🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐مهمترین ویژگی محمدجواد توجه و حساسیت زیاد به مصرف بیتالمال بود.به یاد دارم که یک روز ماژیکی از پایگاه بسیج به خانه آورد و به زینب تأکید کرد که ازآن استفاده نکن و یا یکبار دیگر بنر و میخ آورده بود که به من تأکیدکردکه نباید از آن استفاده کنم.تمام دغدغهاش پایگاه بسیج محله بود و میگفت:«پایگاه دست من امانت است.»چندسالی آنجا را کد بود و رونقی نداشت.تابلوےآنجا را رنگ کرد و براے جمعکردن بچهها همه کارے کرد.خودش همیشه درپایگاه،حضور داشت و میگفت این حضور باعث دلگرمی بچهها میشود.
🌴درطی مدتی که درلشکر ۸ نجف خدمت میکردند در دورهها،مانورها و رزمایشهاے متعدد شرکت کردند و براےحفاظت از انقلاب اسلامی و دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامے و اطاعت از فرمانهاےامام خامنهای(حفظه الله) و دفاع ازمیهن اسلامی و مبارزه با تروریست و مزدوران استکبارے به مأموریتهاے مختلفی نیز به صورت داوطلبانه اعزام شدند.از جمله: مأموریت درشمال غرب و مبارزه با گروه پژاک،مأموریت به زاهدان و شهرهای اطراف و…
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_محمدجواد_قربانی
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾برادر شهید نقل میکنند:همیشه دنبال این بود که مشکلات مردم را حل کند و به دنبال رفع مشکلات مردم بود.خداوند در وجودش نیرویی قرار داده بود که به دیگران خیر برساند. نام«خیرالله»واقعاً زیبنده شهید بود.
💐تازه بعد از شهادتش متوجه کارهایش شدیم.مثلاً یک روز فرزند شهیدی سر مزارش آمد و خیلی بیتابی میکرد.دلیل بیتابیاش را که پرسیدم گفت شما نمیدانید ایشان ۱۱ خانه برای روستائیان نیازمندان ساخته بود.گروهی داشتند و با افرادی که تمکّن مالی داشتند،کار میکرد.خودش یک حقوق پاسداری داشت و افراد توانمند را میشناخت و با هم کار میکردند.او جزو خیّرین بود.
💐آتش هجـرِ تو
با اشڪ روان بنشانیم
سوزِ دل را بہ جز این ؛
مایه ی تسڪینی نیست ... 🕊
🥀یادگار و جانباز دفاعمقدس
سومین شهید مدافعحرم زنجان
شهادت:بوکمال سوریه۱۳۹۶🕊
🌹#سردار_مدافع_حرم
#شهید_خیرالله_صمدی
#سالروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🕊#لاله_های_زینبی
🌴پدر شهید نقل میکند:در یکی از عملیات های مهم برای مقابله با تروریست ها اگر ستّار حضور نداشت، بدون تردید یکی از حسّاسترین شهرهای سوریه سقوط میکرد و تبعات آن بسیار سنگین میبود.
🌾یکی دیگر از کارهای شهید عباسی این است که یکی از ژنرالهای عراق به او میگوید«شما به ما بپیوندید و هر مقام و درجه و پولی بخواهید،به شما میدهیم که پیش ما باشید و به بچههای ما آموزش دهید»!
💐ستّار هم با بصیرتی عمیق در قبال این پیشنهاد میگوید«اگر تمام جهان را به من بدهید،یک وجب از خاک ایران را به تمام جهان نمیدهم؛در ضمن من سرباز آقای خامنهای هستم و جز در این لباس نمی توانم خدمت کنم؛چرا که همهی ایمان و توانایی من در سربازی برای ولایت فقیه است.»
🌷سردار شهید قاسم سلیمانی هم که این را میشنود،ستّار را میبوسد و با شوخی میپرسد«چرا نرفتی؟»ستّار میگوید:«چطور بروم؟من ایرانی هستم، سرباز ولایت و رهبر هستم.»سردار نیز ستّار را تشویق میکند.
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهـید_ستار_عباسی
#سالروز_شهــادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
✍به روایت مادر گرانقدر شهید:
💐رسول از بچگی روحیه شهادت طلبی داشت.به شهدا خیلی علاقه داشت عکس شهدای ایرانی و لبنانی را که آن زمان حزب اللّٰه لبنان نیز مطرح بود جمع میکرد که الان دفتر این عکسها در اتاقش موجود است.
🌷رسول سال ۶۵ به دنیا آمد و سال ۶۷ جنگ تحمیلی تمام شد.در واقع از جنگ چیزی ندیده و درک نکرده بود؛اما به شهدا علاقه بسیار زیادی داشت،چون هر سال همراه ما به راهیان نور میآمد و به نمایشگاه عکس شهدا هم میرفت.رسول از همان دوران عجیب به شهدا و شهادت علاقه پیدا کرده بود.ما خودمان هم متوجه این امر نبودیم اینکه چه قدر به این سمت و سو گرایش دارد. فکر میکردیم یک علاقه کودکانه است که عکس شهدا را جمع آوری میکند.ولی کن بعدها چیز دیگری نمایان شد...
🌹#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_رسول_خلیلی
#سالـروز_شهادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
﷽ 🕊♥️ 🕊﷽
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾«یک روز قبل از اعزامش رفت مسجد و با همه نمازگزاران خداحافظی کرد و حلالیت طلبید.به همه گفته بود میخواهم بروم خارج از کشور هست.آن موقع همه ی مردم فکر میکردند می خواهد برود آلمان چون من و برادرش خیلی اصرار به رفتنش داشتيم! اما بابک به جای المان سوریه را انتخاب کرد.
💐روزی که میخواست بره مادرش خیلی بیتابی کرد اما بابک گفت من خواب حضرت زینب(س)رو دیدم و دیگر نمیتوانم اینجا بمانم باید بروم سوریه. اطرافیان بهش گفته بودند چطور میخواهی مادرت را تنها بگذاری.بابک گفته بود مادر همه ما آنجا در سوریه است من بروم سوریه که بی مادر نمی مانم میروم پیش مادر اصلی مان حضرت زینب(س).
🌷🕊شهــدا . . .
آخر تیپیولوژی بودن
ی تیپی زدن ،
ڪه خدا نگاهـشون ڪرد🕊🌷
🥀#شهید_مدافع_حـرم
#بابڪ_نوری_هریس
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐آﻗﺎﻋﺎﺭﻑ ﻋﻤﻮﯼ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ.ﮐﺘﺎبﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻘﺪﺱ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ.ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻡﻫﺎﺳﺖ.ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺑﻪﺧﯿﺮﯼ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ «ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺟﺎﻥ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﻻﯾﻖ ﺟﺎﻧﺎﻥ ﺷﻮﯼ ».
🌷 ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ،ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺑﺸﻮﯼ.ﺍﻭﺍﺧﺮ ﻋﻤﺮﺵ ﺷﻮﻕ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ.ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺯ ﺁﻗﺎﻋﺎﺭﻑ ﻣﯽﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺷﻮﻕ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻃﻮﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ۱۵۰ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ.
✍به نقل از:مادر شهید
🥀#پاسدار_مدافع_حرم
#شهـید_عارف_ڪایدخورده
#ســالروز_شهــادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🕊#لاله_های_زینبی
🌾شب آخری که مهدی با مادرم و همسرش،میخواست بره تهران و چند روز بعدش پرواز داشت به سمت سوریه🇸🇾
دلم❤️بدجور گرفته بود😔دیدم دوش گرفته،و یک حوله انداخته روی دوشش!
خیلی زیبا شده بود.مثل ماه شب چهارده میدرخشید،جلوی آینه ایستاده بود و به سینهاش میزد و میگفت:
منم باید بــرم آره برم سرم بــره
🌷گفتم:مهدی خواهشاً بس کن!دمِ رفتنی چه شعریه که میخونی؟مقابلم ایستاد و به سینهاش زد و گفت:خواهرم این سینه باید جلوی حرم حضرت زینب سلام الله علیها سِپـَر بشه،فردای قیامت باید بتونم
جواب امام حسین رو بدهم. وقتی این حرفرو گفت:تمام بدنم لرزیدو فهمیدم مهـدی دیگه زمینی نیست.
✍راوے:خواهر شهید
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_مهدی_موحدنیا
#سالروز_شهــادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾مادر شهید نقل میکند:منبع درآمد محمد کارِ داربست بود.در تابستان و زمستان با مشقّت فراوان این کار را انجام میداد.هر وقت برای کار میرفت،من نگران بودم که از بالای داربست سقوط کند و او را از دست دهم. او را به خدا میسپردم و آیتالکرسی میخواندم.
💐من جرئت نمیکردم از برخی مشکلات جلوی محمد صحبت کنم؛چون منقلب میشد و مقدار زیادی از پولش را برای رفع آن مشکل میداد. مثلاً اگر برای او تعریف میکردم که فلان فامیل که زن بیوهای است را در فلانجا دیدهام،مقدار زیادی از درآمدش را میداد و میگفت که این پول را به وی برسانید.
🌷بعد از شهادتش معلوم شد با وجود سنّ کمی که داشت و درآمدی که به سختی به دست میآورد و اجارهنشین هم بود اما از خانوادههای بیبضاعت دستگیری میکرده است. حاضر بود از لذّات دنیوی بگذرد اما پولش را به یک نیازمند دهد.از این کار بیشتر لذت میبرد.
🌹در گذر مـرگِ سـرخ
هر که تـو را دید ، گفت :
برگ گل سـرخ را
باد ڪجـا می برد ..؟!🕊
🥀#بسیجی_مدافع_حــرم
#شهید_محمد_سخندان
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐سیدرضا حسینی که دایی محمد حسین بود،سال ۱۳۶۶ به شهادت رسید. ایشان را در امامزاده علی اکبر چیذر دفن کردیم.سال های بعد که پسرخاله ی محمد حسین فوت کرد،تابوت او را به امامزاده برده و اتفاقا کنار قبر دایی اش گذاشته بودند تا مزارش برای دفن آماده شود. محمد حسین آن روز دست روی تابوت پسرخاله اش گذاشته و گفته بود:آقا محسن،از جای من پاشو اینجا جای من است!
🌷آن موقع همه این کلام را شنیدند اما کسی متوجه نشده بود که منظور پسرم از این حرف چیست.چند سال بعد که محمد حسین در سوریه به شهادت رسید، او را درست در کنار مزار دایی اش، یعنی همان جا که آن روز اشاره کرده بود،دفن کردند.برای همه عجیب بود که پسرم از همان زمان می دانست که شهید می شود و حتی دفنش را مشخص کرده بود!
✍به نقل از:مادر شهید
💐جـانا
دلِ مــا ؛
هـوای خنده هـایت را دارد
ڪمی برای بهـانہ هـای دلمان
لبخنـــــــد بزن . . .❤️
🌹#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_محمدحسین_مرادی
#سـالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐عليرضا هيچ حسرتي در دلش نداشت. نه سمت و نه مسئوليتي و نه تعلقي دنيایي،حسرت هيچ چيز اين دنيا را نداشت اما حسرت يک چيز را خيلی می خورد و آن هم این بود که با شهادت همجوار مزار عمویش شود. میگفت آیا می شود من شهيد شوم و مزارم كنار مزار عموی شهيدم باشد. هر مرتبه كه به زيارت شهدا و خاصه عموی بزرگوارشان مشرف می شديم،با ايشان نجوا می كرد و كنار مزار عمو را نشان ميداد و ميگفت: ببين اينجا جای من است.بعد از شهادتش هم پیکرش را در كنار عموی شان دفن كرديم.😭
🌷بزرگترين خصلت عليرضا خلوص و تواضعش بود.ايشان هيچ وقت در مورد مسئوليتش در جبهه حرفی به ما نزد.هر بار از او می پرسيدم كه تو در جبهه چه می كنی؟می گفت:كفش واكس می زنم، سنگر درست می كنم. وقتی شهيد شد متوجه شديم كه فرمانده تيپ رسول اكرم(ص)از لشکر زينبيون بود.ايشان خيلي بی ريا و خاكی بود.با همه همينطور بود و فرقی نمیکرد طرف مقابلش کیست.
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهـید_علیرضا_جیلان
#سالروز_شهــادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐سردار شهید علیرضا نظری از دوستان نزدیک و فرمانده ادوات بود،انسانی شجاع و مخلص و باتقوا بود.
🕊حدود یکهفته باهم بودیم و هردو ، شبها نگهبانی باهم میدادیم. نماز شب را حتی در آن حال میخواند. خوشا به سعادتش و شهادتش.
✍به نقل از:همرزم شهید
💐هـر ڪـہ از
روی ارادتـــــ
پا نهـد در راہ عشق
عالمــی پیش آیدش
ڪز هـر دو عالم بگذرد . . .🍃
🥀#سردار_مدافع_حرم
#شهـید_علیرضا_نظری
#سالـروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
🌾شهید حمیدرضا ضیایی از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود؛حمیدرضا به رزمندگان پاکستانی کمک های مالی میکرد رزمندگان پاکستانی را همچون برادران خودش می دانست و به قومیت و ملیت رزمندگان توجه نمی کرد؛مدافعان حرم تیپ زینبیون بسیار مظلوم هستند.
💐حمیدرضا فرمانده قرارگاه نبود بلکه در کنار همین رزمندگان در گرما و سرما می خوابید و در میدان نبرد در صف اول بود؛ با وجود اینکه رابطه صمیمی بین رزمندگان پاکستانی و حمیدرضا برقرار بود اما در خصوص آموزش بسیار رابطه جدی داشتند. زمانی هم که حمیدرضا به تهران می آمد،از حال نیروهایش بی اطلاع نبود و به آنها سر میزد و در صورتی که نیاز به کمک داشتند،کمک شان می کرد.
✍راوی:همرزم شهید
💐عیارِ عاشــق ...
زمانی مشخص میشود ،
ڪہ ببینـی تا ڪجـا
پایِ معشـوق میمـاند !؟❤️
🌷شهیـد یعنـی انتهایِ عشــق
یعنـی ایستادن تا پای جــان🕊
🥀#شهید_حمیدرضا_ضیایی
#جانباز_دفاع_مقدس
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯