─‌┅═‎✧بِسمِ ربّ شُّهدا✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 🌷 سردار شهید جاویدالاثر علی تجلایی 🌷 آمده بود مرخصے ، سر نماز بود ڪه صدای آخ شنیدم ، نمازش قطع شد ، پرسیدم چی شد ؟ گفت : چیزی نیست ! توی حمام باندهای خونی بود ، نگرانش شدم ، فهمیدم پایش گلوله خورده ، زخـمی است ، دکتر گفته باید عمل شود تا یک هفته هم نمی‌توانی باندش را باز کنی . باند ࢪا باز کرده بود تا وضو بگیرد .  گریه کردم و گفتم : « با این وضع به جبهه می‌روی ؟» رفیقش که دنبالش آمده بود ، گفت: « نگران نباش خواهر ، من مواظبشم » با عصبانیت گفتم : « اشکالی ندارد ، بروید جبهه ، ان‌شاءالله پایت قطع می‌شود ، خودت پشیمان می‌شوی و برمی‌گردی » علی بهم نگاه کرد و گفـت: « ما برای دادن سر می‌رویم ، شما ما را از دادن پا می‌ترسانی ؟!»؛ 🩸#شھید_علی_تجلایے💧 " شادی ارواح طیبه شهدا صلوات " ☫➼‌┅═³¹³═┅┅───┄ ³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•‏┄┅³¹³ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313