eitaa logo
هم افزایی شهدایی
158 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
4.6هزار ویدیو
72 فایل
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 🔸️بهترین حس یعنی؛ با شهدا رفیق باشید. 🔸️ما را مدافعان حرم و مدافعان وطن آفریدند. 🔸️رفیق شید،شبیه شید،شهید شید. امام سجاد(ع) فرمودند:کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست. 🌱کپی از مطالب آزاد برای عاقبت بخیری مون دعاکنید
مشاهده در ایتا
دانلود
💢شهادت یکی از کارکنان انتظامی در اجرای طرح امنیت و آرامش و مبارزه با قاچاق سوخت حین کنترل محور مواصلاتی"میناب به سرنی" در اثر تیراندازی قاچاقچیان امروز ظهر، به درجه رفیع نائل آمد. 🔸شهید گرانقدر مجرد و اهل بخش نوده ملک از توابع استان گرگان می باشد. 🌹اینجامعراج‌شهداست 👇 @tafahoseshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شدن اتفاقے نیست... قبل از همه چیز دنیایش را به برده ... او زیر نگاه مستقیم خدا زندگی ڪرده ... اتفاقے نیست ... سعادتے است ڪه نصیب هر ڪسے نمے شود ... باید زندگے ڪنے تا بمیرے... ✨
ما را هم از نمڪ گیر ڪنید.. ڪہ شود و هم، عاقبت بہ خیر شدݧ است .. شاید امروزمان رانوشتند:
بـــــِسـْمِ رَبِّ الـشـُّھـَداءِ وَ الـصِّـدّیـقـیـنْ جانباز افغانستانی دفاع مقدس شهید مدافع حرم شد... همه عمر در جهاد شهید سلیم سالاری شهید سلیم سالاری معروف به امیر افتخاری متولد 1345 در نجف اشرف کنار بارگاه امیرالمومنین در یک خانواده صالح و متدین چشم به جهان گشود از 1352 برای تحصیل به مدرسه علوی رفت و مشغول به تحصیل بود و در دوره نوجوانی در نتیجه فشار و ستم رژیم فاسد بعث به همراه خانواده پدری و عموهایش که اکثرا روحانی مشغول به تحصیل بودند اخراج گردید و در مشهد مستقر شد شهید سالاری از کودکی ستم دژخیمان بعثی را در عراق با تمام وجود لمس میکرد و در پیامد کینه نهفته ای که از دژخیمان سفاک حاکم بر  عراق از نوجوانی به دل داشت پس از تبعید به جمهوری اسلامی ایران و تهاجم صدام علیه نظام اسلامی روانه جبهه حق علیه ستمکاران متجاوز بعثی گردید پس از اعزام به جبهه به جهت اخلاص ایشان و آشنایی بالای وی به زبان عربی، خدمات زیاد رزمی و فنی انجام داد و بارها در خط مقدم همدوش مجاهدان عراقی مخالف صدام و رزمندگان سپاه و بسیج علیه دشمن بعثی در خط مقدم جبهه مبارزه نمود و چند بار مجروح شد ولی مجددا به جبهه برگشت... ایشان پس از بازگشت از جبهه به عنوان نیروهای احتیاط به عضویت بسیج اعلای انقلاب اسلامی در آمد پس از آن در تاریخ 1369 با گروه های همانند بدر همکاری میکرد و پس از آن با دریافت حکم های ماموریت به عنوان یک بسیجی کار آمد با سپاه پاسداران همکاری میکرد شهید سالاری در به راه انداختن تیم های رزمی ورزشی و همکاری با هیئت ها در قم و همچنان ارائه برخی خدمات سازماندهی مجموعه های مرتبط به دسته های دینی و ... در تهران ،قم و مشهد بسیار فعال بود  اواز ابتدای نا آرامی های سوریه اخبار و وقایع را به سرسختی دنبال میکرد و در نهایت پس از سعی و تلاش و کسب رضایت خانواده قسمت بر این شد رمضان 1393 روانه سوریه شود و در جبهه حضور یابد و در مجموع با چندین بار رفت و برگشت و مجروحیت ، در عملیات بصر الحریر در تاریخ 31/1/1394 به درجه رفیع نائل آمد و پس از 8 ماه مفقودی، پیکر ایشان  با عناصر تکفیری تبادل شد و در دی ماه 1394 تشییع و سپس خاکسپاری شد مزار این شهید والا مقام در بهشت معصومه(سلام الله علیها) قم در قطعه شهدای مدافع حرم میباشد.
📩 اگر شهید شدم؛ دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا مردم ببینند همراه خود چیزی نمی برم، چشمانم را باز بگذارید که بدانند کورکورانه شهید نشده ام. سلیمان عسگری ۱۹ ساله_ ۱۳۶۳_ ) 🖤🖤🖤
شدن اتفاقے نیست... قبل از همه چیز دنیایش را به برده ... او زیر نگاه مستقیم خدا زندگی ڪرده ... اتفاقے نیست ... سعادتے است ڪه نصیب هر ڪسے نمے شود ... باید زندگے ڪنے تا بمیرے... 🥀
+ سرنوشت مقلدان خمینی ، چیزی جز نیست... ایام (ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش به حال خادمت، گر عاقبت نزدت رسد، آخر این قصه گر مُهر " شهادت" خورد، شیرین است.... "شــــــهیــــد ســـــید فــــرید معصـــــومی " نماز جماعـــتش در نیوزلند هم ترک نمی‌شد! دوستانش به شوخـــی میـگفتند: " در راه نماز جماعـت آخــر شهـــــید می‌شوی" و این نخــــبه‌ی صنعت برق در نمــــاز جمــــاعت شــــــهیـــــد شد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 ◼️داستان حضور امام محمد باقر در کربلا 🎥 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
. عیدقربان رسید و تشنه لبان عید قربان‌شان قیامت شد در طلوعی که آرزو کردند قسمت عده‌ای شهادت شد :مصادف با یازدهم ذی الحجه https://eitaa.com/hamafzaeieshohadaei🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فانوس چیده ام ... مسیر غریبی که خط شب پر کرده از هجومِ سیاهی و اضطراب ، هر شب برای آمدنتان نور میخرم ... هر شب به عشق آمدنتان میروم به خواب . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای آنکه ترا چو مه شمایل باشد جانم به شمایل تو مایل باشد اندر عوض دست من این رشته زر بگذار بگردنت حمایل باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسمانی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمانی(شهدا) بال پرواز نداشتند، تنها به ندای دلشان لبیک گفتند و پریدند.  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ای شهید ! دست‌ هایت را که در دست خداوند است بالا بگیر و ما را دعا کن ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا آنان که با عزت زگیتی بساط خویش برچیدند و رفتند ز کالاهای این آشفته بازار شهادت را پسندیدند و رفتند. ✨االلهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم✨
شهــــــید بیـــــدارمیڪند ... شهـــــید دستتـــ را میگیرد ... شهـــــید بلنـدتـــ میڪند ... شهـــــید ، "شهـــیدتــ" میڪند ... فڪہ و یا وحلبــــ... یا صعـــده و صنـــعا...! فرقــے نمےڪند... ❣شهــــید❣ ، شهـــیدت میڪند ؛ بــــاورنمےڪنے ...؟؟؟؟ حـــالا عڪــس را بزرگـــ ڪن ، بـــزرگتـــر... حــــالا زُل بــزن....!!! بیــــدار ڪہ بشوے ، جـــاده خــاڪے  انــحرافــے  رفتہ را برمیــگردے بہ صــراط مستقیـــم... میـــوهء درختـــان جادهء صــراط مستقیـــم استـــ  ..! یادتـــ باشد : ❣شهــــید ❣، میکند 🌺
یزدلی نام پدر : حسام نام مادر : فاطمه تاریخ تولد : 1345/01/01 محل : جنوب رود کرخه محل خاکسپاری : تهران-گلزارشهدای بهشت زهرا-قطه28-ردیف101-شماره14 تاریخ : 1462/05/03 : بسم الله الرحمن الرحیم. « در دهۀ 1340 بدلیل خشک شدن آب قناتهای روستا، بعضی از اهالی آن برای کسب درآمد و گذراندن زندگی مجبور به مهاجرت می شدند. خانواده حاج حسام تقوایی یک بار در سال1343یزدل را ترک کردند و در کاشان خیابان دروازه فین محلۀ آب انبار، محمد صالح منزل محمدیان سکونت کردند. ولی دوباره به یزدل منزل پدرش حاج ذبیح الله تقوایی برگشتند. اما خود حاج حسام به شهر ری رفت و در شهرداری مشغول به کار شد. روزهای عید سال 1345 مصادف با دوشنبه 29/11/1385ه- ق بود خانواده خوشحال از تحویل سال و بهاری با طراوت، مسرور از تولد نوزاد پسرشان بودند. ولی عبدالله گرفتار بیماری سرخجه شده بود. دکترها از درمانش ناامید بودند، اما خواست خداوند بر زنده ماندن او بود. او باید زنده می ماند تا یکی از سربازان قیام امام خمینی«ره» برای مقدمه ظهور باشد. آنها دَه ماه بعد یزدل را به قصد زندگی در شهر ری ترک کردند و آنجا ساکن شدند. کودکی عبدالله در شهر ری سپری شد. یک بار در رودخانه تهران که از شهر ری می گذرد، سقوط می کند. ولی از آن حادثه جان سالم به در می برد. عبدالله دوران ابتدایی خود را در دبستان موحدی شهر ری واقع در خیابان محتشم گذراند. وقتی به مدرسه می رفت، سهمیه پول جیبی اش چهار ریال بود، روزی به پدرش گفته بود که امروز به من پنچ ریال بدهید، پدرش ناراحت می شود و تشری هم به او می زند ولی همان پنچ ریال را به او می دهد. وقتی عبدالله برای نهار به منزل برمی گردد، از روزهای گذشته گرسنه تر به نظر می رسد. پدرش به او اعتراض می کند ولی جوابی نمی شنود. بعدها که وارد سپاه شده بود، پدرش از آن روز گرسنگی می پرسد، عبدالله به او می گوید: وقتی به منزل بر می گشتم بچه ای را دیدم که گریه می کند او می گفت لیوانش شکسته است، و از مادرش کتک خواهد خورد. برایش لیوانی خریدم و نهار گرفتم و او را تا منزلشان رساندم. عبدالله در سالهای پیش از انقلاب در جلسات آموزشی کلاس های قران مسجد جوادالائمه شرکت می کرد. او با هوش و ذکاوتی که داشت. در نبودن استاد اقدام به آموزش بچه های کلاس می کرد، و خودش مربی قرآن مسجد می شد. فعالیت های او در همین مسجد و همراه با انقلابیون بود. دوره راهنمایی را در مدرسه پانزده خرداد گذراند. و برای ادامه تحصیل در دبیرستان شهید مدرس ثبت نام کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عضو فعال پایگاه امام محمدتقی در همان مسجد جوادالائمه شد. مدتی را هم به عنوان فرمانده پایگاه خدمت می کرد. او به عنوان بسیجی رزمنده به میدانهای دفاع از میهن اسلامی اعزام شد. در تاریخ 7/5/1361 که با شهادت پسر دایی اش«علیرضا زیارتی» مصادف بود مجروح شد و به تهران بازگشت. بعد از بهبودی، دوره سخت آموزش نظامی سپاه را در دانشگاه امام حسین (ع) گذراند. در اوائل سال 1362 به عنوان پاسدار مدتی را مسئول عوارضی حسن آباد تهران شد. در این مدت بعد از پایان کارش برای تبلیغ به شهرک های اطراف می رفت و فعالیت تبلیغی می کرد. بیشتر درآمدش را برای جبهه هزینه می کرد. عبدالله خیلی نسبت به بیت المال حساس بود روزی یکی از دوستان ارتشی او، پیشنهاد کرده بود که سپاه را رها کند و استخدام ارتش شود. ولی عبدالله قبول نکرد بود. می گفت همین حقوق سپاه مرا کفایت می کند. عبدالله از طریق لشکر محمد رسول الله (ص) تهران در تاریخ 2/4/1362به عنوان خدمه تانک عازم کرخه در جبهه جنوب کشور می شود. او در روز دوشنبه تاریخ 3/5/1362مصادف با 14/10/1403ه- ق که با اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید را در تاریخ 11/5/ 1362 در تهران تشییع کردند و در گلزار شهدای بهشت زهرا قطعه 28 ردیف101 شماره 14 به خاک سپردند.» گزیده ای از : اکنون این وصیت نامه را می نویسم قلبم آکنده از عشق پیوستن به الله و ائمه اطهار (ع) می باشد. من این راه پر افتخار را که راه امام حسین(ع) است با آگاهی و شناخت انتخاب کردم و داوطلبانه در این راه قدم گذاشتم. من داوطلبانه قدم در راه جهاد نهاده ام و سینه ام را آماج گلوله قرار داده تا کشته شوم و به معشوق خویش برسم. مادر مهربان و زحمتکشم! از خداوند بخواه این هدیه ای را که به در گاهش دادی، بپذیرد. پدرم! خدا را سپاسگزار باش از آنکه شما هم در این انقلاب، شهیدی تقدیم نمودی و پیش خدا و ائمة اطهار (ع) سرفراز شدی. امیدوارم موقعی که خبر شهادتم را برای شما آوردند شکر خدا را بکنید و خوشحال باشید. دوستان عزیز از شما می خواهم که مساجد را خالی نزارید. شهیدعبدالله_تقوایی _یزدلی https://eitaa.com/nabzeeshgh110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شـــــهادت، عــــشق‌ مـــیخواهد💯 عــــــشقی‌‌ کــه‌ تـــــمامت‌ را بــــــــرای رســـیدن به آن آماده می کند✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفسیر حرف‌های چشمانت را می‌فهمم. غروب دلگیر رفتنت را می‌فهمم. تصویر زیبایی که در قاب دلم نقش بسته است را می‌فهمم؛ فقط ای پدر رفتن زودهنگامت را نمی‌فهم...
-خیلی قشنگ میگفت: شهادت‌هدف‌نیـســت ... ! هدف‌اینه کـه‌عَلَمِ‌اسلام‌رو‌بــه اسم‌امـٰام‌زمان‌«عج»‌بالا‌ببریــد حالـا‌اگـه‌وسط‌این‌راهٔ‌شهـیدشـدید فدای‌سرِاسلــام!' ♥️
✍حسن درویش به پدرش ڪه وقتی متوجه شده بود پسرش در جبهه هستش می گويد: 💢من فقط برای اسلام و اجرای احكام قرآن به سپاه رفته ام. . من خاك پای بسيجيانم،من فقط يک خدمتگزارم. 💢حضرت امام با آن عظمت روحی اش می گويد: خدمتگزار بگوييد و من ڪه خاك پای اويم به خود لقب فرمانده بدهم؟ 💢در عملیات بدر، بصورت گمنام و بدون مسئولیت شرکت و در سخت ترین نقطه عملیات برای نابودی کمین های دشمن از ناحیه سر مورد اصابت تیر خصم قرار گرفت و جاودانه شد... موسس تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب ؛ 63/12/21عملیات بدر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄