eitaa logo
حامد انتظام
181 دنبال‌کننده
152 عکس
28 ویدیو
0 فایل
آثار ،دست نوشته ها و دل گویه های حامد انتظام بستر ارتباطی : @h_entezam
مشاهده در ایتا
دانلود
حق را اسیر پنجه ی گرگان که دید رفت دید آنهمه شراره و خود را ندید رفت مردی نبود و سینه سپر کرده بود او نسلی برای بعد خودش پرورید رفت آهی کشید و آینه را مه گرفت و دود دستی به زلف دخترکانش کشید رفت جانش به لب رسیده و چادر که سر کشید طوفان گرفت و حادثه ها آفرید رفت می رفت و جای هر قدم اش لاله ای دمید تا نقطه ای که قوت بازو رسید رفت رعدی میان کوچه زد و هاله ای کبود باران شد و به تشنگی ما چکید رفت این اولین خروج نبی گونه اش نبود هر جا که ناله از دل تنگی شنید رفت حالا به خاک چادر او چنگ میزنند حالا که از نگاه همه ناپدید رفت #حامدانتظام #غزل #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها @hamedentezam
رجز بی شمار 09033135888.mp3
زمان: حجم: 4.48M
برای آمدنش انتظار کافی نیست #غزل #انتظار #حامدانتظام @hamedentezam
4_5922644589902037036.mp3
زمان: حجم: 6.92M
آینه هر بار خیره بر در و دستاس می شوی با چشم خیس یک بغل الماس می شوی ای تکیه گاه محکم این آشیان چرا ؟ حتی به نام فاطمه حساس می شوی ؟ ادامه در فایل صوتی 👆 @hamedentezam
صبرش اگر چه معجزه ای بی حساب کرد ما را نگاه مانده به راهش کباب کرد فرمانده بود و چشم همه بر نگاه او بغض همیشگی خودش را مجاب کرد دلتنگ خطبه های فدک در مدینه شد یاد از غریبی پدرش بوتراب کرد دامن کشان به دور سرش آسمان گریست وقتی جبین به چوبه ی محمل خضاب کرد # # # ای غایت وقار و عفاف و قیام و صبر ای سوره ای که حرص بشر را خطاب کرد از یُمن اشک های تو بوده ست اگر خدا این بی رمق دعای مرا مستجاب کرد ما غوره های مانده به تاکیم و منتظر شاید عنایتی ز تو ما را شراب کرد @hamedentezam
یالطیف اگر چه سوز دل و اشک و آه کم شده است دوباره پلک دعایم به پات خم شده است خمیده ام چو درختی در آزمایش باد هزار شاخه ی خشکیده ام قلم شده است به بیت بیت غزل های شهر سرزده ام نبودی و دل من باز متهم شده است به پای آمدنت می نشینم ای خورشید اگر چه ماه تمامم هلال غم شده است گذشت خاطره هامان یکی یکی افسوس سیاه مشق کتابم منم منم ... شده است @hamedentezam
نو سروده ای در حال و هوای این روزهای سرد تقدیم به نگاه گرمتان یالطیف هوای شهر دلگیر است و گوئی خانه ها خالی مپرس از حال و روز من چه حالی و چه احوالی؟! از آن سو سیل غران واژگون کرد آشیان ها را از این سو موج آتش، خورده بر بید کهنسالی جهان را زیر و رو کرده ست با ویروس ناچیزی خداوندی که آگاه است بر انسان پوشالی فلانی مُرد و بهمانی پرید و کودکی معصوم یتیمی را به دوشش می کشد با بی پر و بالی تو گویی ساحت صبر خداوندی لبالب شد ز عصیانهای خرواری و طاعت های مثقالی خدایا ما مگر از قوم فرعونیم یا نمرود که افتادیم از چشمان تو چون میوه ی کالی؟! به حق نور یا فاطر به حق درد یا محسن به حق آب ای احسانِ تو عالی تر از عالی نبر از بین ما آشفته حالان ، ماه رویان را همانهایی که خود بر خلقشان بر خویش می بالی صبوری کن مجال خوب بودن را نگیر از ما و ما را مایه ی عبرت مکن بر بوم نقالی @hamedentezam
یالطیف در من بنگر، این من وامانده و عاصی خوب است اگر گم شدگان را بشناسی گفتی که سیاهی و سپیدی همه حُسن است حسن است ولی این چه خطابست و قیاسی؟! در پاتوق دنیا که پر از دود و قمار است دل باخته ام ، باخته دل را چه هراسی؟ بی دردی من درد بزرگیست که شاید این بار اگر رخ به رخم شی نشناسی ماندند اسیران و پریدند نجیبان بیهوده نزن دم به عبارات سیاسی دنیا به نظر کوره و راه است و کلاس است وقتی که نسوزی و بمانی چه کلاسی ؟! @hamedentezam
انتشار کلام حق ستودنی ست خواه از زبان کشاورزی ساده دل باشد یا از زبان دولتمردی غیور به پاس حق گویی رئیس جمهور خدوم و آزاده ی ایران سربلند و سرودن نغمه ی توحید در صحن سازمان ملل این چند بیت پیشکش آزادمردان باد هوالحق چنان پیچیده در صحن ملل این خطبه ی والا که قوم سر به زیر اینک سرش را می‌برد بالا جهان بار دگر از سوی ابراهیم دعوت شد به عقلانیت و عشق و ندای اشهدُ اَن لا ... و می پیچید گویی نغمه ی سعدی دگرباره به لحن حضرت آدم به یاد مادرش حوا هلا ای اهل عالم ای همه اعضای یکدیگر به درد آمد اگر عضوی به درد آید همه اعضا به یاد آرید یک بار دگر فرعون و موسی را که آن یک آسمانی گشت واین یک غرقه دردریا نمانَد تا ابد بر یک طریقت چرخش گردون همان دستی که پایینت کشد می‌آورد بالا بشر در عصر تاریکی چراغ افروز می خواهد که داند راه و چاهش را به غیر از خالق یکتا و قرآن این ندای رحمه للعالمین آری هزاران حرف دارد گر خردمندی شود پیدا @hamedentezam
و هوالعزیز با چشم باز و سینه ای آماج نیرنگ خوابیده ای اما نه بر بالش که بر سنگ خوابیده ای شاید که فردا را نبینی خوابیده ای با خواب فرداهای بی جنگ تو خواب می بینی و من هم خواب دیدم پل می خورد این دوری فرسنگ فرسنگ آنجا که خاک اش بوی استثمار دارد آنجا که اول قبله است و کهنه فرهنگ بگذار در آغوش یکدیگر بمیریم چون نخل های سر به زیر تنگ در تنگ یکروز می آید که دنیا می خروشد بر قیل و قال پوچ هر قوم بدآهنگ پرواز کن سقف فلک را واژگون کن سیمرغ ننشیند به چنگک های خرچنگ انا فتحنا و لک فتحا مبینا دیدار ما یکروز بارانی پس از جنگ @hamedentezam👈
یالطیف جنگ روشن می‌کند که برده و آزاده کیست در میان بندگان خاک بالازاده کیست جنگ میزان دقیق مردی و نامردی است آدمی در سینه دل دارد ولی دلداده کیست ما مسلمانیم و تسلیم شیاطین گاه گاه بر بلندای وجود خاکی ات فرمانده کیست یک نفر مثل علی باید که خیبر افکَنَد تا شود معلوم در عالم حرامی زاده کیست آنکه بیخود می‌شود از خود به میز و منصبی کِی خبر دارد که انسان چیست آقازاده کیست؟ پرکاهی تقدیم به آستان شهید سرافراز علی آقازاده @hamedentezam
24.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با چشم باز و سینه ای آماج نیرنگ خوابیده ای اما نه بر بالش که بر سنگ *** من گم شده ام دوباره آقا هر چند صد مرتبه تا خانه رساندی ما را *** اگر که اهل سبو مست سیم و زر شده اند من و تو مِی زده و آس و پاس برگردیم *** بی مُزد و مواجب است کار من و تو مال خودمان نشد بهار من و تو 🌱شعر خوانی در شبکه قرآن ویژه ی سحرهای ماه رمضان @hamedentezam 👈
هر بار خیره بر در و دستاس می شوی با چشم خیس یک بغل الماس می شوی ای تکیه گاه محکم این آشیان چرا حتی به نام فاطمه حساس می شوی ؟ @hamedentezam🔸