eitaa logo
حامدانه
937 دنبال‌کننده
238 عکس
25 ویدیو
6 فایل
«حامدانه» بخشی از دغدغه ها و نگاه های یک طلبه در جبهه فرهنگی است. قدم هایتان برچشم.. حامد تقدیری رییس ستاد ملی روایت پیشرفت کشور رئیس بنیاد ملی نوجوان و سازمان مدارس صدرا (imso.ir) ارتباط : @h_taghdiri https://eitaa.com/joinchat/2514681856C515654693b
مشاهده در ایتا
دانلود
در تصویر ما، یکی از مهم ترین و اساسی ترین بخش آموزش و پرورش نیروی انسانی آن است. چرا که رشد و تعالی آینده سازان انقلاب اسلامی به دست اوست. در این نظام ورودی ها با دقت و به سختی انتخاب میشوند. معلمی آنقدر با کمک رسانه ها قرب و جایگاه دارد که اگر از بچه ای سوال کنید آینده می خواهی چه کاره شوی ، ابتدا می گوید میخواهم شوم که معلمان با روح انسان ها سر و کار دارند. در این نظام یک سامانه منظم و شفاف برای منابع انسانی وجود دارد که حضور و جایگاه همه افراد نظام تعلیم و تربیت را برای همه نشان می دهد. میزان رضایتمندی خانواده ها و دانش آموزان و میزان رشد سالانه هر معلم در این نظام در آن قابل رؤیت است. در این نظام افراد در حوزه تخصصی خودشان قرار می گیرند و هر سال ابلاغ تازه ای نمی خورند. با هر عنوانی که وارد شدند، گام به گام در آن مسیر رشد می کنند. این سامانه قابلیت رصد روزانه همه افراد را دارد و اینگونه نیست که ابلاغ فردی را برای مدرسه ای بزنند و معلوم نباشد او کجاست یا مدت ها فردی بدون ابلاغ باشد. . در این نظام اگر اهمیت معلمان بیشتر از دانش آموزان نباشد ، کمتر نیست. هر فرهنگی که وارد آموزش و پرورش می شود می داند در این سالهای خدمت برای رشد او هم فکر شده و او را رها نمی کنند. برای رشد تخصصی او سالانه دوره هایی برگزار می‌شود ، برای رشد اطلاعات تربیتی او فکر شده است ، او فرصت مطالعاتی و پژوهش دارد، فرصت دیدن تجربیات داخل و حتی بین المللی را دارد . خلاقیت ها و نو آوری های او دیده می‌شود و هر میزان برای آن تلاش کند امتیاز او بیشتر می‌شود. با فرهنگیان هم مسیر خود می تواند تبادل تجربه کند و فرصت تجربه های میدانی در قالب های مختلف برای او فراهم است. در این نظام اگر او به عنوان یک دانشجوی ساده وارد شود به شکل یک متخصص مجرب و کارآزموده خارج می‌شود که تجربیات او مستند شده و در اختیار دیگر دانشجویان است. . در این نظام به برنامه های رفاهی و حمایت ها هم فکر شده است. تلاش می‌شود خدمات رفاهی و تفریحی برای معلم دیده شود و حقوق معلم به میزان تلاش او بالا می‌رود و به گونه ای است که نیازی نیست معلم به فکر شغل دوم و سوم باشد. او می داند چنانچه وقت بیشتر برای رشد خود بگذارد و بچه هایش را بیشتر رشد دهد ، امتیاز و بهره ی بیشتری می برد تا جاییکه او را بی نیاز از مشاغل دیگر می‌کند. . در این نظام در کنار فرصت های خدمت و رشد فرهنگیان به ضعف ها هم پرداخته میشود. کسی که اهمیت معلمی و رشد علمی، تربیتی و معنوی دانش آموزان را درک نکند تا پایان خدمتش در این نظام نمی ماند و بچه های بی پناه را گرفتار نمی کند. این نظام مسیر خروج را هم در نظر گرفته است. . در این نظام انباشت نیروی انسانی در ستاد ها و ادارات نیست. مدیران و معلمان گرفتار ابلاغ های فراوان روزانه نیستند و مسیر رشد و تعالی دانش آموز به دست مدیران مدارس و معلمان است. ستادها نقشی در تغییر مسیر رشد و تعالی دانش آموزان ندارند که با تغییرات سیاسی و فشار مسئولین شاهد تغییر از مدیر کل تا مستخدم مدرسه باشیم. افرادی که توانمندی ندارند نمی توانند صرف همراهی با جریان سیاسی به یکباره به مدیرکلی استان برسند و جریان تعلیم و تربیت دانش آموزان را خدشه دار کنند. . در نظام تعلیم و تربیت انقلاب اسلامی برای رشد فکری، تربیتی ، عملی و تخصصی دانشجو معلمان به خوبی فکر شده و دانشگاه های فرهنگیان از ارج و قرب بالایی برخوردارند. بهترین هیأت علمی و بهترین اساتید در این دانشگاه ها حضور دارند و نشاط و پویایی معلمی از ابتدا در بین آن‌ها وجود دارد. در این دانشگاه ها معلمان با نظام فکری امامین انقلاب آشنا می‌شوند و یاد می گیرند چطور در مسیر تربیت اسلامی خود و دانش آموزان را رشد دهند و گرفتار غرب زده های دست به قلم نمی شوند. . و مهمترین رکن نظام تعلیم و تربیت انقلاب اسلامی هستند. آنقدر میتوان برای او فکر کرد و تصویر سازی کرد که در این نوشتار نمی گنجند. انقلاب اسلامی بیشترین برنامه را برای فرهنگیان دارد که امید ، حرکت و رشد را با کمک ایشان در نسل آینده می توان رقم زند. حامد تقدیری پنجم فروردین ۱۴۰۲ @hamedtaghdiri @zangeaval
« مدیر نمی خواهد، می خواهد» دقیق تر بخواهم بگویم، این مشکل دانشگاه فرهنگیان نیست، مشکل همه دانشگاه هاست. تکلیف شان را با تربیت یک سره کرده اند. از ابتدا برای مجموعه مدیر منصوب کرده اند و خب تکلیف مدیر هم مشخص است. معاونین را منصوب می‌کند، ساختار را راهبری می‌کند، استاد خوب دعوت میکند و منابع مالی را مدیریت می‌کند و تمام. اینجاست که هر چه دانشگاه منظم تر، دانشجویان بیشتر ، مدیریت بهتر ارزیابی می‌شود. اصلا برایمان مهم نیست چه دانشجویی تحویل گرفتیم و چه دانشجویی تحویل دادیم. . اوایل مسئولیتم در مدارس صدرا به دعوت بزرگواری به یکی از دانشگاه های فرهنگیان رفتم و چون مسیر دانشگاه را بلد نبودم از کوچه های اطراف دانشگاه سر در آوردم. تعدادی از دانشجویان را دیدم که سیگار به دست روی زمین حلقه زده بودند. من رو که دیدند دنبال مخفی کردن سیگار و فرار بودند. اما دیگر دیر شده بود. . همه اش در فکر این بودم کاش الان آخوند دانشگاه بودم و آن وقت با یک بسته تخمه یا پفک به دست ، داشتم حلقه های دانشجویی کوچه را فتح می کردم. کاش آخوند دانشگاه بودم و داشتم برای کوه نوردی آخر هفته ثبت نام میکردم. کاش آخوند دانشگاه بودم و داشتم با یک بسته گز باب صحبت با اساتید دانشگاه را باز میکردم. حتی فکر می کردم کاش سیگاری بودم و با آن استادی که سیگار به دست با ناراحتی از کنارم رد شد و دهانی دود به سمت فوت کرد ، در بالکنی خلوت میکردم و با دود های بسیار هم دیگر را سیراب میکردیم و در خلوت مان از دغدغه هایمان می گفتیم و آخرش با چای و قهوه رفاقتمان را تثبیت می کردیم. . راستش را بخواهید من بارها این کار ها را کرده ام . آخری اش دختر خانم دانشگاه شریفی بود که هیچ کس را تحویل نمی گرفت چون نه تنها نخبه بود که زیبایی و پولداری اش هم زبانزد بود و حالا از بد روزگار به اتریش آمده بود که سری در سر ها پیدا کند و به تور ما خورده بود. فاطمه خانم می گفت از جنس آخوند بدم می آید اما شما فرق می کردید. راستش را بخواهید این جمله ای که شما با بقیه آخوندها فرق دارید، تقریبا خاطره ی خیلی از ما طلبه ها شده. مشکل از اینجاست که نشده با جوان ها و نوجوان هایمان رفاقت کنیم و حرف بزنیم. . می گفت محضر حضرت آقا بودیم. حضرت آقا فرمودند برای مجموعه تان پیدا کنید. فلانی فقط استاد مذهبی و خوبی است. خوب تدریس می‌کند اما ولی امر نیست. ولی امر کسی است که تربیت را می فهمد، ویژگی های مخاطب را می شناسد و او را در مسیر رشد و تعالی پیش می برد. تشویق و تنبیه هایش فکر و نظام دارد و به جا ضربه می زند. . من جای مدیر دانشگاه فرهنگیان بودم تلاش می کردم بشوم ،آن موقع به همه ی کارها، به همه ی آدم ها نگاه تربیتی می کردم. تلاش می کردم برای دانشگاهم ولی امر پیدا کرده و برای حضورشان بیشتر از هیأت علمی تلاش می‌کردم. چون دانشجویان این دانشگاه ، فقط دانشجو نیستند. مربی و الگوی نسل آینده ی انقلاب اسلامی هستند. تلاش می کردم همین جوان های دلسوز و فعال در عرصه تعلیم و تربیت ، همین مبلغان فاضل و خوش فکر ، همان هایی که همیشه یک بسته تخمه و پفک توی کیف شان است و هنر و تربیت را خوب می شناسند را پیدا کنم و دانشگاهم را از آنها پر کنم. من جای مدیر دانشگاه فرهنگیان بودم اردوهای دانشگاه را فعال می کردم. ابتدا هم با شمال و کوه نوردی ها و جنگل نوردی های شروع میکردم. اما نه بدون برنامه، که همین ولی امر را قاطی شان می کردم تا یادشان دهند چقدر رشد و تربیت نوجوانان و دانش آموزان انقلاب اسلامی شیرین و پر برکت است. کمی که پیش می رفتم گروه های مهارتی معلمی را فعال می کردم تا با همراهی هم استعدادهایشان را رشد دهند و شاهد قیام با برکت علمی و تربیتی دانشجو معلم های جوان ، پر انرژی ، پر همت ، خوش فکر و دلسوز باشم. من جای مدیر دانشگاه بودم برای زندگی دانشجوها ، برای پروژه هایشان ، برای خوراکی ها و بوفه دانشگاه ، برای پوشش شان ، برای بازدید ها، برای هجرت ها ، برای مطالعات و تفریح هایشان فکر میکردم. من جای مدیر دانشگاه بودم برای ارتباط دانشجو ها با خانواده ، برای عاطفه و عاشقی هایشان ، برای تنهایی و غربت شان فکر می کردم. . خدا رو شکر که من مدیر دانشگاه نیستم. اما پر از دردم. درد این همه جوان و نوجوان انقلاب اسلامی که اتفاقا راه فتح شان را دیگر بلدیم اما در ضعف امکانات و پشتیبانی ها ماندیم. این روزها که مطالعاتم همه اش شده کتاب های پیشرفت و روایت پیشرفت ، بیشتر دلم برای رفقای نوجوان مان می سوزد که چقدر حرف برایشان داریم. حرف هایی که گفتنش به دست همین هاست که رهبر عزیز مان فرمودند : «در حقیقت معلّمین، افسران سپاه پیشرفت کشورند؛ چون آموزش و پرورش وسیله‌ی پیشرفت کشور است. معلّمین عزیز ما در حقیقت -به معنای واقعی کلمه، نه به عنوان تعارف- افسران سپاه پیشرفت این کشور هستند.» @hamedtaghdiri محرم الحرام