🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌹"خداحافظی آخر"🌹
🌾به خانواده اش نگفته بود که به سوریه میرود.وقت رفتن با گوشی [دوستش]با خانواده و مادرش تماس گرفت و با خوشحالی که پر از بغض بود در گفتگویی عاشقانه با مادرش گفت: دارم میروم مشهد و انشاءالله سریع برمیگردم.حاج خانم هم به روی خودش نیاورد و خداحافظی کرد.
🌴بعد از اینکه علی از ما جدا شد مادر به گوشی[دوستش]زنگ زد و با صدای لرزان گفت: علی رفت سوریه؟[دوستش] هم گفت:علی به شما گفت:میروم مشهد مادر جان،مشهد یعنی محل و مکان شهادت،ان شاءالله هر آنچه خیر است برایش رقم بخورد.
🌷علی رفت مشهد،پیکرش را هم از سوریه به معراج الشهدا آوردند.از پهلو مجروح شده بود و به دلیل خونریزی در باغ زیتونی حوالی حلب شربت شهادت را نوشید.فاطمیون و مجروحیتشان از پهلو آتش به جان شیعه انداخته است.
🌷درود بر تـو ...
که معارف دینت را
در صحنه پیڪار آموختی
و به آن عمل کردی و مصداقِ
" السابقـون السـابقون " شدی ...🕊
🌹#روحانی_مدافع_حـرم
#شهید_علی_تمامزاده
#نامجهادی_ابوهادی
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾قراربود تویک عملیات استراتژیکی یه منطقه ای را آزاد کنیم.سید اسماعیل با یکی از بچه ها که بعدا شهید شد.
💐منطقه رو شناسایی کرده بودن، اونا رفتن جلو،آتیش سنگین بود.سید اسماعیل راننده ماشین حمل سلاح بود،ماشین سید را زدن،سید پیاده شد خمپاره و سلاح های دیگر رو به دوش گرفت،رفت جلو تو یه جای خیلی حساس مستقر شد.دشمن تا می تونست محل استقرار سید را میزد تا منطقه را از دست نده،تو اون آتیش سنگین سید شیر مردی بود که بلند بلند نعره کشان رجز میخوند وفریاد حیدر حیدر میکشید.
🌷سلاح تموم شد.برگشته بود که ماشین را راه بندازه که یه خمپاره خورد کنارش یه ترکش بزرگ پهلوشو برده بود یه ترکش خیلی کوچک به پشت سرش خورده بود.خیلی آرام بود و زیر لب ذکر یا زهرا(س)و یا زینب (س)می گفت تا وقتی که آروم گرفت.آره مردی که همیشه روضه حضرت زهرا(س)میخوند.مردی که وقتی به اسم مادر تو روضه میرسید محکم به صورت خودش سیلی میزد با پهلوی شکسته با ذکر حضرت زهرا (س) آرام گرفت.😭
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهـید_سیداسماعیل_سیرت نیا
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐همسر شهید نقل میکند:نه تنها شهید ما بلکه همه شهدا دارای کرامات والای انسانی بودند.مشخصه بارز شهید عین الله مصطفایی این بود که اخلاق مداری بارزی داشتند و دارای مهربانی خاص به همه نه تنها خانواده خودشان بودند.هر کسی که یکبار با او برخورد می کرد، متوجه خوش اخلاقی و مهربانی ایشان می شد.
🌷اخلاص و خدا محوری ایشان در ذهن من پر رنگ است و این خدا محوری در کردار و رفتارش مشخص بود.سعی می کرد هر کاری که انجام می دهد برای رضای خدا باشد و تنها خدا را ببیند.حتی در محل کارش نیز ماموریتهایی را انجام می داد که در حیطه وظایفش نبود.به دلیل شدت وابستگی شدید من به ایشان در خانه به طور خاص از شهادتشان صحبت نمیکردند،اما به طور غیر مستقیم می گفتند حیف است که انسان با مرگ بمیرد، بهتر است انسان با شهادت از این دنیا برود. شهید عین الله مصطفایی به شدت دنبال شهادت بودند و خدا را شکر می کنم که بالاخره به آرزویش رسید.
🌹#پاسـدار_مدافـع_حـرم
#شهید_عین الله_مصطفایی
#سالـروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾مادرشهید نقل میکند:شهید میرزا محمود تقی پور همیشه مطیع دستورات رهبری بود و سخنرانیها و گفتههای ایشان را تجزیه و تحلیل میکرد و خود را مقیدبه انجام دستورات ایشان میدانست.
💐شهید میرزامحمود تقی پور بیش از یک ماه برای ایام اربعین۹۵به سامرا رفت و در یکی از پرخطرترین مناطق به زائران خدمت میکرد و در سال بعد زمانی که قصد زیارت کربلا را داشتم و از او درخواست همراهی کردم،در حالی که در سوریه بود، گفت:من الان در مأموریت هستم و نمیتوانم بیایم اما از شما می خواهم دعا کنید تا در روز اربعین شهید شوم.من هم که نمیدانستم او در سوریه است شب اربعین۹۶برای شهادت او دعا کردم که در نهایت مستجاب شد.
🌷مادر شهیدمیرزامحمود تقی پور ادامه داد:او در دفتر خاطرات خود نوشته بود که من در روز اربعین شهید میشوم و همچنین در وصیتنامه وی آمده است: «نگران نباشید!شهید به آرزوی قلبیاش رسیده و شما هم خوشحال باشید که من به آرزویم رسیدم».
🌷#تاریخ_شهادت:۱۸ آبان ۱۳۹۶🕊
🥀#پاسدار_مدافع_حرم
#طلبه_شهید_میرزامحمود_تقیپور
#سالروز_شهادت
#شهید_اربعین۹۶🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🕊#لاله_های_زینبی
💐همسر شهید نقل می کند:یکبار که آقا نوید پیگیر کارهای اداری وام ازدواجمون بود،کار گیر کرده بود؛بهش گفتم:«آشنایی نیست کارو درست کنه؟»گفت:«کار خوبه خدا درستش کنه؛بندهی خدا چه کاره است؟!»
🌾اوهمیشه برای انجام هر کاری تلاشش رو میکرد و قدمش رو برمیداشت؛بقیه اش رو می سپرد به خدا و به معنای واقعی این کار رو میکرد.تکیه کلامش این بود که «کار،دست خداست.»
🌷سوریه که بود،میگفت:«دو سهتا از بچههای اینجا خیلی نورانی هستند؛ بهشون گفتم امروز فردا شهید میشوید! »منم گفتم:«عه!خب سفارش کن هواتو داشته باشن وقتی اونور رفتند.»نوید گفت:«از بندهی خدا نمیخواهم.خدا،خدا رو عشقه!عاشق شوی،عاشقت میشود، شهیدت میکند.»
🌹هزاران جان شیرین هم اگر بود
پرستـو بودم و وقت سفـر بود
سـرم را دادهام ... الحمـدلله
که مرگ بیشهادت دردسر بود🕊
💐 ولادت : ۱٦ تیـر ۱۳٦۵
🌷شهادت : ۱۸ آبان ۱۳۹٦
🕊رجعت پیکر: ۵ آذر ۱۳۹٦
🥀#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_بی_سر
#شهید_نوید_صفری
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐از همان روز اول ازدواج،با هم عهد بستیم که به هم،تو نگوییم و همدیگر را با احترام و «شما»،صدا بزنیم و من همیشه به ایشان،احمدآقا میگفتم.اگر مواقعی که خیلی هم کم بود یادمان میرفت که به هم شما بگوییم،سریع همان لحظه اصلاح میکردیم.احمدآقا علاوه بر این که پاسدار بود،در مسجد محل فعالیت داشت. کتاب های فراوانی مثل کتابهای اخلاقی، عرفانی و سبک زندگی، خیلی مطالعه میکرد.
🌾به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود:«هر که دارد بر ولایت بدگمان،حق ندارد پا گذارد در این مکان» و میگفت:«کسی که آقا را قبول ندارد،مدیون است که نان من را بخورد. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه اینها به هم وصل هستند.»
🌷شهید احمد اعطایی خیلی مهمان نواز،با محبت،ساده زیست و به فکر دیگران بود.هنگامی هم که منزل بود، خیلی کمک میکرد.
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_احمد_اعطایی
#شهدای_اربعه_حلب
#سالـروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐 سیدمصطفی عاشق شهید بابایی بود و مدام به قزوین و سر مزار شهید میرفت و کتابهای زیادی درباره این شهید خریده بود و دوست داشت مثل او زندگی کند و شهید شود.به عشق او دنبال خلبانی رفت.سیدمصطفی میگفت:رویای اصلیام،این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به قلب تل آویو بزنم.
🌷علاقه زیادی به خواندن کتاب داشت. کتابهای دکتر شریعتی، شهید چمران، شهید آوینی،رحیم پور ازغدی و تفاسیر قرآن را مطالعه میکرد.به شهید آوینی نیز علاقه زیادی داشت و جملههای شهید آوینی و شهید چمران را در اتاقش نصب کرده است.همیشه تمام خبرهای شبکههای مختلف تلویزیون را با دقت زیاد نگاه و دنبال می کرد.حتی اخبار انگلیسی و عربی را هم نگاه میکرد.
🌾اگر حضرت آقا سخنرانی داشتند، آن را بارها از هر شبکهای که پخش میشد نگاه میکرد و میگفت: «میخواهم تمام کلمات حضرت آقا ملکه ذهنم شود.»
✍راوی:مادر شهید
🥀#جوانترین_شهید_مدافع_حرم
#شهید_سیدمصطفی_موسوی
#شهدای_اربعه_حلب
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷🌷
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐از نحوه شهادتش هیچ کسی چیزی به من نمی گفت.دوستش که در سوریه با او بود،از جواب دادن طفره می رفت.هنوز پیکر محمدرضا دفن نشده بود،یک شب باحال خیلی بد خوابیدم.همین که سرم راروی بالش گذاشتم، محمدرضا به خوابم آمد و به صورت واضح گفت:مامان اون بنده خدا را این قدر سؤال پیچ نکن!وقتی سؤال میکنی، اوغصه می خورد دوست داری نحوه شهادت مرا بدانی، خودم به تو می گویم.😔
🕊محمدرضا دست مرا گرفت و برد به آن جایی که شهید شده بود لحظه ی شهادت و پیکرش را به من نشان داد.بعد از این خواب وقتی نحوه شهادت او را برای فرماندهانش توضیح دادم،آن ها تعجب کردند.گفتند:مگر شما آنجا بودید که از همه ی جزئیات باخبر هستید؟!
محمدرضا دقیقا ساعت یک ربع به۷شب ۲۹محرم در عملیات العیس در حومه حلب مورد اصابت گلوله مستقیم توپ۲۳ قرار می گیرد.سر و گردن و قسمت چپ بدن او از بین می رود.😭
🌹فرماندهانش می گفتند:نحوه شهادت محمدرضا از همه شهدای یگان فاتحین دلخراش تر بوده است.😭
✏️راوی:مادر شهید
🥀#شهید_محمدرضا_دهقان امیری
#شهدای_اربعه_حلب
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐ایشون قبل از ازدواج هم یکبار دیگه به سوریه اعزام شده بودند وبه مدت سه ماه افتخار نوکری بی بی جان را داشتند.
🌾بعداز گذشت مدتی از برگشت ایشون، بایکی از دوستانشون دیدار داشتند. میگفتند:من از ایشون که سید بوده اند خواستم دعاکنن تادوباره من برای دفاع ازحرم عمه جان سادات اعزام بشم.
🥀دوست ایشان درجواب گفتند:دعا
نمیکنم که بری دعا میکنم محرم بی بی جان بشی تاطعم شیرین دفاع رواونجا درک کنی بعدبری.شهید به من گفتند: دعای ایشان مستجاب شد ومحرم عمه جان سادات شدم والان بااااید برم.و شروع کردند به خواندن نوحه خوانی حاج آقای سیدرضا نریمانی"منم باید برم آره برم سرم بره نزارم هیچ حرومی طرف حرم بره..."
🍃از این قضیه گذشت تا اینکه این دفعه اعزام شدند.از بعد از ازدواجمون اولین بار بودکه اعزام شدند و رفتند. بعد از اعزام یه روز که با من تماس گرفتند، گفتند این دفعه چقدر دفاع از حرمین داره بهم میچسبه.خیییلی خوشحال بود. گفت:چقدر خوبه که این دفعه محرم عمه جان ساداتم.
✏️راوی:(همسر شهید)
🥀#تخریبچی_مدافع_حرم
#شهید_حسین_هریری
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
🌹🕊#لاله_های_زینبی
🌷ساعت یک بعد از ظهر شهید محمد حسین بشیری به همراه دوستانش برای پاکسازی منطقه به یک روستا رفتند که در ابتدا یکی از دوستان شهید بشیری به علت انفجار مین هوشمند به شهادت رسید، شهید بشیری به دنبال او میرود و همراه دوستش در حال خنثیسازی مین بودند که با انفجار مین هر دو به شهادت رسیدند.😭
🕊شهید بشیری در ابتدا مجروح شده بود و دقایقی بعد در حالی که زیارت عاشورا را زیر لب زمزمه میکرد به شهادت رسید.😭
💐خدای بزرگ را برای شهادت همسرم شاکرم و از او میخواهم همه ما در مسیر شهدا ثابتقدم نگاه دارد.
✏️راوی:همسرشهید
🌷ای شهیـد ...
دستـی بـر آر ،
نفْس ما را هم تخریب کن
تا معبرِ آسمـــان
به روی مـا هـم باز شود ...🕊
🌹فرمانده و استاد نمونه تخریب
شهادت:حلب سوریه ۱۳۹۵/۰۸/۲۲🕊
🥀#تخریبچی_مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_بشیری
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾دوست شهید نقل میکند:آقامحسن بسیار خوشاخلاق و خونگرم بود و بهراحتی با همکاران،ارتباط دوستانه و صمیمی برقرار میکرد و هیچ تکبر و غروری در رفتار و گفتارش نبود.
💐شهید خزایی روحیۀ جهادی قوی ای داشت و همۀ تلاش خود را در جهت برآوردهساختن خواستههای سایر واحدها که در حوزۀ روابط عمومی تعریف شده بود،صرف میکرد.
🌷علاقۀ وافر ایشان به رهبری،نظام، شهدا و جامعۀ ایثارگران بسیار محسوس بود و این ارادت،همواره در سخنان و رفتار ایشان دیده میشد.
💠#شهید_آوینی :
🌷هـنرمند ،
رویی بہ عالم غیب دارد
و رویی بہ عالم شهــادت . . .🕊
🎤#راوی_فتـح_سوریه
🥀#شهـید_محسن_خزایی
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐صبح زود فردای عقدمان به تپه شهدای گمنام جهرم رفتیم،آن روز ایمان از هر دری حرف زد،واز مسافرت ها و گردشهای دوران مجردیاش. کربلا که میرود در بین شش گوشه مینشیند و همانجا آرزوی شهادت میکند و شهادتش را از حضرت می خواهد.برایم گفت:پاتوق ایمان و دوستانش همیشه خدا مزار شهدا رضوان بود.تفریحگاه صبح و شب و نصف شبشان بود.
🌷ایمان عاشق شهدا بود و شهادت بزرگترین آرزویش.اما هیچ وقت حرفی از رفتن و شهید شدن تا زمانی که در کنار من بود نمیزد.هر حرفی از رفتن، نبودن و جدایی من از ایمان در میان میآمد،من را به هم میریخت و نمیخواست من را ناراحت کند و یا اینکه ناراحتی من را حتی ببیند.
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_ایمان_خزاعی_نژاد
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯