🔴 هدایای معنوی و بینظیر پویش بزرگ #غدیر 😍
۱. نگين تراشيده شده از سنگ حرم امیرالمؤمنین اهدایی ستاد عتبات (۵۰ عدد)
۲. نگين تراشيده شده از سنگ حرم سیدالشهدا (۵۰ عدد)
۳. مهر تراشيده شده از سنگ حرم مطهر سيد الشهدا (۵۰ عدد)
۴. نگين عقيق اصل يمنى نفيس با حکاکی شرف الشمس (١٤ عدد)
۵. حرز نفيس و ممتاز جامع حضرت امام جواد عليهالسلام (١٤ عدد)
۶. تربت اعلاى حرم سيدالشهدا، برداشت شده از نزديك ترين محل در داخل حرم مطهر (۳۰ بسته)
۷. نگین سوسنی اصل (۵ عدد)
۸. و جوایز دیگر (بیش از ۲۰۰ جایزه)
برای دریافت این جوایز مطلب بعدی رو با دقت بخونید👇
🔵 پویش بزرگ غدیر با ۲۰۰ جایزه نفیس از حرم اهل بیت و... 😍
خب شب عید غدیر شد و وقت اهدای هدایای ویژه و بینظیر غدیر که هیچجا پیدا نمیکنید
🔻 نگين تراشيده شده از سنگ حرم امیرالمؤمنین اهدایی ستاد عتبات (۵۰ عدد)
🔻 نگين تراشيده شده از سنگ حرم سیدالشهدا (۵۰ عدد)
🔻مهر تراشيده شده از سنگ حرم مطهر سيد الشهدا (۵۰ عدد)
🔻نگين عقيق اصل يمنى نفيس با حکاکی شرف الشمس (١٤ عدد)
🔻حرز نفيس و ممتاز جامع حضرت امام جواد عليه السلام (١٤ عدد)
🔻تربت اعلاى حرم سيدالشهدا (٣٠ بسته) برداشت شده از نزديك ترين محل به ضریح مطهر
🔻نگین سوسنی اصل (۵ عدد)
و جوایز دیگر بیش از ۲۰۰ جایز
اگر استقبال از طرح بالا باشه، تعداد جوایز انشاءالله افزایش خواهد داشت😍
✅ شرایط شرکت در پویش و گرفتن هدایا
🔻دوتا شرط خیلی ساده داره، اول اینکه بانیان این پویش که از بهترین کانالهای ایتا هستن، با بهترین محتواها رو دنبال کنید (در همه کانالهای زیر تک تک عضو بشید) و دوم اینکه اسم و شماره موبایلتون رو در لینک انتهای این مطلب ثبت کنید تا در قرعه کشی شرکت داده بشید (فقط یکبار در فرم ثبت کنید، خواهشا نرید تو همه کانالا تو فرمهاشون ثبت کنید)
1⃣ پس تو همه کانالهای زیر عضو بشید و فقط تو لینک فرم یکی از کانالها مشخصاتتون رو ثبت کنید👇
❌ پایان زمان پویش غدیر
2⃣ چک کنید تو همه کانالای بالا عضو شده باشید بعدش روی لینک زیر بزنید و در فرم زیر ثبت نام کنید. عجله نکنید تا فردا مهلت هست 👇
https://formafzar.com/form/kasiri
لطفا اگه اینجا در لینک بالا ثبت نام کردید، در فرم کانالهای دیگه مشخصات ثبت نکنید. یکجا کافیه
کانال حمید کثیری
🔵 پویش بزرگ غدیر با ۲۰۰ جایزه نفیس از حرم اهل بیت و... 😍 خب شب عید غدیر شد و وقت اهدای هدایای ویژه
👆کمک هزینه ۵ مشهد خانوادگی به هدایای پویش غدیر اضافه شد.
چایخانه حرم امام رضا علیهالسلام دعاگو هستیم. إنشاءالله روزی همه بشه 🤲🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌸الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ🌸🌺
عیدتون مبارک 🌹🌹
امسال توفیق شد عید غدیر مشهد باشیم و بریم مهمونی کیلومتری امام رضا
البته اینجا یه جمعی هستیم که ۹ تا بچه باهامون هستند. تصمیم گرفتیم بعد از ظهر همه بچهها رو دعوت کنیم بیان پیش ما ...
یه بادکنکبازی حسابی، یه بستنی مشتی و یه هدیه به همهی بچهها 😍 امیدوارم حداقل به همین میزان بهشون خوش بگذره و به جونشون بشینه.
یه هدیه هم جداگانه بعدش به محمد حسین میدیم. این عکسش توی چایخونه حرم امام رضاست. امسال ۴ روز پشت هم مثل یه آدم بزرگ اومد توی چایخونه حرم کار کرد. از صبح زود (حدود ۷ صبح) تا ساعت ۱۱.۳۰ ظهر کار کرد، خادمی کرد و شد کوچکترین خادم امام رضا ...
هدیه رو به مناسبت عید غدیر میدیم اما به امام رضا هم ربط داره
چقدر فرصت خوبی برای هویتبخشی به بچهها بود. کاش بشه کاری کرد روزی همه بچهها بشه 🤲
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 به آسمان رود و کار آفتاب کند
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعی روایت کرده: یکی از طلبههای حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشواری غیر قابل تحملّی بود. روزی از روی شکایت و فشار روحی کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین عرضه میدارد:
شما این لوسترهای قیمتی و قندیلهای بیبدیل را به چه سبب در حرم خود گذاردهاید، درحالیکه من برای اداره امور معیشتم در تنگنای شدیدی هستم؟!
شب امیرالمؤمنین را در خواب میبیند که آن آن حضرت به او میفرماید: اگر میخواهی در نجف مجاور من باشی اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگی است و اگر زندگی مادی قابل توجهی میخواهی باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنی، چون حلقه به در زدی و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو:
به آسمان رود و کار آفتاب کند.
پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف میشود و عرضه میدارد:
زندگی من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله میدهید!
بار دیگر حضرت را خواب میبیند که میفرماید: سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع میتوانی استقامت ورزی اقامت کن، اگر نمیتوانی باید به هندوستان به همان شهر بروی و خانه فلان راجه را سراغ بگیری و به او بگویی:
به آسمان رود و کار آفتاب کند
پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتابها و لوازم مختصری که داشته به فروش میرساند و اهل خیر هم با او مساعدت میکنند تا خود را به هندوستان میرساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را میگیرد، مردم از این که طلبهای فقیر با چنان مردی ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب میکنند.
وقتی به در خانه آن راجه میرسد در میزند، چون در را باز میکنند میبیند شخصی از پلههای عمارت به زیر آمد، طلبه وقتی با او روبرو میشود میگوید:
به آسمان رود و کار آفتاب کند
فوراً راجه پیش خدمتهایش را صدا میزند و میگوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایی کنید و پس از پذیرایی از او تا رفع خستگیاش وی را به حمام ببرید و او را با لباسهای فاخر و گران قیمت بپوشانید.
مراسم به صورتی نیکو انجام میگیرد و طلبه در آن عمارت عالی تا فردا عصر پذیرایی میشود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن در جای مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصی که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت:
مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتی به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش برای آنان آماده است.
هنگامی که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جای برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جای ویژه خود نشست.
آنگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ میشود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم، و همه میدانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکی از آنها را برای او عقد میبندم، و شما ای عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جاری کنید. چون صیغه جاری شد طلبه که در دریایی از شگفتی و حیرت فرو رفته بود، پرسید:
شرح این داستان چیست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین شعری بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم؛ به شعرای فارسی زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعرای ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگی به دل نمیزد، پیش خود گفتم حتما شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین قرار نگرفته، لذا با خود نذر کردم اگر کسی پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتی مطلوب بگوید، نصف داراییام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم:
به ذرّه گر نظر لطف بو تراب کند
طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین است.
راجه سجده شکر کرد و خواند:
به ذرّه گر نظر لطف بو تراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
منبع: کتاب داستانهای عبرتآموز از شیخ حسین انصاریان.
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
May 11
امروز ایران تماشایی بود. این چند قاب را از مهمانی کیلومتری #تهران ببینیم ...
عمق ارادت و اعتقادات دینی مردم، محبت اهل بیت علیهمالسلام، حب امیرالمومنین و اولادش همه مردم رو یکدل و یکصدا میکنه.
الحمدالله حمداً کثیرا الی یوم القیامه 🤲
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4