eitaa logo
حا.میم || حسن مجیدیان
401 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
401 ویدیو
8 فایل
یادداشت ها و انتخابهاي حسن‌ مجیدیان ارتباط از طریق @Hamim1361
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ خيلی عصبانی بود. سرباز بود و مسئول آشپزخانه كرده بودندش. ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحری بهش می‌رساند. ولی يك هفته نشده، خبر سحری دادن‌ها به گوش سرلشكر ناجی رسيده بود. او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه سربازها به خط شوند و بعد، يكی يك ليوان آب به خوردشان داده بود كه «...سربازها را چه به روزه گرفتن!» و حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه. ابراهيم با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييك‌ها را برق انداختند و منتظر شدند. براي اولين بار خدا خدا می‌كردند سرلشكر ناجی سر برسد. ناجی در درگاه آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد. ولی اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد. پای سرلشكر شكسته بود و می‌بايست چند صباحی توی بيمارستان بماند. تا آخر ماه رمضان، بچه‌ها با خيال راحت روزه گرفتند. (شهيد محمدابراهيم همت) انتشارات روایت فتح صفحه ۱۱. https://eitaa.com/hamim1377
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نه خانم‌‌های بدحجاب سلیطه‌‌اند، و نه ناهیان از منکر ضعیفه‌! (نکته‌ای از دکتر احمد فربهی) یکی از ذهنیت‌‌‌هایی که رسانه‌های غیردینی، در حال القاء‌ آن‌اند، نشان دادن «چهره‌ای خطرناک از اهل منکر» و «چهره‌ای منفعل از ناهیان منکر» است. تا دیگر کسی جرئت نهی از منکر نکند! ولی واقعیت این است که قریب به اتفاق خانم‌‌هایی که بدن‌نمایی می‌کنند، از آسیب‌هایی که به جامعه و خانواده می‌‌زنند اطلاع ندارند نه این‌که سلیطه و موجوداتی خطرناک باشند! ناهیان از منکر باید با زبانی نرم، شجاعانه و ناصحانه گاه با تذکر و گاه با تبیین، آن‌ها را مطلع‌کنند. و قانون‌‌گذار نیز باید برای آن عده‌ی قلیلی که ایجاد رعب و وحشت می‌کنند و نیز حامیان آن‌ها که قلم به دست می‌گیرند و رفتارهای خشونت‌آمیز آن‌ها را توجیه می‌کنند، قوانینی بازدارنده و تبیین‌هایی رسواکننده قرار دهد. اگر‌چه به هر‌حال صحنه، صحنه جهاد است اما نه خانم‌‌های بدحجاب سلیطه‌اند و نه ناهیان از منکر ضعیفه‌! بَل أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُون(انبیاء، 24)‏ وَ الْجِهَادُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَر...(کافی، ج2، ص51) https://eitaa.com/farbehi https://eitaa.com/Habibollah_Babai
💢غزه؛ و البته هزاران مناسبت تقویمی و موسمی جور و واجور!!💢 🔹اگر بگویم آینده انقلاب اسلامی در نظم نوین جهانی امروز منوط به اتفاقات غزه است، بیراه نگفته‌ام. امروز همه جبهه حق و همه جبهه باطل در غزه مقابل هم قد کشیده‌اند و چه کسی است که نداند که سرنوشت و آینده انقلاب اسلامی نیز در آنجا رقم خواهد خورد. امروز بزرگترین دلیل بصیرت پیر جماران که آمریکا را شیطان بزرگ خوانده بود، هر روز در غزه به بدیهی ترین شکل ممکن اقامه می‌شود. امروز در غزه، هرآنچه ما دهه شصت و هفتادیها از غربشناسی‌های فردید و داوری و میرباقری و کچویان و رجبی و مطهری و طباطبایی و حسینی و صدر، مبنی بر «غیرانسانی بودن مدرنیته» خوانده‌ایم، به عیان‌ترین شکل ممکن خود را هوار می‌زند. امروز غزه، مرز میان انسانیت و توحش است.... 🔹ولی چقدر حیف! چقدر حیف! چقدر حیف که در این 160 روزی که می‌توانستیم به این حادثه بپیوندیم، در تقویم خود مناسبتها و برنامه‌های دیگری هم داشتیم که نتوانستیم از آنها چشم بپوشیم و یا لااقل رنگی از غزه به آنها بزنیم؛ ➖بالاخره که نمی توان به جام ملتهای آسیا نپرداخت پای غرور ملی در میان است؛ ➖جشنهای باشکوه نیمه شعبان هم که اصلاً نمی توان کاری کرد بالاخره ما کاری مهمتر از انتظار آقا کشیدن مگر داریم؟! ➖ انتخابات هم که همواره در رأس امور است؛ ➖از بعد از آن هم داریم خود را آماده می‌کنیم برای مهمانی توأمان خدا و خلق خدا؛ رمضان و نوروز؛ چه تلاقی زیبایی ! 🔹چقدر در زمانه‌ای که بیش از همه نیاز به ایستادگی داریم، زمان راحت ما را با خود می‌برد؟! نمی‌دانم چرا ما بچه انقلابی‌ها و حزب‌اللهی‌ها اینقدر مناسبت‌زده و پروژه‌ای با مسائل مواجه می‌شویم؟! اصلا چطور می توان در دل این رنج و محنت بی حد و حصر مردم فلسطین، اینقدر بی‌خیال بود و اینقدر منظم رفتار کرد؟! .. 🔹خدا رحمت کند حضرت امام ره را پیام نوروزی عید 1341 را با «انا لله و انا الیه راجعون» شروع کرد و آن عید را عزا اعلام کرد تا مؤمنین را از خطری که قران و ملت قران را تهدید می‌کند، آگاه کند (صحيفه امام، ج‏1، ص: 154) خدا رحمت کند حضرت امام ره را نوروز 1342 را نیز عزا اعلام کرد و به حضرت بقیه الله عج تسلیت گفت. (صحيفه امام، ج‏1، 156) خدا رحمت کند حضرت امام ره را که در 13 تیرماه 1357 به جشنهای سوم و نیمه شعبان واکنش داد و آن را تحریم کرد و از علما خواست بدون تشریفات عید در میان مردم حاضر شوند و خطر حکومت شاه را به همه برسانند. (صحيفه امام، ج‏3، 426 ) ➖ ای کاش اینقدر موسمی نبودیم! ➖ ای کاش حادثه‌ها را این همه بریده بریده نمی‌فهمیدیم! ➖ ای کاش می‌توانستیم اهم ومهم کنیم! ➖این کاش می‌توانستیم تفاوت مسئله ها را درک کنیم! ➖ ای کاش می‌توانستیم درک کنیم که همانطور که غزه از ماست، ما نیز از غزه‌ایم و هیچ حادثه‌ای در این چند دهه مانند غزه نتوانسته است وجدان عمومی بشر را متوجه ارزشهای الهی ـ انسانی جبهه انبیاء الهی کند؛ هیچ حادثه‌ای مانند غزه نتوانسته بر چهره نفاق و دورویی غرب، پنجه بکشد و کثافت و تعفن واقعی آن را به همگان نشان دهد.. ➖ای کاش یاد می‌گرفتیم که مناسبتهای تقویمی را باید با صبغه ایام الله واقعی طعم‌دار کرد! ➖ ای کاش سر به دیوار دعا و اضطرار، نه صرفا برای کمک به غزه، که برای پیوستن به جاری زلال و پاک کننده غزه راهی می‌جستیم و خود را به آن می‌رسانیدیم ... 🔹خدا حفظ کند حضرت آقا را وقتی امسال درخت هم که می‌کاشت برخلاف سالهای گذشته یک درخت بیشتر کاشت و فرمود: «نکته‌ی آخر اینکه امسال ما سه درخت غرس کردیم؛ برخلاف [بعضی] سالهای قبل که دو درخت غرس میکردیم، امسال تعداد درختهایی را که غرس شده افزایش دادیم، به معنای اهتمام بیشتر به درخت‌کاری. و یکی از این سه درخت هم درخت زیتون است؛ این به معنای اظهار همبستگی و همدلی با مردم فلسطین است ــ که مرکز زیتون آنجا است ــ و میخواهیم به این مردم مظلوم و عزیز و بسیار مقاوم، از دور سلام بدهیم و بگوییم ما همه جور به یاد شما هستیم، از جمله اینکه درخت زیتون را به یاد شما غرس میکنیم.» 🔹و البته به تقویم که نگاه می‌کنم نزدیک است؛ نمی‌دانم باید خوشحال بود یا ناراحت؟ ... حجت‎الاسلام علی محمدی https://eitaa.com/hamim1377
هدایت شده از مثل مصطفی
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ چند وقت پیش برای خودم و فاطمه دوتا چادر سفارش دادم برامون بدوزن . چادرها آماده شد . با دوست عزیزی که زحمت دوختش رو کشیده بودن داشتم هماهنگ میکردم که اگه ممکنه چادر ها رو به دستم برسونن ؛ خودم شرایط تحویل گرفتنش رو نداشتم. ایشون قبول کردن و گفتن اسنپ میگیرن و برامون میفرستن .شب چهارشنبه سوری بود ؛ بعد از چند دقیقه تماس گرفتن که هر چقدر تلاش کردم هیچ راننده ای درخواستم رو قبول نمیکنه ، اگه امکانش هست اسنپ رو شما بگیرین . درخواست اسنپ دادم هیچ راننده ای قبول نکرد . دوباره هم اسنپ و هم تپسی رو همزمان گرفتم . بعد از ۲۰ دقیقه اسنپ پیدا شد . تماس گرفتم : ببخشید آقا میخواستم یک بسته ای رو به دستم برسونید . راننده قبول نکرد و سفر رو لغو کردم . و مجدد هم درخواست اسنپ و تپسی ... دیر وقت شده بود و من هم خیلی عجله داشتم . بعد از چند دقیقه در ناامیدی تمام راننده ای قبول کرد . تماس گرفتم : ببخشید آقا امکانش هست بسته ای رو به دستم برسونید ؟ بعد از چند دقیقه مکث گفتند: داخل بستتون چیه ؟ گفتم :لباس. ایشون قبول کردند . نگرانی بعدی این بود که خودم خونه نبودم و مونده بودم چطوری بهشون بگم بسته رو به نگهبانی تحویل بدن . چون معمولا کسی قبول نمیکنه و باید کسی باشه که بسته رو تحویل بگیره . راننده رسید و تماس گرفت : ببخشید خانم من رسیدم . گفتم اگه امکانش هست بسته رو به نگهبانی تحویل بدید . گفتند: همون آقایی که داخل ساختمون نشستند؟ گفتم بله ، بهشون بگین که بسته برای ...۱۱_۱۸. دیدم اون آقا ادامه داد . ۱۸_۱۱_۵ خیلی تعجب کردم اما اصلا توجه نکردم و دوباره تکرار کردم بفرمایید بسته برای ... دوباره گفتند: خانم من این شماره رو از دیشب حفظم ۵_۱۱_۱۸ ساکت و مبهوت مونده بودم . _ببخشید خانم تو بسته چادره؟ دوتا چادر ؟ +بله _شما تو خانوادتون شهید دارین ؟ شهید گمنام ؟ +شهید داریم ولی گمنام نه. راننده با حس و حال عجیبی گفت : من دیشب خواب دیدم ،خواب دیدم شهیدی بهم دوتا چادر داد و گفت : اینارو تحویل نگهبانی بده . بگو برای ۵_۱۱_۱۸ من از دیشب این شماره رو حفظم . شهید شما دیشب منو تا اینجا آورد . نمیدونم حکمتش چیه...🌿🤍 @mesle_mostafa
میدونید که خواب و رویا حجت نیست. خودِ من هم اهل این حرفها نیستم. اما عمیقا به این مسائل و این اتفاقات ایمان دارم. یقین دارم شهدا در عالم دست اندرکار و دستگیر و گره گشا هستند. رحمت خدا بر شهید مصطفی صدرزاده مطلب بالا به نقل از همسر شهید صدرزاده بود👆👆
اعتماد به اخبار در کدام کشورها بالاترین و پایین‌ترین حد را دارند؟ بر اساس گزارش سال ۲۰۲۳ موسسه رویترز با عنوان "بررسی اعتماد به اخبار"، فنلاند با 69 درصد بالاترین سطح اعتماد به اخبار را در میان کشورهای جهان دارد. پس از فنلاند، نیجریه با 65 درصد و آلمان با 64 درصد در رتبه‌های بعدی قرار دارند. در انتهای این جدول، فرانسه با 26 درصد، آرژانتین با 24 درصد و ایالات متحده آمریکا با 23 درصد به ترتیب کمترین میزان اعتماد به اخبار را نشان می‌دهند. نکته قابل توجه این است که علی‌رغم وجود امپراتوری‌های بزرگ خبررسانی در سطح جهان، مردم آمریکا کمترین اعتماد را به اخبار این خبرگزاری‌ها دارند. 🔸 چه ساده ایم ماها که تحت سلطه ی رسانه، فکر و زندگی میکنیم😔 https://eitaa.com/hamim1377
بسیار جالب👆 افسرده ها رو بشناسید😊 https://eitaa.com/hamim1377
یادش رفته بود که مرا قبلا نصیحت کرده بود! شهید مطهری در ضمن بیان خاطرات خود نوشته است: من در سنین چهارده پانزده سالگی بودم که مقدمات کمی از عربی خوانده بودم. بعد از واقعه معروف خراسان بود و حوزه علمیه مشهد به کلی از بین رفته بود و هرکس آن وضع را می‏دید می‏گفت دیگر اساساً از روحانیت خبری نخواهد بود. جریانی پیش آمده بود که احتیاج به نویسندگی داشت. از من دعوت کرده بودند. مقاله ‏ای را نوشتم. مردی بود که در آن محل ریاست مهمی داشت. وقتی آن مقاله را دید، یک نگاهی به سر و وضع من انداخت. حیفش آمد، دید که من هنوز پابند عالم آخوندی هستم. شرحی گفت، نصیحت کرد که دیگر گذشت آن موقعی که‏ مردم به نجف یا قم می‏رفتند و به مقامات عالیه می‏رسیدند، آن دوره از بین رفت، حضرت امیر فرموده است بچه‏ تان را مطابق زمان تربیت کنید. و بعد گفت: آیا دیگران که پشت این میزها نشسته ‏اند شش تا انگشت دارند؟ و حرفهایی زد که من آن فکرها را از مغزم بیرون کنم. البته من به حرف او گوش نکردم. بعد به قم رفتم و مدت اقامتم در قم پانزده سال طول کشید. بعد که به تهران آمدم، اولین اثر علمی که منتشر کردم کتاب اصول فلسفه بود. آن شخص هم بعد به نمایندگی مجلس رسید و مردی باهوش و چیز فهم بود و در سنین جوانی احوال خوبی نداشت ولی بعد تغییر حالی در او پیدا شد. تقریباً در حدود هجده سال از آن قضیه گذشته بود که اصول فلسفه منتشر شد و یک نسخه از آن به دستش رسید، و او یادش رفته بود که قبلًا مرا نصیحت کرده بود که دنبال این حرفها نرو. بعد شنیدم که هرجا نشسته بود به یک طرز مبالغه آمیزی تعریف کرده بود. حتی یک بار در حضور خودم گفت که شما چنینید، چنانید. همان جا در دلم خطور کرد که تو همان کسی هستی که در هجده سال پیش مرا نصیحت می‏کردی که دنبال این حرفها نرو. من اگر آن موقع حرف تو را گوش می‏کردم الآن یک میرزا بنویسی پشت میز اداره‏ای بودم، در حالی که تو الآن اینقدر تعریف می‏کنی. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 21 ص 191 و 192 https://eitaa.com/hamim1377
🔸 تحریر دیوانگی جوانی که از همسرش جدا شده و تنها در آپارتمان اجاره ای اش با بیماری سل، دست و پنجه نرم می‌کند؛ به یکباره بنا به وصیت یکی از اقوام به نام امیرافخم، صاحب ملک بزرگ و مزارع فراوان می‌شود. ورود او به عمارت جدید و آشنایی اش با اهالی روستا اتفاقات جالبی را رقم می‌زند. خوبی این دست کتاب ها این است که طرز مواجهه و نحوه ی عکس العمل آدم ها در مواقع و مواقف مختلف؛ مخصوصا درگیری ها و بحران ها را خوب روایت و بازنمایی می‌کنند. ما هم همینیم و در این کتاب ها انگار خودمان را پیدا می‌کنیم. کلمات نویسنده ی کتاب، آقای مهدی زارع بسیار پخته و جاافتاده است. انتشارات شهرستان ادب کتاب را چاپ کرده است. البته کتاب را به همه توصیه نمیکنم. شاید شما نپسندید و خواندنش را اتلاف وقت بدانید. من اما ادبیات بخش مهمی از مطالعاتم است. https://eitaa.com/hamim1377
🔸 مشرکی در خانواده ی پیامبر داستان عاشقانه ی زندگی ابوالعاص و زینب دختر پیامبر هر دو بزرگواری که کتاب را مشترکا درآورده اند دستی بر جامعه شناسی و فلسفه غرب دارند و اساتید بارزی هستند. دست گذاشتن روی چنین سوژه ی تاریخی و جذابی کار جالب و قابل تقدیری است. یکی از دختران پیامبر عزیزمان علاوه بر رقیه و ام کلثوم و فاطمه ی زهرا سلام الله علیهم اجمعین ، زینب بود. او با ابوالعاص که تاجر و جوانمرد و مردی که ارتباط فامیلی با حضرت خدیجه و پیامبر داشت، ازدواج می‌کند و زندگی عاشقانه ای که در جامعه ی بی عاطفه ی آن روز عرف و مرسوم نبوده را آغاز میکنند. بعد از بعثت پیامبر، زینب مسلمان می‌شود اما ابوالعاص بنا به موقعیت کاری و شرایط قبیله اش به نتیجه نمی‌رسد که مسلمان شود. همین موضوع برای این زوج عاشق حوادث جالبی را از جنگ و اسارت و فرار و وصال و فراق و... می آفریند که باید در دل تاریخ و در لابلای کلمات این کتاب کندوکاو کنید تا به پیام و درس های شیرینش پی ببرید. البته ابوالعاص در نهایت مسلمان می‌شود. پیامبر هم او را دوست داشته و انتظار مسلمانی اش را می کشیده. من وقتی کتاب را تمام کردم، انتهایش نوشتم کاش من مثل ابوالعاص مشرک بودم ولی جوانمرد و انسان و باقاعده و درست و آدم بودم. بهرحال این کتاب بسیار خواندنی است و به همه دوستان پیشنهاد مطالعه اش را می‌دهم. امیدوارم ما هم از عالَم شرک و دورویی و نفاقِ پنهان، به وادی ایمان و یکرنگی هجرت کنیم. https://eitaa.com/hamim1377
جُدا از خُدا ✍🏻 عین‌صاد ❞ ما تا وقتى كه متراژ عمل‌مان، همين گناهان و ذنوبِ معلوم و مشخص است كه ديگر باكى نداريم، ولى وقتى كه مترها دقيق و اندازه‌ها پخته شد موقعيت‌مان عوض مى‌شود، در آن صورت حتى اگر پارسِ ناگهانى سگى ما را متزلزل كند، ذنب ماست. اگر محبت دوستى خوشحالمان كند، ذنب ماست و اگر بى توجهى رفيقى، كينه‌اى در ما بياورد ذنب ماست. آنچه جز او در ما موج ايجاد كند ذنب ماست. چه شده كه به اينها توجه نمى‌كنيم‌؟! مگر يك سگ چقدر از من كم مى‌كند كه اين گونه وحشت دارم‌؟! چه شده كه دورى از خدا مرا به وحشت نمى‌اندازد؟! و جدايى از او مرا نمى‌ترساند؟! كسانى كه با اين متر خودشان را اندازه مى‌گيرند، ذنوبشان وسيع مى‌شود و كسانى كه آن به آن از خود ذنب مى‌بينند، اين‌گونه عاجز و نالان و واله مى‌شوند... 📚  | ص ۱۰۰ https://eitaa.com/hamim1377
🌙مهمان باشید 🌙 💠 دهمین سالگرد شهید غیرت علی خلیلی 🎤با نوای: 📅جمعه سوم فروردین ماه ⏰ ساعت۱۵ الی ۱۷ 🕌بهشت زهرا ، قطعه۲۴ 🔮همراه با قرعه کشی مشهد 🧩 به همراه غرفه کودک ☕️ 🛑مراسم یک ساعت قبل از اذان به اتمام می رسد ________________ 📌 | | 💫 صفحه مجازی شهید علی خلیلی 🌐 @alikhalili_shahid