eitaa logo
🤲 ربنا آتنا شهادت 🩸
4هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
13.2هزار ویدیو
47 فایل
☫﴿﴿ خُِـَِבَِاَِیَِاَِ شُِکَِرَِتَِ ﴾﴾☫ 🤲 #الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌ ✨️ ❣️جانم ؋ــבاے رهبر ،...🩸 🌷 پاﯾاﻧموטּ:شه‍ادتموטּِ اِن شاءاللّٰه‍ :)🕊 💧ارتباط با خادم کانال : @Hamid691Roshanaei
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🎥 جالبه نه...؟! نزدیک سوم خرداد که میشیم خیلیامون یاد محمدی ها و جهان آراها و فهمیده های خرمشهر و عملیاتش می افتیم !!!رفقا خرمشهر و شهداش غریبن هنوز!!! . 🌹 بهنام محمدی نوجوان ۱۳ساله ای که از فرط کوچکی جثه ، اسلحه ژ-۳ اش روی زمین کشیده می شد، با گشت زدن در محله ها نیروهای رزمنده را از نقاط نفوذ دشمن مطلع می ساخت، او روزهای آخر مقاومت خرمشهر با اصابت ترکشی به قلب کوچک اش به شهادت رسید…!!! !!! 💫👇👇👇 ☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
21.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 . ✏️رفقا مادر که سیده باشد فرزندانش گمنام می شوند درست مثل مادرشان زهرا...حاج کرم و سیده طاووس سه تا پسر داشتند که هر سه تو جبهه ها بودند.حاجی میگفت کشاورز بودم ، بسختی بچه هارو بزرگ کردیم.یعقوب تو عملیات والفجر هشت منطقه فاو شهید شد و پیکرش مفقود شد ، داداش کوچیکش یونس گفت بابا من میرم که هم انتقام داداش و بگیرم هم پیداش کنم... .✉️رضایت نامه شو امضا کردیم و اونم رفت.عملیات کربلای ده شروع شد و چند روز بعد خبر مفقود شدن یونس را هم بهمون دادند.شروع شد ...ده سال چشم انتظاری ما شروع شد...ده سال تلویزیون و رادیو تو خونه مون خاموش نشد.ده سال گوش به زنگ خانه و چشم به در بودیم.ده سال شب بیداری ، ده سال همه شب ،برامون شب عملیات بود . هوا سرد میشد میگفتیم بچه ها سردشونه ، گرم میشد میگفتیم تو بیابون گرمشونه !!!! .رفقا اینبار یعقوب چشم انتظاری یوسفش را نمیکشید ، برعکس همه در انتظار پیدا شدن یعقوب و یونس خانواده بودن.بالاخره تابستان ۷۴ خبری آمد.به حاج خانم زنگ زدن گفتن یونس پیدا شده.مادر رفت پسرش و تحویل بگیره ، میگفت تابوت و که زدم کنار دیدم یونس خیلی کوچیک شده ، بغلش کردم یاد روزی که بدنیا اومد و دادنش بغلم افتادم ...!!! .✔️برگشتیم خونه و در تکاپوی آماده شدن مراسم تشییع یونس بودیم که دو روز بعد زنگ زدن بیاین یعقوب هم پیدا شد.استخون های هر دو رو تحویل گرفتیم.به حاجی گفتم خودم میخام پسرمو بزارم تو قبر ! روز تشییع من و حاجی باهم رفتیم تو قبر، یونس و من گذاشتم یعقوب و حاجی.امانتی هامونو تحویل صاحبش دادیم...!!! https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸اگه گره به کارِت افتاده... ‌‌ـ ـ ـ ـــــ⊰❀⊱ـــــ ـ ـ ـ ‌♥️⁩⁩⃟🌿⇜ ♥️⁩⁩⃟🌿 !!! 💫👇👇👇 ☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم حضرت زینب(س)💚 ‌‌ـ ـ ـ ـــــ⊰❀⊱ـــــ ـ ـ ـ ‌♥️⁩⁩⃟🌿⇜ ♥️⁩⁩⃟🌿⇜ !!! 💫👇👇👇 ☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-ده روز میری کربلا ۳۵۵ روز دلت تنگه! چی داره این کربلا؟♥️ ‌‌ـ ـ ـ ـــــ⊰❀⊱ـــــ ـ ـ ـ ‌♥️⁩⁩⃟🌿⇜ ♥️⁩⁩⃟🌿⇜ !!! 💫👇👇👇 ☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•⊰❮⃟❯ ❮⃟❯⊱•🥀•⊰❮⃟❯⊱•🥀•⊰❮⃟❯ ❮⃟❯⊱• دنیا اگر حسین نداشت...💔 اصلا بی خیال...💔 حتی تصورش هم قشنگ نیست💔 ما با حسین خود را شناخته ایم♥️ در مکتب حسین هم جان باخته ایم ‌‌ـ ـ ـ ـــــ⊰❀⊱ـــــ ـ ـ ـ !!! 💫👇👇👇 ☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
⭕️پاسخ طالبان به بازدید ایران از سدهای افغانستان سخنگوی طالبان: 🔹در معاهده سال‌ ۱۳۵۱ درباره بازدید ایرانی‌ها از سدهای افغانستان چیزی گفته نشده است. با توجه به معاهده، ممکن است طالبان به هیأت ایرانی اجازه‌ بازدید از سدهای آب افغانستان را ندهند. 🔹در جاهایی که آب وجود دارد ما آن را قبول داریم، مگر مسیر آب بسیار خشک باشد و آبی که به طرف ایران آزاد می‌شود به ایران نمی‌رسد، جذب می‌شود. !!! 💫👇👇👇 ☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
‌‌꧁༼﷽༽꧂ ܢ̣ܢܚܩܢ ܝ‌ܢ̣ߺ ߊ‌ܠܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ ࡐ‌ߊ‌ܠࡎܥ‌‌ࡅ࡙ܧࡅ࡙ࡍ߭ ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ🌤 ، معلمی خوش سیرت که در عملیات مرصاد توسط منافقین به اسارت درآمد. منافقین صورتش را لگد مال کرده و زنده زنده پوست کندند و سپس سوزاندند. چه بدهی بزرگی به گردن ماست خدا رحممون کنه اگه تکلیفمون رو درست انجام ندیم اونوقت قیامت شهدا روبروی ما می ایستند و مارو مؤاخذه میکنند که من جونیم رو دادم بهترین وارزشمند ترین هدیه الهی رو شما چکار کردید برا دین و قرآن و ارزشهای مقدس و ما،،،،،،،،،،،، چه جوابی داریم بدیم😔😔😭😭😭😭😭 !!! 💫👇👇👇 ☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
‌‌꧁༼﷽༽꧂ ܢ̣ܢܚܩܢ ܝ‌ܢ̣ߺ ߊ‌ܠܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ ࡐ‌ߊ‌ܠࡎܥ‌‌ࡅ࡙ܧࡅ࡙ࡍ߭ ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ🌤 . !!! 💫👇👇👇 ☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند : بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته. اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن.. حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید… عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه… اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند… جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه… مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد… (یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این داستان زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات) شادی روح !!! 💫👇👇👇 ☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫☫ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313