموریتی خطیر. به صدا در می آید و شهیدانی می‌روند تا چراغ راه و معلم مکتب سردار باشند. حال، من و تو می مانیم تا درس بگیریم و درس بدهیم؛ ساخته شویم و بسازیم. با صدای یکبار دیگر از خواب بیدار می شوم و با ستاره ها تجدید پیمان میکنم. به راستی ای شهید! ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی؟ اینک است و درس، درسِ مقاومت و جهاد. وقتی معلم مدرسهٔ عشقیم و در سنگرِ کلاس، برای جنگ تعلیم و تربیت قلم میزنیم و قدم برمیداریم، باید بر دشمن فائز آییم و فائزه شویم و فائزه ها بسازیم. این است ماموریت من و تو در راهی که ادامه دارد و رسیدن به قله ای که نزدیک است... و مِنَ اللهِ التوفیق🌱 طاهره سادات حسینی 📌تهیه شده در کنگره ملی شهدای دانشجومعلم؛ دبیرخانه استان 🖇کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media