eitaa logo
حامیان انقلاب
271 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
12.8هزار ویدیو
772 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📌برای سقوط عربستان‌سعودی، آماده شوید. 📰آنچه به قلم «عرفات الرمیمة» ازسوی مرکز مطالعاتی «فیریل» در برلین آلمان منتشر شده‌است. 🔹 ما در مرکز مطالعاتی فیریل پیش‌بینی می‌کنیم که در سال2023 دیگر کشوری به نام سعودی وجود نخواهد داشت. فروپاشی عربستان، طی دهه‌های آتی قطعی است ولی «خانواده حاکم با رفتارهای کودکانه و منحرف خود، روند فروپاشی را تسریع می‌کنند. 🔹برای فروپاشی عربستان ۳ضلع را باید درنظر گرفت. این مثلث متساوی الاضلاع است؛ بدین معنا که هر سه عامل به یک اندازه در فروپاشی سهیم هستند. اما انسجام خانواده حاکم و ائتلاف آن بار نهادهای دینی وهابیت و صادرات نفت، سه عاملی هستند که باعث بقای آل سعود در عربستان شده است. 🔗مشروح یادداشت: 🌐 https://masaf.ir/najva/post/36430 👈 💠واحد سیاسی مصاف در: 🔗 تلگرام | اینستاگرام | توئیتر | سروش | ایتا | بله 💠 @masaf_najva
هدایت شده از آستانِ مهر
💠 بانوان علم‌داران اندیشه الهی در نبرد با اندیشه مادی هستند 🔺 رعایت عفاف و حجاب که از دستورات و قوانین صریح اسلام است امروزه نه تنها جنبه عبادی و اطاعت از خدا دارد، بلکه به نماد و پرچم تفکر الهی در برابر تفکر مادی تبدیل شده و از این رو است که تا این اندازه غرب به دنبال حذف این نماد و در حقیقت پایین کشیدن پرچم اسلام در جامعه ای است که ادعای برتری اندیشه الهی بر اندیشه‌های مادی است. ✅ عفاف و حجاب در جامعه اسلامی دقیقا نماد مخالفت با تفکری است که در غرب بعد از رنسانس با کنار گذاشتن اعتقاد به خدا و ماوراء الطبیعه از زندگی ظاهری بشر در قالب تفکرات انسانگرایی، فردگرایی، زنگرایی، سرمایه سالاری، آزادی‌محوری و هر آن چیزی که به مادی‌گرایی ختم می‌شود شکل گرفت و ظاهر جامعه اسلامی که اعتقاد به خدا و معنویت رکن اساسی آن است را متفاوت با جامعه مادی‎گرای بی خدا ترسیم کرد. 📎 news.amfm.ir/?p=69278 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
Page01-2.pdf
1.39M
📌 به مناسبت رحلت آیت‌الله ؛ 🔸 در نوشتاری از حجت الاسلام دکتر صفدر الهی راد، عضو هیات علمی گروه کلام و فلسفه دین موسسه ، در روزنامه امروز جام جم 🔰 علامه مصباح؛ حکیم در میدان 💠 بسیار دشوار است سخن گفتن در مورد شخصیتی که عمق ابعاد مختلف حیاتش مانع از توصیفش می گردد. حضرت استاد مصباح را می‌توان عصارة فکری سه استاد برجسته و بی‌نظیرش یعنی امام خمینی ره، علامه طباطبائی ره و آیت الله بهجت ره دانست. جامعیت فکری و دقت‌های علمی‌اش، جامعیت اجتماعی و بصیرت سیاسی‌اش، و جامعیت اخلاقی و اخلاص عمیقش حاکی از حضور آن سه روح بزرگ در ایشان است. چه زیبا علمدار انقلاب، عمار خویش را توصیف کرده است: «بنده هم به سهم خودم قدر آقاي مصباح مي‌دانم... اين سه جهت در ايشان جمع است؛ هم علم، هم بصيرت به معناي حقيقي کلمه و هم صفا. اين سه تا با هم در وجود ايشان خيلي ارزشمند است». (آبان 1389) 💠 علامه مصباح، حکیمی است که با نگاهی عمیق، اندیشه‌های نظری اسلام ناب را به میدان عمل و اجتماع امتداد داده و عرش علم را به فرش سیاست گره زده است. از این رو، ایشان را می‌توان جزو شخصیت‌های کم‌نظیری دانست که نه علم را برای علم آموخته و گسترش داده است؛ از این رو، تلاش می‌کند تا اندیشه‌های نظری را برای تحول عملی بکار گیرد؛ این تحول از علوم انسانی تا سلوک اجتماعی- سیاسی را شامل می‌شود. و نه سیاست را گسسته از فکر و نظر دنبال کرده است. از این رو، همواره نظریه‌های سیاسی- اجتماعی خویش را به جنبه‌های نظری دین مرتبط می‌کند. 👇👇👇👇
هجمه ها به علامه مصباح (1) مهاجمین پاسخ بدهند... آقایان غربزدۀ «به اصطلاح روشنفکر» و «حضرات پشیمان»! جنابان دکتر سروش و عباس عبدی و نئوروشنفکرمآبهای حوزوی و دانشگاهی! پس از رحلت حضرت علامه مصباح رحمه الله، همانند سه دهه اخیر، دوباره زبان به توهین و هجمه علیه ایشان گشودید. هیچ انگیزه‌ای برای پاسخ به حملات و هتاکی های شما نداریم. شما هنوز پاسخِ سوالات و چالش های علمی ای را که مصباح بزرگ در این چند دهه در قبال شماها بیان کرده اند، نداده اید. هنوز منتظر پاسخ هایتان به پرسش‌های اساسی ایشان هستیم. شماها! حالا حالاها باید کتاب و مقاله و یادداشت بنویسید تا جواب صدها کتاب و مقاله و رساله‌های علمی ایشان و شاگردان ممتار و مؤثرشان را بدهید. سه دهه است که از پاسخ علمی به این سوالات و حضور در مناظرات علمی امتناع نمودید! شماها از غرب، هتاکی های اراذل و اوباش کف خیابون را یاد گرفتید، نه گفتگوهای علمی و مودبانه میان ملحدان و متدینان را. شماها حتی یک غرب¬گرای واقعی نیستید! چرا که به اسم روشنفکری، ولی با رویکرد متحجرانه، تنها به تبعیت تامّ از دیدگاه های پوسیده و تاریخ مصرف گذشتۀ غرب، همانند پوزیتویسم و شکاکیت و لیبرالیسم دینی، اکتفا کردید، و حاضر نشدید اشکالات بنیادین برخی از اندیشمندان متأخر غربی به پیشینیانشان را مورد توجه قرار دهید، تا شما را یک غربگرای واقعی بخوانیم. علامه مصباح ره و شاگردان ایشان در آثار فلسفی و غیرفلسفی خویش بارها تمامیت مبانی فکری تان را به چالش کشیده اند؛ ولی شما هرگز خود را مکلف به پاسخگویی ندانسته اید. دیگر نیازی نیست پاسخ مصباح بزرگ را بدهید... ایشان در ایام هتاکی ها و فحاشی ها و فرافکنی هایتان، آنقدر شاگردان توانمند برای معرفی معقول و منقول اسلام و مقابله علمی با شما و هم قطارانتان تربیت کرده است که هرگاه تصمیم به گفتگوی علمی گرفتید، همواره برای هماوردی با شما آماده اند. 📥 کانال بنیان @elahirad_ir
1.pdf
420.4K
🇮🇷🌸 🍀 💠 ✅ موضوع: چرایی و چگونگی جلب مشارکت گسترده و آگاهانه 🍃🌻🍃 🌺 مقام معظم رهبری: برای وارد شدن در عرصه‌ی انتخابات، تنها چیزی كه حاكم است، قانون است. ۱۳۹۲/۰۳/۱۴ 🔰 🇮🇷 ♻️ 🗳 ♻️شبکه سایبری ثامن 🍀 🇮🇷🌸
🔸شورای نگهبان با کدام ساز شما برقصد؟! 🔹حضور پررنگ ملت در پای صندوق‌های رأی اگرچه یک ضرورت حیاتی و مایه آبرومندی برای انقلاب است، ولی تأمین این هدف عالی در حیطه مسئولیت‌های شورای نگهبان نبوده و نیست. 🆔 @rasanewsagency
🗒 واکسن نزنید و حجاب نداشته باشید، دو اقدام حاکمیت زُدا ✍ به همان اندازه هماورد طلبی با حاکمیت تلقی می‌شود که این‌گونه است. فریاد کنندگان مخالفت باحجاب که از اجبار و قوه قهریه می‌نالند _ درحالی‌که درواقع اجبار عملی وجود ندارد و شاهدش هم رواج و بدحجابی‌های عادی‌سازی شده و چشم‌گیر در کوچه و خیابان است_ هم‌زمان، با استفاده از و فریب مخاطب، را نهادینه می‌کنند و با شعار آزادی، بی‌بندوباری را به جامعه تحمیل می‌سازند و و را هم به چالش می‌کشند. حکایت ترویج کنندگان هم دقیقاً همین‌طور است. این‌ها مردم را از واکسن می‌هراسانند و مجبورشان می‌کنند که واکسن نزنند. کسی که از هیاهو و فریاد و سخنرانی طوفانی مخالفان واکسن می‌ترسد و دستش را به‌سوی واکسن دراز نمی‌کند را می‌شود مجبور ندانست؟ و هردو حاکمیت را نشانه می‌روند. البته اندک تفاوتش این است که طیفی از و اجبار کنندگان به عدم تزریق آن، خود را انقلابی و در چهارچوب نظام تعریف می‌کنند _ که البته بخشی از این طیف هم در ادعای خود صادق هستند_ اما به‌هرحال را زیر پا می‌گذارند و به عبارتی تشکیل داده‌اند و فهم و درک خودشان را بر تصمیم حاکمیت و حتی دستور صریح و مقدم می‌شمارند. و انقلابی‌نماهایی که مردم را مجبور می‌کنند تا واکسن نزنند این جمله صریح و بی‌قیدوشرط که " مسئلهٔ بسیار مهمّی است که حتماً بایستی انجام بگیرد." ۱۴۰۰/۰۶/۰۶ را ندیده و نشنیده‌اند یا تمایل دارند تفسیر و تأویل و توجیهی برایش بتراشند؟ این‌که دیگر مسئله یا و مانند این‌ها نیست که بتوان درباره‌اش ساعت‌ها بحث و گفتگو کرد و برخی بگویند منظور آقا این بوده و برخی هم بگویند خیر قصد ایشان چیز دیگری بوده است. شما حتی ذهنیت مردم را نسبت به واکسن‌های داخلی و تزریق واکسن توسط رهبر جامعه با تردید و ابهام مواجه کرده‌اید و حرف‌هایی بر زبان و قلم جاری می‌کنید که ممکن است از شدت هیجان و تعجب مرده را هم زنده کند. آقایان و خانم‌های واکسن هراس اگر برای سخن رهبری محلی از اعراب قائل هستید و فهم ایشان را حتی اندکی بالاتر از فهم و درک خودتان می‌دانید پس از خدا پروا کنید و اگر خود و اطرافیانتان تمایلی به تزریق واکسن ندارید حداقل به مصاف حاکمیت نروید و سکوت اختیار کنید. این را هم بگویم که برخی از شما هیچ تخصصی در زمینه طب ندارید ولی به خود حق می دهید که با استفاده از فضای بی سامان مجازی هرچه را دلتان می خواهد ترویج کنید.درست مثل همان کسانی که اندک آشنایی با ندارند و از ضرورت لغو سخن می گویند. با این دست‌فرمان آینده خطرناکی در پیش است. هم به‌تدریج خودتان را در اردوگاه و مخالف های عملی و غیر ملتزم به حاکمیت قرار می دهید و هم اعتبار و جایگاه حاکمیت و را دچار تزلزل می‌کنید هرچند آن را خوش نداشته باشید.
⚠️زن و آزادی، از عصر مدرن تا فروشنده 🔻چارلی چاپلین در فیلم عصر مدرن(the modern time)، به ظاهر غرب سرمایه داری را به چالش می‌کشد. او در این فیلم معروف، از حقوق کارگران دفاع و البته با زیرکی تمام، بر حقوق زنان نیز تأکید می‌کند. نقش مکمل چارلی چاپلین در این اثر سینمایی را دختری جوان بر عهده دارد. دختری که از طبقه فرودستان است به طوری که از شدت گرسنگی مجبور به دزدیدن نان از نانوایی شده و چارلی چاپلین تلاش می‌کند تا او به زندان نرود. با این حال، در انتهای فیلم او در کنار چارلی چاپلین می‌رقصد، مشروب می‌نوشد، لباس‌های شیک به تن می‌کند و به می رسد! ۱. غرب با استفاده از ابزار هنر، برداشت خود از مفهوم آزادی را به دنیا صادر کرد. از منظر تمدن غرب، آزادی برابر است با «اباحی‌گری»، انسان موجودی آزاد است و هیچ چارچوبی نمی‌تواند او را محدود کند. انسان آزاد است تا هر کار که می‌خواهد بکند، هر جور که دوست دارد لباس بپوشد، با هر فردی که تمایل دارد رابطه داشته باشد و هیچ کس حق مخالفت با او را ندارد! ۲. شعار آزادی به معنای غربی آن، از زمان وارد ایران شد. در آن مقطع، روشنفکران غرب زده، مخالفین آزادی را، مستبد می‌نامیدند! بنابراین هر کس با شعار آزادی مخالف بود، از نظر آنها فردی عقب مانده، متحجر و حتی مستبد بود. ۳. نمیدانم چرا اما حداقل در صد سال اخیر، چه در ایران و چه در غرب، همیشه اینگونه بوده که هر جا شعار آزادی سر داده شده، کنار آن مفهوم "زن" نیز بکار رفته است! شاید بگویید از سر اتفاق بوده اما بعید به نظر می‌رسد که این حد از باهم بودن شعار «آزادی و زن» اتفاقی بوده باشد. ۴. وقتی برای اولین بار سینما به ایران آمد، رضا شاه شخصاً به سینما رفت تا اولین فیلم سینمایی را در کنار مردم ببیند، فیلم سینمایی «دختر لُر» که از قضا ماجرای زنی را به تصویر میکشید که در انتهای فیلم به می‌رسید! زنی که از جامعه سنتی به سمت جامعه مدرن با محوریت آزادی به پیش می‌رفت و در این مسیر هیچ چیز جلودارش نبود! ۵. با نگاهی گذرا به سینمای قبل از انقلاب و حتی -با کمال تأسف- سینمای بعد از انقلاب، شاهد این هستیم که مفهوم زن در دایره پرگار آزادی قرار گرفته، گویی مراد از آزادی چیزی جز آزادی زن و یا بهتر بگویم، آزادی دسترسی به زن نمی‌باشد! قطعا سینمای منحط قبل از انقلاب را نمی‌توان با سینمای ارزشی بعد از انقلاب مقایسه کرد اما اگر بخواهیم قدری با عینک واقع بینی نگاه کنیم، باید بگوییم که رد پای جریان روشنفکری غرب‌گرا همچنان در آثار سینمایی بعد از انقلاب نیز دیده میشود. تقریبا در عمده آثار سینمایی چند دهه اخیر، ظلم به زن، احیای حقوق زنان، آزادی زنان و موضوعاتی از این دست، محور کار فیلم سازان بوده است. ۶. نسل نوجوان و جوان کنونی که بخشی از آنها حاصل تربیت اشتباه رسانه و ولنگاری شبکه‌های اجتماعی در دو دهه اخیر هستند، متاسفانه در آشوب ها و اغتشاشات اخیر نیز حضوری پر رنگ داشتند. اگر بپذیریم که رسانه و شبکه‌های اجتماعی صرفاً زمینه و بستری هستند برای انتقال پیام، بنابراین منشأ و محل پیدایش مفاهیم و شعارهایی همچون «آزادی و زن» را باید در جایی دیگر جستجو کرد، جایی که با استفاده از ابزار هنر و رسانه، برای مخاطب خود می‌کند و تصویری نوین از زن و آزادی خلق می‌کند و آن چیزی نیست جز . ۷. سینما -که متأسفانه همچنان از اهمیت آن غافل هستیم- نقش بسیار مهمی در تولید محتوا، تولید ادبیات و خلق رفتار دارد. سینما قدرت این را دارد که ذهن را مسخ کند و با انس و تکرار و تلقین، برای مخاطبش ذهنیت، زاویه نگاه و در نهایت، تصمیم و رفتار خلق کند. ۸. متأسفانه تصویری که امروز بوسیله سینما از جایگاه زن در جامعه کنونی ایران به دنیا منتقل می‌شود، تصویری سرد و تاریک و بعضاً همراه با لودگی و تمسخر است، از فیلمی مانند فروشنده، که اساساً بر همین مبنا ساخته شده، تا فیلم هایی مانند هزارپا، آنتن و ده ها فیلم دیگر. آیا براستی مقام و منزلت زن در ایران امروز، اینگونه است؟ ✍‌محسن مومنی http://eitaa.com/joinchat/2315059211Cdc06065a5f
🔰 پاره تن اسلام 🔹 شهید مطهری شخصیت کم نظیری که همه سابقه تاریخی وی در اذهان عمومی، تلاش و تقلای علمی برای اقناع،تبیین ،تولید و روشنگری بود. 🔹 شهید مطهری در طول دوران حیات پربرکتش یک تنه در میدان جهاد تبیین شمشیر می‌زد و با روشهای گوناگون در جبهه اسلام به مقابله با نحله های گوناگون فکری می‌پرداخت. 🔹 نگاه روشن استاد مطهری به دین و پاسخ‌های متقن ایشان به سوالات و شبهات دینی افق روشنی از شیوه مواجهه با مسائل را پیش روی عالمان دینی چه در زمان حیاتش و چه پس از آن گشود و این را می توان از همان آغاز حرکت علمی وی که با نقد مکتب مادیگری آغاز شد دریافت کرد. 🔹 شهید مطهری را می توان مرد دانش و اندیشه دانست چرا که در طول دوران حیات کوتاهش در عرصه‌های گوناگونی چون فلسفه، کلام، فقه، تفسیر آثار ارزشمندی را از خود به جای گذاشت و در عرصه خطابه و تبلیغ نیز نمونه ای مثال زدنی بود. 🔹 او که به حق یک اسلام شناس تمام عیار بود، برای اینکه بتواند آموزه‌های دین را تمام و کمال برای مخاطبانش تبیین کند کوشش علمی بی بدیلی برای شناخت مکاتب گوناگون فکری بشری نمود و این رمز ماندگاری و قابل استفاده بودن آثارش تاکنون برای همه حقیقت طلبان است. 🔹 علامه مطهری از جمله علمایی بود که موضوعات گوناگون را در بوته نقد می‌آزمود و با طرح نقادانه مسائل به ارائه راهکارهایی کاربردی می‌پرداخت که از جمله این گونه طرح بحث می‌توان به پرداخت عالمانه و نقادانه ایشان به «مساله حجاب» اشاره نمود و یا معرفی جایگاه و حقوق زن در اسلام که نه تنها در زمان حیات استاد که در طول تاریخ از موضوعات چالشی و بحث برانگیز بوده و علامه مطهری با عنایت به نقش بی‌بدیل زن در منظومه هستی و درست در زمانی که رژیم پهلوی به دنبال ایجاد دگردیسی در نقش و جایگاه زنان بود به طرح این موضوع در قالب مقالاتی برای چاپ در یکی از پر تیراژترین نشریات آن زمان یعنی زن روز پرداخت و ماحصل آن در کتابی با عنوان نظام حقوق زن در اسلام چاپ شد. 🔹 آن روحانی عالم به زمان، منادی وحدت بود و مرزبان بیدار عقاید و یک عارف با تقوا که با تمام شأن والای علمی، خود را خادم مردم می‌دانست و در طول حیات ۶۰ ساله خویش به قاعده صدها سال در تدوین و تعریف و تبیین ایدئولوژی و جهان بینی اسلام خدمت کرد و رمز بقا و مانایی آن تلاش های علمی جز اخلاص و ایمان نبود. 🔹 در آستانه ایام شهادت آن مرد بزرگ به روان پاکش که به فرموده حضرت امام خمینی رحمت الله علیه پاره تن اسلام بود، درود می‌فرستیم و آرزو می‌کنیم که همه معلمان مطهری‌گونه در ساختن اندیشه‌های پاک و الهی توانا باشند. 📝 دفتر خواهران حوزه علمیه خراسان/ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ┄┅┅═❅❅❅═┅┅┄ ✅ دفتر خواهران حوزه علمیه خراسان 🆔 @daftare_khaharan
🔰 این صدای گرفته ▪️ دل‌نوشته‌ای به‌بهانۀ سی‌وچهارمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیة الله خامنه‌ای ✍️ سید محمدحسین دعائی دیروز، پیر پیل‌افکن ما، در هشتاد و چهار سالگی، هفتاد دقیقه در مراسم بزرگداشت رحلت امام بزرگوار سخنرانی کرد و البته صدایش گرفت. می‌خواهم از همین صدای گرفته بنویسم؛ همین صدای گرفته‌ای که شنیدنش دلمان را باز می‌کند؛ همین صدای گرفتۀ راهگشا. صدایی که از سال‌ها تکرار حق گرفته، نه از خستگی. صدایی که گرفتگی‌اش عجین با پختگی است. صدایی که در عین گرفتگی، دروازه‌های حکمت را به روی بشر امروز گشوده است. صدایی که در پیچ و خم کوچه‌های شلوغ دهکدۀ جهانی، حامل پیغام‌های مهمی از هفت شهر عشق است. صدایی که به رغم بدخواهان عنود و حسود، اگرچه گرفته، اما همچنان در جهان طنین‌انداز است. آری؛ این صدای حقیقت، صدای اصالت و صدای معنویت است؛ این صدای انقلاب اسلامی است. صدایی که قرآن‌گونه، غبارروب قلب مؤمنان است و آیینۀ دق منافقان. صدایی که به‌سان نسیم، دل تفتیدۀ مستضعفان را خنک می‌کند. صدایی که همچون گردباد، بساط مستکبران را در هم می‌پیچد. صدایی که درس‌ها داده است، سخن‌ها رانده است، خطبه‌ها خوانده است و یادگارهایی ماندگار آفریده است. صدایی که شجاعت و مظلومیت علوی را، هیبت و حکمت حسنی را و عزت و غربت حسینی را با هم دارد. صدایی که شب‌ها نالیده است و روزها غریده. صدایی که به رنگ خداست. صدایی که هیچ‌وقت کم‌فروشی نکرده؛ چه قبل‌ها ـ در اوج جوانی ـ که لاجرعه گوش را سیراب می‌کرد؛ و چه حالا ـ در پختگی پیری ـ که پیاله‌پیاله می‌نوشاند. آری؛ ما با این صدا بزرگ شده‌ایم. ما ـ جوان‌های انقلاب ـ چهل سال است که داریم با این صدا زندگی می‌کنیم. این صدا، موسیقی متن زندگی ماست. تُن این صدا، طنین این صدا، جوهر این صدا، رنگ این صدا، مردانگی این صدا، پختگی این صدا، ملاحت فارسی این صدا، لحن عربی این صدا، گویش معیار این صدا، لهجۀ خراسانی و آذری این صدا و خلاصه جذابیت و نورانیت این صدا، همۀ عشق ماست. ما در تمام این سال‌ها، با طنازی این صدا خندیده‌ایم و با بغض آن گریسته‌ایم. با وقار آن آرام شده‌ایم و با شور آن به هیجان آمده‌ایم. با طمأنینۀ آن بر بالش امنیت آرمیده‌ایم و با نهیب آن از خواب غفلت پریده‌ایم. با لرزش آن لرزیده‌ایم و در آغوش غرش آن غنوده‌ایم. ما درس دین و دنیا را با این صدا آموخته‌ایم. صدایی که صلابت خمینی و لطافت طباطبائی، در آن به هم رسیده‌اند. صدایی که هم ترنّم عرفان را دارد و هم طنین حماسه را. این صدا شاید گاهی بگیرد، اما هیچ‌وقت گم نمی‌شود؛ چون در حافظۀ تاریخی جهان ثبت است؛ چون صدای سخن عشق است. پس برای همیشه ماندن، باید در این صدا گم شد؛ و شده‌ایم. این صدا ـ این صدای سحرآمیز و خاطره‌انگیز ـ همۀ هویت ماست. این صدا، تصویر حقیقی پروفایل ما در دنیای لبریز از مجاز امروزی است. این صدا، نه فقط صدای ملت ایران، که صدای امت اسلامی است؛ صدای همۀ مظلومان و مستضعفان جهان. آری؛ دیروز این صدا گرفته بود؛ و چرا نگرفته باشد؟ اصلا اگر نگرفته بود تعجب داشت. کسی‌که سال‌هاست حنجره‌اش را خنجر کرده است و تیزی کلامش را بر قلب تاریک اهریمن فرومی‌برد، باید هم صدایش بگیرد. تازه این گرفتگی صدا چه اهمیتی دارد، وقتی پیرنامرد مفلوک و خرفت حاکم بر مثلا ابرقدرت دنیا، تا یک مزخرف نامربوط نگوید یا زمین نخورد، روزش شب نمی‌شود؟ الغرض، گرفتگی صدای رهبر عزیزتر از جان ـ که عمرش دراز و پرچمش همیشه بر فراز باد ـ عجیب نیست؛ بلکه این صافی صداهای ماست که عجیب است. آری؛ باید مجروح جهاد تبیین شد که اجرش از شهادت اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. 🏷
به‌نام‌او یکی بیاید و در گوش ستاره‌ها بگوید ستاره‌ها سرشان را خم کرده‌اند تا زمین را ببینند. این چه سرّی‌است که زمین، پرنورتر از آسمان‌ها شده‌است؟ این کدام خانه است که نورش تا کهکشان‌ها ادامه دارد؟ در زمین چه خبر است؟ بوی دل‌دادگی می‌آید، بوی دل‌دادگی دو محبوب خدا، بوی محبت و علاقه‌ای از جنس ماورا، مشامی از عطر ولایت، از شاخه‌های پربارترین درخت ریشه‌دار. رایحه‌ عطر ابراهیم که قرار است در خانه علی(ع) و فاطمه(س) ادامه‌دار باشد، تا آخر تاریخ، تا خنکای نسیم ظهور، همان وقت که آدمیان تشنه‌ی عدل‌اند و 《این‌بقیه‌الله》می‌گویند. قرار است خدا دو محبوبش را به هم برساند، دو محبوبی که اگر نبودند، آسمان و زمین و ستارگان نبود. یکی بیاید و این حرف‌ها را در گوش ستاره‌ها بگوید: اگر نوری هست از ولایت علی(ع) است و اگر محبتی، از مادری زهرا(س). در خانه پیامبر(ص) ولیمه می‌دهند، قرار است فاطمه(س) به خانه ابوتراب رود. قرار است تمام زنانگی یک زن، در چشم تاریخ، به نمایش گذاشته‌شود. قرار است فاطمه(س) لباس عروسی‌اش را به مسکین دهد و تمام معادلات تاریخ را بر هم زند. قرار است لباس عروس، بهانه‌ی کوچکی باشد برای نشان‌دادن عدم تعلق و دلبستگی. خداوند با این پیوند، محبتش را به زمین کامل کرده‌است. خوش‌به‌حال ما که قرار است حسنین(ع) داشته‌باشیم. قرار است زینب بیاید و صبوری و صفا یادمان دهد... ... قرار است ما، ما که آن طرف جغرافیای حجاز نشسته‌ایم، دلمان خوش باشد به خورشیدی از توس. یکی بیاید و در گوش ستاره‌ها بگوید.... به مناسبت ازدواج آسمانی حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) ✍فاطمه میری ┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄ 🆔 @jz_mft
به‌نام‌او یکی بیاید و در گوش ستاره‌ها بگوید ستاره‌ها سرشان را خم کرده‌اند تا زمین را ببینند. این چه سرّی‌است که زمین، پرنورتر از آسمان‌ها شده‌است؟ این کدام خانه است که نورش تا کهکشان‌ها ادامه دارد؟ در زمین چه خبر است؟ بوی دل‌دادگی می‌آید، بوی دل‌دادگی دو محبوب خدا، بوی محبت و علاقه‌ای از جنس ماورا، مشامی از عطر ولایت، از شاخه‌های پربارترین درخت ریشه‌دار. رایحه‌ عطر ابراهیم که قرار است در خانه علی(ع) و فاطمه(س) ادامه‌دار باشد، تا آخر تاریخ، تا خنکای نسیم ظهور، همان وقت که آدمیان تشنه‌ی عدل‌اند و 《این‌بقیه‌الله》می‌گویند. قرار است خدا دو محبوبش را به هم برساند، دو محبوبی که اگر نبودند، آسمان و زمین و ستارگان نبود. یکی بیاید و این حرف‌ها را در گوش ستاره‌ها بگوید: اگر نوری هست از ولایت علی(ع) است و اگر محبتی، از مادری زهرا(س). در خانه پیامبر(ص) ولیمه می‌دهند، قرار است فاطمه(س) به خانه ابوتراب رود. قرار است تمام زنانگی یک زن، در چشم تاریخ، به نمایش گذاشته‌شود. قرار است فاطمه(س) لباس عروسی‌اش را به مسکین دهد و تمام معادلات تاریخ را بر هم زند. قرار است لباس عروس، بهانه‌ی کوچکی باشد برای نشان‌دادن عدم تعلق و دلبستگی. خداوند با این پیوند، محبتش را به زمین کامل کرده‌است. خوش‌به‌حال ما که قرار است حسنین(ع) داشته‌باشیم. قرار است زینب بیاید و صبوری و صفا یادمان دهد... ... قرار است ما، ما که آن طرف جغرافیای حجاز نشسته‌ایم، دلمان خوش باشد به خورشیدی از توس. یکی بیاید و در گوش ستاره‌ها بگوید.... به مناسبت ازدواج آسمانی حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) ✍فاطمه میری ┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄ 🆔 @jz_mft
24 ساعت طوفانی اصلاحات از نیمه روز 29 خرداد تا غروب 30 خرداد یک نمایش بی نظیر از اصلاح طلبان به طور زنده پخش شد. یعنی دقیقا از وقتی که خبر حضور ظریف در میزگرد سیاسی قطعی شد، ظریف در انتهای وقتش خطابه غرایی کرد، موجی از واکنش های مثبت و منفی شروع شد، انبوه تحلیل و گمانه رخ داد، مشارکت و نسبتها تغییر کرد، فضا داغ تر و دوقطبی تر شد، جواب ها و حمایت ها زیاد شد، فیلم عصبانیت ظریف در سفر اصفهان پخش شد، و حضور محمد فاضلی در میزگرد فرهنگی به انتهایی عجیب رسید: ترک و دعوا و پرتاب میکروفون به سمت پزشکیان! پزشکیان یک امکان بی نظیر برای اصلاح طلبان بود. در انتخاباتی که احتمال تایید لاریجانی با حمایت رهبر قوی بود و آذری جهرمی بدو بدو شروع کرده بود کمتر کسی به پزشکیان توجه داشت. اما غافلگیری رخ داد. حالا اصلاحات 2 سال بعد از ززا، 3 سال بعد از روحانی و 15 سال بعد از میرحسین یک نامزد شناسنامه دار اصیل داشتند. چراغ سبز عجیبی برای حضور دوباره بدون عذرخواهی از 88. شخص پزشکیان هم یک پدیده است. فردی سالم، با سابقه، پزشک، ترک، کرد، معتمد، حافظ نهج البلاغه، قرآنی، متدین، به روز و در چارچوب نظام. پزشکیان یک امکان بی نظیر در سپهر اصلاح طلبی بود: امکان تولد دوباره! خاتمی و همه اصلاحات هم "انتخاب کردند" با تمام قوا بازی کنند. اما نگرانی از همان اول جوانه زد: انتخاب الیاس حضرتی به عنوان نماینده، دیدار آخوندی و حضور تند ترین اصلاحاتی ها در ستادش. بدترین شایعه هم قبل از میزگرد سیاسی پخش شد: حضور ظریف. ظریف یعنی همه روحانی، ظریف یعنی همه گذشته، یعنی بازگشت به همان پاشنه. اما یک فیلم درخشان از پزشکیان همه را متعجب کرد: او به دانشجویانی که به رهبر توهین میکردند تذکر داد و صریح گفت من ذوب در رهبری هستم. چنین موضعگیری بعد از تایید صلاحیت مثل اولین حضور در صداوسیما بود که با تکرار زیاد "مقام معظم رهبری" واکنش منفی حامیانش را برانگیخت. ستاد پزشکیان هم با دیدن بازخورد منفی شایعات اعلام کرد ظریف نمیاد! خود پزشکیان هم بارها از "عدالت" به عنوان محور برنامه هایش حرف میزد و صراحتا تاکید کرد با روحانی فرق دارد. "استقلال" ویژگی بارز پزشکیان بود. چیزی که اصلاح طلبان نفهمیدند. پزشکیان برای پیروزی نیامده بود، برای ترمیم آمده بود. پزشکیان می توانست نقطه آشتی دوباره و فراموشی گذشته باشد. پزشکیان می توانست احیاگر اقلیتی در ابن انتخابات و زمینه ساز پیروزی اکثریتی در صندوق بعدی باشد. اما اصلاح طلبان از او چهره یک پیروز خواستند و شد آنچه شد: ظریف را کنار دستش نشاندند. 24 ساعت طوفانی اصلاحات شروع شد. پزشکیان که نماز ظهرش را پشت سر عراقچی خوانده بود حالا دقیقا همان توهمات روحانی را درباره روابط بین الملل تکرار کرد. مرد رسما بلعیده شد. نقطه اوج را خود جواد ظریف اجرا کرد. انگار که از بیان پزشکیان نا امید باشد. یک 8 دقیقه حماسی و فریاد زنان و یک طرفه و قهرمان وار برای ترسیم "همان قبلی". پیروزی از نگاه اصلاح طلبان حاصل شده بود. احتمالا بخشی از مردم هم باور کرده بودند. اما در حالیکه همه فکر میکردند جواب ظریف را زاکانی و جلیلی در مناظرات می دهند، سخت ترین هجمه به پزشکیان 24 ساعت بعد توسط مشاور خودش انجام شد! وقتی محمد فاضلی با کارشناس برنامه دهن به دهن شد و عصبانیت به جایی رسید که صندلی را ترک کرد. اما در بدترین انتخاب میکروفونش را به سمت پزشکیان پرتاب کرد نه کارشناس. جماعت اصلاحاتی هم در سالن برج میلاد برایش کف زدند. مهم نیست که نیت فاضلی از این حرکت توهین به پزشکیان بود یا نه، این 24 ساعت خلاصه ای از آینده و یادآوری از گذشته اصلاحات است. وقتی محمد خاتمی با آن رای باشکوه انتخاب شد چهره ای معتدل و مستقل به نظر می رسید، ولی در اخرین حضورش در دانشگاه توسط حامیانش هو شد و آنها را تهدید به اخراج کرد! جلسه ای که بسیجی ها از خاتمی دفاع میکردند و اصلاحاتی ها دیگر او را اصلاح طلب واقعی نمی دانستند! سیر اصلاح طلبی همیشه همین بود: فوران امید کاذب و فرود در ناامیدی واقعی! پرواز متوهمانه و سیلی سخت واقعیت، موج رای و قهر با صندوق، برآمدن پر هیاهو و رفتن خاموش، کامیابی محدود و ناکامی گسترده. این عاقبت کسانی است که تعریف و مرز بندی ندارند. این انتهای جریانی است هویتش "مثل اونها نبودن" است. وقتی صرفا برای شلوغی همه را سوار اتوبوس میکنی با آشوب پیاده خواهی شد. پزشکیان باید میفهمید با امثال آخوندی و ظریف و فاضلی به عدالت نمی رسد. آینده کشور با این جریان مثل همین 24 ساعت است. شور و آشوب. 30 سال است جبهه اصلاح طلبی آدمهایش را میسوزاند، بدنه اش را میسوزاند، سرمایه اش را میسوزاند، طبقه متوسط را میسوزاند، نخبگان را میسوزاند، آینده کشور را میسوزاند و میسوزاند. بدترین بازیگران سیاسی ایران. @salmaneshoon