سخنرانی #سرکار_خانم_نصیری
#مهارت_مدیریت_زمان
#قسمت_نهم
#سارقان_زمان
۴. عدم تعهد به برنامه ریزی:
یه وقتایی من برنامه مینویسم ولی چون تعهدی ندارم بهش خیلی راحت ولش میکنم.😢
اصلا انگیزه ندارم که بخوام انجامش بدم.
ما نیاز داریم به یه انگیزه ای که مجبورشیم عمل کنیم به برنامه. یه انگیزه ای که لمسش کنیم مثل
#جریمه❌
چیزی که دردمون بیاد
🔹طلبه ای بود شهریه ۱۲۰هزار تومنی میگرفت. میگفت من باید زبان خارجی یاد بگیرم خیلی ام کم هوش بود.
همه بهش میگفتن تو موفق نمیشی، چند میلیون خرج کرد کلاس فلان استاد.
همون طلبه الان جزیکی ازاساتید بین المللیه که وقتی مترجم میخوان بیارن برا مقام معظم رهبری این آقا با عمامه پا میشه میاد.
❓چی باعث شده اینجا برسه؟
#انگیزه، انگیزه ازهوش واستعداد هم کارآمدتره.
✅استادی داشت بهش میگفت امروز درستو یاد نگرفتی ده هزارتومن جریمه
بی رحمانه جریمه اش میکرد.
همه میگفتن نکن این کار و باهاش ۱۲۰تومن حقوق میگیره زن داره بچه داره ولی استاده کارخودشو میکرد.
سه سال ونیم به همین وضعیت ادامه داد وشد که شد همون چیزی که باید میشد.
♨️جریمه مالی لمس و درکش اسون تره و راحتتر میشه انگیزه بده بهت.
💯 پس بی رحمانه از خودمون حساب کسی کنیم
مو رو از ماست باشیم
تا میتوانیم خودمون و جریمه کنیم
😬مخصوصا خانمها چون پول و دوست دارم و بخیل اند زودتر با جریمه مادی درست میشن.
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
#زندگی_الهی
کانال رسمی سرکارخانم #نصیری
https://eitaa.com/zendgi_elahi96
رمان 🌺 #سجاده_صبر
🌺 #قسمت_نهم
دیگه نمی تونستم نادیدش بگیرم، نمی تونستم و نمی تونم، تو عشق رو چی معنی میکنی؟ همبستر شدن با یک دختر یعنی عشق؟ اگر این جور بود من چرا باید با تو ازدواج میکردم، من که تو زندگیم پر از این عشقا بود ...
حرفهای سهیل برای فاطمه بی معنی بود، خیلی بی معنی، برای همین از جاش بلند شد و گفت:
+ تمام قد در برابرم خورد شدی، حرفات به نظرم مسخره میاد. من نمی دونستم که برای تو هیچ حرمت و حد و حدودی وجود نداره، نمیدونستم حاضری نیازهاتو به هر قیمتی ارضا کنی، من نمی دونستم تو اینقدر هوس بازی و الا هیچ وقت بهت جواب مثبت نمیدادم، برای من هم دم از عشق نزن... چون برام معنایی نداره، من و بچه ها الان میریم خونه مادرم، نمی خواد برام دسته گل بخری و التماس کنی که برگردم، خودم هفته دیگه بر میگردم، تا اون موقع هم تو فکر کن هم من، زندگی کردن با مردی که شُهره شَهره برای من غیرقابل تحمله ...
بعدم رفت ...
بعد از رفتن فاطمه و بچه ها سهیل بدجوری توی فکر رفت، نمی دونست چیکار کنه، نمی خواست فاطمه رو از دست بده، نمی تونست با نفس خودش مقابله کنه، گیج بود، دلش آرامش می خواست، گوشیشو برداشت و توی لیست
تلفنش نگاهی کرد، چشمش افتاد به شماره سوسن. شماره رو گرفت و بدون هیچ حرف اضافه ای گفت: امشب میام اونجا. و تلفنو قطع کرد...
شب فاطمه به خونه مادرش رسید بعد از در آغوش کشیدن این موجود دوست داشتنی، به اتاق دوران مجردیش پناه برد، مادر که از چهره دخترش فهمیده بود توی دلش غوغاییه گذاشت راحت باشه، بچه ها رو سرگرم کرد تا مزاحم فاطمه نشن.
فاطمه توی اتاقش رفت سجاده نمازش رو پهن کرد و رو به قبله شروع کرد به نماز خواندن و راز و نیاز کردن
همزمان در طرف دیگه شهر سهیل بود که در آغوش حرام سوسن دنبال آرامش میگشت، بدون حرف، بدون حتی لذت، فقط برای به دست آوردن یک آرامش واهی زن هرزه ای رو سخت در آغوش میکشید...
مادر فاطمه هر روز نگران تر میشد، وقتی به صورت دخترش نگاه میکرد غم عمیقی رو میدید اما نمی تونست ازش چیزی بپرسه، دخترش رو خوب میشناخت و میدونست پرسیدن، در صورتی که خودش نخواد بگه فایده ای نداره، از طرفی توی این مدتی که فاطمه و بچهاش اومده بودن به خونش سهیل هیچ زنگی نزده بود پس کامل مطمئن بود که میون این دو تا شکرآب شده،
زن بی تجربه ای نبود که با این اتفاق فکرهای ناجور بکنه، اما هول و ولایی توی دلش به پا شده بود، به عکس دخترش ساجده که با ربانی سیاه روی طاقچه اتاق خودنمایی میکرد نگاهی کرد، اون تجربه تلخ گذشته رو به خاطر آورد، میترسید از تکرار اون حوادث، خیلی با خودش یکی به دو کرد تا با فاطمه حرف بزنه، اما فاطمه بدجور تو خودش بود، همیشه لبخند میزد اما از پس لبخندش میشد فهمید که فکرش درحال کنکاش و کلنجاره، مادر طاقت نیاورد و یک روز صبح که علی و ریحانه توی حیاط پر درخت خونه مشغول بازی بودند، دو تا چایی قند پهلو ریخت و اومد نشست کنار دخترش ...
#این_داستان_ادامه_دارد ...
#بنیاد_حامیان_خانواده_کاشان
@hamianekhanevade
مشاوره | حامیان خانواده 👨👩👧👦
. #نکات_همسرداری #قسمت_هشتم ❤️هر روز پنج الی ده دقیقه.... بدون گوشی همراه، تلویزیون یا هر عامل مز
#خانمها_لطفا_بخونید
#نکات_همسرداری
#قسمت_نهم
❤️❤️ #پیامک_عاشقانه ❤️❤️
✅ بعضی از خانومها میگن همسرشون بلد نیست جواب پیامک بده.
با یه کم سیاست زنونه وادارش کنید به پاسخ😁😉
پیامک عاشقانه سوالی بزنید
مثلا :
کی مریم شو دوست داره؟
مریم ،نفس کیه؟
کی دلش برا عشقش تنگ شده؟
محمد من دلش میخواد لحظه هاشو با کی بگذرونه؟
اسم خودتون رو بجای مریم و اسم همسرتون رو بجای محمد بزارید و با کمی فکر جمله های بیشتری هم میتونید کشف کنید🤔
#بنیاد_حامیان_خانواده_کاشان
@hamianekhanevade
مشاوره | حامیان خانواده 👨👩👧👦
#مسابقه #قسمت_هشتم ❓❓پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم این عبارت را در مورد کدام پسر و پدر فر
#مسابقه
#قسمت_نهم
❓❓متن زیر را به دقت بخوانید و ذکر کنید منظور چه کسی است؟
✅ لطفا منبع را هم ذکر کنید
🌹 ذکر نام و تلفن خود را فراموش نکنید
آیدی مدیریت جهت ارسال پاسخ مسابقه: 👇
@Rs1454
ابتدا بايد اين مسئله حل بشود كه انتخاب بزرگ چيست و انسانِ جوان اگرچه چيزى را انتخاب كند، آن انتخاب، در شأن اوست و عامل شكست روحيهی او نميگردد؟ عرض شد شأن روحیهی انسانِ جوان آن است که انتخابهای بزرگ داشته باشد و اگر مطابق جوانیاش انتخاب نكرد، در تمام عمر به جوانی اش خيانت كرده است. از طرفي ملاحظه كرديد كه اگر انسان به سنّ پيرى رسيد، ديگر نمیتواند انتخابهای بزرگ داشته باشد؛ هر چند میتواند از انتخابهای بزرگ دوران جوانی اش در مرحلهی پيرى نیز استفاده كند و در پيرى هم جوان بماند، ولى در سن پیری ديگر بهراحتى نمیتواند انتخابى بزرگ داشته باشد.
مصداق انسانى كه در پيرى هم جوان مانده بود را در انسانی چون ......... ملاحظه میکردید.
وقتى خبرنگار چكاسلوواكى با ایشان مصاحبه كرده بود، پس از مصاحبه اقرار میکند: «روحيهی اين انسان، مثل يك جوان بيست و چهارساله است». يعنى روحیهای پر از حرارت و امیدوار به آینده. زیرا ایشان در مرحلهی جوانىِ خود يك انتخاب بزرگ داشتهاند و چون انتخابشان در جوانى بزرگ بوده در دوره پیری هم با همان روحیهی جوانی به سر میبرند.
⌛️ مهلت ارسال پاسخ تا ساعت ۱۲ امشب
#بنیاد_حامیان_خانواده_کاشان
@hamianekhanevade
مشاوره | حامیان خانواده 👨👩👧👦
#مسابقه #قسمت_نهم ❓❓متن زیر را به دقت بخوانید و ذکر کنید منظور چه کسی است؟ ✅ لطفا منبع را هم ذکر
#پاسخ_مسابقه
#قسمت_نهم
منظور امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هستند
در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» با عناوین فرعی «من کو» اثری از استاد اصغر طاهرزاده
#بنیاد_حامیان_خانواده_کاشان
@hamianekhanevade