eitaa logo
انتشارات حماسه یاران
2.9هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
841 ویدیو
32 فایل
حماسه یاران، یادآوری حماسه سازان بزرگی است که جان و مال خود را در راه دین و اعتقاد خود فدا کردند... وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بخش فروش @hamasehstore1 بخش روابط‌عمومی @hamasehyaran2 پیگیری سفارش‌های سایت @store_manager
مشاهده در ایتا
دانلود
🎉 خبر داغ! مسابقه‌ی بزرگ کتاب «موسیو کمال»! 🎉 📚 داستان زندگی ژروم، جوان فرانسوی مسلمان شده‌ای که برای دفاع از ارزش‌هایش به ایران آمد و به آرزویش که شهادت بود، رسید! 📚 📖 «موسیو کمال»؛ اثری متفاوت از بهزاد دانشگر که از زندگی تنها شهید اروپایی دفاع مقدس می‌گوید. 📖 🏆 جوایز: 🏆 💰 ۲۰ میلیون تومان جایزه نقدی! 💰 💍 ۵ انگشتر با نگین سنگ حرم امام حسین (علیه ‌السلام)! 💍 ⁉️ چطور در مسابقه شرکت کنیم؟ 🚀 ✅ برگه سوال همراه با کتاب ارسال می‌گردد. 🔶کتاب «موسیو کمال» را از: 🔸 وبگاه حماسه یاران تهیه فرمایید. 🔸تماس با فروشگاه: ☎️ 02537748051 📱 09101559010 🏃‍♂️‍ عجله کنید! فرصت محدود است!
✅ برش شماره ۱۰ با بسته شدن در، نگاهی به دور و اطرافشان در آغل کردند. چند گوسفند و یک گاو و یک سگ! سگ که آب از دهانش می‌ریخت، با چشمانی آویزان به آن‌ها نگاه می‌کرد. ابراهیم می‌خواست داد بزند، مسعود جلوی دهانش را گرفت و گفت: «نترس! این سگ اهلیه. من چند بار توی کوچه‌ها امتحانش کردم. چشماش رو نمی‌بینی چقدر خسته‌ست! ببین از اون بالا داره نور خورشید میاد داخل، جلوی سوراخا رو علوفه گذاشتن. بیا کمک کن علوفه‌ها رو برداریم.» مسعود در چشم‌به‌هم‌زدنی... (ادامه مطلب در تصویر بالا👆 ☺️) انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
♦️تیرماه سال ۶۱ بود حاج احمد متوسلیان، تقی رستگار مقدم، سید محسن موسوی و کاظم اخوان، رفتن به لبنان، که به حزب‌الله کمک کنن و با دشمن اصلی، یعنی اسرائیل بجنگن....
♦️ولی ماجرا طوری رقم می‌خوره که ربوده میشن. اونم به‌دست نیروهای فالانژ که نوکرای اسرائیل بودن
♦️تا به امروز هم به‌طور دقیق مشخص نیست که سرانجام این ۴ دیپلمات ایرانی، چی شد😞
امروز سالروز تولد یکی از این ۴ نفر هست؛ تولد آقا تقی 💚 به مناسبت تولد این مرد بزرگ، معرفی کتاب چشم احمد رو داریم. البته قصد داریم کمی هم از آقا تقی بگیم براتون☺️
معرفی کتاب چشم احمد 🔹زندگی و بندگی جاویدان اثر محمدتقی رستگار مقدم 💠روایت‌هایی از زندگی و بندگی جاویدان اثر محمدتقی رستگار مقدم، اولین مسئول آموزش و تاکتیک تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله(ص)، مردی که همراه با حاج احمد متوسلیانٰ، توسط مزدوران تحت امر رژیم اسرائیل در لبنان ربوده شد. 📖 ✏️ به قلم: امیرحسین انبارداران 🖨️ 📔قطع رقعی، ۲۲۴ صفحه 💰قیمت: ۱۴۹ هزار تومان 💳برای سفارش اینترنتی کتاب چشم احمد اینجا کلیک کنید. ☎️ برای سفارش راحت‌تر شما، این شماره تلفن ماست😊👇🏻 ۰۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱ انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📕برشی از کتاب چشم احمد 🖌حاج احمد متوسلیان انگشتان استخوانی دو دستش را گذاشت روی دو چشمش. دوزانو نشسته بود جلوی من و حاجی؛ انگار نشسته بود جلوی پدر و مادر خودش. چشم در چشم حاجی گفت: "این حرف‌ها چیه حاج‌آقا؟! آقا تقی چشم ماست!" حاجی، نفسی به‌راحتی کشید؛ انگار خیالش راحت شد که پسرمان سربار نیست. حاج احمد متوسلیان طوری جواب داده بود که حاجی دیگر حتی به ذهنش هم راه ندهد از حاج احمد بپرسد: «پسر ما به دردتان می‌خورد یا نه؟!» انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
نسخه الکترونیکی کتاب چشم احمد 🔹شما می‌تونید نسخه الکترونیکی این کتاب رو از سایت فراکتاب تهیه کنید و خیلی راحت با گوشی‌تون این کتاب دل‌نشین رو مطالعه کنید📱😍 💳برای خرید نسخه الکترونیکی این کتاب اینجا کلیک کنید انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
معرفی جاوید اثر محمدتقی رستگار مقدم 📍در بهمن‌ماه سال ۱۳۳۸ در شهر قم و در خانواده ای مذهبی متولد شد. تحصیلات خود را در زادگاهش به پایان رساند و به همراه مردم در فعالیت‌های سیاسی قبل از انقلاب نقش ایفا کرد. 📌پس از پیروزی انقلاب برای مبارزه با ضد انقلاب به "مریوان" و "بانه" رفت و در آنجا با احمد متوسلیان آشنا شد و در عملیات‌های "محمد رسول الله"، "فتح المبین" و "الی بیت المقدس" در کنار او حضور داشت. 📌پس از فتح خرمشهر، برای کمک به مردم "لبنان" به همراه نیروهای اعزامی به "سوریه" رفت و در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ به دست نیروهای حزب تندرو "فالانژ" در لبنان، به همراه احمد متوسلیان، سیدمحسن موسوی و کاظم اخوان، اسیر و تحویل رژیم صهیونیستی شد. یادش گرامی🌹🍃 انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
سپ مایرِ ایران ⚽️ وقتی تقی رستگار داخل دروازه بود، هم خیال خودم راحت بود و هم خیال بازیکن‌های تیم. (سرمربی سابق تیم فوتبال عارفِ قم) - اگر تقی الان بود، بی‌شک بهترین دروازه‌بان ایران و دروازه‌بان اول تیم‌ ملی بود. - زمانی که تقی توی دروازه می‌ایستاد، مهاجمان حریف از مقابله‌ی با او می‌ترسیدند. - تقی هر وقت جبهه بود، برای بازی خودش را می‌رساند و بعد برمی‌گشت جبهه. - یک بازی فوق‌العاده حساسی داشتیم. اگر می‌بردیم، به دسته‌ی ۲ صعود می‌کردیم و اگر مساوی می‌شدیم، به دسته‌ی 3 سقوط می‌کردیم. دقیقه‌ی ۸۲ بازی بود. ۳ بر ۲ هم عقب بودیم. تقی رستگار یک کار خطرناک و شیطنت‌آمیزی کرد. توپ را انداخت جلوی پای مهاجم حریف و او هم بی‌معطلی توپ را وارد دروازه کرد. ازش پرسیدیم چرا اینکار را کردی؟ جواب داد بازیکن حریف چندین دقیقه است اینجا ایستاده و دوست داره گُل بزند. نخواستم امیدش را ناامید کنم. در آن بازی به طرز عجیبی، در همان واپسین دقایق مانده به پایان بازی، سه گل زدیم و بازی را ۶ بر ۳ بردیم. تقی گفت دیدین من گفتم می‌بریم!؟ الان هم اون بازیکن گلش رو زد و هم ما بُردیم... - فیزیک بدنی، نرمی بدن، شجاعت، نترسی و کله‌شقی ایدئالی داشت. خیلی از تیم‌ها می‌خواستنش، اما روی تیم عارف تعصب داشت. جای خالی او با هیچ بازیکنی پرشدنی نبود. ☆ گفته‌ها و تعاریف برخی از هم‌رزمان و بازیکنان تیم فوتبال عارف در سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۱ از سردار دلیر سپاه اسلام در کتاب نوشته‌ی برادر . انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran