eitaa logo
🤲 ربنا آتنا شهادت 🩸
3.5هزار دنبال‌کننده
23هزار عکس
16.2هزار ویدیو
68 فایل
☫﴿﴿ ܟܿܥ‌‌ߊ‌ࡅ࡙ߊ ܢܚ݅ܭܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ ﴾﴾☫ 🤲 #الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌ ✨️ ❣️ جߊ‌ࡅ߭ܩܢ ؋ــבاے ܝ‌ܣܢ̣ܝ‌ ،...🩸 🌹 #شهیـב_ܝ̇ߺܢܚ݅وی_ܩیܩیܝ‌ܨ 🖤 🌷 پاﯾاﻧموטּ:شه‍ادتموטּِ اِن شاءاللّٰه‍ ،...(:🕊 💧ارتباط با خادم کانال : @Hamid691Roshanaei
مشاهده در ایتا
دانلود
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸خون‌ دل‌ خوردم‌ علی‌ تا که‌ تو‌ آقا‌ شده‌ای پدرت‌ پیر‌ شــــــده‌ تا‌ که‌ تو‌ رعنا‌ شده‌ای ،...🫀 🖤 وداع سوزناک پدر شهید عباس بابایی با فرزندش ،...💔 🩸 ♻️ 🌷 مدیون شهدا ، جانبازان و آزادگان سرافراز میهن اسلامی هستیم !!! 🌹 هدیه به ارواح مطهر و ملکوتی همه شهدا صلوات ،... ➳🅹🅾🅸🅽🅸🅽⚘ ³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•‏┄┅³¹³ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
♦️ یک روز بعد از ظهر درحالی که مست و لایعقل به طرف خانه میرفتم ناگهان عباس بابایی و محافظش را مقابل خودم دیدم پیش خودم گفتم کارم تمام است . ♦️ وقتی به من رسید نگاه مهربانانه و معناداری به من کرد ، ولی حرفی نزد ،... فردای آن روز رفتم پیش او تا عذرخواهی کنم ، اما شهید بابایی کلام مرا قطع کرد و گفت : ♦️ برادر عزیز چیزی نگو راجع به کاری که کرده ای حرفی نزن ،... اگر حقیقتاً از کرده خود پشیمان هستی با خداوند عهد کن عملت را اصلاح کنی ،... خدا میداند از پیش او که آمدم ، احساس میکردم از نو متولد شدم ،...🌱 •   ⃟🇮🇷 ⃟𖠇☫࿐ྀུ༅࿇༅════════ ³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•‏┄┅³¹³ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
⭕️ نمیخواهد شما خودتان را برای انقلاب فدا کنید ، انقلاب راه خودش را می‌رود ، شما خودتان را بسازید و اصلاح کنید ،...⚡️ 🌷 🕊 🌹 ިوحــܢܚ݅ــوܔ ܢܚ݅ــߊ‌ܥ‌‌ و یــߊ‌ܥ‌‌ܢܚ݅ــوܔ ܭَــܝ‌ߊ‌ܩــیــ ܢ̣ߊ ܥ̇‌‌ܭܝ‌ صܠوߊ‌ࡅ߳ߺߺܙ 🌾 ✎ (ع) ☫ ✎ ☫ ✎ ﴿ﷻ﴾ ☫ ✎ ☫ ✎ ☫ ✎ ☫ ✎ ☫ ✎ ☫ •   ⃟🇮🇷 ⃟𖠇☫࿐ྀུ༅࿇༅════════ ³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•‏┄┅³¹³ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313
🚩 در یکی از روزهای ماه محرم همراه عباس و چند تن از خلبانان مأموریت حساس و مشکلی را انجام داده و به پایگاه برگشته بودیم ،... 🌹 عباس برای اینکه بقیه در مضیقه نباشند به راننده گفت : پیاده می‌رویم شما بقیه بچه ها را برسانید ،... 🔹من و عباس سوار نشدم و هر دو پیاده به راه افتادیم پس از دقایقی به یکی از خیابان ها رسیدیم . 🖤 صدای جمعیت عزادار از دور به گوش می‌رسید ،... عباس به من گفت بریم به طرف دسته عزادار ،... بر سرعت قدم هایمان افزودیم ،... 🏴 پرچم‌های دسته عزادار از دور پیدابود ،... خوب که دقت کردم دیدم عباس کنارم نیست ،... 🔹وقتی برگشتم اطراف و پشت سرم را نگاه کردم دیدم عباس مشغول در آوردن پوتین‌هایش است ،... به آرامی پوتین و جوراب را از پا در آورد و بندهایش را به همدیگر گره زد و آن را به گردن اویخت ،... سپس بی اعتنا از کنار من عبور کرد ،... 🔹با دیدن این صحنه بی اختیار به یاد حر بن یزید ریاحی هنگامی که به حضور (ع) شرفیاب میشود افتادم ،... 🔹چند لحظه بعد عباس میان انبوه عزاداران بود و با صدای زیبایش نوحه می‌خواند و جمعیت سینه زنان و زنجیر زنان به طرف مسجد می‌رفتند . من تا آن روز گاهی در ایام محرم دیده بودم که بعضی با پای برهنه عزاداری کنند ولی ندیده بودم که فرمانده کل پایگاهی با پای برهنه در میان سربازان و پرسنل عزاداری ونوحه خوانی کند ،... 🌷 🥀 ✍️ خاطره از امیر سرتیپ خلبان فضل‌الله جاویدان ✎ (ع) ☫ ✎ ☫ ✎ ﴿ﷻ﴾ ☫ ✎ ☫ •   ⃟🇮🇷 ⃟𖠇☫࿐ྀུ༅࿇༅════════ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313