🔥 میان شعلههای نیزار و لا به لای خورشیدی ها و سیم خاردارها پر است از گل های به خون خفته سکوت اما در میان نالههای فرشتگان گمشده است ،...💔
🔹لحظه ی سختی بود در محاصره دشمن جاده باریک وسط نیزار در ام الرصاص مکرر و مرتب از وسط نیزارها دو طرف و روبرو بچه ها رو میزدن ،...
🔸شهید عزیز مسعود باقری در خونش غوطه ور بودو حاج عباس با تنی پر از خون توان بستن زخم بزرگ شکم مسعود نداشت ،...
🔹به شهید زارع گفت اکبر زخم مسعود ببند اکبر گفت من وسیله ای ندارم ،...
🔸حاج عباس به من نگاه کرد منم با چفیه ی بزرگ مشکی ام شکم مسعود بستم به کمک اکبر کولش کردم در زیر آتش شدید دشمن تا نرسیده به اروند آوردم ،...
🔹امدادگرا رسیدن و مسعود روی برانکارد گذاشتن ولی مسعود جانی در بدن نداشت.
🔸منم برگشتم جایی مسعود کول کرده بودم واااویلااا دوستم اکبر زارع هم شهید شده بود .
🎙 راوی جانباز حاج علی سالاری
از نیروهای گردان ۴۱۸ ابوالفضل العباس لشکر ۴۱ ثارالله ،...
🌷 #شهید_اکبر_زارع
🌷 #شهید_مسعود_باقری
🌹 روحــشــون شــاد و یــادشــون گــرامــیــ با ذکر صلوات 🌾
➥🅹🅾🅸🅽🅸🅽⤵️
https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313