هدایت شده از همدم (همراه دانش آموزان معارف)
✅ این سوال ها، سوال های دانش آموزان صدراست. شما حتما می تواند به بعضی از این سوال ها جواب بدهید. خب بسم الله. 👇👇
🔹 1. اوضاع اجتماعی مردم قبل از انقلاب چگونه بود؟
🔸 2. چرا با وجود اینکه شاه می توانست مردم را به گلوله ببندد مانند وقتی که مردم تظاهرات می کردند، آنها را تیرباران نکرد و از کشور خارج شد؟ می توانست مردم را سرکوب کند؟
🔹 3. چرا در زمان هویدا قیمتها یکسان بود اما اکنون دائم در حال نوسان است؟
🔸 4. چرا شاه امام را ترور نکرد ؟ و او را تبعید کرد ؟
🔹 5. چرا شاه با اینکه قدرت داشت از آمریکا و اسرائیل دستور می گرفت؟
🔸 6. علت و عوامل شکل گیری انقلاب اسلامی چه بود؟
🔹 7. برای حفظ انقلاب باید چه کار کنیم؟
🔸 8. فرق بین انقلاب اسلامی و انقلاب چیست؟
🔹 9. چرا سیاست از دین جدا نیست که مردم به خاطر مشکلات اقتصادی و معیشتی از دین فراری نشوند؟
🔸 10. آیا امام هم مثل شاه به دنبال قدرت بود که انقلاب کرد؟
🔹 11. مشروعیت انقلاب اسلامی را چگونه می توان اثبات کرد؟
🔸 12. انقلاب اسلامی چه دستاوردهایی داشت؟
🔹 13. چرا بعد از انقلاب مردم هنوز در فقر و بیچارگی هستند؟
🔸 14. چرا بعد از انقلاب مردم هنوز در فقر و بیچارگی هستند؟
🔹 15. چرا به آرمان های انقلاب تعدادی پشت کردند؟
🌟 فقط همین هفته را برای پاسخ دادن فرصت دارید. هفته بعد ما هم پاسخ این سوال ها را منتشر می کنیم و هم 15 سوال تازه برایتان می فرستیم.
🎁 بهترین جواب ها، یک هدیه از طرف ما دارند.
آیدی دریافت پاسخ👇👇
🆔 @daabir
💠 قسمت هشتم #قصرتنهایی
🔻پيش به سوى شام 🔻
✅امام حسن (ع) تصميم گرفته است تا لشكرى را آماده كند و به سوى شام حركت كند.
او مى خواهد تا جنگ بين او و معاويه در داخل مرزهاى شام انجام گيرد، آرى، اين در روحيه مبارزان، بسيار اثر دارد، همان طور كه حضرت على (ع) در جنگ با معاويه، لشكر خود را به صفين برد، (صفين در داخل كشور سوريه مى باشد).
امام حسن (ع) هم مى خواهد موضع تهاجمى خود را حفظ كند براى همين براى آماده كردن لشكر خود برنامه ريزى مى كند و مى خواهد قبل از اين كه معاويه به عراق برسد او از عراق خارج شده و خود را به شام برساند.
🔸آرى، هزاران نفر با امام حسن (ع) بيعت كرده اند و قول داده اند كه امام خود را در هر شرايطى يارى كنند.
🔹امام، تلاش مى كند تا لشكر مجهّزى را به سوى شام بفرستد، امام به حُجْر دستور مى دهد تا براى تجهيز لشكر عراق اقدام نمايد.۳۱
🔸حُجْر تلاش زيادى مى كند ؛ امّا مردم كوفه آمادگى لازم براى حركت به سوى شام را از خود نشان نمى دهند، آرى، آنها آن قدر معطّل مى كنند تا اين كه سرانجام معاويه لشكر خود را به سوى عراق حركت مى دهد.
🔹خبر مى رسد كه معاويه با لشكر شصت هزار نفرى از شام حركت كرده است و به سوى عراق مى آيد.
🔸امام اعلام جهاد مى كند و بيش از چهار هزار نفر از بهترين ياران آن حضرت، آمادگى خود را براى جهاد اعلام مى كنند.
🔹خواننده خوبم❗️
اين چهار هزار نفرى كه در اولين مرحله، اعلام آمادگى كردند گل سر سبد كوفه هستند و براى همين به سرعت نداى امام خود را اجابت مى كنند.
🔸امام اولين سپاه خود را سامان دهى مى كند و فرماندهى آن را به عهده يكى از فرماندهان به نام كِنْدى مى سپارد و از او مى خواهد كه به سوى انبار حركت كنند و مانع پيشروى معاويه در خاك عراق بشوند.۳۲
🔹چهار هزار رزمنده به سوى مرزهاى شام حركت مى كنند.
من خيلى خوشحال هستم كه سرانجام مردم كوفه سر عقل آمدند و به يارى امام خويش شتافتند.
🔶 همسفر خوبم❗️آيا موافقى ما نيز همراه اين لشكر به سوى مرزهاى شام حركت كنيم؟
🔹راه زيادى در پيش رو داريم پس بايد عجله كنيم و هر چه سريع تر خود را به منطقه انبار برسانيم و مانع ورود سپاه شام به عراق بشويم.
🔸روزها مى گذرد و ما به پيش مى رويم، خدا را شكر كه ما به موقع به منطقه انبار رسيديم، هنوز دشمن به اينجا نرسيده است.
#این_داستان_ادامه_دارد
💠قسمت نهم #قصرتنهایی
🔻فدايى سكّهها هستم🔻
✅لشكر معاويه در نزديكى هاى شهر حلب اردو زده اند، معاويه منتظر است تا ديگر نيروهاى كمكى از شهرهاى مختلف شام به او ملحق بشوند.
او مى خواهد با لشكر شصت هزار نفرى به عراق حمله كند.
🔸خبر به معاويه مى رسد كه كِنْدى، فرمانده امام حسن (ع) در انبار سنگر گرفته است.
معاويه از زيركى امام حسن (ع) ناراحت مى شود، آرى ديگر عبور از انبار كار بسيار سختى مى باشد.
🔹معاويه به فكر فرو رفته است، ناگهان فكرى به ذهن او مى رسد.
🔹آيا مى دانى او چه تصميمى گرفته است؟
او مى خواهد فرمانده امام حسن (ع) را با پول و مقام خريدارى كند.
معاويه دستور مى دهد تا اين نامه براى كِنْدى نوشته شود: «من تو را دعوت مى كنم تا به من ملحق شوى كه در اين صورت تو را امير شهرى از شهرهاى شام مى كنم».۳۳
🔸معاويه نامه رسان خود را صدا مى زند تا اين نامه را همراه با كيسه هاى سكّه براى كِنْدى ببرد.
خواننده عزيزم❗️
🔰آيا مى خواهى بدانى معاويه چقدر پول براى كِنْدى مى فرستد؟
پانصد هزار درهم!
🔹آرى، اين پول كمى نيست، واقعا ايمان مى خواهد كه بتواند از اين همه پول بگذرد و وسوسه نشود.
🔸نامه رسان معاويه، خود را به انبار مى رساند و سراغ خيمه فرماندهى را مى گيرد.
نيروها او را به خيمه كِنْدى راهنمايى مى كنند، او وارد خيمه مى شود.
نامه را همراه با سكّهها تحويل كِنْدى مى دهد.
🔹كِنْدى، فرمانده سپاه امام حسن (ع)، نامه را مى خواند، نگاهى به سكّهها مى كند، برق سكّهها چشم او را مى گيرد.
پانصد هزار درهم و حكومت بر شهرى از شهرهاى شام!
او سر خود را پايين مى اندازد و به فكر فرو مى رود.
🔹آخر من با امام حسن (ع) بيعت كرده ام، او به من اعتماد كرده است و چهار هزار نيرو در اختيار من قرار داده است تا از مرز كشور دفاع كنم.
🔸شيطان در وجود او رخنه مى كند و به او مى گويد: پانصد هزار درهم، پول كمى نيست! با اين پول مى توانى تا آخر عمر راحت زندگى كنى، خانه زيبا براى خود بخرى و خوش بگذرانى.اى كِنْدى❗️شانس به در خانه ات آمده است، بيا و از آن استفاده كن، تو ديگر خواب چنين پولى را هم نخواهى ديد.
🔹سرانجام، شيطان پيروز مى شود و كِنْدى تصميم مى گيرد كه به معاويه ملحق شود.
🔸در چادر فرماندهى، جلسه محرمانه اى برگزار مى شود، هيچ كس از موضوع اين جلسه خبر ندارد.
🔹كِنْدى، دويست نفر از نيروهاى خود را جمع مى كند و از آنها مى خواهد تا همراه او به معاويه ملحق شوند.۳۴
نيمه شب است و همه نيروها در خواب هستند، كِنْدى همراه با دويست نفر از بزرگان لشكر كوفه به سوى حلب، محل استقرار معاويه حركت مى كنند.
🔸صبح كه مى شود سپاه كوفه متوجّه مى شوند كه دويست تن از فرماندهان سپاه و كندى به معاويه ملحق شده اند.
#این_داستان_ادامه_دارد
💠 قسمت دهم #قصرتنهایی
🔻چرا هيچ كس جواب نمى دهد؟ 🔻
✅بى وفايى فرمانده سپاه، دل مرا به درد آورده است، من تصميم گرفتهام تا هر چه سريع تر به كوفه برگردم و امام حسن (ع) را در جريان بى وفايى فرمانده سپاه قرار بدهم.
🔸آرى، معاويه اين بار با سكّه هاى سرخ به ميدان آمده است.
🔹امام حسن (ع) با شنيدن اين خبر بسيار ناراحت مى شود و رو به ياران خود مى كند و آنان را از عشق به دنيا بر حذر مى دارد.
🔸لشكر معاويه در نزديكى هاى مرز عراق اردو زده است و هر لحظه ممكن است كه به سوى عراق حمله كند ؛ امام شخص ديگرى به نام مُرادى را به عنوان فرمانده به سوى انبار مى فرستد تا بار ديگر سپاه را سامان دهى كند.
🔹امام به او توصيه مى كند كه او ديگر فريب معاويه را نخورد و او قول مى دهد كه به امام و هدف او وفادار بماند.۳۵
🔸مرادى همراه با عدّه اى از نيروهاى تازه نفس به سوى انبار حركت مى كنند و در آنجا اردو مى زنند.
🔹اما معاويه براى اين فرمانده هم خواب خوشى ديده است، پانصد هزار درهم همراه با نامه اى محبت آميز!
چه بگويم كه اين فرمانده نيز با ديدن اين همه پول، به معاويه ملحق مى شود.
🔸اين فرمانده كه امام حسن (ع) دوباره انتخاب كرده بود يكى از بهترين گزينه هايى بود كه امام حسن (ع) در اختيار داشت ؛ امّا پول معاويه آن قدر زياد بود كه او را هم وسوسه كرد.۳۶
🔹اكنون، معاويه، سرمست از پيروزى خود در خريدن دو فرمانده امام، اين نامه را براى او مى نويسد: «اى پسر عمو! ديدى كه مردم كوفه چگونه به تو بى وفايى كردند، پس بيا و رشته فاميلى كه بين ما هست را پاره نكن و از جنگ كردن منصرف شو».۳۷
🔸امام حسن (ع) اين بار تصميم مى گيرد تا خودش فرماندهى سپاه را به عهده بگيرد براى همين به مردم خبر مى دهد تا در مسجد جمع شوند.
🔹بعد از اين كه همه مردم به مسجد آمدند امام به منبر مى رود و شروع به سخنرانى مى كند: «اى مردم! خداوند جهاد را بر بندگان خويش واجب نموده و از آنها خواسته است در راه او صبر نمايند، از شما مى خواهم كه به سوى اردوگاه نُخَيله حركت كنيد تا به جنگ معاويه برويم».۳۸
🔸حتما مى گويى كه نُخَيله كجاست؟
اردوگاه بزرگى در خارج از شهر كوفه كه در همه جنگ ها، سپاه كوفه در آنجا مستقر مى شد و بعد از سامان دهى از آنجا به سوى دشمن حركت مى كرد.
سكوت بر فضاى مسجد حكم فرما شده است، همه مردم منتظر هستند تا بزرگان و ريش سفيدان، آمادگى خود را براى همراهى امام اعلام كنند.
🔹نمى دانم اين صحنه را چگونه برايت روايت كنم، فضاى مسجد كوفه پر از جمعيتى است كه سرهايشان را پايين انداخته اند و هيچ نمى گويند. ۳۹
🔸چند ماه قبل، روز بيست و يكم ماه رمضان، همينها با امام حسن (ع) بيعت كردند، آيا يادت هست كه چگونه فرياد مى زدند كه ما همه، سرباز تو هستيم؟ امّا چه شده است امروز كه روز عمل است و بايد شمشير به دست گرفت و به جنگ معاويه رفت، همه سكوت كرده اند.
🔹آرى، سكّه هاى طلاى معاويه در جيب هاى اين مردم سنگينى مى كند، ديگر چگونه به جنگ كسى بروند كه وام دار او هستند.
🔸امام حسن (ع) بالاى منبر نشسته است و هيچ كس جواب او را نمى دهد.
🔹خدايا! اين چه مظلوميّتى است كه من با چشم خود مى بينم.
چرا هيچ كس، جواب امام حسن (ع) را نمى دهد؟
همه منتظر هستند تا بزرگان شهر سخن بگويند ؛ امّا آنها سكوت اختيار كرده اند.
همه مردم، به يكديگر نگاه مى كنند، به راستى چه شده است؟ چرا مسجد اين طور بوى غريبى گرفته است؟
🔹صدايى، ناگهان سكوت را مى شكند: «اى مردم، خجالت نمى كشيد؟ فرزند پيامبرتان شما را به يارى فرا مى خواند و شما اين گونه سكوت مى كنيد؟ مگر شما با او بيعت نكرده ايد؟ ».
آيا تو اين جوانمرد را مى شناسى؟
🔸 او عَدى بن حاتم است.
او جمعيّت را مى شكافد و نزديك امام حسن (ع) مى آيد و مى گويد: «من سخن تو را شنيدم و به سوى نُخَيله (اردوگاه نظامى كوفه) حركت مى كنم تا جان خويش را فداى تو كنم».
نگاه كن، او به سوى درِ مسجد مى رود و سوار بر اسب خود مى شود و به سوى نُخَيله مى رود.۴۰
#این_داستان_ادامه_دارد
✅ این سوال ها، سوال های دانش آموزان صدراست. شما حتما می تواند به بعضی از این سوال ها جواب بدهید. خب بسم الله. 👇👇
🔹 1. اوضاع اجتماعی مردم قبل از انقلاب چگونه بود؟
🔸 2. چرا با وجود اینکه شاه می توانست مردم را به گلوله ببندد مانند وقتی که مردم تظاهرات می کردند، آنها را تیرباران نکرد و از کشور خارج شد؟ می توانست مردم را سرکوب کند؟
🔹 3. چرا در زمان هویدا قیمتها یکسان بود اما اکنون دائم در حال نوسان است؟
🔸 4. چرا شاه امام را ترور نکرد ؟ و او را تبعید کرد ؟
🔹 5. چرا شاه با اینکه قدرت داشت از آمریکا و اسرائیل دستور می گرفت؟
🔸 6. علت و عوامل شکل گیری انقلاب اسلامی چه بود؟
🔹 7. برای حفظ انقلاب باید چه کار کنیم؟
🔸 8. فرق بین انقلاب اسلامی و انقلاب چیست؟
🔹 9. چرا سیاست از دین جدا نیست که مردم به خاطر مشکلات اقتصادی و معیشتی از دین فراری نشوند؟
🔸 10. آیا امام هم مثل شاه به دنبال قدرت بود که انقلاب کرد؟
🔹 11. مشروعیت انقلاب اسلامی را چگونه می توان اثبات کرد؟
🔸 12. انقلاب اسلامی چه دستاوردهایی داشت؟
🔹 13. چرا بعد از انقلاب مردم هنوز در فقر و بیچارگی هستند؟
🔸 14. چرا به آرمان های انقلاب تعدادی پشت کردند؟
🌟 فقط همین هفته را برای پاسخ دادن فرصت دارید. هفته بعد ما هم پاسخ این سوال ها را منتشر می کنیم و هم 15 سوال تازه برایتان می فرستیم.
🎁 بهترین جواب ها، یک هدیه از طرف ما دارند.
آیدی دریافت پاسخ👇👇
🆔 @daabir
https://www.farsnews.ir/my/c/23074
دعوت برای حمایت از کمپین درخواست بازگشایی حرمهای مطهر با تدابیر بهداشتی
قسمت یازدهم #قصرتنهایی
🔻بى وفاترين پسر عموى دنيا 🔻
🔸يك نفر از جاى خود بلند مى شود و با صداى بلند با مردم كوفه اين چنين سخن مى گويد: «اى مردم كوفه، واى بر شما، آيا اين گونه امام خود را يارى مى كنيد؟ آيا از خدا نمى ترسيد؟ ».۴۱
🔹امام به سوى نُخَيله (اردوگاه كوفه) حركت مى كند، و مغيره بن نوفل را به عنوان جانشين خود در شهر قرار مى دهد و از او مى خواهد تا مردم را به جهاد تشويق كند.۴۲
🔸امام ده روز در نُخَيْله مى ماند ؛ امّا جمعيّت زيادى به اردوگاه نمى آيند.
معاويه با لشكر شصت هزار نفرى به سوى كوفه مى آيد، براى مقابله با لشكر معاويه، نياز به نيروهاى زيادى است.۴۳
🔹امام بار ديگر به شهر كوفه باز مى گردد و در مسجد به منبر مى رود و اين چنين مى گويد: «اى مردم، من مى توانم به خلوت تنهايى پناه ببرم و خدا را عبادت كنم ولى بدانيد اگر من حكومت را به معاويه واگذار كنم شما در حكومت او هرگز روز خوش نخواهيد ديد.من مى بينم روزى را كه فرزندان شما در آستانه خانه هاى فرزندان معاويه ايستاده باشند و از آنها آب و غذا بخواهند ولى كسى به آنها چيزى ندهد».۴۴
🔸آرى، مردم كوفه خيال مى كنند كه اين پول هاى معاويه ادامه پيدا خواهد كرد، آنها نمى دانند كه اين پول هايى كه معاويه براى آنها مى فرستد براى اين است كه اكنون حكومت خود را در خطر مى بيند ؛ امّا وقتى كه خطر برطرف بشود ظلم و ستم هاى او هم شروع خواهد شد.
🔹به هر حال، تعدادى از مردم به سوى نُخَيْله (اردوگاه نظامى كوفه حركت مى كنند و امام لشكر خود را سامان دهى مى كند و به سوى معاويه به راه مى افتد.
امام در مسير راه به ساباط (نزديك شهر مدائن) مى رسد و دستور مى دهد تا لشكر اردو بزنند. ۴۵
🔸امام مى خواهد چند روزى اينجا بماند تا نيروهاى كمكى از شهرهاى ديگر عراق به او ملحق شوند.۴۶
🔹اكنون امام تصميم مى گيرد تا قسمتى از نيروهاى خود را زودتر به سوى معاويه اعزام كند تا از پيشروى بيشتر سپاه معاويه در داخل خاك عراق جلوگيرى كند.
همسفر خوبم❗️
به خاطر دارى كه دو فرمانده قبلى، بى وفايى نمودند و به سوى معاويه رفتند.
امروز امام حسن (ع) مى خواهد پسر عموى خود را فرمانده سپاه عراق نمايد.
🔸آرى، چه كسى بهتر از عُبيد اللّه بن عبّاس!
حتما او را مى شناسى.
عُبيد اللّه پسر عبّاس عموى پيامبر است، او همراه با برادرش عَبد اللّه بن عبّاس در لشكر امام حسن (ع) مى باشند.
گوش كن❗️
🔹امام حسن (ع) با او سخن مى گويد: «من تو را با لشكرى دوازده هزار نفرى به سوى سپاه معاويه مى فرستم، تو همين امروز حركت كن و هر كجا كه به لشكر معاويه رسيدى از پيشروى آنها جلوگيرى كن تا من خود را به تو برسانم».۴۷
🔸اكنون امام قَيس بن سعد را صدا مى زند و از او مى خواهد همراه عُبيد اللّه بن عبّاس برود و معاونت لشكر را به عهده بگيرد.
🔹حتما مى خواهى اطلاعات بيشترى از قَيس بن سعد داشته باشى.
قَيس يكى از ياران شجاع لشكر كوفه مى باشد، او افتخار داشته كه ده سال خدمتگزارى پيامبر را بنمايد و در جنگ هاى مهم در ركاب او شمشير بزند.۴۸
🔸وقتى كه همه مردم با ابوبكر (خليفه اوّل) بيعت كردند قَيس حاضر نشد با او بيعت كند.۴۹
🔹قَيس در جنگ نهروان، فرمانده قسمتى از لشكر حضرت على (ع) بود و امروز نيز آماده است تا در ركاب امام حسن (ع) جانفشانى كند.۵۰
🔸قَيس قامتى رشيد و اندامى قوى دارد و شجاعت او مثال زدنى است.۵۱
عبيد اللّه بن عبّاس آماده حركت مى شود، دوازده هزار نفر از بهترين نيروهاى كوفه با او به سوى معاويه حركت مى كنند.
🔹آنها در مَسْكِن (شمال بغداد) با سپاه معاويه روبرو مى شوند و دو لشكر در مقابل هم صف آرايى مى كنند.۵۲
معاويه به فكر اين است كه هر طور هست اين فرمانده را نيز مانند دو فرمانده قبلى با پول بخرد.
البتّه او مى داند كه عُبيد اللّه بن عبّاس، پسر عموى امام حسن (ع) است و نمى توان فقط او را از راه پول جذب كرد.
اينجاست كه معاويه از راه نيرنگ وارد مى شود و يكى از فرماندهان خود را به نزد عُبيد اللّه بن عبّاس مى فرستد.
🔸فرستاده معاويه به نزد عُبيد اللّه بن عبّاس مى آيد و از او مى خواهد تا با او به طور خصوصى، سخن بگويد.
عبيد اللّه بن عبّاس دستور مى دهد تا همه، خيمه فرماندهى را ترك كنند.
اكنون فرستاده معاويه به عُبيد اللّه بن عبّاس مى گويد:
🔹آيا خبر دارى كه حسن بن على به معاويه نامه نوشته است؟ آيا مى دانى كه او مى خواهد صلح كند؟
آخر چگونه چنين چيزى ممكن است؟
معاويه مرا فرستاده تا به تو اين خبر را بدهم، و به تو بگويم كه بعد از صلح كردن حسن بن على، تو مجبور هستى با من بيعت كنى، پس چه بهتر است كه الان با من بيعت كنى، زيرا در اين صورت من يك ميليون درهم به تو پول مى دهم.
#ادامه👇👇👇
يك ميليون درهم❗️
🔹آرى، نگاه كن، اين كيسهها را كه مى بينى پانصد هزار درهم است كه همين حالا تقديم شما مى شود و بقيه آن نيز در كوفه تقديم خواهد شد.
🔸عبيد اللّه بن عبّاس تا به حال اين همه پول نديده است!
ديگر فكر او به اين پولها متوجّه شده است، او ديگر نمى تواند فكر كند كه آخر چطور ممكن است امام حسن (ع) با معاويه صلح كرده باشد و به او خبر نداده باشد.
🔹آرى، معاويه براى فريب دادن فرمانده كوفه، يك دروغ بزرگ گفت و او هم آن را باور كرد.
🔸او با خود فكر مى كند حالا امام حسن (ع) با معاويه صلح خواهد نمود پس چه خوب است كه در اين كار پيش قدم شده و يك ميليون درهم هم به دست بياورم.
قرار بر اين مى شود كه نيمه شب، وقتى كه همه در خواب هستند فرمانده سپاه كوفه به اردوگاه معاويه برود.۵۳
#این_داستان_ادامه_دارد
✅ روز معلم مبارک🌹
🔶استاد علی صفایی حائری:
كاش همۀ معلمهاى ما،به آن درجه از صميميت و ايمان و صداقت مىرسيدند كه شاگرد را حقيقتاً همچون فرزند خود، همراه خود و همگام خود حس مىكردند. درسشان زمزمۀ محبت بود و فريادشان خطاب به شاگرد اين كه:
اى همگام...
دستهايت را با قلم مىفشارم تا تپش ايمان را احساس كنى
چشمهايت را، با ديدگانم پيوند مىزنم تا پلى از اعتماد بسازم به هستى
سوگند كه هستيم را در راه هستى دادن نثار خواهم كرد
هستيم را در راه هستى دادن نثار خواهم كرد
📚 #تربیت_کودک ص۲۶
🌿 @amoozeshmaaref
#پرسش_انقلاب
✅ این سوال ها، سوال های دانش آموزان صدراست. شما حتما می تواند به بعضی از این سوال ها جواب بدهید. خب بسم الله.
🌟 فقط همین هفته را برای پاسخ دادن فرصت دارید. هفته بعد ما هم پاسخ این سوال ها را منتشر می کنیم و هم 15 سوال تازه برایتان می فرستیم.
🎁 بهترین جواب ها، یک هدیه از طرف ما دارند.
آیدی دریافت پاسخ👇👇
🆔 @daabir
#جشنواره_ماه_رمضان
#مسابقه
◦◉✿📚کانال #همدم📚✿◉◦
◦◉✿همراه دانش آموزان معارف✿◉◦
╔═🦋🌿═══════════╗
@daabir: آیدی پاسخگو به سوالات
╚═══════════🌿🦋═╝
💠قسمت دوازدهم #قصرتنهایی
🔻فرمانده ما كجا رفته است؟🔻
✅همسفرم، برخيز❗️
موقع اذان صبح است، همه دارند براى خواندن نماز صبح آماده مى شوند.
همه در صف هاى نماز مى نشينند، حتما مى دانى كه فرمانده سپاه، امام جماعت سپاه هم مى باشد.
چرا فرمانده دير كرده است، چرا وقت دوازده هزار نفر، براى او اهميت ندارد؟
كمى حوصله داشته باش، الآن مى آيد.
امّا هر چه صبر مى كنند خبرى نمى شود، قَيس (معاون فرمانده) به سوى خيمه فرمانده مى رود. اما فرمانده آنجا نيست،خدايا❗️فرمانده كجا رفته است؟
هيچ اثرى از فرمانده نيست، نكند براى او حادثه اى روى داده باشد؟!
🔸به هر حال، قَيس به سوى نمازگزاران مى آيد و نماز به امامت او خوانده مى شود.۵۴
🔸اما همه به فكر فرمانده هستند، هيچ كس باور نمى كند كه پسر عموى امام حسن (ع) نيز به آن حضرت خيانت كند.
درست در مهم ترين نقطه تاريخ، جايى كه سپاه حق و باطل در مقابل هم موضع گرفته اند عُبيد اللّه بن عبّاس، بزرگترين ضربه را به سپاه حق زد.
🔅وقتى كه خورشيد بالا آمد و هوا روشن شد ياران امام حسن (ع) نگاهشان به گوشه اى از سپاه معاويه مى افتد.
چه خبر شده است، چرا همه با انگشت يك طرف را نشان مى دهند؟
نگاه كن❗️
🔹عبيد اللّه بن عبّاس، فرمانده گم شده ما شمشير به دست، در سپاه معاويه ايستاده است❗️
خدايا❗️چه شده است؟ نكند او حواسش پرت شده است و لشكر ما را با لشكر معاويه اشتباه گرفته است❗️
خير، او خيلى هم، حواسش جمع است، او به خوبى حساب يك ميليون درهم خود را دارد كه ايمان خود را به آن فروخته است.
🔸ناگهان صدايى سكوت صحرا را در هم مى شكند: «اى مردم عراق، نگاه كنيد❗️ اين فرمانده شماست كه با معاويه بيعت كرده است، امام شما، حسن بن على نيز با معاويه صلح كرده است، پس چرا جان خود را به خطر مى اندازيد؟ ».۵۵
🔹با اين سخن، مردم باور مى كنند كه امام حسن (ع) صلح كرده است، آخر وقتى آنها فرمانده خود را ببينند كه در كنار معاويه ايستاده است ديگر چه بگويند؟
🔸نگاه كن، ببين چگونه مردم، گروه گروه به سوى سپاه معاويه مى روند، اينان كسانى هستند كه غربت و مظلوميّت امام حسن (ع) را رقم مى زنند.۵۶
#این_داستان_ادامه_دارد
💠قسمت سیزدهم #قصرتنهایی
🔻فقط با شمشير به ديدارت مى آيم 🔻
✅از آن سپاه دوازده هزار نفرى فقط چهار هزار نفر باقى مانده است، هر كس كه #اهل_دنيا بود رفت و فقط كسانى ماندند كه بنده دنيا نيستند.
اينان ياران واقعى امام حسن (ع) هستند و بر بيعت خود پايدار مانده اند.
🔸 #قَيس، فرماندهى سپاه را به عهده مى گيرد و سپاه خود را سامان دهى مى كند.
گوش كن، اكنون قَيس دارد براى نيروهاى خود سخن مى گويد: «يارانم، تصميم شما چيست؟ آيا مرد جنگ هستيد يا اينكه مى خواهيد با معاويه كه ريشه همه گمراهىها مى باشد بيعت كنيد؟ ».
🔹ياران او به وفادارى با او قسم خورده و بار ديگر با او بيعت مى كنند كه تا پاى جان در راه امام حسن (ع) شمشير بزنند.۵۷
🔸دو لشكر در روبروى هم قرار مى گيرند، معاويه وقتى مى بيند كه قَيس در تصميم خود مصمّم است نامه اى به او مى نويسد تا شايد او را هم مثل سه فرمانده قبلى بتواند فريب دهد.
🔹معاويه از قَيس مى خواهد تا همديگر را ملاقات كنند ؛ امّا قَيس در جواب نامه او چنين مى نويسد: «اى معاويه، به خدا! قسم من تو را ملاقات نمى كنم مگر اينكه بين من و تو شمشير و نيزه باشد».۵۸
🔸آرى، منظور قَيس اين بود كه فقط من در ميدان جنگ حاضر هستم تو را ببينم.
آفرين بر تو اى قَيس، تو نشان دادى كه مى توان بنده پول و مال دنيا نبود، تو مردانگى را بار ديگر به تصوير كشيدى.
به راستى كه ما شيعيان چقدر تو را مى شناسيم؟! چقدر تو را الگوى خود قرار مى دهيم؟!
🔹به خدا هيچ مكتبى به اندازه مكتب شيعه، اين قدر الگوهاى زيبا ندارد❗️
🔰همسفرم❗️
تاريخ در مورد مبلغ پولى كه معاويه به قَيس پيشنهاد كرده است سكوت مى كند ؛ امّا معاويه اى كه براى عُبيد اللّه بن عبّاس يك ميليون درهم پول مى دهد براى قَيس حاضر است چند برابر آن را بدهد ؛ امّا قَيس قبول نمى كند.
🔸آرى، خدا مى داند وقتى معاويه مى فهمد كه قَيس و چهار هزار سرباز جان بر كف او را نمى تواند با پول خريدارى كند چقدر ناراحت مى شود.
🔹آرى، اينان شيعيان واقعى امام حسن (ع) هستند كه تا پاى جان حاضر هستند در راه امام خويش فداكارى كنند.
🔸معاويه بسيار عصبانى است، براى همين نامه اى به قَيس مى نويسد: «اى قَيس تو يهودى هستى همانگونه كه پدرت يهودى بود، بدان كه مرگ در انتظار توست».۵۹
🔹عجب❗️در منطق معاويه هر كس كه بنده پول نيست، يهودى است؟ هر كس بر بيعت خود با امام حسن (ع) وفادار بماند، يهودى است؟!
🔹اين نامه، دليل واضحى است كه معاويه چقدر مقابل قَيس درمانده شده است كه به ناسزا متوسل شده است.
🔰همسفر خوبم❗️
نگاه كن، قَيس، نامه معاويه را مى خواند،
قلم و كاغذى در دست مى گيرد و در جواب معاويه چنين مى نويسد: «اى معاويه، تو همان بت پرست هستى كه وقتى پيامبر، مكه را فتح كرد از روى ترس، مسلمان شدى، تو دين ندارى و دشمن خدا و رسول خدا هستى».۶۰
🔸وقتى معاويه، نامه قَيس را مى خواند عصبانى مى شود و دستور آغاز جنگ را مى دهد.
🔹لشكر معاويه با سپاه قَيس به جنگ مى پردازند و ياران قَيس جانانه شمشير مى زنند.
🔸جنگ سختى در مى گيرد، ياران قَيس عدّه اى از لشكريان معاويه را به خاك سياه مى نشانند و در اين ميان تعدادى از آنها به #شهادت مى رسند. ۶۱
🔹معاويه هراس دارد كه خون هاى زيادى در اينجا ريخته شود و احساسات مردم عراق تحريك شود، به همين دليل او دستور عقب نشينى مى دهد.
🔸اين طور كه معلوم است معاويه برنامه هاى بسيار دقيقى طرح ريزى كرده است.
او از سپاه شام مى خواهد چند روزى صبر كنند، آرى، او اميدوار است كه اوضاع به نفع او تغيير كند.۶۲
🔹قَيس منتظر آمدن امام حسن (ع) است، زيرا در آخرين ديدار با امام حسن (ع) در #ساباط قرار شد كه وقتى نيروهاى كمكى به امام ملحق شدند امام دستور حركت بدهد.
به راستى چرا امام حسن (ع) اين قدر دير كرده است، قَيس مى داند كه او به زحمت فقط چند روز خواهد توانست در مقابل لشكر بزرگ شام مقابله كند.
🔸قَيس بسيار نگران است، او نمى داند كه در ساباط چه خبر است و علّت دير كردن لشكر امام حسن (ع) چيست؟
#این_داستان_ادامه_دارد
هدایت شده از • •● آینه● • •
🌸دعای روز نهم ماه مبارک رمضان
ما را از دعای خیرتان محروم نسازید.
ما آینه هستیم:
@ayenneh