eitaa logo
حا.میم || حسن مجیدیان
404 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
412 ویدیو
8 فایل
یادداشت ها و انتخابهاي حسن‌ مجیدیان ارتباط از طریق @Hamim1361
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📣 فروش ویژه کتاب ✊رمانی جذاب به قلم شهید 🔻 قهرمانی که ۲۲ سال از عمر ۶۳ ساله‌اش رو توی زندان‌های گذراند و در تاریکی زندان‌های رژیم صهیونیستی رمان «خار و میخک» را نوشت... ✅ این رمان روایتی دردناک و امیدوارانه از مبارزات مردم فلسطین است که به تازگی ترجمه و منتشر شده است 🔸این کتاب در سایت در دسترس همه مردم دنیا قرار داشت؛ولی با لابی و فشار صهیونیست‌ها از روی سایت برداشته شد!!! 📍ویژگی‌های کتاب: رقعی|536صفحه|200 هزار تومان ترجمه با کیفیت|دارای پانوشت|همراه با وصیت نامه شهیدسنوار 🛵 به سراسر کشور خواندن این کتاب ویژه را از دست ندین👇👇 https://manvaketab.com/book/391497/ 📚 انتشارات شهید کاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi
شهامت ملی و شوخی‌های مجازی برای تحقیر اقدام رژیم‌صهیونیستی در افزایش اعتماد‌بنفس و حفظ روحیه اجتماع فوق‌العاده موثر است. جامعه ایرانی شجاع‌تر و شوخ‌تر از این حرف‌هاست. اما بنظر باید به این مسئله توجه داشت که تقلیل و کوچک‌نمایی واقعه، به‌عنوان مخدّر رسانه‌ای باعث انفعال و بی‌واکنشی نشود. دیشب برای نخستین‌بار در تاریخ، حریم‌هوایی پایتخت ایران مستقیما توسط اسرائیل نقض شده و او رسماً این اقدام را بر عهده گرفته. خط قرمز بسیار مهمی نقض شده. متخصصان می‌گویند مخابره پالس انفعال و تقلیل‌نمایی به رژیم، ممکن است باعث تکرار وسیع‌تر چنین اقداماتی شود. شاید خوب باشد که درکنار ادامه شوخی‌ها و تحقیر هیمنه کفر، شهامت ملی در شبکه‌های احتماعی، منجر به مطالبه پاسخی دندان‌شکن و بزرگ به رژیم شود؛ تا هرگز خیال تکرار و توسیع چنین اقدامات گستاخانه‌ای را در سر نپروراند. نه‌شتاب‌زده‌ایم نه تعلل میکنیم! ✍مهدی مولایی https://eitaa.com/hamim1377
من نظامی نیستم. الان داده‌های دقیقی هم ندارم! کیفیت حمله، نوع تاکتیک دشمن میزان نفوذ، میزان اثرگذاری! این بخش را باید کارشناسان نظامی تحلیل کنند. نباید هم انتظار داشت در صحنه جنگ مقامات نظامی بصورت شفاف دم به دقیقه مقابل دوربین باشند و به مردم گزارش لحظه به لحظه دهند. آن وظیفه روابط عمومی ها یا سخنگوهاست. من به حمله نظامی دیشب، از بُعد جامعه شناختی نگاه میکنم. پرسشم این است: چرا جامعه وحشت زده نشد! چرا وحشت عمومی جامعه ایرانی را فرانگرفت؟ لااقل برای ۲۴ ساعت مدارس تعطیل می‌شد! یا اولیا فرزندان‌شان را به مدرسه نمی فرستاند! بازار چند ساعت تعطیل می‌شد! ما برخلاف صهیونیست ها شبکه ای از پناهگاه نداریم، سیستم هشدار عمومی نداریم. هنگام حمله موشکی به گوشی های ما پیام هشدار فرستاده نمیشود. صدای پدافند مهیب بود، ترس لحظه ای شکل گرفت اما به ناامنی روانی و وحشتی که امور جامعه را مختل کند ختم نشد، جالب اینکه باز بخشی از جامعه ایرانی دست به لطیفه سازی زد و مردم هم به فروشگاه‌ها حمله نکردند! حتی صبح زود پارک های سطح شهر پر بود از مردمی که مشغول ورزش بودند! این رفتار شجاعانه مردم ایران قابل مطالعه است. بقول خودشان چهارمین ارتش جهان با پشتوانه آمریکا، انگلیس و سایر قدرتها به ایران حمله کرده است! به نظرم چند موضوع مهم را باید پیش کشید: ۱. روحیه مقاومت ملی ایرانیان ۲. تجربه هشت سال جنگ تحمیلی ۳. اعتماد به قدرت نیروهای نظامی کشور ۴.اعتماد به فرماندهی و شجاعت رهبر هر کدام از این موارد در اینکه جامعه در لحظه بحرانی از خود رفتاری شجاعانه بروز دهد موثر است. با رفتار جامعه صهیونیستی مقایسه کنید‌. در سال‌های اخیر بسیاری تلاش نموده اند جامعه ایرانی را جامعه ناآماده برای دفاع معرفی کند. باید به این رفتار مردم بیشتر پرداخت. ✍علیرضا زادبر https://eitaa.com/hamim1377
روایتِ درستِ حماسه راز ماندگاری حماسه، روایت درست رویداد است و در جنگ آخرالزمانی رژیم صهیونیستی با انسانها، او یک دیو سیاه پرقدرت است نه یک موجود ریقوی از پیش بازنده و ایران، رستم این روایت است که با دیو سیاه می جنگد و انشاالله پیروز است. حماسه را درست روایت کنیم وگرنه هم فرزندان امروز هم آیندگان، تصویر درستی از تاریخ و واقعیت امروز نخواهند داشت. https://eitaa.com/hamim1377
سال ۱۳۶۸، هنوز آلمان دو تا بود، و من عضوی از تیم المپیاد ریاضی ایران بودم که برای مسابقات جهانی به آلمان غربی رفتم. غژ و غژ چرخ پیر زنگ‌زده‌ی بلوک شرق درآمده بود و کم و بیش نهضت‌های ملی‌گرا، نژادپرست، و فاشیست در اروپا در حال سر برآوردن بودند. مردم اروپایی گیج و خسته دنبال یک وصله‌ی هویتی می‌گشتند که برهنگی ذهنیشان را بپوشاند و دو گروه بهترین مشتریان ایدیولوژی‌های فاشیستی و نژادپرستانه بودند: پیرانی که سعی می‌کردند خاطرات طلایی زمانی دور را به یاد بیاورند و نوجوانان نادان بی‌تجربه. یکی دو روز مانده به مسابقات، در التهاب شدید رقابت، با دو نفر از دوستان به پارکی در برانشوایگ رفتیم که کمی آرام بگیریم. پارک پر درخت و پر فراز و نشیب کاملا خلوت بود و ما سه نفر هیچ کس را جز خودمان آن‌جا نیافتیم. که خب چه بهتر، آرامش نیاز داشتیم و این هم آرامش. بعد از ده پانزده دقیقه قدم زدن از دور صدای فریاد شنیدیم. سه نوجوان کله طلایی سه نوجوان کله سیاه دیده بودند و فریاد می‌زدند. چیزی نگفتیم. دور بودند. اول آرام آرام نزدیک شدند، کم‌کم سرعت گرفتند، و از زمانی شروع کردند دویدن. ترسناک بود. البته هنوز زنده‌سوزی ۱۹۹۳ زولینگن رخ نداده بود، اما به هر حال خبرهایی از حمله‌های نژادپرستانه می‌شنیدیم. ما هم شروع کردیم تلاش کنیم مودب و متین باشیم و از آن‌ها فاصله بگیریم. من حتی سعی کردم لبخند بزنم که خب خیلی دور بودند و فایده‌ای نداشت. البته که اگر نزدیک بودند هم شاید فایده‌ای نمی‌داشت. در نهایت واقعا فاصله کم‌تر شد چاره‌ای نداشتیم جز دویدن و فرار کردن. ما که شروع کردیم بدویم فریادها و سرعت آن‌ها هم یکباره افزایش یافت. ترس و التهاب آن روز را نمی‌توان نوشت. یا من بلد نیستم بنویسم. پس خودتان لطفا تصور کنید. و در میان آن ترس و التهاب (که بنا شد لطفا خودتان تصورش کنید) یک جا کم آوردیم، از نفس افتادیم، یکی ایستاد، و در حالی که نفس‌نفس می‌زد تکه چوبی را از زمین برداشت. ناگهان همه چیز عوض شد. آن‌ها هم ایستادند. به شاخه‌ی خشک توی دست رفیق ما چشم دوختند، صدایشان فرو نشست و تبدیل به غرغر شد و بعد از مدتی مسیرشان را کج کردند و رفتند. ممکن بود چنین نشود. ممکن بود سراغمان بیایند. منظورم این نیست که تا شاخه را برداری آن آدم‌خوارها راه خودشان را کج خواهند کرد. منظورم این است که برداشتن شاخه تنها راه است. اگر همچنان فرار کنی و از نفس بیفتی و از پشت بهت برسند، هیچ چیز آن‌ها را از کشتنت باز نخواهد داشت. لزومی دارد با وضع کنونی تطبیق کنم؟ کورش علیانی https://eitaa.com/hamim1377
دردِ بی کتابی خوش بحال آن ذهن و قلمی که " فکر" و " محتوا" تولید می‌کند. چنین کسی را باید دنبال کرد. عموم منابع و کانال هایی که دنبال می‌کنیم متاسفانه تکراری و کم محتوا و از روی دست هم و باصطلاح فورواردی است. هرچیزی هم که به ذهن‌شان می‌رسد می‌نویسند. عجله دارند که جزء اولین ها باشند و بعد هم یادشان می‌رود که چه چرتی گفته اند! فقدان منابع و ضعف مصادر دارد ما را کم مایه و سطحی بار می آورد. این ابتلاء اگر با ما همراه شود و اصلاح نشود، در چهل و پنجاه و شصت سالگی می‌شویم یک آدم بزرگِ خرفت و متوهم. خدا به آن روزِ ما رحم کند. لذا موضوع اُنس با کتاب را جدی بگیریم. کتاب، حقیقتا دنیایِ دیگری سوای همه ی مشغولیت ها و علائقِ ماست. بی کتابی دردِ کمی نیست. https://eitaa.com/hamim1377
29.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جنگ غزه به خوبی ذات متافیزیک غربی را نشان داد. امروز مشکل جهان بد اخلاقی نیست بلکه بی‌اخلاقی و بی‌متافیزیک‌شدن اخلاق است. دکتر بیژن عبدالکریمی https://eitaa.com/hamim1377
هدایت شده از || ناصر فرجی ||
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکی در این نیست که خونِ شهدا بسیار موثرتر از حضورشان است و امثال یحیی سنوارها تکثیر می‌شوند. - یه کار تمیز و زیبا برای یحیی سنوار برای غزه برای مقاومت همه در کنار هم... @ya_shahid1818
در بارگاه حضرت انیس النفوس علیه السلام و جوار ۸۸ نفر از زیارت اولی های جامعه معلولین استان سیستان و بلوچستان دعاگو هستم شوق خدمت و همراهی داشتید بسم الله 6037997950309329
پیام یکی از رفقای خوب و باهمت که زندگیش رو پای زائر اولی های امام رضا علیه السلام گذاشته👆👆 بنده هم مشارکت داشتم
صندوق اسرار حزب‌الله برای شیخ نعیم قاسم که صندوق اسرار و کتاب و تاریخچه ی حزب‌الله است؛ با همه ی وجود دعا می‌کنیم که بماند و کارِ ناتمامِ سیدالشهدای مقاومت را تمام و تکمیل کند و ان شاالله وجودش از گزند وحوشِ باندِ جنایتکار صهیونیستی مصون بماند. نعیم چه اسمِ زیبایی است... https://eitaa.com/hamim1377
یکی دو روز گذشته دنبال مبلغ ناچیزی برای بنده ی گرفتاری بودم. تصمیم گرفتم به تک تک رفقا پیامی بدهم که هر کدام ۱۰۰ هزار تومان تقبل کنند. عزیزانی اجابت کردند و الحمدلله مبلغ تکمیل شد. اما بخشی از داستان برایم دردآور بود که چرا برخی پیام را سین می‌کنند و انگار نه انگار. پیامک را حتی بی جواب می‌گذارند. همان ها که گاهی از آدم سوال و درخواست و تمنایی دارند. همان دوستان صمیمی و همیشگی! ۱۰۰ هزار تومان پولِ یک ساندویچ یا مثلا دو سر رفت و آمد بین کرج و تهران است. اصلا پولی نیست. من هم پیامم برای رفقایی بود که می‌دانستم اندک تمکنی دارند و یا منبع و کانالی دارند. اما خُب بی توجهی آنها به گرفتاریِ رفقا، چیزِ دردآوری است. وقتی برای ۱۰۰ تومان، رفیقت را که دنبال گرفتاریِ بنده خداست؛ بی جواب میگذاری، دیگر کجا میخواهی دستش را بگیری و جوابش را بدهی. پشیمان شدم راستش.چه کاری است آخر؟ از خودت بکاهی برای ۱۰۰ هزار تومان؟ هیچی. همین! گذشت... https://eitaa.com/hamim1377