eitaa logo
حامدانه
937 دنبال‌کننده
238 عکس
25 ویدیو
6 فایل
«حامدانه» بخشی از دغدغه ها و نگاه های یک طلبه در جبهه فرهنگی است. قدم هایتان برچشم.. حامد تقدیری رییس ستاد ملی روایت پیشرفت کشور رئیس بنیاد ملی نوجوان و سازمان مدارس صدرا (imso.ir) ارتباط : @h_taghdiri https://eitaa.com/joinchat/2514681856C515654693b
مشاهده در ایتا
دانلود
. راستش را بخواهید خیلی وقت است می خواهم بنویسم اما دستم به قلم نمی رود. می ترسیدم نکند اتفاقی بیفتد. از شما چه پنهان که من هم خیلی دلم میخواست با خانواده و بدون هیچ مسئولیتی به پیاده روی اربعین می رفتم. خودم بودم بدون دغدغه بچه های کاروان. ما در سازمان تبلیغات اسلامی یاد گرفتیم برای دل خودمان هم زیارت نرویم. یاد گرفتیم همه جای زندگی مان بشود رزم و جهاد میدان تبیین. اگر این دختران حاج قاسم نبودند ، من هم امسال از اربعین محروم بودم و داشتم کنار همسنگران سازمان تبلیغاتی ام برای پیاده روی دلدادگان ( و نه جاماندگان) کار می کردم. . داستان فعالیت در عرصه دختران داستان پر غصه و پر دردی است. کاش میشد یکبار بنیشنم و از جفای دوستان خودم برایتان درد دل کنم. از سختی ها و فشار ها بگویم. بعضی از این دوستان مسئولمان که بلیط های پرواز اربعینی شان را از قبل گرفته بودند و خیلی شیک عازم مشایه بودند روزانه ما را از بردن دختران حاجی نهی می‌کردند که می فهمی چه می‌کنی و.. ؟! راست هم می گفتند. مکان های اسکان عراق بیشتر برای مردهاست و کمتر کسی کاروان بانوان می پذیرفت . گرفتاری سفر یک خانم در پیاده روی اربعین بسیار زیاد است چه برسد به هشتاد خانم آن هم دختران نوجوان، آن هم از سراسر ایران با فرهنگ ها و روحیه های مختلف. ما دو روز قبل از حرکت فقط طول کشید دور هم در تهران جمع شویم و دو روز بعد از برگشت هنوز دنبال بلیط برای برگشت بچه های کاروان هستیم. بچه‌هایی که بچه های انقلاب هستند. از بشاگرد تا بجنورد و... ما تهرانی بازی نکردیم. پای درد و رشد دختران انقلاب اسلامی ایستادیم. . راستش را بخواهید با عقل هم جور در نمی آمد. خطر این سفرها و مشقتش زیاد است. پول هم تا دلتون بخواهد نداشتیم. اما تصمیمان ، به ثمر نشستن هویت و رشد و تعالی دختران حاجی بود. با خودم خلوت کردم و برای مولایمان اباعبدالله الحسین علیه السلام نامه نوشتم . نوشتم مولا جان ما که جز شما کسی را نداریم. شما خوب بخرید ، خوب ببرید . بعد با خیال راحت اتوبوس گرفتم و به بقیه اش فکر نکردم. سوار اتوبوس بودیم که پول های قرضی رسید. کاظمین و سامرا و نجف و کربلا مان به بهترین شکل برگزار شد و انشاالله ما قرض های مان را هم خواهیم داد. . ما زیارت اربعین نرفتیم. ما هشتاد بانوی فرمانده را بردیم که میدان را با برنامه هایی که داشتیم یاد بگیرند و وارد میدان جهاد تبیین شوند که علمداری تبیین در دستان همین دختران و بانوان انقلاب اسلامی است. و آخر سفر همه اهل کاروان هم عهد این میدان شدند. آینده از آن دختران حاج قاسم است. دخترانی که مکتب و مسیر حاج قاسم را خوب شناختند و سر کلاس درس حاج قاسم بزرگ می شوند. دختران حاج قاسم همه چیز شان از دغدغه و فکر و همت و راه شان همان چیزی است که حاج قاسم دوست داشت. و چه خوب است که باز بنویسم آینده از آن دختران حاج قاسم است انشاالله. . اربعین ۱۴۰۱ ، دختران حاج قاسم @hamedtaghdiri 🖊 حامد تقدیری
هر دو پلاک را حاج رسول برایم گرفته بود. پلاک اول را در فرودگاه و پلاک دوم را در قرارگاه. فرقش این بود پلاک دوم را برای هر دویمان گرفت. من و همسرم. . سفر اول ، به قول حاج رسول، سفر شناسایی بود. اما برای من سفر درس و سفر فهم بود. من برای حاج رسول سر تا پا گوش بودم. انگار به گنج رسیده بودم. هر توضیح و روایت حاج رسول پر از حکمت بود. سفر از دمشق شروع شد و بخش زیادی اش در جاده ها گذشت. جاده هایی پر از خاطره و ماجرا. جاده های تمام نشدنی که سهم رانندگی من و صادق بیشتر از حاج رسول بود. جاده هایی که باید از پشت شیشه های تمام دودی ماشین می دیدیم. . نبل و الزهرا را حاج رسول جور دیگری روایت میکرد. من در روایتگری های حاج رسول اشک ندیدم اما موقع روایت عملیات نجات نبل و الزهرا چشمان حاج رسول پر از اشک بود. حاج رسول خانه به خانه مسیر را برایمان تعریف کرد. تا اینکه به نبل رسیدیم. حاج رسول گفت که در آن شب سخت به حضرت زهرا سلام الله علیها توسل کردیم و چطور آن حضرت مدد کردند و این محاصره سخت شکسته شد. حاج رسول گفت بعد از ورود به نبل ، فاطمیه بود و حالا نوبت ما بود چنان فاطمیه ای برگزار کنیم که محبان آن حضرت در نبل و الزهرا سالها انتظارش را می کشیدند. حاج رسول گفت : نشد ما در غربت به آن حضرت توسل کنیم و‌ جواب نگیریم. . نیمه های شب بود. از نگهبان های سوری صدایی نمی آمد. باد مثل هر شب تند می وزید و صدای ترسناکی را ایجاد کرده بود. شاید همین صدا ها بود کمی دلهره در دلم ایجاد کرده بود. در آن بیابان کاری از دستم ساخته نبود. دسته کوچک فرهنگی ما هفت خانم داشت با هفت پلاک و دو کودک که بچه های من بودند و بی پلاک و من با دو پلاک. نگرانی من برای خودم نبود. نگرانی ام از ناجوانمردانی بود که سابقه حمله چهل نفره به درب خانه مولا و شهادت مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها را داشتند. ناجوانمردانی که هنوز هم تاریخ آن ها را نشانمان می دهد. . در همه ی فراز و فرود های سوریه، من یک چیز را خوب یادگرفتم. آن هم بود. اگر بخواهم سوریه را در یک کلمه روایت کنم ، می گویم کشور توسل است. چیزی که در همه روایت های حاج رسول از خودش و حاج قاسم پر رنگ بود. . این روزها دلم برای دلهره های سوریه ، برای حالات انقطاعش ، برای شب های تاریکش و سکوت زیبایش، برای آسمان پر ستاره و کوه های سنگی اش و برای و اش تنگ شده است. . @hamedtaghdiri 🖊 حامد تقدیری شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ، فاطمیه ۱۴۰۱
۱ چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد نرگس مست کجا همدمی خار کجا سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا منتی بود نهادی که خریدی ما را رو سیه برده کجا میل خریدار کجا هر کسی را که پسندی بشود خادم تو خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا کاش در نافله‌ات نام مرا هم ببری که دعای تو کجا عبد گنه‌کار کجا مهر من گر که فتد در دل تو می‌فهمم شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا پایان جلسه شیخ رضا روضه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را خواندند. با همین ابیات بالا. راستش را بخواهید فکر میکنم چرا ما یادمان می رود روضه فراق معشوق و فرمانده را بخوانیم. ما را چه شده که به این هجران عادت کرده ایم! . جلسه با دیگر جلسات مدیران ارشد سازمان تبلیغات متفاوت بود. نشاط و شادابی زیادی در بین رفقا بود. همین جوانان دهه شصتی که در این چهار سال شب و روز نداشتند و حالا قرار بود خدمت رهبرشان، مولا و فرمانده شان برسند. حاج آقای قمی نکات دوستان را با دقت می شنیدند که به گزارش اضافه کنند. هر کسی نظرش را میگفت و حاج آقا جمع بندی می کردند. جلسه با روضه شیخ رضا به پایان رسید. @hamedtaghdiri
۲ صبح ها بعد از نماز خوابم نمی رود و معمولا کارهای مانده ام را انجام می دهم. اما امروز دستم به کار نمی رفت. دلم گوشه میخواست. گوشه اتاقی که فقط خودم باشم. می دانم این جلسه مقدماتی دارد. مقدماتی از جنس آمادگی های روحی. می دانم سرباز هیچ است، هیچ محض . و ما کجا و دیدار فرمانده کجا. . شوق دیدار ، من را زودتر از همه به خیابان کشور دوست می رساند. بار اولم نیست این توفیق را پیدا کرده ام اما وجودم سراسر شوق است. کمی صبر میکنم تا چند نفری برسند. اما باز زودتر از همه وارد می‌شوم. کمی در حیاط قدم می زنم. یاد حاج قاسم هنوز در گوشه گوشه ی اینجا زنده است. درهای بازرسی را یکی پس از دیگری طی میکنم تا به همان حیاط خاطره انگیز ورودی منزل آقا می رسم. من و شیخ رضا اولین نفرات هستیم که وارد اتاق می شویم. . من چون سرمایی ام ، زودتر سرما را احساس میکنم. کمی لرز کرده ام. می روم و کنار شوفاژ می نشینم. گرمای چندانی ندارد. مدیران سازمان تبلیغات آرام آرام وارد میشوند و همه دور هم نشسته اند و کارهایشان را دنبال می‌کنند. ساعت نزدیک اذان می‌شود. حاج آقای قمی که وارد میشوند، همه بلند می‌شوند و‌ خوشحال که بالاخره این دیدار رقم خورد. . محافظین درخواست می‌کنند همه ی آقایان یک طرف بایستند. تذکر هم می دهند که ماسک ها را بر صورت داشته باشید. چند دقیقه ای از اذان گذشته است. یک دفعه درب باز میشود و حضرت آقا وارد میشوند. صدای صلوات سالن را پر میکند. شوق غیر قابل وصفی در وجودمان پر میشود. حضرت آقا با چشم همه را یک به یک می بینند و سلامی می‌کنند و به طرف سجاده شان می روند و ما هم برای اینکه جا نمانیم پشت سرشان وارد اتاق می شویم. . نماز بسیار دلنشین است. من صف دوم ایستاده ام. نماز که تمام می‌شود سریع همه مقابل حضرت آقا می نشینند. آقا بار دیگر همه را با چشم می بینند و سلامی می کنند. سپس رو به آقای قمی می کنند و می فرمایند، جلسه، جلسه ی شماست . هر طور صلاح می دانید بفرمایید. . آقای قمی شروع به صحبت میکنند. از اینکه کار را جدی گرفتیم و محکم پای دغدغه مان ایستاده ایم. از اینکه عرصه بانوان و نوجوانان را جدی گرفتیم. دختران حاج قاسم و پسران نوآوین را مثال زدند و بعد اهمیت کار مسجد و هیئت و زحمات مدیران کل و.. را گفتند و در آخر هم از فعالیت های حوزه هنری نکاتی بیان کردند. حضرت آقا سوال کردند آقای دادمان هم در جلسه هستند؟ آقای دادمان دست بلند کردند. آقا فرمودند شما هم پنج دقیقه ای بفرمایید. آقای دادمان گفتند می خواهیم از صحبت های شما بیشتر بهره ببریم. آقا لبخندی زدند و گفتند بالاخره این وقت برای شماست. اگر می خواهید استفاده کنید. آقای دادمان هم پنج دقیقه ای از مسیر حوزه هنری نکاتی گفتند. . در این مهمانی فرمانده، دلم باز هوای گوشه کرده است. گوشه ای که از شرمساری کارهای نکرده مان جلوی چشم فرمانده نباشیم. اما دلم میخواهد آن جلو بشینم و تا می توانم چشمم را از روی فرمانده پر کنم . مثل دفعه قبل که آمدم و جلوی میز عسلی آقا نشستم و علیرضا و عمادرضا در آغوشم بودند. همان جلسه ای که عمادرضا شیطنتش گل کرده بود و دمپایی حضرت آقا را از زیر میز می کشید و حضرت آقا دستور دادند بیستکویتی برای عمادرضا بیاورند که مشغول باشد. اما این بار به خاطر کرونا جلوتر نمی شد رفت. . هنوز کمی سردم است. حضرت آقا هم لباس گرم پوشیده اند. دفتر حضرت آقا، مثل همیشه خودش جلوتر در عمل به حل مشکلات کشور است و صرفه جویی در مصرف گاز در این روزهای سرد از دفتر عالی ترین مسئول نظام و رهبر همه ی شیعیان جهان شروع کرده است. . تعداد دوربین ها به نظر کمی زیاد می آید. دوربین ها از زمان ورود مان همه چیز را ثبت کرده اند. از همه زوایا جلسه را فیلمبرداری می کنند. @hamedtaghdiri
۳ حضرت آقا صحبت هایشان را شروع می‌کنند. در ابتدا می فرمایند گزارش های شما خوب بود البته این گزارش ها و بیشترش را ما توسط بزرگوارانی و دفتر خبر داریم. سپس به کلمه کلیدی گزارش حاج آقای قمی اشاره کردند که : کلمه محوری گزارش شما جدی گرفتن بود. این خیلی خوب است که جدی گرفتید. ما خیلی از مشکلات مان این است که کار را می فهمیم اما جدی نمی گیریم. جدی گرفتن کار نکته بسیار با اهمیتی است. سپس با اشاره به آیه : الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا فرمودند : خشیت با خوف تفاوت دارد. خشیت طبق بسیاری تفاسیر یعنی ملاحظه کردن. مثلا می گوئیم ملاحظه فلان شخص را کردم. در اینجا یعنی کسی که تبلیغ دین می کند باید مراقب باشد و ملاحظه کند که حرف خدا زمین نماند و فقط ملاحظه خدا را در تعارض ها بکند. البته این به این معنا نیست که اقتضائات تبلیغ را نادیده بگیرد. مثلا با زبان قوم صحبت کردن. وقتی با جوان و نوجوان صحبت میکنید با زبان خودش صحبت کنید. وقتی با جاهل با زبان خودش. اقتضائات را جدی بگیرید. . همچنین ایشان فرمودند: مسئله بعدی مسئله تولید فکر است. امروز بازار پر رونقی است برای فکر نو . نه فقط در داخل کشور که ده برابر آن در خارج از کشور است. مثلا همین سلام فرمانده را ببینید که در بسیاری کشور ها پخش شد. فرمودند: من وقتی نگاه میکنم ما به اندازه چهل سال جلو نرفته ایم. چهل سال مدت کمی نیست. آمد بخواهیم به حق عمل کنیم باید کار را مضاعف کنیم. گفتید آقایان خیلی کار می کنند. خوب است ،هر چه می توانید کار کنید. هم کنید و هم کار کنید. چون ماده فکری باید فرآوری شود تا قابل عرضه شود. سپس مثال زدند زمانی که در در دولت بودم از الجزایر برایمان خرما آوردند. سوغات آوردن مرسوم بود. من نگاه کردم دیدم بسته بندی خرما بسیار خوب بود. خرما ها بسیار زیبا کنار هم چیده شده بودند. فرمودند آن را بردم هیأت دولت و گفتم بهترین خرما برای ماست و این هدیه مصداق زیره به کرمان بردن است اما ما خوب بسته بندی نمی کنیم و معرفی نمی کنیم. . سپس حضرت آقا فرمودند: خب گفتم زیاد کار کنید. خب این کارها را چه کسی بکند؟! نیروی انسانی مسئله بسیار مهمی است. حالا آقای قمی گفتند حدود ۲۰۰ مدیر جوان در مجموعه آوردید. اینها خوب است اما کافی است؟! نسبت به نیاز کشور بسیار کم است. ما نیاز به اشخاص داریم. مثلا همین دانشگاه سوره قرار بود نیروی انسانی برای حوزه هنری تربیت بکند. قرار بود متصل به حوزه هنری باشد. الان هست؟ گزارش های ما این را نشان نمی دهد. الان دانشگاهی است مثل دیگر دانشگاه های آموزش عالی. ما نمی خواستیم دانشگاهی به دانشگاه های کشور اضافه کنیم. . سپس فرمودند : قدیمی های موثر را هم حفظ کنید. بعضی از اینها اگر نبودند الان در این موقعیت نبودید. همچنین فرمودند : مراقب نیرو های خودتان هم باشید. من قبلاً زیاد مجله می خواندم. معمولا هم موقع خواب می خواندم. یادم هست داشتم مجله می‌خواندم نوشته ای از مرحوم حسینی بود. آنقدر خوب بود که من از جایم بلند شدم و آمدم سجده کردم که چنین عزیزانی داریم. یادم هست آن موقع بسیار نگران بودم هیبت این قدیمی های هنر این جوانان را نگیرد و از دست شان ندهیم. متاسفانه بعضی را از دست دادیم. اما خیلی ها هم ماندند که شما می شناسید و الان هم هستند. . سپس فرمودند کارهای مهم را برون سپاری نکنید. ما این تجربه تلخ را خیلی داشتیم که وقتی کار مهمی برون سپاری شود ناخالصی پیدا می‌کند و آن چیزی نمی شود که شما دنبال آن هستید. البته این به این معنا نیست که ظرفیت های مردمی را نادیده بگیرید. . سپس فرمودند: یکی از وظایف تبلیغاتی ما فقط نشاط و سرزندگی و شادابی مردم است. حالا انشاالله اوضاع اقتصادی بهتر شود اما همین جشن ها مثل جشن غدیر خیلی خوب است. فضای کشور را عوض کرد. مردم خوب و صمیمی کنار هم قرار گرفتند. این ها را باید ادامه داد. . چند توصیه هم داشتند: اول فرمودند دچار جناح گرایی نشوید مراقب باشید به دام جناح گرایی نیفتید. دوم مراقب باشید به کارهای صرفا ویترینی دچار نشوید. اینکه برای کارها از ویترین استفاده کنیم اشکالی ندارد. مثلا کتاب که چاپ می کنیم در ویترین می گذاریم. منظورم کارهای صرفا شکلی است. اینها را مواظب باشید. سوم کار خنثی نکنید. گاهی آثار خنثی در مجموعه های مومن دیده می شود. گاهی هم منحرف. مثلا کتاب شعر خنثی است. این را انجام ندهید. در آخر فرمودند: من با شما خیلی حرف دارم. حالا الان وقت نیست. یک وقتی آقای قمی بیایید که مفصل صحبت کنیم. سوالات خوبی هم آقای قمی در آخر صحبت هایشان داشتند ، اینها را خودتان بنشینید و فکر کنید و جواب دهید، حتی شما باید به ما مشاوره دهید و بگویید چه کنیم ؟! این به اندازه این جلسه کفایت میکند. انشاالله که در این مسیر موفق باشید. . @hamedtaghdiri
۴ موقع نوشتن فرمایشات حضرت آقا دلم می خواست کاش چشمان دیگری داشته که فقط حضرت آقا را می دیدند و نیاز نبود برای نوشتن گاهی چشم به کاغذ بدوزم. . جلسه که تمام می‌شود هر کسی چیزی می گوید. مدیر دهه هفتادی انگشتر طلب می کند. آقا می فرمایند می گویم بدهند. پیشکسوت انقلاب دیده مان برای همه طلب می کند. همه خوشحال می‌شوند که دیگر نیاز نیست هر نفر انگشتری طلب کنند. آقا می ایستند. کسی می گوید آقا عکس دسته جمعی بگیریم. همه جمع می‌شوند و می‌شود یک عکس. . هنوز عطر حاج قاسم در اتاق هست.و چقدر جای حاج قاسم خالی است. . دیگر سردم نیست. گرمای جلسه آنقدر زیاد هم که گرم شده ام. آقا بسیار خوشحال هستند. باز همه را می بینند و آرام به طرف درب خروج حرکت می کنند. بقیه هم خیلی خوشحالند. نکات حضرت آقا آنقدر دقیق و معنا دار بود که حالا حالا ها باید روی آن بحث کنیم. @hamedtaghdiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتگو با حجت الاسلام حامد تقدیری رئیس بنیاد ملی نوجوان و سازمان مدارس صدرا سازمان تبلیغات اسلامی. گام به گام مسیر زندگی، دغدغه ها ، اهداف و برنامه ها. برای دیدن برنامه روی لینک زیر کلیک نمائید https://www.aparat.com/v/DeRf3
حمید حمید مهدی! حمید حمید مهدی ! . دیگر صدای حمید از پشت بیسیم نمی آید. عملیات خیبر با نام حمید باکری ماندگار شد. حمید باکری تا آخرین نفس با یاران فداکارش ایستاد و خط نداد. . نمی دانم خدا با این بچه های ترک زبان چه کرده که اینقدر مردند. هم خودشان مردند و هم قرارگاه شان قرارگاه مردان است. قرارگاه ابوالفضل العباس را اگر بخواهی باید در میان ترک زبان ها دنبالش بگردی. اما مهدی باکری هم کاری کرد کارستان. حمیدش رو به خاک ها هدیه کرد و جنازه شریفش برنگشت. من نمیدانم آن موقع آقا مهدی به خدا چه گفت که خودش هم مهمان آب ها شد و برای همیشه در دل تاریخ ماندگار شد و برنگشت. . بچه های لشگر ۳۱ عاشورا مثل فرمانده شان عاشورایی جنگیدند. ابوالفضلی تا آخرین نفس ایستادند و زینبی ماندند و روایت کردند. . اکنون که نشسته ام و طوفان گرد و خاک مشکلات آموزش و پرورش را می بینم ، بارش تهاجم دشمن بر روی بچه های انقلاب اسلامی را می بینم ، ضعف مدیریت ها و نا هماهنگی ها را می بینم ، این جنگ ترکیبی علیه نوجوانان را می بینم ، دلم لشگر ۳۱ عاشورا می خواهد. دلم مهدی باکری و حمید باکری ها می خواهد. دلم عملیات خیبر و بدر ها می خواهد تا در جبهه شان سر دهم و تن با ذلت ندهم. برای ما آموزش و پرورش آخرین میدان جنگ مان است که باید در این میدان تا آخرین نفس بمانیم ، بجنگیم و جان دهیم و در دل تاریخ گم شویم اما خاک ندهیم . ۱ فروردین ۱۴۰۲
استاد در خلال بحث گفت برای برنامه ریزی تلاش کنید درست تصویر سازی کنید. وقتی تصویر سازی دقیقی از چند سال دیگر داشته باشید ، دقیق تر برنامه ریزی می کنید و قله ها را خوب می بینید. فشار ها و سختی ها شما را از میدان خارج و زمین گیر نمی کند و خوبی ها و خوشی ها شما را مغرور نمی کند. . راستش را بخواهید در هر کوچه و پس کوچه سرک می کشم تعداد زیادی جوان های مثل خودم را می بینم که از دغدغه آموزش و پرورش و نظام تعلیم و تربیت خوابشان نمی برد. همین هایی که در این نظام ساختار زده ، تحول ناپذیر ، روزمره جایی برای به کار گرفتن ظرفیت هایشان پیدا نمی کنند. برای امثال من ، آموزش و پرورش خط مقدم است. سیاست ما، اقتصاد ما، حکمرانی ما ، فرهنگ ما ، جامعه ما و همه و همه در گرو نظام تعلیم و تربیت ماست. . حال ما میتوانیم فقط اشکال کنیم و غر بزنیم ، می توانیم با امید تلاش کنیم آموزش و پرورش انقلاب اسلامی را بسازیم. در شروع سال جدید و ماه پر برکت رمضان دست به قلم شدم که تصویر خودم را از آموزش و پرورش انقلاب اسلامی بنویسم. به امید آنکه همین جوان های خلاق و خوش فکر اصلاحش کنند، کاملش کنند، اصلا خودشان هم تصویر سازی کنند و تلاش کنیم گام دوم انقلاب اسلامی شاهد آموزش و پرورش انقلاب اسلامی باشیم. انشاالله. 🖌 حامد تقدیری ۴ فروردین ۱۴۰۲ مصادف با ۲ رمضان المبارک @hamedtaghdiri @zangeaval
راستش را بخواهید وقتی آموزش و علم آموزی در آموزش و پرورش را تصور میکنم ، فضایی شاد و پر انگیزه و جذاب در ذهنم نقش می بندد. در فضای ذهنی من ، دانش آموز داده های بی فایده را نمی خواند ، کتابهای سنگین را برای کلاس های داده محور حمل نمی کند، بلکه آنچه به او آموزش داده می‌شود است. همین علمی که برای رشد و تعالی انسان در زندگی شخصی و اجتماعی و در ابعاد مختلف نیاز است. در نظام فکری من ، آموزش دستگاه تعلیم و تربیت آنقدر موثر است که بچه ها و خانواده ها به وضوح رشد دانش آموزان را می بینند و برای بهره بیشتر تلاش میکنند. در این نظام ، آموزش ها با کلاس های یک طرفه منتقل نمی شود ، بلکه پژوهش ها و مواجهه دانش آموزان با مسائل و بررسی ها رنگ و بوی زیادی دارد. در این بخش کتابخانه های نهاد کتابخانه‌های کشور و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دانشگاه ها و حوزه های علمیه جزو برنامه ی آموزشی بچه هاست و دیگر دانش آموز با کتابخانه بیگانه نیست. برای کشف مسئله اش به هر دری می زند و هر کتابخانه ای را زیر پا می گذارد و حتی کشف منبع برای او امتیاز و رشد دارد. در این نظام بخش زیادی از علم آموزی دانش آموزان نه در چهار دیواری مدرسه که در مجموعه های علمی و اجتماع و کتابخانه ها رقم می‌خورد. . در نظام فکری من ، سهم مباحثات بچه ها در آموزش ، سهم زیادی است. از همین مباحثات طلبگی خودمان که برای آن کلی مطالعه می کردیم و در هر جلسه یکی از هم بحثی ها باید برای اعضای گروه ارائه می داد. در نظام آموزش ما ، دانش آموزان صرفا مصرف کننده های روزمره نیستند و علم و علم آموزی برایشان شیرین است و خودشان در مسیر تولید حرکت می‌کنند. هر روز شاهد محصولات و نوآوری هایشان هستیم. یک محتوای واحد برای همه کشور ابلاغ نمیشود و در هر زیست بوم بر اساس نیاز و مسئله های آن منطقه آموزش ها رقم می‌خورد و رشد ها شکل می گیرد. . در نظام فکری من دانش آموزان کنش گر و تولید کننده هستند و بخش زیادی از مجلات رشد و مجموعه های تولید محتوای آموزش و پرورش در اختیار بچه هاست. هر وقت دانش آموزی فارغ‌التحصیل می‌شود از کتابهای منتشر شده اش در سایت نشر آموزش و پرورش و نوشته های خوبش در مجلات آموزش و پرورش سخن می گوید. و ما هر سال شاهد تولیدات روز افزون محتوای خوب توسط دانش آموزان هستیم. . در این نظام بخش زیادی از آموزش در جامعه و توسط همین مشاغل و مسئولیت ها شکل می‌گیرد. بخشی از آموزش به حضور دانش آموزان در مشاغل و حضور اجتماعی و مسئولیت پذیری ها بر می گردد. شما پا در هر شغلی که بگذارید از نانوایی و بغالی و نجاری و لوله کشی گرفته تا سازمان ها و ارگان ها و درمانگاه ها تا نظافت شهر و .. حضور پر رنگ دانش آموزان را می بینید. شهرداری ها فقط با دست فروشان دانش آموزان کاری ندارند چرا که آنها گام در مسیر تولید گذاشته اند و سایت فروش تولیدات دانش آموزی بزرگترین فروشگاه مجازی کشور است که در مسیر رشد و تعالی دانش آموزان گام بر می دارد. . در این نظام معلم راهبر و مشاور و رشد دهنده دانش آموزان است و دیگر همان داده هایی که در دوران تحصیل آموخته بازگو نمی کند. معلم خودش نیز تلاش می‌کند گام به گام با دانش آموزان رشد کند تا بتواند پاسخگوی نیاز ها و مسائل آنها باشد. در این نظام همه در مسیر رشد و حرکتند. دانش آموزان با موضوعات و محتواهای مختلف آشنا می‌شوند و انتخاب رشته ها و مسیرهایشان تنها به شغل های پر در آمد خلاصه نمی شود و استعدادهایشان را در زندان کنکور و کنکورزدگی از بین نمی برند. . در نگاه من ، آموزش و پرورش انقلاب اسلامی تعطیلی ندارد و آنقدر بانشاط و جذاب و پرنقش است که همه می‌خواهند به دوران تحصیل مدرسه شان برگردند. 🖌 حامد تقدیری ۴ فروردین ۱۴۰۲ @hamedtaghdiri @zangeaval
در تصویر ما، یکی از مهم ترین و اساسی ترین بخش آموزش و پرورش نیروی انسانی آن است. چرا که رشد و تعالی آینده سازان انقلاب اسلامی به دست اوست. در این نظام ورودی ها با دقت و به سختی انتخاب میشوند. معلمی آنقدر با کمک رسانه ها قرب و جایگاه دارد که اگر از بچه ای سوال کنید آینده می خواهی چه کاره شوی ، ابتدا می گوید میخواهم شوم که معلمان با روح انسان ها سر و کار دارند. در این نظام یک سامانه منظم و شفاف برای منابع انسانی وجود دارد که حضور و جایگاه همه افراد نظام تعلیم و تربیت را برای همه نشان می دهد. میزان رضایتمندی خانواده ها و دانش آموزان و میزان رشد سالانه هر معلم در این نظام در آن قابل رؤیت است. در این نظام افراد در حوزه تخصصی خودشان قرار می گیرند و هر سال ابلاغ تازه ای نمی خورند. با هر عنوانی که وارد شدند، گام به گام در آن مسیر رشد می کنند. این سامانه قابلیت رصد روزانه همه افراد را دارد و اینگونه نیست که ابلاغ فردی را برای مدرسه ای بزنند و معلوم نباشد او کجاست یا مدت ها فردی بدون ابلاغ باشد. . در این نظام اگر اهمیت معلمان بیشتر از دانش آموزان نباشد ، کمتر نیست. هر فرهنگی که وارد آموزش و پرورش می شود می داند در این سالهای خدمت برای رشد او هم فکر شده و او را رها نمی کنند. برای رشد تخصصی او سالانه دوره هایی برگزار می‌شود ، برای رشد اطلاعات تربیتی او فکر شده است ، او فرصت مطالعاتی و پژوهش دارد، فرصت دیدن تجربیات داخل و حتی بین المللی را دارد . خلاقیت ها و نو آوری های او دیده می‌شود و هر میزان برای آن تلاش کند امتیاز او بیشتر می‌شود. با فرهنگیان هم مسیر خود می تواند تبادل تجربه کند و فرصت تجربه های میدانی در قالب های مختلف برای او فراهم است. در این نظام اگر او به عنوان یک دانشجوی ساده وارد شود به شکل یک متخصص مجرب و کارآزموده خارج می‌شود که تجربیات او مستند شده و در اختیار دیگر دانشجویان است. . در این نظام به برنامه های رفاهی و حمایت ها هم فکر شده است. تلاش می‌شود خدمات رفاهی و تفریحی برای معلم دیده شود و حقوق معلم به میزان تلاش او بالا می‌رود و به گونه ای است که نیازی نیست معلم به فکر شغل دوم و سوم باشد. او می داند چنانچه وقت بیشتر برای رشد خود بگذارد و بچه هایش را بیشتر رشد دهد ، امتیاز و بهره ی بیشتری می برد تا جاییکه او را بی نیاز از مشاغل دیگر می‌کند. . در این نظام در کنار فرصت های خدمت و رشد فرهنگیان به ضعف ها هم پرداخته میشود. کسی که اهمیت معلمی و رشد علمی، تربیتی و معنوی دانش آموزان را درک نکند تا پایان خدمتش در این نظام نمی ماند و بچه های بی پناه را گرفتار نمی کند. این نظام مسیر خروج را هم در نظر گرفته است. . در این نظام انباشت نیروی انسانی در ستاد ها و ادارات نیست. مدیران و معلمان گرفتار ابلاغ های فراوان روزانه نیستند و مسیر رشد و تعالی دانش آموز به دست مدیران مدارس و معلمان است. ستادها نقشی در تغییر مسیر رشد و تعالی دانش آموزان ندارند که با تغییرات سیاسی و فشار مسئولین شاهد تغییر از مدیر کل تا مستخدم مدرسه باشیم. افرادی که توانمندی ندارند نمی توانند صرف همراهی با جریان سیاسی به یکباره به مدیرکلی استان برسند و جریان تعلیم و تربیت دانش آموزان را خدشه دار کنند. . در نظام تعلیم و تربیت انقلاب اسلامی برای رشد فکری، تربیتی ، عملی و تخصصی دانشجو معلمان به خوبی فکر شده و دانشگاه های فرهنگیان از ارج و قرب بالایی برخوردارند. بهترین هیأت علمی و بهترین اساتید در این دانشگاه ها حضور دارند و نشاط و پویایی معلمی از ابتدا در بین آن‌ها وجود دارد. در این دانشگاه ها معلمان با نظام فکری امامین انقلاب آشنا می‌شوند و یاد می گیرند چطور در مسیر تربیت اسلامی خود و دانش آموزان را رشد دهند و گرفتار غرب زده های دست به قلم نمی شوند. . و مهمترین رکن نظام تعلیم و تربیت انقلاب اسلامی هستند. آنقدر میتوان برای او فکر کرد و تصویر سازی کرد که در این نوشتار نمی گنجند. انقلاب اسلامی بیشترین برنامه را برای فرهنگیان دارد که امید ، حرکت و رشد را با کمک ایشان در نسل آینده می توان رقم زند. حامد تقدیری پنجم فروردین ۱۴۰۲ @hamedtaghdiri @zangeaval
وقتی می‌خواهیم درباره فعالیت های تربیتی و پرورشی آموزش و پرورش انقلاب اسلامی صحبت کنیم اول باید به این همه فرمایشات رهبر عزیزمان مراجعه کنیم. همین هایی که فریاد دغدغه از کلمه کلمه اش به گوش می رسد و انگار ما دیگر گوش هایمان پر شده است. هر چه می‌خوانم می بینم خیلی نیازی نیست تصورات مان را بنویسیم که رهبر عزیزمان همه چیز را فرموده اند. از تحول در ساختار گفتند و از اهمیت آن، واینکه در دورانی خطا کردند و معاونت پرورشی را به بهانه هایی تعطیل کردند.اما بگذارید درچند نوشتار تصورات مان از فعالیت پرورشی وزارت آموزش و پرورش انقلاب اسلامی را بنویسم. . فعالیت های پرورشی و تربیتی در وزارت آموزش و پرورش انقلاب اسلامی محدود در یک معاونت نیست.معاونتی که در کنار بقیه معاونت ها و رییس سازمان ها در جلسه ی شورای معاونین بنشیند و ابلاغ های سازمانی اش را دنبال کند، نیست. اگر آموزش و پرورش انقلاب اسلامی چند وزیر داشت، حتما یک وزیرش پدر فعالیت های تربیتی و پرورشی بود. لکن وزیر آموزش و پرورش انقلاب اسلامی در تصورات ما حتما گفتمان تربیتی انقلاب اسلامی را به خوبی می فهمد و مسیر نظام این وزارتخانه را بر اساس گفتمان تربیتی انقلاب اسلامی طراحی می‌کند. . در این وزارتخانه در نگاه ما اگر معاونتی هم وجود دارد او قائم مقام وزیر و فرمانده قرارگاه تربیتی این نظام است. همه ی سازمان های تربیتی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، انجمن اولیا و مربیان و پرورشی سازمان های مختلف مثل سمپاد ، استثنایی و مدارس خارج از کشور و دفتر همکاری حوزه و آموزش و پرورش و .. هماهنگ و در یک مسیر گفتمانی عمل می‌کنند. هماهنگی که در این قرارگاه شکل می‌گیرد و روح نشاط و حرکت تربیتی و پرورشی منسجم و موثر را نوید می دهد. . در نگاه ما در این نظام تربیتی و پرورشی علاوه بر شناخت گفتمان تربیتی انقلاب اسلامی برای طراحی ساختار، قالب ها و برنامه های به روز و تولید محتوا بر اساس مخاطب،درست فکر می‌شود. یکی از قرارگاه ها و ساختارهای مهم آن حتما رسانه و فضای مجازی است.در نگاه ما وقتی شیپور جنگ نفر به نفر،در رسانه ها با این قدرت در آمده ، چنین وزارت‌خانه ی مهمی با سرعت سازمان رسانه ای اش را بر پا میکند. سازمان رسانه ای برای رسانه های میدانی و تابلو های درون و بیرون مدرسه برنامه دارد. فکرش را بکنید چقدر دیوار داخل و بیرون مدارس در کشور است که بزرگترین بیلبورد گفتمانی است که از آن بهره کمی می بریم. سازمان رسانه ای به رسانه ی ملی و شبکه های تلویزیون دقیق و درست فکر می‌کند. برای ساخت جایگاه و شأن معلم برنامه می سازد. برای تحولاتش برنامه رسانه ای دارد، برای رشد و تعالی تربیتی و اوقات فراغت بچه ها برنامه دارد. استودیو های رسانه اش پر از نوجوان های خلاق و خوش فکر است که خودشان برای روایت نوجوانان انقلاب اسلامی به میدان آمده اند و تولیداتشان آنقدر خوب است که کنداکتور رسانه ی ملی توان پخش ندارد. سازمان رسانه ای، شبکه شاد را خوب می شناسد و برای بخش رسانه اش برنامه دارد. (در قلم شبکه شاد بیشتر درباره سامانه آموزش و پرورش انقلاب اسلامی صحبت خواهیم کرد.) خانواده ها با خیال راحت می‌توانند بخش رسانه ای شاد را در اختیار دانش آموزان قرار دهند. سازمان رسانه ای برای فضای مجازی و تولیدات و پادکست و نوشتار ها و تصاویر و عکس ها و... برنامه دارد. حتی برای خبر و روایت ها برنامه دارد. خبرگزاری اش صرفا اخبار روزمره بی اثر را منعکس نمی کند که پنجره روایت های دانش آموزان و معلمانی است که زیبا می بینند و زیبا از سراسر کشور و جهان (حواس مان هست که بیش از صد مدرسه در خارج از کشور داریم)روایت می‌کنند. خلاصه که یکی از مهمترین بخش های فعالیت های پرورشی در وزارتخانه آموزش و پرورش انقلاب اسلامی حتما سازمان و قرارگاه عملیاتی است. . در تصورات ما مسئولین سازمان ها و بخش ها نگاه و گفتمان تربیتی دارند. افراد خوبی که فقط مدیریت سازمان ها را بر عهده بگیرند نیستند. خودشان برای دغدغه تربیت و رشد انسان ها روز و شب ندارند. اگر مدارس استعداد های درخشان را راهبری می کنند اول برای تربیت و رشد دانش آموزان، برای اردوها و فراغت هایشان، برای فکر و اندیشه شان فکر میکنند و مدارس با داده های محض علمی و تست محور پیش نمی رود که خروجی آن هجرت ها باشد. در این نظام دانش آموزان ماندن ها و ساختن ها و آباد کردن ها را از ابتدا فرا میگیرند. اگر کودکان استثنایی هستند فقط دغدغه، آموزش،خواندن و نوشتن ها نیست که کتابهای صوتی، اردوها و برنامه های تربیتی و فرهنگی مخصوص این دانش آموزان پاک و معصوم به خوبی دیده شده است. در تصورات ما همه ی مدیران سازمانها و بخش های آموزش و پرورش انقلاب اسلامی گفتمان تربیتی دارند و نسل آینده، گام دومی را تربیت می کنند.
🖌حامد تقدیری ۸ فروردین،مسجد کوفه @hamedtaghdiri
در فعالیت های پرورشی و تربیتی انقلاب اسلامی، از صحنه ها و میدان ها بسیار برای تربیت دانش آموزان استفاده میشود. بچه ها هجرت ها را تجربه می‌کنند و سیر اردویی برای تحقق اهداف تربیتی وجود دارد. اردوگاه ها ، اردوگاه داری نمی کنند و هر کدام مسئول تحقق هدف و اجرای برنامه ای تربیتی هستند. همه ی ظرفیت ها و بخش های کشور از جمله کارخانه ها ، موزه ها ، سازمان ها ، پارک ها ، مساجد و حتی بیابان ها و جنگل ها هدفی برای اردوی تربیتی است و اردوگاه ها هم یکی از آن ظرفیت هاست. در هر فصل سال که شما در کوچه و خیابان تردد کنید، گروهی از دانش آموزان را می بینید که با مربیان خود در مسیر رفتن به اردو هستند. اردوهای شهامتی ، علمی، استقامتی، سبک زندگی و.. از جمله اردوهاست که سناریوی مخصوص به خود را بر اساس سن مخاطب و منطقه ی زندگی او دارد. طراحی سیر اردوها به گونه ای است که در پایان دوره های تحصیلی، دانش آموزان یک دور با ایران عزیز مان و ظرفیت های بی نظیر آن آشنا شده اند، قانون ها و سبک زندگی را در هجرت ها آموخته اند و خود را برای سختی های زندگی آماده کرده اند. . در فعالیت های تربیتی و پرورشی آموزش و پرورش انقلاب اسلامی، مدارس نقش زیادی دارند. آنها قرار نیست ابلاغ های روزانه را اجرا و فقط گزارش ها را پر کرده و ارسال کنند. قرار نیست طبق تقویم، مناسبت ها را یکی یکی اجرا کنند بلکه مسیر تربیت اسلامی را خوب می شناسند و خودشان در دوره های آموزشی ضمن خدمت که هر ساله با روشی جذاب علاوه بر رشد علمی و دانشی به رشد مهارتی آنها نیز می پردازد، گام به گام رشد می کنند و با خلاقیت ها و نو آوری هایشان اهداف تربیتی را رقم می زنند. آنها در شروع هر سال برای همه دانش آموزان پرونده تربیتی تشکیل می دهند و هر دانش آموز را بر اساس ویژگی ها و توانمندی ها و وضعیت خانوادگی رشد می دهند. مربیان می دانند وقتی در مدرسه هستند چطور با اجرای طرح های نوآورانه دانش آموزان را با خود همراه کنند، اردوها و فعالیت های اجتماعی و استفاده حداکثری از استعدادهای دانش آموزان را می شناسند و می دانند وقتی در مدرسه نیستند چطور با بهره گیری از برنامه هایی مثل نوشتن نامه و واگذاری مسوولیت ها، مسیر توانمند سازی ایشان را دنبال کنند. مربیان برای رشد خانواده ها برنامه دارند و تلاش میکنند با طرح های خود بازوی مهم رشد و تعالی مدرسه و نظام تعلیم و تربیت باشند. جایگاه امام و روحانی مدرسه را میشناسند و تلاش میکنند دانش آموزان تجربه مصاحبت با یک طلبه جوان، خوش ذوق، خوش فکر ، صمیمی و اثرگذار را داشته باشند. مربیان فقط مربی مدرسه نیستند. حواس شان به مسجد محل و کاسب های محل هم هست و تلاش می‌کند با کمک بچه ها علاوه بر حل مشکلات محل، درس مشارکت اجتماعی و ایثار و خدمت را بیاموزند. . در این نظام پرورشی به شکل گیری تشکل های دانش آموزی برای رشد و تعالی کشور بها داده میشود و برای آن برنامه دارند. اوقات فراغت بچه ها رها نیست که بعدا دنبال حل آسیب های آن باشیم. بخش اوقات فراغت از فعال ترین و جذاب ترین و نوآورانه ترین بخش های پرورشی و تربیتی این وزارتخانه است. چرا که او باید در مقابل این هجمه دشمن بایستد و دانش آموز را با اختیار خودش، با برنامه ی خود همراه کند. رشد استعداد های مختلف اعم از هنری ، رسانه ای، اجتماعی، ادبی ، تولیدی و .. در این بخش شکل می گیرد. . در این نظام فرماندهان استانی با فرمانده عالی به مثابه یک روح در اجسام مختلف هستند. فکرهایشان و دغدغه هایشان را یکی کرده اند و حرف های یکدیگر را خوب می فهمند و هر کدام بر اساس زیست بوم منطقه و اهداف مورد نظر، راهبری تربیتی و پرورشی دانش آموزان را بر عهده دارد. . در این نظام رصد دقیقی از وضعیت فرهنگی و پرورشی دانش آموزان و خوراک فکری آنها در رسانه ها و میدان وجود دارد و برای عدم ابتلا به آسیب های اجتماعی برنامه ریزی دقیقی هست. اگر دانش آموزی در مسیر انحراف یا گرفتاری به آسیب های اجتماعی باشد برای او برنامه ی ویژه ای تدارک دیده شده و صرفا به مشاوره ها که منتظر پرسش دانش آموزان هستند بسنده نمی کنند. اگر گرفتاری یک دانش آموز در یک آسیب شدت پیدا کرد سریع به داد او می رسند چنانکه به فرزندان خودشان می رسیدند و برای حل گرفتاری او با کمک دیگر دستگاه ها و نهاد ها روز و شب نمیشناسند. . بخش پرورشی در آموزش و پرورش انقلاب اسلامی، حرف ها و مدل ها و راهکارهای زیادی دارد. چرا که دین عزیز اسلام و انقلاب اسلامی پر از حرف و روش است. حرف هایی که با عمل به آن می‌توان گام موثری در تربیت نسل آینده انقلاب اسلامی برداشت. 🖊 حامد تقدیری @hamedtaghdiri @zangeaval
وقتی می‌خواهیم درباره دیپلماسی تعلیم و تربیت انقلاب اسلامی صحبت کنیم، منظورمان مدارس ایران در خارج از کشور نیست. بله سازمان مدارس خارج از کشور می‌تواند بخشی از پازل بزرگ دیپلماسی تعلیم و تربیت انقلاب اسلامی باشد. برای روشن تر شدن این مسئله بگذارید با چند سوال شروع کنم. آیا شما تا به حال بررسی کرده اید که ما چند سفارتخانه خارجی و حافظ منافع در کشور داریم؟ می دانید اینها در بخش فرهنگی و آموزشی در کشور ما چه می کنند؟ می دانید کشور ما در چند کشور سفارتخانه دارد؟ می دانید چه کشور ها و فرهنگ ها و زبان هایی می‌خواهند با ما ارتباط داشته باشند و چرا؟ می دانید چه ظرفیت ها و نمایشگاه های بین المللی در جهان وجود دارد؟ و ده ها سوال دیگر. رسیدن به پاسخ اینها یکی از گام های شروع دیپلماسی تعلیم و تربیت انقلاب اسلامی است. . وقتی ما میگوییم انقلاب اسلامی محدود به مرز ایران نیست و جهانی است باید در عمل هم آن را ثابت کنیم. یعنی باید برای این ۹۰ سفارتخانه داخل کشورمان فکر کنیم که چطور می خواهیم گفتمان تعلیم و تربیت انقلاب اسلامی را به آنها منتقل کنیم . آن موقع شاید بیشتر حواس مان به روزنامه تهران تایمز که وارد سفارتخانه ها میشود، باشد. ما باید به کشورهای اسلامی فکر کنیم و بدانیم که بیشتر مسلمانان جهان با زبان اندونزیایی صحبت میکنند و بعد از آن به زبان عربی. باید به کشورهای مقاومت، کشورهای همراه و همفکر ، کشور های مستضعف و.. فکر کنیم. بعد نمایشگاه های مختلف بین المللی شامل کتاب و .. رها نمی کنیم و بی هدف هم شرکت نمی کنیم. آن موقع برای آیسسکو و وزاری آموزش و پرورش کشورهای اسلامی هم طرح داریم و با آنها دوره ها و برنامه های مشترک برگزار می‌کنیم. بزرگ ترین اجلاس وزاری آموزش و پرورش را ما رقم می زنیم و از سند تحول آموزش و پرورش مان به عنوان یک سند اسلامی و تربیتی به جای ۲۰۳۰ حرف می‌زنیم و نوآوری ها و دستاوردهای مان را نشان شان می دهیم و برای رشد و تعالی انسان ها طرح ارائه می دهیم و انقلاب اسلامی را که انقلاب انسان ساز است را در میدان عمل نشان می دهیم. . دیپلماسی تعلیم و تربیت رسانه و انیمیشن ها را میشناسد ، کتابها و اسباب بازی ها را میشناسد ، خوراک و پوشاک و هر آنچه به کودک و نوجوان مربوط میشود را میشناسد . در نگاه من این بخش باید ارتباط خوبی با وزیر امور خارجه کشور مان داشته باشد و سالی چند ساعت در اجلاس سفرای ایران در خارج از کشور فرصت طرح برنامه های خود را پیدا کند. با رایزنی‌های فرهنگی و مراکز اسلامی و نمایندگی های مقام معظم رهبری و دیگر مراجع ارتباط موثری داشته و برای صحنه بین المللی تعلیم و تربیت نقشه و طرح داشته باشد. . دیپلماسی تعلیم و تربیت می‌تواند آنقدر وسعت پیدا کند که تنها با مسئله آموزش و پرورش و مدرسه کار نداشته باشد. می‌تواند اهداف انقلاب اسلامی، گفتمان، رشد ها و دستاوردها ، فکر ها و ایده ها را به قلب کشورها ببرد. بگذارید یک مثال ساده برایتان بزنم. کشور چین میخواهد در جهان خودش را به عنوان یک کشور فضایی نشان دهد و علاوه بر معرفی این دستاوردش ، جایگاه علمی و توانمندی خودش را در ذهن و قلب نسل آینده کشور ها بکارد. حالا فکر میکنید در ایران چه کرده است؟ . *در خبر ها آمد سفارت چین در ایران با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نشست فضانوردی کودکان و نوجوانان را برگزار خواهد کرد و در این نشست کودکان و نوجوانان می توانند با دستاوردهای فضایی چین آشنا شده و با فضانوردان این کشور در فضا ارتباط برقرار کرده و سوال خود را بپرسند* . در آموزش و پرورش انقلاب اسلامی ، وزیرش اهمیت دیپلماسی تعلیم و تربیت را خوب میشناسد و برای آن برنامه دارد. آن وقت جهتگیری های مرتبط با عرصه بین الملل مانند آموزش زبان ها در مدارس و در کانون زبان ها بی هدف نیست. آن موقع نمی گوییم چون فقط معلم زبان انگلیسی داریم و تعداد معلمان دیگر زبان ها کم است نمی توان زبان های دیگر را آموزش داد. آن وقت کانون زبان ها مرکز درآمد زایی نمی شوند بلکه همه اش تابع یک نظام فکری و سیاستگذاری و هدفمند است. انقلاب اسلامی برای دیپلماسی تعلیم و تربیت و حتی فرهنگ حرف دارد. البته آن گونه که باید اجرا نمی‌شود. 🖊 حامد تقدیری فروردین ۱۴۰۲ @hamedtaghdiri @zangeaval
وقتی پای درس گفتمان زیبای امام خمینی ره می‌نشینیم ،عظمت و بزرگی انقلاب اسلامی را درمی یابیم. انقلابی به وسعت همه ی مستضعفان جهان و همه ی انسان های جبهه ی حق. حال آموزش و پرورش انقلاب اسلامی باید برای این گفتمان جهانی طرح و برنامه داشته باشد. یکی از این برنامه ها مدارس خارج از کشور برای رشد این گفتمان در عرصه تعلیم و تربیت بین الملل است. . اگر بخواهیم درباره مدارس خارج از کشور صحبت کنیم باید در سه بخش حرف بزنیم. اول مدارس خارجی که دوست دارند از چشمه فکر و گفتمان انقلاب اسلامی بهره ببرند. دوم مدارسی که برای انقلاب اسلامی ایران است و در خارج از کشور فعال است. سوم مدارسی که در داخل ایران هستند و میزبانی غیر ایرانی های مقیم ایران را می کنند. . اول: آموزش و پرورش انقلاب اسلامی با تولید گفتمان، فکر و برنامه، برای کمک به مدارس خارجی که می خواهند از این چشمه با برکت سیراب شوند می آید. این مجموعه در مقام یک مشاور امین به بررسی وضعیت و ظرفیت مدارس درخواست کننده می پردازد و ایشان را در مسیر توانمندسازی معلمان، تولید محتوای مطلوب ،طراحی برنامه های تربیتی و رشد کیفی مدیریتی مدارس یاری می کند و با پشتیبانی خود تلاش می‌کند شبکه ای از مدارس، با گفتمان انقلاب اسلامی را ایجاد کند. شبکه ای فعال که از ابزار های جدید و رسانه ها بهره می برند، هر ماه جلسه مجازی دارند و سالانه در اجلاس ها دور هم جمع می‌شوند و درباره رشد کیفی مدارس گفتگو می‌کنند. . دوم: بیش از صد مدرسه ایران در خارج از کشور، به مثابه یک سفارت فعال، رایزنی فرهنگی موثر و مرکز اسلامی تربیتی است. ظرفیتی بی نظیر که وظیفه تربیت فرزندان مأموران اعزامی ایران و ایرانیان مقیم خارج از کشور را نیز به عهده دارد. دانش آموزانی که در دیپلماسی آینده کشور موثر هستند. میتوان سالانه از اعزام تعداد محدود نیروی انسانی که بیشتر بهره مالی اعزام برایشان مهم است و استفاده از نیروهای بومی بدون نظارت تربیتی و گفتمانی ، این مدارس را پیش برد که در این صورت همه اش میشود هزینه و خروجی چندان تربیتی ندارد و آنچه بیان می‌شود بر عکس گفتمان انقلاب اسلامی است و صرفا مدرسه داری و روزمرگی است، یا میتوان با نگاه راهبردی از ظرفیت این مدارس استفاده کرد و مسئولین دیپلماسی کشور را با مأموریت این مدارس آشنا کرده و با بهره مندی از نیروهای زبده و توانمند فکری و تربیتی مدارس را علاوه بر کانون تربیتی ایران در خارج از کشور که ضعف های محیطی تربیتی خارج از کشور را با برنامه های موثرشان حل می کنند به قرارگاه ارتباطات تربیتی و دیپلماسی تعلیم و تربیت ایران در خارج از کشور تبدیل کرد. آن وقت مدرسه برای درس و رشد قوی علمی دانش آموزان حرف دارد، با مراکز علمی موثر در کشورهای هدف ارتباط برقرار می‌کند ، از ظرفیت های اردویی و تربیتی آن کشور استفاده میکند، با برنامه های جذاب و نوآورانه خانواده ها را دور هم جمع می‌کند و بر روی رشد تربیتی و گفتمانی خانواده ها هم موثر است. اینجاست که مدرسه با ارتباطات گسترده خود نقش دیپلماسی انقلاب اسلامی، با برگزاری برنامه های فرهنگی نقش رایزنی فرهنگی و با برگزاری مراسمات و کلاس ها و برنامه های خانوادگی و ایجاد انس بین ایرانیان و مسلمانان نقش مرکز اسلامی را ایفا می‌کند و حساسیت های برون مرزی را هم ندارد. . سوم : کاش میشد برای مورد سوم یک دل سیر فریاد بزنم که هیچکس به فکر نیست. در انقلاب اسلامی گفتمان ساختیم و تبلیغ کردیم و وقتی نخبگان جهان عاشقانه به ایران آمدند تا از این چشمه با معرفت سیراب شوند ما بدون هیچ طرحی با فرزندان ایشان مواجه شدیم. درحالیکه فرزندان ایشان سفیران آینده انقلاب اسلامی در آن کشورها خواهند بود. سفیرانی که گوشت و پوست شان در ایران رشد پیدا کرده و همه چیز را با جان و دل به خاطر می سپارند. انقلاب اسلامی اینها را فرصت بی نظیر می داند و برای مدارس و تعلیم و تربیت ایشان حرف های جدی دارد. مدارس را بر اساس قاره ها و فرهنگ های مختلف تقسیم می‌کند و بر اساس زیست بوم ایشان ، برنامه و محتوا طراحی می‌کند و حتی پس از بازگشت به کشور هایشان و فارغ التحصیلی ، شبکه دانش آموختگان خودش را حفظ می‌کند. . انقلاب اسلامی جهانی است و برای همه عرصه های بین الملل حرف دارد. مهم این است که گفتمان انقلاب اسلامی را درک کنیم و برای همه عرصه های برنامه ریزی کنیم. 🖊 حامد تقدیری رمضان المبارک ۱۴۰۲ @hamedtaghdiri @zangeaval
« مدیر نمی خواهد، می خواهد» دقیق تر بخواهم بگویم، این مشکل دانشگاه فرهنگیان نیست، مشکل همه دانشگاه هاست. تکلیف شان را با تربیت یک سره کرده اند. از ابتدا برای مجموعه مدیر منصوب کرده اند و خب تکلیف مدیر هم مشخص است. معاونین را منصوب می‌کند، ساختار را راهبری می‌کند، استاد خوب دعوت میکند و منابع مالی را مدیریت می‌کند و تمام. اینجاست که هر چه دانشگاه منظم تر، دانشجویان بیشتر ، مدیریت بهتر ارزیابی می‌شود. اصلا برایمان مهم نیست چه دانشجویی تحویل گرفتیم و چه دانشجویی تحویل دادیم. . اوایل مسئولیتم در مدارس صدرا به دعوت بزرگواری به یکی از دانشگاه های فرهنگیان رفتم و چون مسیر دانشگاه را بلد نبودم از کوچه های اطراف دانشگاه سر در آوردم. تعدادی از دانشجویان را دیدم که سیگار به دست روی زمین حلقه زده بودند. من رو که دیدند دنبال مخفی کردن سیگار و فرار بودند. اما دیگر دیر شده بود. . همه اش در فکر این بودم کاش الان آخوند دانشگاه بودم و آن وقت با یک بسته تخمه یا پفک به دست ، داشتم حلقه های دانشجویی کوچه را فتح می کردم. کاش آخوند دانشگاه بودم و داشتم برای کوه نوردی آخر هفته ثبت نام میکردم. کاش آخوند دانشگاه بودم و داشتم با یک بسته گز باب صحبت با اساتید دانشگاه را باز میکردم. حتی فکر می کردم کاش سیگاری بودم و با آن استادی که سیگار به دست با ناراحتی از کنارم رد شد و دهانی دود به سمت فوت کرد ، در بالکنی خلوت میکردم و با دود های بسیار هم دیگر را سیراب میکردیم و در خلوت مان از دغدغه هایمان می گفتیم و آخرش با چای و قهوه رفاقتمان را تثبیت می کردیم. . راستش را بخواهید من بارها این کار ها را کرده ام . آخری اش دختر خانم دانشگاه شریفی بود که هیچ کس را تحویل نمی گرفت چون نه تنها نخبه بود که زیبایی و پولداری اش هم زبانزد بود و حالا از بد روزگار به اتریش آمده بود که سری در سر ها پیدا کند و به تور ما خورده بود. فاطمه خانم می گفت از جنس آخوند بدم می آید اما شما فرق می کردید. راستش را بخواهید این جمله ای که شما با بقیه آخوندها فرق دارید، تقریبا خاطره ی خیلی از ما طلبه ها شده. مشکل از اینجاست که نشده با جوان ها و نوجوان هایمان رفاقت کنیم و حرف بزنیم. . می گفت محضر حضرت آقا بودیم. حضرت آقا فرمودند برای مجموعه تان پیدا کنید. فلانی فقط استاد مذهبی و خوبی است. خوب تدریس می‌کند اما ولی امر نیست. ولی امر کسی است که تربیت را می فهمد، ویژگی های مخاطب را می شناسد و او را در مسیر رشد و تعالی پیش می برد. تشویق و تنبیه هایش فکر و نظام دارد و به جا ضربه می زند. . من جای مدیر دانشگاه فرهنگیان بودم تلاش می کردم بشوم ،آن موقع به همه ی کارها، به همه ی آدم ها نگاه تربیتی می کردم. تلاش می کردم برای دانشگاهم ولی امر پیدا کرده و برای حضورشان بیشتر از هیأت علمی تلاش می‌کردم. چون دانشجویان این دانشگاه ، فقط دانشجو نیستند. مربی و الگوی نسل آینده ی انقلاب اسلامی هستند. تلاش می کردم همین جوان های دلسوز و فعال در عرصه تعلیم و تربیت ، همین مبلغان فاضل و خوش فکر ، همان هایی که همیشه یک بسته تخمه و پفک توی کیف شان است و هنر و تربیت را خوب می شناسند را پیدا کنم و دانشگاهم را از آنها پر کنم. من جای مدیر دانشگاه فرهنگیان بودم اردوهای دانشگاه را فعال می کردم. ابتدا هم با شمال و کوه نوردی ها و جنگل نوردی های شروع میکردم. اما نه بدون برنامه، که همین ولی امر را قاطی شان می کردم تا یادشان دهند چقدر رشد و تربیت نوجوانان و دانش آموزان انقلاب اسلامی شیرین و پر برکت است. کمی که پیش می رفتم گروه های مهارتی معلمی را فعال می کردم تا با همراهی هم استعدادهایشان را رشد دهند و شاهد قیام با برکت علمی و تربیتی دانشجو معلم های جوان ، پر انرژی ، پر همت ، خوش فکر و دلسوز باشم. من جای مدیر دانشگاه بودم برای زندگی دانشجوها ، برای پروژه هایشان ، برای خوراکی ها و بوفه دانشگاه ، برای پوشش شان ، برای بازدید ها، برای هجرت ها ، برای مطالعات و تفریح هایشان فکر میکردم. من جای مدیر دانشگاه بودم برای ارتباط دانشجو ها با خانواده ، برای عاطفه و عاشقی هایشان ، برای تنهایی و غربت شان فکر می کردم. . خدا رو شکر که من مدیر دانشگاه نیستم. اما پر از دردم. درد این همه جوان و نوجوان انقلاب اسلامی که اتفاقا راه فتح شان را دیگر بلدیم اما در ضعف امکانات و پشتیبانی ها ماندیم. این روزها که مطالعاتم همه اش شده کتاب های پیشرفت و روایت پیشرفت ، بیشتر دلم برای رفقای نوجوان مان می سوزد که چقدر حرف برایشان داریم. حرف هایی که گفتنش به دست همین هاست که رهبر عزیز مان فرمودند : «در حقیقت معلّمین، افسران سپاه پیشرفت کشورند؛ چون آموزش و پرورش وسیله‌ی پیشرفت کشور است. معلّمین عزیز ما در حقیقت -به معنای واقعی کلمه، نه به عنوان تعارف- افسران سپاه پیشرفت این کشور هستند.» @hamedtaghdiri محرم الحرام