#تجربه_های_عسلی
⚡️ یک روش برای مدیریت دعوای کودکانه ⚡️
🔹 بعد از تمام شدن #بازی_های_پسران، یک دفعه صدایی از اتاق کودک، توجه ام را جلب کرد. وارد اتاق که شدم دیدم دو پسر تقریبا 5-6 ساله دارند باهم دعوا میکنند. یکی از آنها، روی پشت دیگری نشسته و او هم مدام جیغ می زد.... اول فکر کردم شوخی میکنند، جلوتر که رفتم، دیدم قضیه جدی است و یکی از آنها گریه میکند.
سریع بلندشان کردم و با جدیت گفتم: #کشتی را از وسط میدان شروع کنید، دو نفری مات و مبهوت به من نگاه کردند... گفتم:《 مگه شما #کشتی_گیر نیستید؟ شروع کنید دیگه ...》
بعد یکی شون گفت:《 آقای مربی ...من کلاس تکواندو میرم》. آن یکی هم اشکهایش را پاک کرد و ساکت شد.
بعد از ختم به خیر شدن ماجرا، یک کوچولو به هر دو نفر تذکر دادم که باید با هم #دوست باشید.
🔺تجربه آقای #علی_قیاسی، مربی پسران در کارگاه های #بازی_و_زندگی🔻
#فرصت_یا_تهدید
#مربی_هدایتگر
#بازی_تمرین_زندگی
🏡 #هم_بازی؛ #مدرسه_توانمندسازی_والدین
🔸 instagram.com/hambazi.tv
🔸 sapp.ir/hambazi_tv
🔹 @hambazi
#پدر_خوب
💢 بازی های من و "بابا مرتضی"
🔶 بازی یکی از برنامه های شیرین #خانواده چهارنفره ما بود. کوچک تر که بودم موقع #خاله_بازی، مامان و بابا مهمان خانه من می شدند و با هم بازی می کردیم. توی #قایم_باشک هم، من و علی، بابا را سخت پیدا می کردیم، چون که خیلی لاغر بود و می توانست پشت جالباسی و پشت درب قایم شود. #کُشتی گرفتن های علی و بابا هم خیلی وقتها به راه بود و معمولا به قهر و بعد قلقلک ختم می شد. پدرم شب ها که با خستگی از سرکار برمی گشت خانه، نسبت به ما بی اهمیت نبود و با همه خستگی اش بازی های نشستنی و فکری مثل #دوز_بازی و.... را با ما انجام می داد. جمعه ها هم که اگر پارک می رفتیم و اطراف وسایل بازی خلوت بود بابا هم با ما #سرسره_بازی می کرد.
🔺نفیسه عطایی فرزند شهید مدافع حرم #مرتضی_عطایی(ابوعلی) - یکی از فرماندهان ایرانی تیپ فاطمیون 🔻
🏡 #هم_بازی؛ #مدرسه_توانمندسازی_والدین
🔸 instagram.com/hambazi.tv
🔸 sapp.ir/hambazi_tv
🔹 @hambazi