نمونه سوالات تستی کتاب عربی 3.pdf
404.5K
‼️کنکوری ها‼️
📖 #تست
🔺 #جامع درس به درس
🔺 #عربی_پایه_دوازدهم
◦◉✿📚کانال #همدم📚✿◉◦
◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦
🆔 @amoozeshmaaref
نمونه سوالات تستی کتاب تاریخ 1.pdf
1.38M
‼️کنکوری ها‼️
📖 #تست
🔺 #جامع درس به درس
🔺 #تاریخ_اسلام_پایه_دهم
◦◉✿📚کانال #همدم📚✿◉◦
◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦
🆔 @amoozeshmaaref
نمونه سوالات تستی کتاب تاریخ 2.pdf
549.6K
‼️کنکوری ها‼️
📖 #تست
🔺 #جامع درس به درس
🔺 #تاریخ_اسلام_پایه_دوازدهم
◦◉✿📚کانال #همدم📚✿◉◦
◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦
🆔 @amoozeshmaaref
نمونه سوالات تستی کتاب تاریخ 3.pdf
496.5K
‼️کنکوری ها‼️
📖 #تست
🔺 #جامع درس به درس
🔺 #تاریخ_اسلام_پایه_یازدهم
◦◉✿📚کانال #همدم📚✿◉◦
◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦
🆔 @amoozeshmaaref
نمونه سوالات تستی کتاب جامعه شناسی 3_compressed.pdf
36.52M
‼️کنکوری های معارفی‼️
🗒جزوه #تست درس
#جامعه_شناسی_پایه_دوازدهم
همراه با #جواب
#کنکور
◦◉✿📚کانال #همدم📚✿◉◦
◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦
🆔 @amoozeshmaaref
📚قسمت دوم: #روی_دست_آسمان
🔻یار مهربان من کجاست❓🔻
🔶صدای اذان به گوش میرسد ، بیا به مسجد برویم .🕌
🔸مسجد مدینه چقدر باصفاست❗️ مردم در صفهای منظّم نشستهاند و منتظر آمدن پیامبر هستند .
🔶پیامبر وارد مسجد میشود ، همه از جای خود بلند میشوند ، پیامبر به آنها سلام میکند و به سوی محراب میرود .
🔸آیا چهره نورانی پیامبر را میبینی❓
به راستی که نگاه به چهره او غم را از دل میزداید .🙂
🔸نماز بر پا میشود ، گویی که تمام اهل آسمان به تماشای این نماز نشستهاند .
💫عزیزترین بنده خدا به نماز ایستاده است .
🔶بعد از نماز ، مردم دور پیامبر حلقه میزنند ، آنها سؤال میکنند که چه موقع به سوی مکّه حرکت خواهیم کرد .
🔸پیامبر در جواب میگوید که باید منتظر بمانیم تا بقیّه مسلمانانی که در راه مدینه هستند از راه برسند ، آن وقت همه با هم به سوی مکّه حرکت خواهیم نمود .
💫همسفرم❗️
🔶من علی(ع) را اینجا نمیبینم ، آیا تو میدانی او کجاست🧐❓
🔸من خیلی دلم میخواهد او را ببینم ، مگر نمیدانی پیامبر بارها فرموده است که نگاه به چهره علی(ع)،عبادت است❓🤲
🔶امّا هر طرف را که نگاه میکنم او را نمیبینم ، از دیگران پرسوجو میکنم معلوم میشود که علی(ع) به سفر رفته است .
🔸حتما میخواهی بدانی او به کدام سفر رفته است .
🔶مدّتی پیش ، وقتی که سرتاسر سرزمین حجاز مسلمان شدند ، پیامبر تصمیم گرفت تا پیام اسلام را به کشور همسایه ، یمن برساند .📃
🔸پیامبر در ابتدا خالد بن ولید را برای این مأموریّت انتخاب نمود و او را به یمن فرستاد .
🔶خالد بن ولید ، مدّت شش ماه در یمن ماند ، امّا نتوانست حتی یک نفر را هم مسلمان کند .۲
🔸برای همین پیامبر تصمیم گرفت تا علی(ع) را به سوی یمن بفرستد، زیرا او تنها کسی بود که میتوانست این مأموریّت بزرگ را انجام دهد .👌
🔶پیامبر علی(ع) را به حضور طلبید و به او چنین گفت : «من میخواهم تو را به سوی یمن بفرستم تا آنان را به اسلام دعوت کنی» .۳
🔸علی(ع) خود را آماده این سفر کرد، با فاطمه و فرزندانش خداحافظی نمود و همراه با عدّهای از سربازان نزد پیامبر آمد .
🔶پیامبر نگاهی به او کرد و او را در آغوش گرفت ، اشک در چشمان پیامبر نشست .😔
🔸همه از علاقه پیامبر به علی(ع) خبر داشتند ، قطرههای اشک بر صورت پیامبر نشسته بود .
🔶پیامبر دست خود را روی سینه علی(ع) گذاشت و در زیر لب سخنانی را زمزمه کرد ، او در حقِّ علی(ع) دعا نمود.🤲
موقع حرکت فرا رسید ، پیامبر آخرین سخن خود را به علی(ع) گفت :
💫«علی جان❗️اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت کند برای تو بهتر از همه دنیا میباشد» .۳
🔸علی(ع) روی پیامبر را بوسید و در میان پردهای از اشک ، با پیامبر خداحافظی کرد و به سوی یمن تاخت .
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت سوم: #روی_دست_آسمان
🔻صدای یار را در آسمان شنیدهام🔻
🔶مردم منتظر هستند تا پیامبر دستور حرکت به سوی مکّه را بدهد ، آنها نمیدانند که پیامبر دلش میخواهد در این سفر علی(ع) نیز همراه او باشد .
به راستی آیا علی(ع) خواهد توانست در این سفر حضور داشته باشد❓
💫آیا فاطمه(س) باید بدون علی(ع) به سفر حج برود❓
🔸مدّتی قبل جبرئیل بر پیامبر نازل شده است و پیام مهمّی را برای او آورده است .📄
🔸متن پیام چنین است :
💫 «تو همه واجبات دین را برای مردم بیان کردهای ، امّا هنوز دو واجب مهم ، باقی مانده است،😳 اکنون موقع آن است که آنها را برای مردم بیان کنی ، آن دو واجب مهم ، حج و ولایت علی(ع) میباشد» .👌
🔶معلوم میشود که پیامبر در این سفر ، دو برنامه مهم در دستور کار خود دارد .
🔸برای همین است که خدا از پیامبر خواسته است تا به همه مسلمانان خبر بدهد که برای این سفر آماده شوند .
💫همسفر خوبم❗️ از سفر علی(ع) روزها میگذرد ، دل پیامبر برای او خیلی تنگ شده است .😔
🔶وقتی که گل نبود،🌷 باید گلاب را بویید ، هر وقت که دل پیامبر ، بیقرار علی(ع) میشود حسن و حسین را در آغوش میکشد .
🔸به راستی آیا تا به حال فکر کردهای🤔 که چرا پیامبر اینقدر علی(ع) را دوست دارد❓
🔶آیا میخواهی تو را از راز آن باخبر کنم❓
💫راز این عشق مقدّس به شب معراج برمیگردد.
🔸آن شب که پیامبر به معراج رفت و هفت آسمان را پشت سر گذاشت و به ساحت قدس خدا رسید ، صدایی به گوشش رسید ، یک نفر پیامبر را با اسم صدا زد :
«ای احمد!».
🔶پیامبر لحظهای به فکر فرو رفت ، این صدا چقدر آشناست❗️
🔸این صدا که صدای علی(ع) است❗️
پیامبر در حریم قدس خدا بود و هفت آسمان را پشت سر گذاشته بود. پس چرا صدای علی(ع) به گوش میرسید❓
🔶اینجا بود که پیامبر گفت :
«خدایا❗️آیا تو با من سخن میگویی یا علی با من سخن میگوید❓».
💫و چنین جواب آمد :
«من خدای تو هستم ، اکنون که به حضور من آمدهای به قلب تو نظر کردم و دیدم که هیچ کس را به اندازه علی ، دوست نداری ، برای همین با صدایی همچون صدای علی با تو سخن میگویم تا قلب تو آرام گیرد» .۵
🔸و به راستی که خدا به خوبی از تپشهای قلب پیامبر خبر داشت .💓
🔶بار دیگر خطاب رسید :
«ای محمّد❗️من علی را جانشین تو قرار دادم ، هر کس او را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و هر کس نافرمانی او کند ، نافرمانی مرا کرده است» .۶
🔸پیامبر باید هفتاد هزار حجاب را پشت سر میگذاشت تا دوباره به این دنیا باز گردد ، او از هر حجاب که میگذشت این صدا را میشنید :
«ای محمّد! علی را دوست داشته باش » .۷
💫همسفرم❗️
اکنون دیگر میدانی که چرا پیامبر ، اینقدر به علی(ع) عشق میورزد ، زیرا پیامبر فراموش نمیکند که در شب معراج ، خدا هفتاد هزار بار به او توصیه کرده است که علی(ع) را دوست بدارد .
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
هدایت شده از همدم (همراه دانش آموزان معارف)
جامعه شناسی پایه 11.pdf
35.21M
‼️کنکوری های معارفی‼️
🗒جزوه #تست درس
#جامعه_شناسی_پایه_یازدهم
همراه با #جواب
#کنکور
◦◉✿📚کانال #همدم📚✿◉◦
◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦
🆔 @amoozeshmaaref
📚قسمت چهارم: #روی_دست_آسمان
🔻ازماه من، خبرهای خوش میرسد🔻
🔶مردم ، گروه گروه به مدینه میآیند ، فکر میکنم آمار مسافران این سفر به هفتاد هزار نفر رسیده باشد .۸
🔸دیگر وقت حرکت ، نزدیک است ، امّا علی(ع) هنوز نیامده است ، مگر میشود پیامبر بدون علی(ع) به این سفر برود❓
🔶تمام این سفر بهانهای است تا مردم با ولایت علی(ع) آشنا شوند .
🔸باید صبر کرد تا خبری از او برسد .
💫همسفرم❗️نگاه کن❗️ سواری به سوی مدینه میآید ، او وارد شهر میشود و سراغ پیامبر را میگیرد .
🔶مردم در جواب میگویند : «پیامبر در مسجد است» .
🔸او نزد پیامبر میآید و سلام میکند و میگوید :
💫 «ای رسول خدا❗️من از یمن میآیم ، من از جانب علی(ع) برای شما خبرهای خوشی آوردهام» .😃
🔶پیامبر تا نام علی(ع) را میشنود گلِ لبخند بر صورتش مینشیند ، مثل اینکه تمام عرش و ملکوت را به او دادهاند .
🔸نامه رسان ، نامه علی(ع) را به پیامبر میدهد✉️ و میگوید : «وقتی که علی(ع) به یمن رسید و با قبیله هَمْدان سخن گفت ، همه آنها اسلام آوردند ، با اسلام آوردن این قبیله ، تمام مردم آن کشور ، مسلمان شدند» .۹
🔶لازم است اشاره کنم که قبیله هَمْدان ، یکی از بزرگترین قبیلههای یمن میباشد .۱۰
🔸این خبر ، موفقیّت بزرگی است ،👌 علی(ع) توانسته است بدون جنگ ، همه اهل یمن را مسلمان کند.😃
🔶وقتی پیامبر این سخن را میشنود به سجده میرود و خدا را شکر میکند .🙏
🔸سجده پیامبر طول میکشد ، من نمیدانم این سجده شکر او برای اسلام آوردن اهل یمن است یا برای سلامتی علی(ع) .
🔶بعد از مدّتی ، پیامبر سر از سجده برمیدارد و میگوید :
💫«سلام خدا بر قبیله هَمْدان» .۱۱
جا دارد که پیامبر به قبیله هَمْدان سلام کند ، زیرا وقتی آنها با علی(ع) روبرو شدند ، او را شناختند و مجذوب خوبیهای او شدند .
🔸من معتقدم به برکت همین سلام پیامبر ، مردان و زنان این قبیله همواره پیرو حقیقت خواهند بود .
🔶اکنون ، پیامبر دستور میدهد تا نامهای برای علی(ع) نوشته شود ، پیامبر در این نامه از علی(ع) میخواهد تا همراه با اهل یمن برای انجام حج به سوی مکّه حرکت کند .۱۲
🔸پیامبر نامه را به نامهرسانی میدهد و از او میخواهد تا هر چه سریعتر به سوی یمن حرکت کند . نامه رسان ، نامه را میگیرد و به سوی یمن میتازد .
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت پنجم: #روی_دست_آسمان
🔻به سوی تو میآیم❗️🔻
🔶امشب ، شب بیست و پنجم ماه ذی القعده است ، تا عید قربان ، پانزده روز مانده است ، باید هر چه سریعتر به سوی مکّه حرکت کنیم .۱۳
🔸پیامبر در مسجد اعلام میکند که ما فردا سفر خود را آغاز میکنیم .
💫همسفر خوبم❗️ میبینم که تو هم مانند من ، بسیار خوشحال هستی❗️😄
🔶سرانجام موقع حرکت فرا میرسد و ما برای دیدار خانه دوست حرکت خواهیم کرد ، چه سعادتی بالاتر از این که ما همراه پیامبر خدا، به این سفر معنوی برویم .
🔸خورشید طلوع کرده است و کاروان بزرگی ، آماده حرکت است ، تا چشم کار میکند زنان و مردانی را میبینی که از همه جا برای سفر حج به اینجا آمدهاند .
همه منتظر هستند تا پیامبر از خانه خود بیرون بیاید و سفر آغاز شود .
💫آنجا را نگاه کن❗️👀
پیامبر در حالی که حسن و حسین(ع) را همراه خود دارد از خانه خارج میشود ، فاطمه(س) هم در میان زنان به چشم میخورد ، پیامبر سوار بر شتر خود میشود و حرکت آغاز میشود .
🔶صدای اللّه اکبر همه جا را فرا گرفته است ، عدّهای بر شتر سوار هستند و عدّه زیادی هم پیاده به این سفر آمدهاند.
حدود هشت کیلومتر راه میرویم و به میقات شجره میرسیم .
🔸اینجا میقات کسانی است که از راه مدینه به سوی مکّه میروند .
🔶حتمامیپرسی:میقات یعنی چه❓🤔
میقات به جایی میگویند که تو باید لباسهای دنیایی را از تن خود بیرون بیاوری و لباس سفید احرام به تن کنی .
ما در اینجا ندای لبّیک بر زبان جاری میسازیم و دعوت خدا را اجابت میکنیم .
🔸زمانی که ابراهیم(ع) خانه خدا را بازسازی کرد🕋 خدا به او دستور داد تا بر بالای کوهی برود و همه مردم را به زیارت خانه خدا دعوت کند .
🔶صدای ابراهیم(ع) در گوش تاریخ طنین انداخته و همه خداپرستان را به زیارت کعبه فرا میخواند .
🔸و اکنون تو که در اینجا ذکر لبّیک را بر زبان جاری میکنی در واقع دعوت ابراهیم(ع) را اجابت میکنی .۱۴
💫همسفر خوبم❗️
آیا میدانی معنای کلمه لبّیک چیست❓
من مثالی میزنم و فکر میکنم اینگونه بتوانم به تو کمک کنم : اگر یک نفر ، شما را با اسم صدا بزند ، در جواب او میگویید : بله .
🔶این بله ، همان لبّیک است ، یعنی اگر شما عرب زبان بودید وقتی کسی شما را صدا میزد به جای بله از کلمه لبّیک استفاده میکردید .
🔸اکنون،حواست جمع باشد ، قرار است در این مکان مقدّس ، دعوت خدا را اجابت کنی و به این دعوت ، بله بگویی .
دوست عزیزم❗️
🔶زود باش❗️الآن اذان ظهر را میگویند ، باید برویم غسل نماییم و لباس احرام بر تن کنیم .
مبارک باشد❗️
🔸تو در لباس زیبای احرام ، دیگر کبوتر حرم شدهای❗️
💫آنجا را نگاه کن❗️👀
آن طرف را میگویم ، آن ۶۶ شتر ، شترهایی است که پیامبر برای قربانی کردن ، همراه خود آورده است .۱۵
بلال ، اذان گوی پیامبر را نگاه کن!
🔶او منتظر است که خورشید به وسط آسمان برسد تا اذان ظهر را بگوید .
همه مردم پشت سر پیامبر در صفهای منظّمی نشستهاند ، پیامبر تصمیم دارد بعد از نماز ظهر ، ذکر لبّیک را بگوید و مُحرِم شود .
💫اللّه اکبر❗️
🔸این صدای بلال است که در میقات میپیچد .
🔶پیامبر لباس احرام بر تن کرده و در مقابل خدای خود به نماز ایستاده است ، تمام فرشتگان برای دیدن این منظره به صف ایستادهاند .
🔸نماز تمام میشود و پیامبر میخواهد ذکر لبّیک را بر زبان جاری کند .
اشک در چشمان پیامبر حلقه میزند و میگوید: «لبّیک اللهُمّ لبّیک ، لبّیک لا شَریکَ لَکَ لبّیک . . . به سوی تو میآیم ای خدای بی همتا! دعوت تو را اجابت میکنم ، ای کسی که همه نعمتها از آنِ توست❗️.»
🔶اشکها و لبّیکها در هم میآمیزد و شوری به پا میشود .۱۶
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت ششم: #روی_دست_آسمان
🔻نمایشی بزرگ از قیام قیامت🔻
🔷این کاروان بزرگ از میقات حرکت میکند ، نگاه کن ، تمام این بیابان پر از مردمی است که لباس سفید بر تن کردهاند .😯
🔹آنها همراه پیامبر میروند و به دقّت به او نگاه میکنند تا هر کاری که آن حضرت میکند را انجام دهند .۱۷
🔷پیامبر آرام آرام به سوی خانه دوست حرکت میکند ، زیر لب ذکر لبّیک را تکرار میکند .
🔹ما از اینجا تا مکّه باید بیش از چهارصد کیلومتر راه برویم😳❗️
🔷آفتاب گرم حجاز بر ما میتابد،🌝
💫مواظب باش❗️تو نباید زیر سایه بروی❗️
🔹این سفر یادآور قیامت است ، همانگونه که در قیامت سایهای نیست تا از سوزش آفتاب زیر آن پناه بگیری ، در این سفر هم نباید زیر سایه بروی .
💫همسفرم❗️
🔷در این سفر نباید نگاه در آینه کنی ؛ چرا که آینه مظهر خودبینی است😌 ، تو بایدازخود بگذری وسراسر، جان شوی❗️
تو باید دنیا و آنچه بوی دنیا را میدهد کنار بگذاری ، نباید عطر بزنی ، نباید خود را خوشبو کنی .
🔹خلاصه آن که خدا خواسته است تا تو در این دنیا نیز ، قیامت را به تصویر بکشی و خود را برای آن روز آماده کنی .
این لباس سفید که بر تن نمودهای، همانند کفن است و میروی تا خانه دوست را زیارت کنی ، تو اکنون مُحْرِم شدهای .۱۸
شبها و روزها میگذرد و من و تو همراه این کاروان در حرکت هستیم .
💫همسفرم❗️میدانم خسته شدهای❗️
بیش از یک هفته است که در راه هستیم و این سفر برای تو سخت است .
🔷ولی ما به سفر عشق میرویم ، میدانم که همه این سختیها برای تو شیرین است .
🔹آنجا را نگاه کن ، عدّهای به سوی پیامبر میروند ، آنها با پیامبر از خستگی خود سخن میگویند .
🔷آیا پیامبر دستور استراحت خواهد داد❓
🔹نه ، فرصت ما بسیار کم است ، ما باید خود را زودتر به مکّه برسانیم ، تا روز عید قربان فرصت زیادی نمانده است ، آن روز همه ما باید در سرزمین منا باشیم .
🔷پیامبر به آنها نگاهی میکند و دستور میدهد تا به آرامی بدوند، این باعث خواهد شد تا روحیه بهتری داشته باشند .۱۹
🔹مردم با این سخن پیامبر ، آهسته میدوند ، بار دیگر شوری در این جمعیّت میافتد ، صدای «اللّه اکبر» ، همه بیابان را میگیرد .
🔷دیگر ، راه زیادی تا مکّه نمانده است ، ما به زودی مهمان خانه دوست خواهیم بود .
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت هفتم: #روی_دست_آسمان
🔻خانه دوست کجاست؟🔻
🔷امروز روز چهارم ماه ذی الحجّه است ، پنج روز دیگر تا روز عرفه فرصت داریم .
🔹درست است ما ده روز است که در راه هستیم ، ان شاء اللّه به زودی به مکّه میرسیم .۲۰
🔷درست پشت آن کوه ، شهر مکّه قرار دارد ، پس عجله کن❗️
🔹اهل مکّه باخبر شدهاند که پیامبر و مسلمانان به این شهر میآیند ، آنها برای استقبال پیامبر به بیرون از شهر آمدهاند .🗣
🔷تا به حال ، شهر مکّه چنین جمعیّت عظیمی را ندیده است ، هزاران نفر همراه پیامبر برای اعمال حج وارد شهر مکّه میشوند .
🔹ما همراه پیامبر به سوی مسجد الحرام میرویم، از در مسجد وارد میشویم و به سوی کعبه میرویم .
ناگهان کعبه ، مقابل چشمان من نمایان میشود ،🕋 بی اختیار به سجده میافتم ، اشک از چشمان من جاری میشود .😢
🔷ستایش خدایی را که تو را عزیز کرد ،
و تو را قبله من قرار داد تا به سوی تو نماز بخوانم .🤲
💫ای صاحب خانه❗️
🔹این خانه، خانه توست ، من هم بنده تو هستم که به اینجا پناه آوردهام .😞
سر از سجده برمیدارم ، به دنبال پیامبر میگردم .
🔷پیامبر نزدیک کعبه است و اشک در چشمان او حلقه زده است. او دست راست خود را به حجرالاَسود میکشد و دعایی را زیر لب زمزمه میکند .۲۱
🔹آیا میدانی حجرالاَسود چیست❓
در گوشهای از کعبه که طواف از آنجا شروع میشود ، سنگ سیاهی قرار دارد که به آن حجرالاَسود میگویند .
🔷جالب است بدانی که حَجَر در زبان عربی به معنای سنگ و اَسوَد به معنای سیاه است .
💫نگاه کن❗️
🔹پیامبر خم شده است و لبهای خود را بر حجرالاَسود گذاشته است و صدای گریهاش به گوش میرسد .
🔷نمیدانم چه شده که گریه پیامبر طولانی شده است❗️۲۲
🔹به راستی چه رمز و رازی در این سنگ سیاه نهفته که ما از آن بی خبریم❓
🔷چرا دیدن این سنگ اینگونه اشک پیامبر را جاری ساخته است❓
💫همسفر خوبم❗️
🔹آیا میخواهی قصّه این سنگ را برایت بگویم❓
🔷روزی و روزگاری ، قبل از اینکه خدا ، حضرت آدم(ع) را خلق کند ، در بهشت فرشتهای بود که نزد خدا مقامی بس بزرگ داشت .
🔹یک روز خدا ، همه فرشتگان را جمع کرد و پیمان بزرگ خداپرستی را به آنها عرضه کرد .
🔷اوّلین فرشتهای که این پیمان بزرگ را قبول کرد همین فرشته بود .
🔹این فرشته ، مدّتها قبل ، نور محمّد و آل محمّد(ص) را دیده بود و به این نور مقدّس ، عشق فراوانی داشت .
🔷هنوز خدا ، آدم و حوا(ع) را نیافریده بود ، امّا آن نور مقدّس را در بالای همه آسمانها آفریده بود .
🔹و اینگونه بود که این فرشته ، گوی سبقت را از همه ربود و قلبش پر از این عشق مقدّس شد .
🔷وقتی که خدا ، آدم(ع) را آفرید از او خواست تا در حضور این فرشته ، به آن پیمان اقرار کند .
🔹وقتی که آدم(ع) از بهشت رانده شد خداوند به این فرشته یک مأموریّت مهم داد .
🔷آن مأموریّت این بود که خدا او را به عنوان امین خود در روی زمین قرار داد .
حتما میپرسی چگونه❓
🔹خدا آن فرشته را تبدیل به سنگ سفید و زیبایی کرد و آن را در یک گوشه کعبه قرار داد ، امّا چون بتپرستان رویِ این سنگ سفید، دست گذاشتند، رنگ آن، سیاه شد.
🔷البته تو میدانی که کعبه 🕋به دستور جبرئیل در زمان آدم(ع) ساخته شد ،⚒ و در واقع ابراهیم(ع) در زمان خودش ، این خانه را بازسازی کرد .
🔹و جالب است بدانی که آدم(ع) هر روز و شب ، کنار این سنگ میرفت و آن پیمان بزرگ را یادآوری میکرد .✋
🔷وقتی روز قیامت فرا برسد بار دیگر خدا این سنگ را به صورت اوّل خود در میآورد .😳
🔹آن روز ، این فرشته در پیشگاه خدا شهادت خواهد داد که چه کسانی نزد او آمدند و به آن پیمان بزرگ، اقرار نمودند .
اگر این سنگ را با چشم دل نگاه کنی ، او را فرشتهای زیبا خواهی دید .
🔷هنوز چهره پیامبر روی حجرالاَسود است و اشک او جاری است .
🔹فکر میکنم اکنون دیگر دانستی که چرا پیامبر این چنین با حجرالاَسود خلوت کرده است .👌
🔷مگر برایت نگفتم که این سنگ بوی عشقی مقدّس را میدهد❓هیچ فرشتهای ، مانند او شیفته علی(ع) نیست .💖
💫آری ، این فرشته ، بوی علی(ع) را میدهد❗️
🔹و شاید پیامبر که دلش برای برادرش علی(ع) خیلی تنگ شده است ، بوی یار خود را از آن استشمام میکند .۲۳
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
جغرافیا.pdf
22.64M
‼️کنکوری های معارفی‼️
🗒جزوه #کمک_آموزشی
#جغرافیا_پایه_یازدهم
خلاصه و نمودار تمام درس ها
◦◉✿📚کانال #همدم📚✿◉◦
◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦
🆔 @amoozeshmaaref
نظرسنجی در مورد برگزاری کلاس تست عربی جهت جمع بندی کنکور 1399
جهت شرکت در نطرسنجی روی لینک زیر ضربه بزنید.
🌐EitaaBot.ir/poll/2hx?eitaafly
📚قسمت هشتم: #روی_دست_آسمان
🔻همچون پروانه، دلباخته گشتم🔻
🔷پیامبر چهره خود را از روی حجرالاَسود برمیدارد و طواف را آغاز میکند .
🔹پیامبر دور کعبه ، هفت بار میچرخد ، مردم هم با پیامبر طواف میکنند .
🔷اینجا دیگر همه ، پروانه یک شمع میشوند🦋🕯 و دور خانه دوست میچرخند .
🔹به راستی که طواف کعبه چه صفایی دارد ، احساسی که در هیچ جای دیگر تجربه نمیکنی .👍
🔷هنگامی که گرد این خانه طواف میکنی خدا به تو مباهات و افتخار میکند و رحمت خود را بر تو نازل میکند .۲۴
🔹آیا میدانی با هر قدمی که تو در طواف این خانه برمیداری ، خداوند حسنهای برای تو مینویسد و گناهی از تو میبخشد😀❓۲۵
🔷پیامبر هنگام طواف ، ذکر خدا بر لب دارد و با خدای خویش سخن میگوید .
🔹هفت دور طواف تمام میشود ، اکنون پیامبر به سوی مقام ابراهیم میرود تا در آنجا نماز طواف را به جا آورد .
💫همسفر خوبم❗️
حتما میدانی که مقام ابراهیم، همان سنگ مقدّسی است که جای پای ابراهیم(ع) بر آن میباشد .
🔷وقتی که ابراهیم(ع) کعبه را بازسازی میکرد این سنگ را زیر پای خود گذاشت تا بتواند دیوار کعبه را تمام کند .
🔹در این هنگام بود که به اذن خدا ، جای پای ابراهیم ، روی این سنگ نقش بست و این سنگ به مقام ابراهیم مشهور شد و نماز طواف را باید پشت این مقام خواند .۲۶
🔷نماز پیامبر تمام میشود و او اکنون بار دیگر به سوی حجر الأسود میرود و دو دست خود را بر آن میکشد و آنگاه دستهای خود را به صورت میکشد .۲۷
بعد از آن پیامبر به سوی کوه صفا میرود، او از کوه صفا بالا میرود و صدای او در دل کوه میپیچد :⛰
💫اللّه اکبر ، اللّه اکبر❗️
تمام مسلمانان نیز همراه پیامبر این ذکر را تکرار میکنند .
💫گوش کن❗️پیامبر این دعا را میخواند :
«ستایش خدایی را که به وعده خود عمل نمود و بنده خود را یاری کرد و دشمنان اسلام را نابود ساخت» .۲۹
🔹تا چند سال قبل ، تمام فاصله این کوه تا کوه مروه پر از بتهایی بود که مردم به پرستش آنها مشغول بودند .
🔷امّا امروز باید خدا را شکر کرد که همه آن بتها نابود شدهاند و همه مردم ، ندای خداپرستی سر میدهند .
💫اللّه اکبر❗️
پیامبر حدود یک ساعت بر بالای کوه صفا میایستد و دعا میخواند .۳۰
اکنون موقع آن است که به سوی کوه مروه حرکت کنیم .
🔹به کوه مروه میرسیم ، پیامبر از کوه بالا میرود ، بار دیگر صدای پیامبر در فضا میپیچد :
💫اللّه اکبر❗️
بعد از لحظاتی ، به سوی کوه صفا برمیگردیم ، ما باید فاصله صفا و مروه را هفت بار طی کنیم .
امیدوارم که خسته نشده باشی❗️این دور آخر است ، وقتی به کوه مروهبرسیم ، دیگر سعی تمام میشود.
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت نهم: #روی_دست_آسمان
🔻من کاسه داغتر از آش هستم!🔻
🔶پیامبر از کوه مروه بالا میرود و رو به مردم میکند و میگوید : ⛰
🍃«جبرئیل به من دستور داده است تا به شما بگویم که مقداری از موی سر خود را کوتاه کنید و از احرام بیرون بیایید و 🔸هر کس که مانند من همراه خود از میقات ، قربانی آورده است🐑 باید در احرام بماند» .۳۱
🔶مردم به سخن پیامبر عمل میکنند و با کوتاه کردن موی سر خود از احرام بیرون میآیند .
💫همسفر خوبم❗️
تو که همراه خود قربانی از میقات نیاوردهای❓
🔸پس بیا از احرام خارج شویم .
این اعمالی که ما انجام دادیم ، اعمال عمره است و ما باید نزدیک روز عرفه ، یکبار دیگر لباس احرام به تن کنیم و به سوی سرزمین منا برویم و در آنجا گوسفند 🐑یا شتری 🐪خریداری نماییم و آن را قربانی کنیم .
💫مبارک باشد❗️
خدا از تو قبول کند❗️
🔶در منطقه اَبطَح ، چادرهای زیادی بر پا میشود ⛺️و همه ، لباسهای احرام را از تن بیرون آورده، بدن خود را شسته،
🔸لباسهای معمولی خود را به تن میکنند .۳۲
🔶امّا پیامبر هنوز لباس احرام به تن دارد ، و در خیمه خود استراحت میکند ، این حکم خداست که هر کس با خود قربانی آورده است باید در احرام باقی بماند .
🔸در این میان صدایی به گوشم میرسد ، یک نفر با مردم سخن میگوید :
💫«ای مردم شما خجالت نمیکشید❓پیامبر هنوز در لباس احرام است و شما لباسهای زیبا بر تن کردهاید❓❗️» .۳۳
💫خدای من❗️این کیست که اینگونه سخن میگوید❓😯
چرا او هنوز لباس احرام به تن دارد❓
آیا او را میشناسی❓او عُمر بن خطّاب است .
🔶پیامبر از خیمه خود بیرون میآید ، او را صدا میزند و میگوید :
🔸چرا هنوز لباس احرام به تن داری❓ مگر تو همراه خود قربانی آوردهای❓
ــ نه .
ــ پس چرا از احرام خارج نشدی❓مگر من نگفتم هر کس قربانی ازمیقات با خود نیاورده است،ازاحرام خارج شود❓
ــ ای رسول خدا❗️ آخر چگونه من از احرام خارج شوم در حالی که شما هنوز لباس احرام به تن دارید ❓۳۴
🔶امّا مثل اینکه عُمَر بن خطّاب تصمیم دارد هر طور شده است حرف خودش را به کرسی بنشاند .۳۵
🔸مگر نباید همه ما تسلیم دستور پیامبر باشیم❓
ما میتوانستیم از میقات با خود قربانی بیاوریم و اکنون مانند پیامبر در احرام باقی بمانیم ، امّا الآن که این کار را نکردهایم باید به دستور پیامبر عمل کنیم .
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
✅ثبتنام کلاس تست
📖جمع بندی عربی معارف کنکور ۹۹
❇️ تعداد جلسات: ۸ جلسه
📆 اولین جلسه شنبه ۱۱ مرداد
💰هزینه ثبتنام: هر جلسه ۵۰۰۰تومان
💵 جهت پرداخت و ثبتنام روی لینک زیر بزنید.
https://pay.eitaa.com/?link=b1OkS
‼️آخرین مهلت ثبتنام جمعه ۱۰ مرداد
📚قسمت دهم: #روی_دست_آسمان
🔻مژده دهید ، بوی بهار میرسد!🔻
🔶دل پیامبر بیقرار دیدن علی(ع) شده است ، فاطمه(س) نیز در انتظار آمدن همسرش است .💞
💫آنجا را نگاه کن❗️👀
🔸سواری به سوی ما میآید! بوی خوش یار مهربان میآید ، خدای من❗️
این علی(ع) است که به این سو میآید .
🔶علی(ع) در حالی که لباس احرام بر تن دارد از اسب پیاده میشود .
🔸پیامبر از خیمه بیرون میآید ، علی(ع) را میبوسد و میبوید و او را به خیمه دعوت میکند .
🔶علی(ع) گزارشهای سفر خود را به پیامبر میدهد :
💫 «خدا مرا کمک کرد و من توانستم مردم یمن را مسلمان کنم؛ وقتی نامه شما به دستم رسید📜 همراه با پنج هزار نفر به سوی مکّه آمدم ، همه ما در یَلَمْلَم ،۳۶ لبّیک گفتیم و وقتی نزدیک مکّه رسیدم به همراهان خود دستور دادم در آنجا توقّف کنند تا من نزد شما بیایم و کسب تکلیف کنم .»۳۷
🔸پیامبر با شنیدن سخنان علی(ع) خوشحال میشود و شکر خدا را به جا میآورد .
🔶اکنون ، علی(ع) میداند که فاطمه(س) چشم انتظار اوست .
او از پیامبر اجازه میگیرد تا به خیمه فاطمه(س) برود و او را ببیند .
علی(ع) وارد خیمه میشود .⛺️
🔸بوی عطر تمام خیمه را فرا گرفته است ، او سلام میکند و جواب میشنود .
🔶علی(ع) با دیدن همسرش تعجّب میکند ، فاطمه(س) از احرام بیرون آمده و لباس زیبایی بر تن کرده است .
علی(ع) از فاطمه(س) سؤل میکند :
ــ فاطمه❗️ پیامبر هنوز لباس احرام بر تن دارد ،چرا تواز احرام بیرون آمدهای❓
ــ این دستور پدرم بود ، هر کس که با خود قربانی همراه نیاورده است باید از احرام خارج شود و در روز عرفه دوباره احرام ببندد .۳۸
🔸اکنون ، علی(ع) به سوی پیامبر باز میگردد و ماجرا را شرح میدهد .
پیامبر رو به او میکند و میگوید :
💫ــ علی جان❗️ تو هنگام احرام چگونه نیّت کردی❓
ــ من هنگامی که در میقات بودم چنین گفتم : «خدایا❗️من مانند لبّیک پیامبر ، لبّیک میگویم» . آیااز میقات باخود قربانی هم آوردهای❓
ــ آری ، من با خود سی و چهار شتر آوردهام و نیّت کردهام که آنها را در این سفر حج، قربانی کنم .۳۹
🔶لبخندی دلنشین بر چهره پیامبر نمایان میشود ، در میان این همه جمعیّت ، فقط حجِّ علی(ع) مانند حجِّ پیامبر است .
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت یازدهم #روی_دست_آسمان
🔻از ماه من شکایت نکنید!🔻
🔷اکنون علی(ع) با پیامبر خداحافظی میکند و به مسجد الحرام میرود و اعمال خود را انجام میدهد و بعد سریع به سوی مردم یمن که در بیرون شهر هستند میرود .
🔹امّا وقتی به اهل یمن میرسد میبیند که آنها لباسهای احرام خود را عوض کردهاند و پارچههای نو بر تن دارند .
_شما این همه پارچه نو از کجا
آوردهاید❓
ــ ما از پارچههایی که همراه کاروان بود استفاده کردهایم .
ــ این پارچهها از بیتالمال است ، من باید آنها را تحویل پیامبر بدهم ، شما چرا به آنها دست زدهاید❓
ــ ما میخواستیم با لباسهای احرامِ تمیز و نو به زیارت خانه خدا برویم .
ــ هر چه سریعتر این پارچهها را از تن بیرون آورید❗️
🔷اهل کاروان این دستور را انجام میدهند ، امّا در دلشان از علی(ع) ناراحت میشوند .😔
🔹به هر حال ، مردم یمن به سوی مکّه حرکت میکنند و وارد مسجد الحرام میشوند🕋 و اعمال خود را انجام میدهند .
🔷سپس آنها نزد پیامبر میروند و در حضور پیامبر از علی(ع) شکایت میکنند :😳
«ما میخواستیم با لباس احرام نو طواف خانه خدا را انجام دهیم ، امّا علی(ع) با این کار ما مخالفت کرد.»
پیامبر چون سخنان اهل یمن را میشنود رو به آنها میکند و میگوید :
«هرگز در مورد علی(ع) بدگویی نکنید ،🤫
او اگر بر شما سختگیری کرده است برای این بوده که میخواسته دستور خدا را اجرا کند» .۴۰
🔹با این سخن پیامبر ، همه میفهمند که علی(ع) در راه حق کوتاهی نمیکند ، او میخواسته است با این کار خود از بیت المال دفاع کند .
چند روز میگذرد . . .
🔷ظهر روز پنجشنبه ، هشتم ماه ذی الحجّه فرا میرسد ، پیامبر دستور میدهد تا مردم غسل کنند و لباس احرام بر تن کنند و لبّیک بگویند .۴۱
🔹بار دیگر صدای لبّیک در همه جا میپیچد ، چه شوری بر پا میشود❗️
هزاران هزار نفر ، همراه با پیامبر ، لبّیکگویان به سوی سرزمین عرفات حرکت میکنند .
🔷آنها شب را در راه میمانند و صبح جمعه که روز عرفه است به سرزمین عرفات میروند .۴۲
💫همسفر خوبم❗️
🔹اینجا سرزمین عرفات است .
سرزمینی که خدا گناهان بزرگ را به حرمت آن میبخشد و رحمت خود را بر بندگان خویش نازل میکند .۴۳
آیا میدانی که جبرئیل ، ابراهیم(ع) را به این سرزمین آورد و به او گفت :
«ای ابراهیم❗️
به گناه خویش اعتراف کن» 😞.۴۴
🔷این سرزمین ، جایی است که ما باید به گناهان خود اعتراف کنیم تا خداوند ما را مشمول عفو و رحمت خود قرار دهد .
آیا آن کوه را میبینی که آنجاست❓
فکر میکنم که همان کوه رحمت (جبل النّور) است .
🔹پیامبر کنار این کوه میایستد ،🏔 همه مردم میخواهند کنار این کوه وقوف کنند .
🔷پیامبر رو به آنها میکند و با دست اشاره به سرزمین عرفات میکند و میگوید :
«ای مردم❗️ شما میتوانید در تمام این سرزمین وقوف کنید» .۴۵
🔹پیامبر از ظهر تا نزدیک غروب ، رو به قبله میایستد و مشغول دعا میشود🤲 .۴۶
اشک در چشمان او حلقه زده است و با خدای خویش راز و نیاز میکند .
🔷در جای جای این سرزمین ، صدای گریه و دعا به گوش میرسد .😢🤲
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت دوازدهم: #روی_دست_آسمان
🔻اکنون به عهد خویش وفا کن!🔻
🔷وقتی در مدینه بودیم جبرئیل بر پیامبر نازل شد و به آن حضرت دستور داد تا سفر مهم خود را شروع کند و در آن سفر ، حجِّ خانه خدا و ولایت علی(ع) را برای مردم بیان نماید .
🔹قرار است در این سفر اسلام کامل شود ، پیامبر تا امروز همه واجبات را برای مردم گفته است ، فقط ولایت علی(ع)مانده است که باید در این سفر برای مردم بیان شود .
🔷آیا میدانی که در همین صحرای عرفات، آیه ولایت نازل میشود❓📖
💫گوش کن ، این جبرئیل است که با پیامبر سخن میگوید :
💫«ای محمّد❗️
خدا به تو سلام میرساند و از تو میخواهد تا به عهد خود وفا کنی و علی را به عنوان جانشین خود معرّفی کنی .»۴۷
🔹امروز مردم باید بدانند که حج با ولایت علی(ع) کامل میشود .
🔷امّا پیامبر رو به جبرئیل میکند و میگوید :
💫 «ای جبرئیل❗️ عدّهای از این مردم دشمنی و کینه علی را به دل دارند ، میترسم که آنان در میان امّت من اختلاف ایجاد کنند و باعث شوند امّت من از اسلام روی برگردانند ، از تو میخواهم که از خدا بخواهی تا مرا از فتنه آنها ایمن گرداند» .۴۸
💫همسفر خوبم❗️
🔹پیامبر میداند که بزرگان قبیله قُریش هرگز به جانشینی علی(ع) راضی نخواهند شد 😔.
🔷قریش یکی از بزرگترین قبیلههای عرب است ، ریاست شهر مکّه به دست این قبیله است و برای همین تمام عربها به این قبیله احترام میگذارند .
🔹گر چه خود پیامبر نیز از این قبیله است ، امّا بزرگان این قبیله با اسلام دشمنیهای زیادی نمودند .💀
🔷علی(ع) در جنگ بدر و اُحُد ، بزرگان قریش را که به جنگ اسلام آمده بودند ، کشته است .۴۹
🔹اگر شمشیر علی(ع) در جنگ بدر و اُحُد نبود ، 🗡دشمنان ، اسلام را نابود کرده بودند .
🔷این علی(ع) بود که بدون هیچ گونه ترس و واهمهای در مقابل آنها ایستاد و تا پای جان از اسلام دفاع کرد .👏
🔹امروز بزرگان قریش به ظاهر مسلمان شدهاند ، امّا آنها کینه بزرگی از علی(ع) به دل دارند .😡
🔷آنها رسمهای روزگار جاهلیّت را فراموش نکردهاند و در فکر انتقام خون قریش هستند .👊
🔹اگر امروز آنها بفهمند که پیامبر میخواهد علی(ع) را به عنوان جانشین خود معرّفی کند، دسیسه خواهند کرد .😱
🔷برای همین، پیامبر میخواهد، خدا او را از فتنههای آنها ایمن کند .
💫جبرئیل به آسمان میرود...
🔹اگر خوب نگاه کنی اشک را در چشمان پیامبر میبینی❗️ او بزرگان قریش را به خوبی میشناسد ، میداند که آنها به این سادگی ، ولایت علی(ع) را قبول نخواهند کرد .
🔷پیامبر میخواهد در بهترین موقعیّت ، این مأموریّت مهم را انجام دهد ، او منتظر برگشتن جبرئیل است .
🔹کاش همه مردم ، قلب صاف و بدون کینهای داشتند ، آن وقت در همین سرزمین عرفات ، پیامبر مراسم بیعت با علی(ع)را بر گزار میکرد .
💫آنجا را نگاه کن❗️
🔷پیامبر ، علی(ع) را به حضور میطلبد .
🔹علی(ع) با عجله میآید و پیامبر با او مشغول سخن میشود و به او خبر میدهد که جبرئیل بر او نازل شده است .
💫همسفرم❗️
نگاه کن ، وقت زیادی تا غروب خورشید نمانده است .⛅️
🔷پیامبر نگاهی به خورشید میکند☀️ و دست به دعا برمیدارد ،🤲 او میخواهد دعا کند .
🔹دعای پیامبر این است :
💫 «خدایا❗️من به عفو و بخشش تو پناه میبرم ، مرا از رحمت خود بینصیب مگردان» .۵۰
🔷اکنون موقع حرکت است ، همه مردم آماده شدهاند . با غروب آفتاب همه به سوی سرزمین مَشعَر حرکت میکنند .
شوری بر پا میشود ، گویی یک بیابان به حرکت افتاده است ، تا چشم کار میکند مردمانی را میبینی که به سوی سرزمین مشعر حرکت میکنند ، چه محشری بر پا شده است❗️😳
🔹تو هم با چشمانی اشکبار با سرزمین عرفات وداع میکنی❗️😢
🔷آیا بار دیگر دیدار این سرزمین قسمت ما خواهد شد❓
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت سیزدهم: #روی_دست_آسمان
🔻ای خدای سرزمین مشعر!🔻
🔷هوا دیگر تاریک شده است و ستارگان جلوه نمایی میکنند🌠 ، آسمان چه شکوهی دارد❗️🎇
🔹پیامبر در حالی که بر شتر خویش سوار است و ذکر استغفر اللّه بر لب دارد به سوی سرزمین مشعر میرود .
🔷بعد از ساعتی به آن سرزمین میرسیم ، پیامبر دستور میدهد تا بلال اذان بگوید ، نماز مغرب و عشاء بر پا میشود .۵۱
🔹امشب که شب عید قربان است ، باید در این صحرا بمانیم و فردا اوّل طلوع آفتاب به سرزمین منا برویم .
🔷بعد از نماز ، پیامبر مقداری استراحت میکند .
🔹تو هم خیلی خستهای ، قدری استراحت کن . . .
💫همسفر❗️
💫برخیز❗️
🔷اذان صبح نزدیک است ، باید سریع وضو بگیری ، الآن نماز بر پا میشود .
🔹صدای اذان در این سرزمین میپیچد :
💫اللّه اکبر❗️
🔷نماز بر پا میشود،چه نمازباصفایی❗️
هوا دارد روشن میشود و پیامبر رو به قبله ایستاده است و مشغول دعا است .🤲
🔹دعای پیامبر تا لحظه روشن شدنِ هوا، طول میکشد ، وقتی که هوا کاملاً روشن میشود پیامبر به سوی سرزمین منا حرکت میکند .۵۲
🔷پیامبر از مردم میخواهد تا به آرامی قدم بردارند و موجب اذیّت و آزار دیگران نشوند .
🔹در روزگار جاهلیّت ، رسم بر این بود که مردم با عجله ، سرزمین مشعر را ترک میکردند ، امّا پیامبر با این رسم مخالفت میکند و برای همین، دستور میدهد تا مردم به آرامی به سوی منا بروند .۵۳
💫گوش کن❗️
🔷پیامبر زیر لب این دعا را زمزمه میکند :
💫 «خدایا❗️توبه مرا قبول کن و دعای مرا مستجاب نما❗️» .۵۴
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
هدایت شده از همدم (همراه دانش آموزان معارف)
📢 پنجمین مسابقه کتابخوانی
⚜️به مناسبت عید سعید غدیرخم ⚜️
📚 با محوریت کتاب #روی_دست_آسمان
⏰ هرشب رأس ساعت ۲۱
🌀لینک ثبتنام در مسابقه:
🌐 https://b2n.ir/ketabkhani.ir
🌀لینک دریافت فایل کامل کتاب:
🌐 https://b2n.ir/ketabkhani5
📆تاریخ برگزاری آزمون کتبی:
عید سعید غدیرخم
✅ ضمنا شما می توانید جهت شرکت در قرعه کشی هفتگی هر قسمت را تا ساعت ۲۱ روز بعد با صدای خود بخوانید و به آیدی
🆔 @rshn118
ارسال نمایید.
🔺انسان ۲۵۰ ساله | امام باقر علیهالسلام و سازماندهی تشکیلات پنهانی تشیع
حضرت آیتالله خامنهای:
«امام باقر علیهالصلاةوالسلام در ایجاد تشکیلات تشیع و یک سازمان قوی و همگانی از همهی وسایل مشروع و ممکن استفاده کرد.» ۱۳۶۷/۶/۲۵
«همینکه افرادی را تربیت کند، به عنوان وکیل و نایب خود بگذارد که کار آن حضرت را دنبال کنند، و ادامهی تبلیغات و تعلیمات آن حضرت را به عهده بگیرند. این سازماندهی پنهانی امام باقر بود، که از زمان قبل از امام باقر شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت یک هیجان بیشتری پیدا کرد که کاری بسیار خطرناک بود.» ۱۳۶۶/۵/۹
⬛️ شهادت پنجمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام محمد باقر علیه السلام تسلیت باد.
📚قسمت چهاردهم: #روی_دست_آسمان
🔻سلام بر سرزمین آرزوها🔻
🔶امروز ، روز عید قربان است و ما اکنون به سرزمین منا رسیدهایم .
آیا میدانی چرا این سرزمین را منا نامیدهاند❓🤔
🔸وقتی که جبرئیل ، ابراهیم(ع) را به این سرزمین آورد به او گفت :
«ای ابراهیم❗️هر چه میخواهی آرزو کن❗️» .۵۵
🔶اینجا سرزمینی است که آرزوهای بزرگ برآورده میشود .
🔸پیامبر به سوی جَمَره یا همان شیطان بزرگ میرود تا بر آنجا سنگ بزند ، پیامبر هفت سنگ بر آن میزند و هر بار فریاد
💫اللّه اکبر او در همه جا میپیچد .۵۶
البته ما باید سنگهای خود را به آن ستونی که در وسط به عنوان نشانه ، نصب شده بزنیم ، اینجا سه ستونِ سنگی هست که به هر کدام از آنها جَمَره میگویند ، امروز فقط به یکی از آنها سنگ میزنیم ،
🔶امّا فردا و روز بعد از آن،باید به همه ستونها سنگ بزنیم .
میدانم دلت میخواهد داستان📖 جمَره را برایت بگویم .
🔸وقتی که خدا خواست ابراهیم(ع) را امتحان کند ، به او دستور داد تا فرزند دلبندش ، اسماعیل(ع) را به این سرزمین بیاورد و در راه او قربانی کند .
🔶ابراهیم(ع) همراه با اسماعیل به این سرزمین آمد ، شیطان سر راه او آمد و او را اینگونه وسوسه کرد:👹
🔸«تو چقدر بیرحم هستی❗️
آیا میخواهی با دست خودت فرزندت را سر ببری ❓» .
🔶جبرئیل به کمک ابراهیم(ع) آمد و به او دستور داد که شیطان را با سنگ بزند .👊
ابراهیم(ع) سنگی برداشت و به سوی شیطان پرتاب کرد .👏
🔸او با زبان دل اینگونه با شیطان سخن میگفت :
💫«تو میخواهی مرا وسوسه کنی تا دستور خدای خویش را انجام ندهم❗️من ، خود ، فرزند و هر چه که دارم را فدای خدا میکنم» .👌
💫همسفر خوبم❗️
🔶از آن روز رسم شده است که حاجی به همان جایی سنگ بزند که ابراهیم(ع) به شیطان سنگ زده است .۵۵
🔸حاجی با این کار خود ، به تمام وسوسههایی که شیطان میکند ، سنگ میزند .
🔶آیا میدانی به عدد هر سنگی که به جَمَره میزنی خداوند گناهی از گناهان کبیره تو را میبخشد😃❓۵۶
💫دوست خوب من❗️
🔸اکنون دیگر موقع قربانی کردن است .
💫نگاه کن❗️پیامبر شترهایی 🐪را که از میقات همراه خود آورده است ، قربانی میکند ، علی(ع) هم شترهای خودش را قربانی میکند .
🔶کسانی که همراه خود قربانی نیاوردهاند ، اینجا شتر یا گوسفندی را خریداری و قربانی میکنند .🐑
🔸پیامبر رو به مردم میکند و میگوید : «امروز روز قربانی کردن است ، اگر در نیّت خود خالص باشید وقتی خون قربانی به زمین میریزد خدا تمام گناهان شما را میبخشد» .۵۹
🔶چه مژدهای از این بالاتر❗️
اکنون پیامبر موی سر خود را میتراشد و مردم هم مانند او این کار را انجام میدهند ، البته تو خود میدانی که زنان فقط باید مقدار کمی از گیسوی خود را کوتاه کنند .
🔸اکنون همه ، حاجی شدهاند ، قلبها با بخشش گناهان پاک شده است .
همسفر❗️مبارک باشد ، تو دیگر حاجی شدهای❗️
🔶به مردم خبر میرسد که پیامبر میخواهد برای آنها سخن بگوید ، این لحظه بهترین موقع برای سخنرانی است .
🔸مردم جمع میشوند و منتظرند تا پیامبر سخن خود را شروع کند .
🔶پیامبر نگاهی به جمعیّت میکند و چنین میگوید :
🔸 «به سخنان من گوش دهید و بدانید من به زودی به دیدار خدای خویش خواهم شتافت ، ای مردم❗️
🔶از ریختن خون یکدیگر خودداری کنید و مال یکدیگر را به حرام تصرّف نکنید ، بدانید که شما خدای خویش را ملاقات خواهید کرد و او از کردار و رفتار شما سؤل خواهد نمود ، من ، همه سنّتهای روزگار جاهلیّت را زیر پای خود مینهم و آنها را باطل اعلام میکنم ، بهترین شما نزد خدا باتقواترین شماست ، هر ربا و بهرهای که در روزگار جاهلیّت بوده است ، پرداخت آن لازم نیست ، و هر خونی که در آن روزگار ریخته شده است باید فراموش شود و کسی دیگر به فکر انتقام نباشد ....»۶۰
💫همسفر خوبم❗️
🔸پیامبر میداند که بعضی از سنّتهای عصر جاهلیّت در میان مردم باقی مانده است ، برای همین او با این سخنان خود ، همه آن سنّتهای غلط را باطل اعلام میکند .
🔶سخنرانی پیامبر تمام شده است و او میخواهد به مکّه باز گردد تا طواف حج و بقیّه اعمال مکّه را انجام دهد .
🔸پیامبر سوار بر شتر خود میشود و به سوی مکّه میرود تا خانه خدا را زیارت کُند و اعمال خود را انجام دهد .
🔶من و تو هم باید همراه پیامبر برویم و اعمال خود را انجام دهیم .
🔸پیامبر بعد از انجام اعمال خود ، تصمیم میگیرد تا به سرزمین مناباز گردد ، زیرا بر هر حاجی لازم است که شب یازدهم ماه ذی الحجّه در سرزمین منا باشد .۶۱
🔶میدانم که خیلی خسته هستی ،😰 خیلی راه رفتهای و طواف و سعی انجام دادهای ، امّا باید عجله کنیم و قبل از غروب آفتاب ، خود را به سرزمین منا برسانیم .
🔸دیگر راهی نمانده است❗️
نگاه کن ، 👀ما نزدیک منا هستیم ، همان جایی که باید قربانی کرد❗️
اکنون دیگر میتوانی جایی را برای استراحت پیدا کنی .
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت پانزدهم: #روی_دست_آسمان
🔻سلام بر یادگار عزیز خورشید🔻
🔷امروز ، روز یازدهم ماه ذی الحجّه است و ما باید به سوی جَمَره برویم و هر سه شیطان را سنگ بزنیم .👹👿👺
🔹ما با هم این عمل واجب خود را انجام میدهیم و به درون چادرمان میرویم و به استراحت میپردازیم .⛺️
روز دوازدهم فرا میرسد ، امروز هم باید به جَمَره برویم و آخرین سنگهای خود را به شیطان بزنیم ،
🔷آیا میدانی این تنها عمل واجبی است که باقی مانده است❓بعد از آن ، دیگر حجِّ ما تمام میشود .
🔹خبری میشنوم ، امروز جبرئیل نزد پیامبر آمده و سوره نصر را بر آن حضرت نازل کرده است .📖
🔷نمیدانم چه رمز و رازی در میان است که پیامبر با نزول این سوره میفهمد که مرگ او بسیار نزدیک است .۶۲
🔹برای همین او میخواهد سخنان مهمّی را برای مردم بیان کند .
🔷یک نفر در میان مردم اعلام میکند : 💫«ای مردم❗️همگی کنار مسجد خیف جمع شوید پیامبر میخواهد برای ما سخن بگوید» .
🔹حتما سؤال میکنی مسجد خیف کجاست .🧐
🔷در سرزمین منا ، مسجد مقدّسی وجود دارد 🕌که در آن مکان ، هزار پیامبر نماز خواندهاند .۶۳
🔹مسجد پر از جمعیّت شده است ، دیگر جایی نیست ، امّا من هر طور شده خود را به داخل مسجد میرسانم .
🔷پیامبر نگاهی به جمعیّت میکند و میگوید:
💫 «ای مردم❗️من به زودی به دیدار خدای خود خواهم رفت ، بدانید که من دو چیز گرانبها در میان شما به یادگار میگذارم💎 ، آن دو چیز گرانبها ، قرآن 📖و عترت👑 من میباشند ، خداوند به من خبر داده است که قرآن و عترت من ، هرگز از هم جدا نمیشوند💞 تا در روز قیامت کنار حوض کوثر به من ملحق شوند .»۶۴
💫همسفر خوبم❗️
🔹این پیام مهمّی بود که پیامبر در این مکان مقدّس به گوشِ همه مردم رساند ،🔊 امروز دیگر همه میدانند که عترت و خاندان پیامبر ، خیلی عزیز و محترم هستند ، قرآن و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع)، یادگارهای پیامبر هستند .🎁
🔷صدای اذان ظهر به گوش میرسد ، بیا سریع وضو بگیریم و در نماز شرکت کنیم .
🔹بعد از نماز ، پیامبر به سوی جَمَره میرود و سنگهای خود را به سه شیطان میزند و سپس به مکّه باز میگردد .
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref