🩸سلام خدا بر مجاهدان راه حق...🌷
«چشم و چراغ خانه بود. همه دوستش داشتیم. منتی نیست آقاجان، ولی ما روغن ریخته را نذر امامزاده نکردیم. سوگلی خانه را فدای شما کردیم. کوچکترین پسرم بود ولی مدیریت خانه در دستش بود. همه حرفش را قبول داشتیم...»
برشی از کتاب "شهید نوید"
راوی:
🩸#پدر_شهید_مدافع_حرم_نوید_صفری
من المومنین رجال صدقوا...
نوید سر سفره عقد ، قرآن را که دستش گرفت ، نیت کرد و قرآن را باز کرد تا هر صفحهای که آمد باهم بخوانیم؛
آیه اول صفحه را که دید، لبخند زد و با آرامش نگاهم کرد...
چشمانش از شوق برق میزد، آیه ۲۳ سوره احزاب دلش را آرام کرده بود.
«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»
از مؤمنان مردانى هستند كه به آنچه با خدا پيمان بستند (و آن ثبات قدم و دفاع از حق تا نثار جان بود) صادقانه وفا كردند، برخى از آنان پيمانشان را به انجام رساندند (و به شرف شهادت نايل شدند) و برخى از آنان (شهادت را) انتظار مىبرند و هيچ تغيير و تبديلى (در پيمانشان) ندادهاند .
راوی: 🩸#همسر_شهید_مدافع_حرم_نوید_صفری
🚩 شادی روح پاکش صــــــــــــــــلوات 🌷