✅ داستان کوتاه
🔸️روزی روزگاری درسرزمینی دهقانی و شکارچی باهم همسایه بودند.
🔸️شکارچی سگی داشت که هر بار از خانه شکارچی فرار میکرد و به مزرعه و آغل دهقان میرفت و خسارتهای زیادی به بار می آورد.
🔸️هر مرتبه دهقان به منزل شکارچی میرفت و شکایت از خسارت هائی که سگ او به وی وارد آورده میکرد.
🔸️هر بار نیز شکارچی با عذر خواهی قول میداد که جلوی سگش را بگیرد و نگذارد دیگر به مزرعه وی برود.
🔸️مرتبه بعد که همین حادثه اتفاق افتاد ، دهقان که دیگه از تکرار حوادث خسته شده بود ، بجای اینکه پیش همسایه اش برود و شکایت کند ، سراغ قاضی محل رفت تا از طریق قانون شکایت کند.
در محل قاضی هوشمندی داشتند
🔸️شکارچی برای قاضی ماجرا را تعریف کرد.
قاضی به وی گفت من میتوانم حکم صادر کنم و همسایه را مجبور کنم و با زور تمام خسارت وارد آمده به شما پرداخت کند.
🔸️ولی این حکم دو نکته منفی دارد.
یکی احتمال اینکه که باز هم این اتفاق بیفتد هست،
🔸️دیگر اینکه همسایه ات با شما بد شده برای خودت یک دشمن ساخته ای.
🔸️آیا میخواهی در خانه ای زندگی کنی که دشمنت در کنار شما و همسایه شما باشد؟
🔸️راه دیگری هم هست
🔸️اگر حرف هائی را که به شما میزنم اجرا کنی احتمال وقوع حادثه جدید خیلی کمتر و در حین حال از همسایه ات بجای دشمن یک دوست و همیار ساخته ای.
🔸️وی گفت اگر اینطور است حرف شما را قبول میکنم و به مزرعه خویش رفت و دوتا از قشنگترین بره های خودش را از آغلش بر داشت و به خانه شکارچی رفت. دهقان در زد، شکارچی در را باز کرد و با قیافه عبوسی به وی گفت دیگه سگ من چکار کرده؟
🔸️دهقان در جواب، به شکارچی گفت من آمدم از شما تشکر کنم که لطف کردید و سعی کردید جلوی سگ تان را بگیرید که به مزرعه من نیاید.
🔸️بخاطر اینکه من چندین مرتبه مزاحم شما شده ام دوتا بره به عنوان هدیه برای فرزندان شما آوردم.
🔸️شکارچی قیافه اش باز شد و شروع به خنده کرد و گفت نه شما باید ببخشید که سگ من به مزرعه شما آمده.
🔸️با هم خداحافظی کردند وقتی داشت به مزرعه اش برمی گشت صدای شادی و خوشحالی فرزندان وی را از گرفتن هدیه ای که به آنها داده بود را می شنید.
🔸️دهقان روز بعد دید همسایه اش خانه کوچکی برای سگش درست کرده که دیگه نتواند به مزرعه وی برود.
🔸️چند روز بعد شکارچی به خانه دهقان آمد و دوتا بز کوهی که تازه شکار کرده بود را به عوض هدیه ای که به وی داده بود داد و با صورتی خندان گفت چقدر فرزندانش خوشحالند وچقدر از بازی با آن بره ها میبرند و اگر کاری در مزرعه دارد با کمال میل به وی کمک خواهد کرد.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷@mmyz86🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
هدایت شده از ✓ ✎ تبادلات اتحاد✎ ✓
شرایط ادمین شدن در کانال 🔵حامدزمانے🔵:@mmyz86
🔹۳ پست حامدزمانے در روز
🔹۲ پست سیاسی در روز
🔹۱ پست مذهبی در روز
🔹صلوات برای امام زمان(عج)
🔸ادمین کم نداریم...برای فعالیت میخوایم...
@HAMEDZAMANI_IR
حامدزمانے
شرایط ادمین شدن در کانال 🔵حامدزمانے🔵:@mmyz86 🔹۳ پست حامدزمانے در روز 🔹۲ پست سیاسی در روز 🔹۱ پست مذه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#پیام_جدید
متن پیام:سلام
خسته نباشید
خیلی وقت پیش گفتین که قرار ایستاده ها رو دوباره میذارم ،
من خیلی مشتاقم ،
کی میذارین؟؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⏱ساعت:۱۰:۱۸:۳۸ ق.ظ
⏰تاریخ:دوشنبه ۱۴۰۰ دی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
طراحی و کدنویسی :Mr.Reval
🆔 @harf_n
حامدزمانے
#پیام_جدید متن پیام:سلام خسته نباشید خیلی وقت پیش گفتین که قرار ایستاده ها رو دوباره میذارم ، م
به زودی زود...
مثلا تا ظهر😂👇🏻
Hamed_Zamani_-_Rail_.mp3
16.11M
هدایت شده از تبادلات جمعه شهدایی
این عکسو باز کن
اگه تصویر عشقت بود عضو شو ولی اگه نبود عضو نشو🙂💔
به احترام تصویری که دیدی عضو شو
اگه اون عکسی دیدی برات یک درصد مهمه عضو شو🙂
https://eitaa.com/joinchat/1026162785Cc27964462d
شرمندم واسه تویی که دیدی ولی نیومدی🙃💔
#پیام_جدید
متن پیام:حمایت بشه ممنون
•┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
̪̺͍̽ @ebrahimdelhaa ͛ ⃔
•┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⏱ساعت:۱۱:۵۶:۴۲ ق.ظ
⏰تاریخ:جمعه ۱۴۰۰ دی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
طراحی و کدنویسی :Mr.Reval
🆔 @harf_n