eitaa logo
🤲 ربنا آتنا شهادت 🩸
4هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16هزار ویدیو
68 فایل
☫﴿﴿ ܟܿܥ‌‌ߊ‌ࡅ࡙ߊ ܢܚ݅ܭܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ ﴾﴾☫ 🤲 #الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌ ✨️ ❣️ جߊ‌ࡅ߭ܩܢ ؋ــבاے ܝ‌ܣܢ̣ܝ‌ ،...🩸 🌹 #شهیـב_ܝ̇ߺܢܚ݅وی_ܩیܩیܝ‌ܨ 🖤 🌷 پاﯾاﻧموטּ:شه‍ادتموטּِ اِن شاءاللّٰه‍ ،...(:🕊 💧ارتباط با خادم کانال : @Hamid691Roshanaei
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹رفتم جلوی چادر تدارکات گردان و گفتم: پوتین‌هایم پاره شده و دیگر قابل استفاده نیست. و با دستم اشاره کردم به پوتین‌هایم که دهان باز کرده بودند و ... . مسئول تدارکات گفت: باید از آقا سید نامه بیاوری، اگر او نوشت، من پوتین می‌دهم وگرنه، نمی‌توانم. رفتم دنبال آقا سید. گفتم: آقا سید، پوتین‌هایم پاره شده، گفتند شما باید نامه بدهید تا تدارکات... سید گفت: ببر کفشدوزی درستش کند. گفتم: بردم. درست بشو نیست. وضعشان خیلی خراب است. می‌بینید که. گفت: پوتین‌های من، وضعشان بهتر از پوتین‌های شما نیست، اما باید تحمل کرد. موقع نماز جلوی حسینیه تخریب، پایش را گذاشت روی یکی از پله‌ها، بند پوتینش را باز کرد. وقتی به پوتینش نگاه کردم از تقاضای خودم شرمنده شدم. پوتین سید هیچ کف‌پوشی نداشت. همه‌اش، همان کف زیرین زبرِ خانه خانه بود. دیگر حرفی برای گفتن نداشتم. بعد از نماز مغرب و عشا در حسینیه نشسته بودم غرق در فکر و خیال که دستی به شانه‌ام خورد. تا خواستم سرم را بلند کنم، دستی به طرفم دراز شد، یکی از بچه‌های گردان بود. کاغذی در دستم گذاشت و رفت. باز کردم و یادداشت را خواندم: تدارکات، لطفا یک جفت پوتین تحویل حامل نامه بدهید. 🌷 🕊 ☘️ 📿 ┄┅═✧☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫✧═┅┄ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313