#برشی از خاطرات داریوش رضایی نژاد
#شهید_داریوش_رضایی_نژاد
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•┅³¹³
https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
📄 #برشی از خاطرات شهید عبدالحمید اکرمی ؛؛؛📜
ساعت ۱۱ صبح بود که برای دو هفته به مرخصی رفت ، هواپیماهای دشمن به پادگان حمله کردند و سه بار در ساعتهای ۱۲ ، ۱ و ۲ بعداز ظهر، محوطه پادگان را به شدت بمباران کردند . با بچه های لشگر در حال جمع آوری پیکر شهدا بودیم که دیدیم یک نفر مجروحی را بر دوش گرفته و به طرف آمبولانس می آید. اول باور نکردم ، پرسیدم : مگر نرفتی مرخصی ؟ گفت: سه نفر دیگر در گودال مجروح شده اند برویم بیاریمشان . بعدا معلوم شد که وقتی از بمباران آگاه شده به همراه آمبولانس به پادگان بازگشته است .
🌷 #شهید_عبدالحمید_اکرمی 🌷
↶↯🅹🅾🅸🅽🅸🅽↯↷
³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•┄┅³¹³
https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
📄 #برشی از خاطرات شهید روح الله سلطانی ؛؛؛ 📜
حضرت آقا به گنبد آمده بودند و آقا روح الله محافظ ایشان بودند ظهر بود و سفره ناهار پهن شد آقا روح الله آن قدر محو ابهت حضرت آقا شدند طوری که ایشان به آقا روح الله اشاره کردند و گفتند : جوان به این رعنایی چرا غذا نمی خوری ؟ بعد گفتند که بیا و کنار من بنشین . آقا روح الله رفت و کنار حضرت آقا نشست و ایشان پرسید بچه کجایی ؟ گفت : من آملی هستم و از مازندران وقتی به خانه برگشت آن قدر که محو جمال حضرت آقا بود که می گفت : خدا قسمتت کند یکبار حضرت آقا را ببینی ،...
🌷 #شهید_روح_الله_سلطانی
" شادی ارواح طیبه شهدا صلوات "
☫« لَاحَوْلَوَلَاقُوَّةَإِلَّابِاللَّهِالْعَلِیِّالْعَظِیمِ »☫
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ"💌
↶↯🅹🅾🅸🅽🅸🅽↯↷
³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•┄┅³¹³
https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
📄 #برشی از خاطرات شهید مدافع حرم نوید صفری ؛؛؛📜
همش میگفت : توکلم اول به خدا و بعد به بی بی جونم رقیه (س) ست . شب سوم محرم باهم حرم بی بی جان بودیم . روضه و عزاداری که تمام شد . گفت : عجب شبی بود امشب ، انگار خود حضرت رقیه (س) بین عزادارا بود .
و تک بیت گر دخترکی پیش پدر ناز کند ،… را زمزمه میکرد و با خانم درد دل می کرد . الحمدلله نازدانه ارباب با همان دستان کوچک زخم خورده گره از کارش باز کرد ،...
🌷 #شهید_مدافع_حرم_نوید_صفری 🕊
𖥫𖣂🅹🅾🅸🅽🅸🅽𖣂𖥫
³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•┄┅³¹³
https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
📄 #برشی از خاطرات شهید احمد عبداللهی 📜 ؛
زیر باران گلوله به نماز ایستاد رکعت اول را با سرعت خواند ، اما رکعت دوم را خیلی آهسته و با طمانینه . نماز که تمام شد ، پرسیدم : چرا رکعت دوم نماز رو اینقدر اروم خوندی ؟ جواب نداد اصرار که کردم ، گفت : چنان گلوله می آمد که رکعت اول را با عجله خوندم ، برای یک لحظه یادم اومد در حال صحبت کردن با خدا هستم ، ولی از ترس تیر و ترکش فقط به جون خودم فکر میکنم به همین دلیل استغفار کردم و رکعت دوم رو عادی خوندم .
🌷 #شهید_احمد_عبداللهی 🕊
#امام_زمان ( عج )
#شهید_جمهور
#شهید_شهدا_شهادت
#انتخابات
☟🅹🅾🅸🅽🅸🅽☟
³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•┄┅³¹³
https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313