eitaa logo
🌷 یاد یاران 🌷
230 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
13 فایل
راه ارتباطی با مدیر @HAMED13512
مشاهده در ایتا
دانلود
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد 📌خاطره‌ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان ، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی بود و آخرین اسیری که آزاد شد و مدتی بعد به فیض عظیم رسید!!! 🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردم. 🔸سال‌ها در سلول‌های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت؛ قرآن کریم را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می‌دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. 🔸حسین می‌گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم‌صحبت می‌شدم! 🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می‌خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد. دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت‌ها از این مسئله خوشحال بودم. 🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم. حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... شهید 🕊🌹 @hamedrzaieyadyaran گاهی وظیفه ما همینه صبوری، شکرگزاری و ناامید نشدن در سخت ترین شرایط 🌱
🌖 شبتان مهتابی .... به زیبایی صورت و سیرت زیبای شهید رضا حق شناس پرستوی مهاجری از لشکر ۲۵ کربلا 🕊🕊 . 📩 قسمتی از وصیت‌نامه عارف شهید حق شناس ( : ۶۶ ۱۰_منطقه ): ▫️تو ای مادرم که بهشت زیر پای شماست! مادرم، مادرم! دلیری و صبر تو را به همسنگرانم گفتم و آن­ها بس افتخار می­ورزیدند که این­چنین مادری دارم و از شما می­خواهم بعد از شهادتم این کارها را بکنید. هرگاه جنازه ­ام را آوردند، گلاب به رویم بپاش و جای زخم را ببوس حتی اگر قابل بوسیدن نباشد و دست را بر روی زخم بمال و آن­گه دست­ها را به سوی آسمان بلند کن و از صمیم دل بگو خدایا امانتی داشتم به تو سپردم، بارالها از تو طول عمر امام امت را می­خواهم.
✍️ شهید «حسن باقری» در مورد و تعهد یک 🔸انتشار به مناسبت ۹ بهمن‌ماه، سالروز شهید
👆✅ ✍️ و# آخرین_آزاده_جنگ،🥺 ... وقتی رفت 28 ساله بود، وقتی برگشت 47 سال از عمرش می گذشت. پیر و شکسته شده بود و موی سیاه در سر نداشت؛ دندانهایش همه ریخته بود و اینها همه آثار شکنجه ها بود.🥺 🔻شیرینی دیدار☺️ چهره تغییر کرده اش را از یادم برد. پسر چهار ماه مان 👶حالا 18 ساله🧑 شده بود و برای اولین بار پدرش را می دید... 👈 اینها گوشه ای از صحبت های خانم همسر سرلشکر خلبان است؛ 💔 🥀درد روزهای و 18 سال همسر کم کم داشت به دست فراموشی سپرده می شد که برای همیشه این دو را از هم جدا کرد و دیدار را به قیامت انداخت..😭