#تجربه_های_عسلی
#نبات_های_غدیری!
هرچه به عید غدیر نزدیکتر میشویم، بیشتر به این فکر میکنم که مفهوم ولایت و نقش امام برای جامعه را چطور برای بچههایم توضیح بدهم که تصور خوبی مناسب با سنی که هستند، برایشان ایجاد شود.
کاردستی گل آفتابگردان را که دیدم، فکری در ذهنم جرقه زد.🌻.
چای عصرانه را دم کردم و بچهها را صدا زدم، برای شیرینیاش هم، شکر و نبات شاخهای و نبات کاسهای بهانه خوبی برای بازی و صحبت با بچهها بود.
خب بچهها؛ مسابقه علمی داریم😉
هرکدوم، یکی از این شیرینیها رو برای چای انتخاب کنید؛
ریحانه هم برای ثبت زمان حل شدن شکر و نباتهای داخل چای داور میشه.
بعداز حل شدن شکر و نباتها، ریحانه نتیجه رو اعلام کرد:
شکر: سریع حل شد
نبات تکهای: دوم شد
نبات شاخهای: ازهمه دیرتر حل شد.
از بچهها پرسیدم: فکر میکنید چرا شکر و نباتها با سرعتهای مختلفی آب شدند؟🤔
حسین اول از همه جواب داد: خب دونه های شکر یکی یکی بودن، برای همین زودتر آب شد.
مرضیه گفت: اما نبات تیکهای که به هم چسبیده بودن، دیرتر باز شدن.
علی پرسید: خب چرا نبات شاخهای دیرتر از همه آب شد؟
عجب سوال خوبی پرسید!😊
جواب دادم: چون غیراز اینکه به هم وصل بودن، به یک چیز دیگه، که همون نخ نباته هم، وصل بودن!
حالا نخِ ما آدمها برای اینکه قوی باشیم، چی میتونه باشه؟
کمی که فکر کردند، یکی از بچهها گفت: مثلا رهبر
یکی دیگه از بچهها گفت: امامها
این رو که گفتند؛ بغلشون کردم و بوسیدمشون:
آفرین به همهی شما😘
ما، هم باید دستهای هم رو بگیریم، هم دور امامهای معصوم مثل امام علی(ع) که امام اول ما هستن، باشیم و به حرف اونها گوش بدیم که قوی بشیم.💪
🔺 تجربه خانم فضلینژاد🔻
🏡 #هم_بازی ؛ #مدرسه_توانمندسازی_والدین
🔸 instagram.com/hambazi.tv
🔸 sapp.ir/hambazi_tv
🔹 @hambazi