#دلم_برای_جلیلی_و_جلیلیها_سوخت!
یک راست میروم سر اصل مطلب!
بله مقصر شمایی آقا سعید مهربون و مخلص و خستگی ناپذیر و مردمی! مقصر همیشه شما بودی! چقدر از همه طرف تخریبت کردند. انگ قدرت طلبی بهت زدند.
گفتند جلوی ولی فقیه و سپاه و ارکان نظام ایستادی! یک روز انگ حجتیه بهت زدند و یک روز تو را طالبان و افغانستانی خواندند. اما یک روز که نه! سال ها به دروغ شما را مادر همه تحریم ها خواندند. حتی دفاع تمام قد رهبری در مذاکرات از شما را هم سانسور کردند.
حتی آن ها که به تو از سر اجبار رای دادند معتقد بودند تو با نظام قمار کردی! حتی آن ها که از سر اجبار به تو رای دادند، امروز فحش و لعنت نثارت کردند. و همهی تقصیرها را بدون ذره ای یادآوری خریدی!
میدانم میخری! میدانم گذشت میکنی، همچون سید ابراهیم! چون مرام و سلوکت دنیایی نیست. نمیخواهم از تو فرشته بسازم. و نمیخواهم مقدس بنامت. اتفاقا گاهی از دستت شاکی هم میشدم. از سکوت در برابر مشاور یا طرفدارانی که شباهتی به سلوک شخصی و رفتاری تو هم نداشتند.
اما خلوص و مظلومیتت افسوس به دلم میگذارد. تنها دلم از این میسوزد که ما روی یک رییس جمهور خوب و کاری و مخلص و ولایی و همه چی تمام را درست ندیدیم. نسل ما نه رجایی را دید و نه ریاست جمهوری حضرت آقا را!
در دهه هشتاد که رای اولی بودیم و سری آوردیم توی سرها، یکی آمد و گند زد به همه چیز و رفت. بدجور تو ذوقمان زد، هنوز هم تاوانش را میدهیم.
تازه دلمان خوش بود که سید ابراهیم آمده. اگرچه در برابر زحمات او هم ناشکر بودیم. اما راستش امثال ما به همین قدر تلاش سید هم راضی بودیم.
ولی چه سود که روزگار گل های خوشبو را میچیند. حقمان نبود انگار! حقمان نیست انگار. تر و خشک باید با هم بسوزند؟!
میدانم حکمتی است. میدانم! اما ما مردم چرا باید چوب بی سیاستی و بی بصیرتی عده ای دیگر را بخوریم؟! چوب یکدنگی و لجبازی! چوبِ...
هیس! اعتراض نکن. بسیجی که اعتراض نمیکند. حق ندارد. راست میگویند. ما مقصریم. ما حزب اللهی ها همیشهی تاریخ مقصریم. ماییم که همه یقه مان را میگیرند. آسانسورمان میکنند برای رسیدن به قدرت. ماییم که همیشه زخم زبان میشنویم. ماییم که خون دل میخوریم و دم نمیزنیم. و همیشه پای کار این نظام هستیم.
ما پا برهنگان این انقلابیم. هیج کاره و همه کاره ایم. هیچ کاره در تصمیم ها و همه کاره برای جوابگویی به نالایق ها!
در سختی ها پای کاریم و به وقت انتخاب، آخر صف میافتیم. ما نه چیزی از سهمیه بلدیم و نه حتی حکم داریم. وقتی میگویند:« چقدر بهت دادن. شما نون خور نظامید. چند سکه؟! چند میلیون یا کدوم پست و مقام؟! جیره خور نظام!» لبخند میزنیم. سرمان را زیر میاندازیم و میرویم.
عده ای به جای ما با قیافه شش دانگ بسیجی و حزب اللهی سهمیه میگیرند، حکم میگیرند و ما با دست خالی فحش میخوریم. مثل خودت که هیچ کاره خطابت میکنند. بی کارنامه! مثل خودت که مسئولیت نگرفتنت در دولت را بیلیاقتی مینامند. مثل خودت که بی مزد و مواجب به دورترین نقاط کشور میروی. بدون ذره ای هزینه جهاد میکنی. مفت و مجانی! حتی رییس جمهور منتخب هم باور نمیکرد کسی بدون پول کار کند.
آقا سعید! جنس ما از خودتان هست. همیشه فحش خوریم. همیشه عامل بدبختی مملکتیم. از ما توقع دارند هیج وقت کم نیاوریم.
«کی خسته است؟! دشمن!»
راستش دلم نمیخواهد بگویم یک امشب خسته ام! امشب از تمام سال های زندگیام خسته ام. ما تاوان چه چیزی را پس میدهیم؟!
بلند شو بسیجی! بلندشو عرزشی! دوباره باید برای این انتخاب مردم فحش بخوری! برای انتخابی که نکرده ای. برای کارهای نکرده. برای دوستدار این انقلاب بودن باید فحش بخوری!
بلند شو!
#هیام
@khoodneviss