16.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بالا ترین لذت دنیا صحبت باامام زمان
_استاد معاونیان_
برای عاقبت بخیری و
زیاد شدن روزی بهترین چیز:
نماز اول وقت،
نماز اول وقت،
نماز اول وقت!🌱
_استادنخودکی_
╭┈────『🤍🕊』 @shahidhamedjavani1369
"راهِحامد"
کتاب در رکاب علمدار فصل دوم: جوانی این داستان: انتخاب مسیر(از زبان برادر شهید) بخش سوم: در سا
فصل دوم: جوانی
این داستان: انتخاب مسیر(از زبان برادر شهید)
بخش سوم:
دانشگاه امام حسین(ع) انتخاب اول او بود. البته اگر سایر دانشگاه های دولتی راهم انتخاب می کرد، صد در صد قبولمی شد؛ اما تصمیم گرفته بود که پاسدار بشود و انتخابش مکتب امام حسین (ع) بود. در دانشکده افسری هم جزو نفرات نمونه بود و در زمینه نظامی روحیه بالایی داشت.
آن سال موعدگزینش در بهمن ماه بود و حامد منتظر بود که دعوتش کنند. اما خبری نشده بود. خیلی ناراحت بود و گفت: " حتما من لیاقت ندارم.: در نهایت دوسه روز مانده به اخرسال زنگ زدند و او را خواستند. از شادی انگار می خواست پرواز کند. از اینکه می توانست لباس سبز سپاه را بپوشد، خیلی خوشحال بود. وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد و بعد از دوسال فارغ التحصیل شد. دوره تخصصی را هم در اصفهان گذراند و دوره ای نیز به بندرعباس اعزام شد.
حامد خیلی تلاش می کرد که به موفقیت های بیشتری برسد. بعد از اتمام دانشکده افسری، از نفرات اول دانشکده شده بود و از دانشگاه افسری تهران و اصفهان از او به عنوان مدرس دعوت کرده بودند. در خانواده مطرح کرد و ماهم استقبال کردیم که قبول کند؛ اما او قبول نکرد و گفت: " من نمی خواهم در یک محیط بسته ی اداری بمانم. می خواهم در طبیعت باشم و در محیط بیرون با توپ و تفنگ باشم. می خواهم همواره پوتین در پایم باشد.
حامد که برای دوره تخصصی به اصفهان رفت، به عنوان دانشجوی خلبانی انتخاب شد. مدتی آزمون های پزشکی را انجام داد و قبول هم شد؛ ولی بازهم نرفت. حتی ما به او اصرار کردیم که حتما برود؛ اما حامد تصمیمش را گرفته بودو موافق ثبت نام نبود.
یکی از فرماندهان لشگر عملیاتی می گفت: او همواره تلاش می کرد که به تخصص خودش که توپخانه بود، برگردد. یک روز که به دفترم رسیدم، گفتند: پسربچه ای منتظر شماست. دیدم نوجوانی بلند قد که تنها چندتارمو روی صورتش روییده بود، منتظر ایستاده است. چون چهره ای کودکانه داشت، نمی دانستم که پاسدار است و خیال می کردم شخصی از بیرون آمده و کار دارد و بعد متوجه شدم که از پاسداران خودمان است! هر روز جلوی اتاق من منتظر بود و اصرار می کرد که به توپخانه برود و من هر وقت می رسیدم، می دیدم آنجا منتظر من است! خیلی تلاش می کرد و توانست بعد از ۲ سال خدمت در دژبانی و قرارگاه، به توپخانه لشکر وارد شود.
یکی از مسئولان لشکر می گفت: حامد مدام پیش من می آمدکه می خواهم برگردم توپخانه؛ ولی موافقت نمی کنند. حتی وقتی سردار فرمانده لشکر به منزل ما آمد و به تصویرش نگاه کرد، گفت:به خاطر شوق شهادت اینقدر به من اصرارمی کردی که مرابه توپخانه برگردان؟! مرا به توپخانه برگردان؟!
#شهید_حامد_جوانی
#کتاب_در_رکاب_علمدار
#کپی_ممنوع
❲➛↭ @shahidhamedjavani1369🌸⃟🌤❳
💌امام زمان ارواحنافداه سفینةالنجاة است، انسان را از تمام غرقآبها و مهالک حفظ میکند.
هر چقدر که دنیا در
فساد پیش برود و امواج فساد، بلند شود، وقتی انسان
در کشتی امام زمان ارواحنافداه نشسته و به آن غار، کهفالحصین، پناهگاه محکم و
استوار پناه برده، او حفظش میکند.
-استادزعفری زاده-
╭┈────『🤍🕊』 @shahidhamedjavani1369
💔
قصہ از همون جایۍ شروع شد که رفیق
شدیم تـو روضہ ت ✨
سر بند رو سر همدیگہ بستیمو شدیم عبد فاطمه ات :)
#فاطمیه
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
╭┈────『🤍🕊』
╰┈➤ @shahidhamedjavani1369
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازحکایتی شده حرمت....
╭┈────『🤍🕊』
╰┈➤ @shahidhamedjavani1369
"راهِحامد"
بازحکایتی شده حرمت.... ╭┈────『🤍🕊』 ╰┈➤ @shahidhamedjavani1369
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
غم عراق و یمن را که شعلهشعله در آتش
غم دمشق پریشان و غزهی نگران را
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثل آن شیشه در همهمه باد شکست
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد، شکست...
#شهید_حامد_جوانی
#کلیپ
🌧. ᴊᴏɪɴ↴
⊰sʜᴀʜɪᴅʜᴀᴍᴇᴅᴊᴀᴠᴀɴɪ⊱