#کتب_کودک_و_نوجوان_محرم، سه اثر برگزیده "برادر من تویی"، "بچههای فرات" و "خون خدا" هستند که به حق آثاری خوشخوان و تاثیرگذار میباشند.
کتاب خوب برای مخاطب #کودک_و_نوجوانان از دغدغههای همیشگی والدین بوده و به همین سبب جایگاهی ویژه در سبد معرفی کتاب #کتاب_رسان دارد.
هر سال در آغاز ایام سوگواری #امام_حسین (ع) پدران و مادران #حسینی این دغدغه را در حوزه آشنایی فرزندانشان با سیره و زندگی #سیدالشهدا پیدا میکنند.
#برادر_من_تویی روایت زندگی #قمر_بنی_هاشم (ع) است که به قلم توانمند #داود_امیریان؛ نویسنده شاخص ادبیات #نوجوان نوشته شده است.
داستان از حماسهای که #عباس در صفین ساخت آغاز میشود؛ او یک تنه هفت پسر ابوشعشاء را از پای درآورد و در نهایت خود او را به جهنم فرستاد تا فریاد تکبیر از سپاه #علی به آسمان برخیزد.
#بچه_های_فرات داستان سه نوجوان کوفی به نامهای #سعد، #علی و #مالک است که با شنیدن خبر حرکت امام حسین(ع) به سوی #کوفه همچون خیلی از کوفیان، دچار تردیدها و تحیرهایی میشوند.
کاری از #لیلا_قربانی و #انتشارات_جمکران که پیشبینی میشود با اقبال خوبی از سوی کتابدوستان مواجه خواهد شد.
@ketabresan
.
هدایت شده از درس اخلاق
@dars_akhlaq (5).mp3
زمان:
حجم:
14.85M
🔊 کلیپ
🎙 آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله)
⬛️ موضوع: معرفت #حسینی
💢 قسمت 5
🏴 #کربلا
🏴 #زیارت
🔴ارسال به دیگران فراموش نشود
═══✼🏴🏴🏴✼══
🔳کــانال درس اخلاق
✨✨✨✨
🆔 @dars_akhlaq
هدایت شده از 💚🌦 حسنات 🌦💚
🌹در بزم غم حسین مرا یاد کنید🌹
💎 حجةالإسلام قرائتی میگفت:
👤«بزرگواری تعریف میکرد:
◾️پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بهدنیا آمدم.
🔸در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست!
💠 (( در بزم غم حسین مرا یاد کنید ))
❓بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتاً حسینی بوده؟!
🔻روزی در سن حدوداً بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدوداً پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانهام گذاشت و گریست و گریست!!!
🔺وقتی آرام شد راز گریههایش را برای من اینگونه تعریف کرد:
🔹در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازهی زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفاً سرویسی ارزان و کموزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند!
❗️از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد، من همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم؟!
🔵 ناگهان پدرت گفت:
حسین آقا قربان اسمت، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانهمان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد.
⁉️ من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم: کدوم بدهی؟ کدوم بنایی؟ من که طلبی از حاجی ندارم!!
🔹بالأخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ، بلکه صد تومان خرج عروسیام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد.
▪️گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته، آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم.
🔹وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت!
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هقهق اینگونه جواب داد:
🔹آنروز بعد از خرید طلا چون چادرِ مادرم وصلهدار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانهی ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانهی ما آمده و در میزند، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت: خرج جهاز دخترتان است!
💠 حوالهی آقا امام حسین علیهالسلام است.
لطفاً به دامادتان نگویید که من دادم!!
😭 تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده، بگونهای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید، و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم!!!»
#حسینی #ارادت_حقیقی
@HASANAAT
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 ابتکار جالبی برای تخفیف قیمت #رهن خانه
🔹 پویش خانههای #حسینی
📌 در این پویش طلاب و همچنین صاحبخانهها در سایت بنیاد خیرین ثبتنام میکنند، و صاحبخانه مثلا در ازای برگزاری کلاس قرآن، یا برگزاری زیارت عاشورا، مقداری در رهن یا اجاره تخفیف میدهد؛
و پس از ثبتنام طلابی که ثبتنام کردهاند توسط بنیاد به صاحبخانهها متصل میشوند؛
کاری مبتکرانه و جالب که امیدواریم در حد توان منتشر کنید.
سایت محل ثبت نام👇
https://bkh.ir/khh/
@HozeTwit
🏴 #فراخوان
🍃 در پارک پلکان بابا کوهی
(انتهای هفت تیر) مجلس عزاداری متفاوتی در حال برگزاری است
#تاریخ برگزاری🍃 از اربعین تا آخر ماه صفر
#زمان برگزاری🍃 قبل از نماز مغرب و عشاء
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔶 در کنار این مراسم غرفه های #مشاوره و عفاف و #حجاب و کودک #حسینی و #شهدا و دفاع مقدس برپا شود 🔶
🔶 فرصت بسیار مناسبی است برای حضور شما دغدغه مندان که بتوانید از این فضا در جهت احیا امر به معروف و نهی از منکر قدمی بردارید. 🔶
🔹لذا خواهشمندم در صورت تمایل به همکاری و امداد رسانی به خواهران برادران این مجموعه 👇👇👇
🔹با شماره ۰۹۱۵۱۱۸۰۱۳۹ جناب خالقی در تماس باشید🔹
🔶 ان شاء الله بتوانیم قدمی در جهت تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برداریم 🔶
🔴•❥🌺━¤•••┅┄┄
به #گوهرسا
(تنها رسانه #رسمی کارگروه عفاف و حجاب مشهد)
بپیوندید👇🏻
•❥🌺━┅┄┄
✅ایتا:
eitaa.com/gohar_sa
✅اینستاگرام:
insta.com//:gohar.sa
✅سایت:
https://goharssa.ir
🪴
ازوقتی نوپاشدهای،
مهرنمازم رادیگرنمیتوانمرویزمین بگذارم!
ولی..
فکرش راکه میکنم،
تومانع آرامش #عبادت م نشده ای پاره ی تنم..
ازوقتی بخاطرتومهر #تربت م رابدست گرفته ام،قنوتهایم #حسینی ترشده..🥺💔
#به_استقبال_لحظات_بندگی
#باایننمازهابالامیروم..🌱
#مادرینیمیازعرفاناست..⚘
#عطر_کربلا_میوزد_از_نمازت..🍃
🖋|‴زالفـــــ…
@ideh_ziba
هدایت شده از مادران شریف ایران زمین
«سهم من از جهاد»
#حسینی
(مامان #محمدسجاد ۲ساله)
دستهای کوچکش را میگیرم.
دلم برایش میسوزد...
چند وقت یک بار میبیند که مادرش گوشهای از مبل کز کرده و بر خلاف همیشه زل زده است به تلوزیون و اشک میریزد...😢
این بار زبان باز کرده، بیشتر میفهمد.
میپرسد که چه شده؟
چه بگویم؟ دستهای کوچکش را میگیرم.
میگویم بیا با هم دعا بخوانیم.
گوش میکند و من عظمالبلا را با اشک میخوانم😭.
چند دقیقه بعد دوباره مادرش را میبیند که گریهاش شدت گرفته. به تلوزیون نگاه میکند و میپرسد این آقا کیه؟
چه بگویم مادر؟
چطور مفهوم شهادت و استقامت را در حد فهم یک کودک دو ساله دربیاورم؟
واژههایم را بالا پایین میکنم و میگویم او یکی از بهترین و مهربانترین آدمها بود که اسرائیل او را شهید کرده😢. دیگر ادامه نمیدهم، همینقدر را هم نمیدانم فهمیده یا نه.
دوباره به تلوزیون نگاه میکند. میپرسد شهید؟
منتظر توضیحی از من است که بگویم شهید یعنی چه. نمیدانم چه بگویم. تایید میکنم که بله شهید شده است.
نگاهی میکند و میگوید مرگ بر اسرائیل!
اشکم دوباره جاری میشود. آره مامان مرگ بر اسرائیل!
خودت نمیدانی اما نیمی از این عمر دو سالهات را با بغض اسرائیل شیر خوردهای. در تک تک روزهای آغازین عملیات طوفانالاقصی، با اشک بر مظلومیت کودکان غزه شیرت دادهام.
خودت نمیدانی اما بارها وقتی روی دستم خواب بودی، تصاویر مادران فلسطینی جلوی چشمم آمده که کودکان بیجانشان را در آغوش میگیرند🥺.
خودت نمیدانی ولی من بذر بغض این خونخواران را در تو کاشتهام و آنقدر آن را آبیاری خواهم کرد تا از تو رزمندهٔ تمام عیاری بسازد. رزمندهای مثل شهید امروز که گفته بود با غم فلسطین بزرگ شده است...
#سهم_من_از_جهاد
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif