eitaa logo
سیدحمیدرضا برقعی
2.5هزار دنبال‌کننده
753 عکس
130 ویدیو
0 فایل
مجموعه اشعار منتشر شده: طوفان واژه ها قبله مايل به تو رقعه تٙحٙیُّر یحییٰ (انتشارات فصل پنجم) مجموعه های صوتی: تحریرهای رود زَفَرات (رسانه آفتاب) @Oveismirhajizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
گزارش تصویری از شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی در غمخانه بی بی شهربانو شب پنجم محرم سال 1400 @hamidreza_borghei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی در همایش شیرخوارگان حسینی تهران 22 مرداد 1400 آستان مقدس امامزاده صالح (ع) @hamidreza_borghei
سیدحمیدرضا برقعی
شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی در همایش شیرخوارگان حسینی تهران 22 مرداد 1400 آستان مقدس امامزاده صالح (
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی به دنیا می دهد بی تابیِ گهواره پیغامی غریبیِ پدر را می زدی فریاد با گریه گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی گلویت از زبانت زودتر واشد، نمی بینم سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی تو در شش بیت، حق مطلب خود را ادا کردی چه لبخند پر از وحیی؛ چه اشک غرق الهامی علی را استخوانی در گلو بود و تو را تیری چه ایجازی، چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایهامی تو را از واهمه در قامت عباس می بیند اگر تیر سه شعبه کرده پیشت عرض اندامی الا یا قوم! ان لم ترحمونی فارحمو هذا ... برید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی چنان سرگشته شد آرامش عالم که بر می داشت به سوی خیمه ها گامی؛ به سوی دشمنان گامی برایت با غلاف از خاک ها گهواره می سازد ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی کنار گاهواره مادر چشم انتظاری هست برایش می برد با دست خون آلوده پیغامی شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی همایش شیرخوارگان حسینی تهران 22 مرداد 1400 آستان مقدس امامزاده صالح(ع) @hamidreza_borghei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی در همایش شیرخوارگان حسینی تهران 22 مرداد 1400 آستان مقدس امامزاده صالح (ع) @hamidreza_borghei
33.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان... سید حمید رضا برقعی @hamidreza_borghei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا حبیب الباکین سیاه پوش از جهانی که پراز تیرگیِ ما و من است می گریزم به هوایی که پر از زیستن است می گریزم به همان جا که همه می گویند هر که از آینه ها دم بزند خویشتن است همه یک پارچه یک دست سیه پوشانند بر تن مردم آن طایفه یک پیرهن است میگریزم به جهانی که پر از یک رنگی است به جهانی که پراز گریه کن و سینه زن است به همان جا که نفس قیمت دیگر دارد اشک ها دُرّ نجف سینه عقیق یمن است به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پراز رایحهء پنج تن است اشک یک پیرغلام آتش بزم است آنجا چشم او روضهء باز است ولی بی سخن است چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه است همان جا وطن است دم من زندگی و بازدمم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانهء اولاد علی قلب من است @hamidreza_borghei
29.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهارپایه خوانی (شریعه) سید حمیدرضا برقعی @hamidreza_borghei
سیدحمیدرضا برقعی
چهارپایه خوانی (شریعه) سید حمیدرضا برقعی @hamidreza_borghei
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند واژه در واژه نوشتند و قیامت کردند صاحبان نفس اینگونه روایت کردند  گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را پسر ام بنین و پسر فاطمه را پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند شانه در شانه دوتا کوهِ سراسر محشر حمزه و جعفر طیار، نه، طوفانی تر  شانه در شانه دوتا کوه، خودت می‌دانی در دلِ لشکرِ انبوه، خودت می‌دانی  که در آن لحظه جهان، از حرکت افتاده‌ست اتفاقی است که یکبار فقط افتاده‌ست ماه را من چه بگویم که چنین هست و چنان "شاه شمشماد قَدان، خسرو شیرین دهنان" رود، از بس که شعف داشت تلاطم می‌کرد رود، با خاک کفِ پاش تیمم می‌کرد رود را تا به ابد، تشنۀ مهتاب گذاشت داغ لب‌های خودش را به دل آب گذاشت ماه اگر چه همه ی علقمه را پیموده غرقه گشته ست و نگشته ست به آب آلوده می‌توانست به آنی همه را سنگ کند نشد آنگونه که می‌خواست دلش، جنگ کند  دستش افتاده ولی، راه دگر پیدا کرد کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد چه بگویم که چه شد؟ یا که چه بر سر آمد؟ ناگهان رایحۀ چادر مادر آمد بنویسید که در علقمه سقا افتاد قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد  آسمان‌ها همه یکپارچه بارانیِ توست من بمیرم، عرق شرم به پیشانی توست  داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد رفتنت حرمله را حرمله‌تر خواهد کرد عمق این مرثیه را مشک و علم می‌دانند داستان را همۀ اهل حرم می‌دانند  بعد عباس دگر آب سراب است، سراب غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب @hamidreza_borghei
☑ شعری که از کتاب یحیی توسط جناب آقای شریعتی در برنامه امروز ( ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ) خوانده شد : مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند همه اربــاب مقــاتل به تفــاهم گفتند گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت ماه از میسره ، خورشید هم از میمنه رفت ا ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را پســر ام بنین و پســر فــاطمه(سلام الله علیها) را ماه را من چه بگویم که چنین ست و چنان شاه شمشماد قَدان ، خسرو شیرین دهنان ماه ، در کسوت سقا به میان آمده بود رود برخواست ، که موسی به میان آمده بود رود ، از بس که شعف داشت تلاطم می کرد رود ، با خاک کفِ پاش تیمم می کرد ماه اگر چه همه ی علقمه را پیموده غرقه گشته ست و نگشته ست به آب آلوده رود را تا به ابد ، تشنه ی مهتاب گذاشت داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت دیگر این مشک نه مشک است که میخانه ی اوست چشم امید رباب است که بر شانه اوست دستش افتاد ولی ، راه دگر پیدا کرد کوه غیرت ، گرهِ کار به دندان وا کرد عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند داستان را همه ی اهل حرم می دانند بعد عباس(علیه السلام) دگر آب سراب است ، سراب غیر آن اشک که در چشم رباب است ، رباب چه بگویم که چه شد ؟ یا که چه برسر آمد ؟ ناگهان رایحه ی چادر مادر آمد... بنویسید که در علقمه سقا افتاد قطره اشکی شد و بر چادر زهراء(سلام الله علیها) افتاد پسرم ، دست مریزاد قیامت کردی تا نفس داشتی از عشق ، حمایت کردی از تماشای تو مهتاب پر از نور شود چشم شوری که تو را چشم زده کور شود آسمان ها همه یکپارچه بارانیِ توست من بمیرم ، عرق شرم به پیشانی توست داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد رفتنت حرمله را حرمله تر خواهد کرد مشک خالی شده برخیز که تا برگردیم اتفاقیست که افتاده ، بیا برگردیم آه !!! برخیز که گهواره به غارت نرود دختر فاتح خیبر به اسارت نرود 💠 شاعر : سید حمید رضا برقعی @samtekhoda3
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هرکه هرچه دلش خواست داد حتی سر @hamidreza_borghei
بتاز بر بدنش آنقدر که بنویسند تمام پیکر او در هوا غبار شده ست غبار پیکر او تربت است سجده کنید که زیر قدم های خاکسار شده ست @hamidreza_borghei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی در برنامه مخاطب خاص کربلای معلی شب عاشورا محرم سال ۱۴۰۰ برای مشاهده فیلم کامل برنامه مخاطب خاص با حضور استاد برقعی به کانال تلگرام مراجعه کنید آدرس کانال در بیو پیج @hamidreza_borghei
36.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نام نامی سر شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی در برنامه مخاطب خاص کربلای معلی شب عاشورا محرم سال ۱۴۰۰ برای مشاهده فیلم کامل برنامه مخاطب خاص با حضور استاد برقعی به کانال تلگرام مراجعه کنید آدرس کانال در بیو پیج @hamidreza_borghei
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من که می‌آمد صدای ناله های پنج تن از من @hamidreza_borghei
☑ شعری که از کتاب یحیی توسط جناب آقای شریعتی در برنامه امروز ( ۲۸ مرداد ۱۴۰۰ ) خوانده شد : رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد پس از بی مهری دریا ,قسي القلب شد آتش به جان دودمان رحمة للعالمین افتاد خدایا هیچ زخمی بد تر از دلواپسی ها نیست که چشمش سوی خیمه لحظه های واپسین افتاد شکستن با غلاف تیغ را سر بسته میگویم زبانم لال...النگوی زنان از آستین افتاد برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد نفهمیدند طه را....نفهمیند یاسین را.... به چوب خیزران دندانه ای از حرف سین افتاد 💠 شاعر : سید حمید رضا برقعی @samtekhoda3
روی سجّاده ی خود یاد لبت افتادم تشنه ام بود ولی آب برایم سَم شد @hamidreza_borghei