eitaa logo
انتشارات حماسه یاران
2.8هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
852 ویدیو
34 فایل
حماسه یاران، یادآوری حماسه سازان بزرگی است که جان و مال خود را در راه دین و اعتقاد خود فدا کردند... وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ ارتباط با ادمین @hamasehyaran2 بخش فروش @hamasehstore1 پیگیری سفارش‌های سایت @store_manager
مشاهده در ایتا
دانلود
در دنیایی که پیجر، دستگاه حضور و غیاب،  لپ تاپ،  بی سیم،  تلفن‌های ثابت  حتی صفحات خورشیدی،  سلاحِ دفاعیِ دشمنانِ مقابلِ ماست،  ما برای داشتن انرژی هسته‌ای  و توان موشکی  برای دفاع از خود،  تحریمیم! برای دستیابی به بسیاری از فن‌آوری ها تحریمیم اما در همین دنیا همان تحریم‌کنندگان استارلینک را برای ما برای لبنان برای مسلمانان ترویج میکنند تا برای جنگ الکترونیک برای زدن مسئولان بین ابرها یا روی زمین سفت برای کشتن کودکان هیچ محدودیتی نداشته باشند ای کاش تصمیم گیرندگان ما ای کاش مردم ما این حقیقت تلخ را درک کنند. 🖤‌'' | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
نظامیان صهیونیست هر سه پیکر را با خود به سرزمین‌های اشغالی منتقل کردند و بدونِ داشتن اطلاع از هویت آنان، تصاویر هر سه پیکر را در تلویزیون رژیم صهیونیستی نمایش دادند. مدت کوتاهی از پخش این تصاویر نمی‌گذشت که مشخص شد یکی از این سه رزمنده شهید، «سید محمدهادی نصرالله» فرزند ارشد سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان است. | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
😔 انتشار این خبر همانند بمبی در جامعه لبنان صدا کرد و تحول بسیار مهمی در پی داشت. در تاریخ لبنان، چه در زمان جنگ داخلی و چه در مقابله با تجاوز نظامی اسرائیل، هیچگاه دیده نشد که فرزند یکی از رهبران گروهای سیاسی و یا شبه نظامیان در راه مبارزه کشته شده باشد. | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📌 سید حسن نصرالله در مورد لحظه وداع با فرزند ارشدش گفت: آخرین روزی که او را دیدم، گفت «بابا عملیاتی در پیش است و ممکن است اجازه دهند در آن شرکت کنم» و با من وداع کرد. با حالت خاصی این را گفت، آن هم برعکس همیشه که از خودش و کارهایی که در مقاومت می کند به من و کسی چیزی نمی گفت. تعجب کردم و در خداحافظی برایش آرزوی موفقیت داشتم. | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
🌹 او یک آقازاده واقعی بود... کسی که سید حسن نظر الله پس از شهادتش گریه نکرد و در جمع خانواده شهدای لبنان جوری سخنرانی کرد که لحظه ای با خودش و آنها فرقی احساس نشود و در آخر گفت: این جوانان برای من مثل هادی بودند. | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📕 آقازاده های واقعی را در کتاب آقازاده ها بشناسید... برشی از کتاب آقازاده ها، زندگی شهید سید هادی نصرالله: برای پدر، هم همه بچه‌های مقاومت یکی بودند، همه شان به یک اندازه خوب بودند، به یک اندازه خواستنی و به یک اندازه عزیز. اما هادی می خواست یا نمیخواست، پدرش با بقیه ی پدرها فرق داشت. اسم جهادی اش را گذاشته بود ابوحسن؛ می خواست اسم بابا همیشه همراهش باشد. به خاطر این اسم، بدی نه، خوبی زیاد دیده بود؛ اشک شوق زیاد دیده بود. محبت زیاد نثارش شده بود، اما او برای بابا کاری نکرده بود. سفارش کتاب 👇👇👇 https://b2n.ir/e24453 🛒 به جهت سفارش عمده این کتاب با شماره واحد فروش و بازرگانی انتشارات تماس بگیرید. ۰۹۱۰۱۵۵۹۰۱۰ ۰۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱ انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
برشی از کتاب آقازاده ها، زندگی شهید سیدهادی نصرالله: همیشه دلش می خواست برای بابا کاری کند، دلش م یخواست باری از روی دوش او بردارد، گوش های از کارهایش را کم کند. آن وقت زیرچشمی او را بپاید، برق چشم هایش را ببیند و خیالش راحت شود که بابا قبولش دارد. این آرزو همیشه با او بود، از او جدا نمی شد؛ یعنی می توانم برای بابا کاری کنم؟ وقتی دوازدهم سپتامبر ۱۹۹۷ در منطقه ی اشغالی اقلیم التفاح به شهادت رسید و پیکرش همانجا ماند، خیالش راحت شد. این بهترین کاری بود که می توانست برای پدر انجام دهد... انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
یک شهادت عاشقانه! 🔹 *حسین کرباسی (پدر شهیده معصومه کرباسی) :* شهادت دخترم و همسرش، شنبه ده صبح اتفاق افتاد، اما من ساعت هشت و نیم شب متوجه شدم. قطعا همچون یک پدر، غمگین و بدحال شدم، اما به دعای دخترم فکر کردم که همیشه دوست داشت به شهادت برسد. معصومه متولد ۱۳۵۹ بود و پس از ازدواجش یعنی سال ۱۳۸۲ به لبنان رفت؛ چرا که همسرش رضا عواضه، اصالتا لبنانی بود. در همه این سال‌ها در لبنان زندگی می‌کرد اما به ایران هم رفت‌وآمد داشت. طبعاً به‌خاطر عواطف پدرانه‌ام بارها از معصومه خواسته بودم به دلیل گسترده بودن حملات، به ایران برگردد اما او می‌گفت مگر خون من رنگین‌تر از بقیه مردم ضاحیه است؛ باید در کنار همسرم بمانم، حتی حاضر نشد که فرزندانشان را به ایران بفرستد، چون معتقد بودند که خانوادگی باید در کنار مردم لبنان بمانند. دخترم ابتدای ورودشان به لبنان، مشغول به فعالیت بود. اما بعد از مدتی که صاحب فرزند شد، در کنار آن‌ها بود و کمتر کار می‌کرد. البته فعالیت‌های فرهنگی داشت اما معتقد بود که تربیت فرزندانشان مهم‌تر است. پنج فرزند دارد، مهدی، مهتدی، زهرا، محمد و فاطمه که کوچک‌ترین آن‌ها دو ساله است. هم دخترم و هم همسر ایشان شهیدپرور بودند و در کلام و عمل دوست داشتند که شهید شوند و فرزندانی از این تبار پرورش بدهند. همیشه می‌گفتند فاصله اخلاقی و رفتاری ما با شهدا زیاد است. هنگامی که سیدحسن نصرالله شهید شدند، بسیار ناراحت بودند، اما محکم و شجاعانه با این موضوع برخورد می‌کردند. در کل سه ویژگی اخلاقی پررنگ داشت. به‌شدت مردم‌دوست، اهل معاشرت و مراوده بود. نه‌تنها با خانواده بلکه با دوست، آشنا و مردم، عادی صحبت می‌کرد و تعامل داشت. نکته دوم اینکه بسیار اهل مطالعه بود و درباره کتاب با من مشورت می‌کرد. بدون اغراق از ابتدای سال ۱۴٠۲ تا الان ۳٠ کتاب خواند که آخرین آن درباره شهید حسن طهرانی‌مقدم بود که نشد درباره آن صحبت کنیم و فکر کنم ناتمام ماند. تربیت فرزند هم برایش مهم بود و می‌خواست آن‌ها با روحیه مقاومت، شجاعت و شهادت رشد پیدا کنند. و به همین‌خاطر هم فرزندانشان را به ایران برنگرداندند. اما شنیدن کی بود مانند دیدن. دختر من آن‌قدر بزرگ بود که رژیم منحوس صهیونیستی نتوانست او را تاب بیاورد و با حمله پهپادی او را به شهادت رساند؛ درحالی‌که با همسرش دست در دست هم داشتند. او عاشقانه زندگی کرد و عاشقانه به شهادت رسید. من ۳ بار یتیم شدم، یک‌بار وقتی پدرم فوت کرد، یک‌بار دختر ارشدم وقتی برای زندگی به لبنان رفت و بار دیگر وقتی به شهادت رسید، اما خوشحالم در راهی که می‌خواست قدم گذاشت و به خواسته‌اش رسید. 🔹 *زهرا کرباسی (خواهر شهیده معصومه کرباسی) :* خواهرم ذاتا شجاع بود، از همان بچگی. اصلا هر کار خطرناک یا خارج از قاعده‌ای که می‌خواستیم انجام دهیم او بود که به ما دل و جرأت می‌داد. این شجاعت با او رشد کرد و هر قدر سنش بالا رفت، با او بزرگ شد. در این سال‌ها که در لبنان زندگی ‌می‌کرد، بیشتر روی خودش کار کرده بود و فرزندانش را هم به سبک خودش تربیت کرده بود، آن‌قدر که این بچه‌ها با پیکر مادرشان بدون واهمه‌ای از فرودگاه بیروت در ضاحیه تا تهران آمده‌اند و ذره‌ای بهانه‌گیری یا گریه نکرده‌اند. از آغاز حملات رژیم صهیونیستی به غزه تا شهادت سیدحسن نصرالله، بارها از او خواستیم که به ایران بیاید، اما هر بار می‌گفت که نمی‌تواند همسرش، آقا رضا را رها کند و به ایران بیاید. می‌گفت من اصلا نگران خودم نیستم و بیشتر ناراحت شما هستم که نگران من هستید. روز شهادت سیدحسن نصر‌الله با او تماس داشتم. می‌گفت خوش به حالش، او الان بهترین حال را دارد و دعا کنید که اگر قرار است همسرم شهید شود، من هم با او شهید شوم. به او می‌گفتیم پس پنج فرزندت چی؟ می‌گفت من آن‌ها را به امام زمان(عج) سپرده‌ام و از آن‌ها خیالم راحت است. الان که بچه‌ها آمده‌اند ایران، می‌بینم چقدر آرامشش درست بوده، چون این بچه‌ها محکم و شجاعند. او مدتی پیش برای بسیاری از دوستان و آشنایان نامه نوشته و حلالیت طلبیده بود. ما منتظر شهادت ایشان بودیم و وقتی این اتفاق افتاد، گفتیم که بهترین تصمیم را گرفت که پیش همسرش ماند. شهادت حق خواهرم بود. 🟢پ.ن: متن بالا برشی‌‌ست از گفتگو با *خانواده شهیده معصومه کرباسی* در *روزنامه همشهری* 📎لینک مطلب: https://B2n.ir/j59839 | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran