eitaa logo
حامیان انقلاب
268 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
12.8هزار ویدیو
772 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑هر دانش آموز، یک خبرنگار پیشتاز📢🎊 🔷طریقه ثبت نام دانش آموزان در خبرگزاری پانا و پیشتازان سازمان دانش آموزی: ۱. ورود به سامانه my.medu.ir (نام کاربری👈کد ملی دانش آموز) (کلمه عبور👈۶رقم سریال شناسنامه دانش آموز) ۲. انتخاب گزینه نورینو ۳. انتخاب گزینه سازمان دانش آموزی و کلیک بر روی گزینه ثبت نام. @irsto_ir 🇮🇷 سازمان‌دانش‌آموزی، صدای 👆
011.mp3
15.37M
🟣خانواده موفق 💠قسمت دهم . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🔴تایم، ترند، کامنت، بلک فرایدی در تمام زمانی که در هلند و فرانسه بودم. به آلمان و بلژیک و ... سر زدم. ندیدم مردم یکی از این کشورها لباسی پوشیده باشد که برج میلاد یا برج آزادی ما رویش باشد. ندیدم لباسی وجود داشته باشد که فارسی روی آن نوشته باشد و تن مردم باشد. ندیدم کسی در صحبتش به فرانسوی یا هلندی یا آلمانی کلمات فارسی بکار ببرد. اما از زمانی که یادم می‌آید در ایرانم مردم به راحتی از وسایلی استفاده می‌کنند که به دست خود ایرانی‌ها نمادهای خارجی یا نوشته خارجی روی آن است... من هرگز درکی از این مساله ندارم! وقتی نوجوان بودم یکبار در صف نانوایی پسر جوانی را دیدم که روی لباسش بزرگ پرچم آمریکا بود. در همان سن طاقت نیاوردم و گفتم: ببخشید آقا؟ شما چرا لباسی که پرچم آمریکا رویش است پوشیده اید؟ خندید و گفت: اشکالش چیه؟ گفتم: آخه تا حالا نشنیدم و ندیدم یه آمریکایی لباسی بپوشه که پرچم ایران روش حک شده باشه... جواب داد برو بچه... گفتم: حالا چرا آمریکا؟ گفت چرا نه؟ گفتم: آخه آمریکا سالانه ۲۰۰۰ تن گندم مازاد کشورش رو در اقیانوس می‌ریزه اما به کشورهای نیازمند نمیده که به نان شب محتاجند... چه ارزشی باعث میشه شما تبلیغ کننده این کشور با این سیاست باشید؟ بی‌جواب پشتش را به من کرد نانش را گرفت و رفت... بچه که بودیم پدرم دوست نداشت ما شلوار لی بپوشیم. شلوار لی قشنگ بود و ما دوست داشتیم داشته باشیم. اما پدرم می‌گفت: بوی غرب می‌دهد... وقتی می‌خواست برای ما لباس و کیف و کفش بخرد، دقت می‌کرد حتی یک کلمه انگلیسی روی آن نباشد. ما می‌دیدیم و شاید عملی آموزش می‌دیدیم... هویت این گونه شکل می‌گیرد دیگر. درسته؟ من درکی ندارم از اینکه در کشورم مردمی هستند که اینگونه زندگی می‌کنند. تا دیروز براحتی با همین واژگان فارسی با هم حرف می‌زدیم و همه چی قابل فهم بود. امروز همه بجای کلمه زمان و وقت، از واژه «تایم» استفاده می‌کنند! حتی مذهبی‌ترین‌ها! وقتی نکته‌ای منتقل می‌کنند، می‌گویند: کامنت گذاشتم! یا در یک محیط کسب و کار و کارآفرینی نمی‌شود دو جمله فارسی شنید و گفت. باید مارکتینگ را یاد بگیریم. کارتون رو ایمپروو کنید. این باید تارگت شما باشه. ترند امروز دنیا اینه. باید ببینیم منتورینگ چی می‌گه... تایم نداریم وگرنه بهتر می‌شد این بیزینس رو پرزنت کرد... و این روزها شاهد بودم که مجموعه‌های زیادی به بهانه روزی بنام جمعه سیاه! تخفیف گذاشته‌اند! جمعه سیاه در حافظه تاریخی کشور من روزی بود که در خیابان ۱۷ شهریور سال ۵۷ هزاران نفر به خاک و خون کشیده شدند... حالا نام این روز شده روز تخفیفات ویژه! بارها از کسانی که روی لباسشان انگلیسی نوشته شده پرسیده‌ام معنی‌اش را می‌دانید؟ و اظهار بی‌اطلاعی کرده‌اند... چه جراتی! جمعه سیاه از آمریکا شروع شده و نام روزی است که فروشگاه‌ها محصولات بسیار تبلیغاتی خود را که عموم مردم توان خریدشان را ندارند با تخفیف به فروش می‌گذارند که مردم کم درآمد فرصت تهیه آن را داشته باشند... فیلم‌ها دیدیم از زد و خورد و جنگ و جدل و صف‌های طولانی برای خرید در این روز خاص و شاید سیاه از این جهت باشد که دروغ غرب را واضح می‌کند که مگر در غرب ( بخصوص آمریکا) همه در رفاه نیستند و تامین نیستند؟ شنیده‌ایم یک فقیر هم وجود ندارد که؟ مگر درآمد همه مکفی نیست و همه به راحتی نمی‌توانند هرچه می‌خواهند بخرند؟ پس چه احتیاجی به یک روز سیاه؟ درد بزرگی دارد اگر یک مکتبی از این واژه‌ها استفاده کند و از این عناوین و بهانه‌ها برای سود و تجارت بهره ببرد... می‌خواهی تخفیف بدهی به ملتت؟ ده‌ها روز عزیز در سال داریم که به شیرینی‌اش بیا نام سفید و سبز روی آن بگذار و تخفیفت را بده؟ چرا وام می‌گیری از غرب؟ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد... ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند ✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇 @BDON_SANSOR
بسم الله الرحمن الرحیم من یک مادرم صبح تا شبم پر است از کارهایی که نه کسی می بیند و نه بخاطرش لوح تقدیر دریافت می کنم. به ازای هر بچه، پنج دقیقه یکبار، یکی مرا صدا می کند. مامان مامان مامان و این یعنی عملا وقت با تمرکزی برای انجام کارهای شخصی ندارم. گاهی چشمانم از شدت بی خوابی، می سوزد! گاهی دست ها و کمرم از بغل گرفتن بچه شاکی می شوند! گاهی دست خواب رفته ام را آرام از زیر سر کودکم بیرون می کشم تا از خواب ناز نپرد! گاهی در میان غم، بلند میخندم و هوهوچی چی می‌خوانم تو گویی سرخوش ترین آدم روی زمینم! گاهی بارها دست کفی ام را میشویم و ظرف ها را رها می کنم و دخترک در بین زمین و هوا گیر کرده را نجات می دهم، گاهی واقعا دلم نمی خواهد پوشک نیاز به تعویض داشته باشد، اما دارد! گاهی با تمام وجود خشمم را فرو می دهم برای تخم مرغی که روی مبل و فرش ریخته شده... اتاق هنوز تمیز نکرده کثیف می شود و خانه هنوز جارو نکرده.... لحظاتی بعد از لذت بردن از کمد چیده شده ی اسباب بازی ها، نصفشان روی فرش یافت می شود. هیچ کس نحوه ی گذران وقت من را نمی بیند اما چه اهمیتی دارد وقتی تو می بینی؟! وقتی تو می بینی که پای رشد نهالِ وجودِ خلیفه ات روی زمین از جان مایه میگذارم. من نمیدانم این نهال چه درخت تنومندی خواهد شد و نمیدانم او روی زمین چکاری خواهد کرد اما میدانم که من نقش موثری در شکوفا شدن استعدادها و ظرفیت وجودیش خواهم داشت. تو می بینی و من سرمست می شوم از دیدن تو که هرجا کاری سخت در پیش بوده تو یادآور شدی که زیر چشم های من هستید. آنجا که به نوح علیه السلام گفتی واصنع الفلک باعیننا کشتی را زیر نظر ما بساز یا به حضرات موسی و هارون خطاب کردی اننی معکما اسمع و اری من با شما می شنوم و می بینم به کاخ فرعون بروید. آن ها پیامبر بودند و من فقط یک مادرم! گزافه است که خودم را با آن ها مقایسه کنم! اما تو خدایی هستی که از حالات دل مادر حضرت موسی در قرآن با ما سخن گفتی، از شدت اضطرابی که تجربه کرد و آرامشی که تو به او هدیه دادی. دوست دارم همه ی آن لحظه ها که این مسولیت سنگینِ همه جانبه را انجام می دهم به این فکر کنم که در حمایت و آغوش مهربان توام. تویی که برای من جز رشد و صلاح نمی‌خواهی. مهربان رب من در کنار خنده های کودکانه و بی تکلفشان تو را یافته ام که به پیامبرت فرمودی که به ما برساند: «هر کس کودک گریان خود را راضی و آرام کند، خداوند در بهشت آنقدر به او می دهد تا راضی شود...» آن هنگام چون بچه ای مسخره بازی در می آورم و آن ها از ته دلشان می خندند، خودم را به تو نزدیک می بینم، درست مثل وقتی سر سجاده ام و مگر نه این است انجام وظیفه تقرب می آورد نه ساعت های طولانی نماز و روزه و تسبیح به دست بودن! نمیدانم چقدر فرشتگانت به ما مادرها غبطه خورده اند آن جا که توانستیم گوشه ای از مهر و محبت و رحمت تو را به تصویر بکشیم... آن جا که نیمه شب از خوابمان زدیم و از شیره ی جانمان کودکمان را تغذیه کردیم... آن جا که سریع راضی شدیم و پوشاندیم و بخشیدیم و جبران کردیم. تو مگر جز اینکه ما تجلی صفات تو روی زمین شویم چیزی از ما خواسته ای؟ و شگفتا مادری که هر لحظه این مسیر را برای ما هموارتر می کند. میدانی رب من من این این جهاد را لحظه ای رها نخواهم کرد، عشق را در پایگاه مقدس خانواده جاری خواهم کرد خستگی اش را به جان خواهم خرید، من استراحت را به چشمان خسته و کم خوابم وعده داده ام؛ اما در آن لحظه ی وصف نشدنی...لحظه ی تحویل همه ی مسولیت های این دنیا...لحظه ی آرامش ابدی شاید تو این جهاد را از من پذیرفتی و من توانستم لحظاتی قبل از به تو پیوستن، مثل یکی از پدیده های خلقتت، دکتر مصطفی چمران با اعضای بدنم اینگونه سخن بگویم: «به شما قول مي دهم كه پس از چند لحظه همه شما در استراحتي عميق و ابدي آرامش خود را براي هميشه بيابيد . من چند لحظه بعد به شما آرامش مي دهم؛ آرامشي ابدي . چه، اين لحظات حساس وداع با زندگي و عالم، لحظات لقاي پروردگار و لحظات رقص من در برابر مرگ بايد زيبا باشد » یا غایه آمال الطالبین.... 🖊نسترن بروجردی . آیدی کانال ایتا @madaranehamdel
سوگواره شعر فاطمی با شعرخوانی سید حمید رضا برقعی حجت الاسلام جواد محمدزمانی سید محمد جواد شرافت شهاب خالقی محمد جواد الهی‌پور رضا ابوذری محمد میرزایی بازرگانی احمد جواد نوآبادی و محمد غفاری دوشنبه 20 آذر بعد از نماز مغرب و عشا قم، پردیسان، خیابان شهیدان رضی، کوچه شماره یک، مجتمع کانون پرورش فکری، سینما کانون
ماجرای پاساژ امام جمعه اردبیل 👤آیت الله سید حسن عاملی امام جمعه اردبیل: ⬅️ این هفته مراجعه جالبی به اینجانب شد یک خانم محترمی با من تماس گرفت و اظهار داشت می‌خواهم در طبقه دوم فلان پاساژ مغازه بخرم به من گفتند کل این طبقه مال شماست و حالا برای خرید به شما مراجعه کرده‌ام ⬅️در جواب ایشان عرض کردم شماره کارت ملی خودم را در اختیار شما قرار می‌دهم تا با مراجعه به سازمان ثبت اسناد استکشاف و استسفار کنید اگر یک منزل یا یک مغازه در کل ایران به نام حقیر بود حتماً آن را به نام شما خواهم کرد. ⬅️طرح این موضوع برای خیرخواهی به ملت عزیز است دشمنان غدّار این کشور از طریق مختلف وارد مدارس نامرئی شده و با شایعات و حرف‌های بی‌اساس هم به کشور صدمه می‌زنند و هم دین و ایمان مردم را مورد غارت و تاراج قرار می‌دهند ⬅️بارها این گونه تهمت‌ها توسط فتا پی گیری شده و سر ریسمان به آلبانی و به منافقین رسیده است بارها و بارها به پسر اینجانب نسبت‌های بسیار سنگین متوجه کرده اند در حالی که اینجانب اصلاً اولاد پسر ندارم.
🔘 جلسات هفتگی در سایۀ استاد (حسن رحیم‌پورازغدی) 🌐 QYAM.IR/post/58 مشاهدۀ سخنرانی ♦️ موضوع جلسۀ دهم: صهیونیسم یک ایدئولوژی برای هزار جنایت 🔺 آیا صهیونیسم یک جنبش مذهبی است یا جریان امپریالیستی؟ 🔺 نقطه شروع جنگ بنیادین یهود و مسیحیت کجاست؟ 🔺 نقد توجیه مذهبی صهیونیسم برای اشتغال فلسطین 🔺 آیا صهیونیسم سلطه رسانه‌ای دارد یا دچار توهم توطئه‌ایم؟ 🔺 تسلط صهیونیسم بر دو محورِ سرمایه و رسانه 🔹 زمان: یکشنبه 19 آذرماه 1402 ساعت 18 الی 20 (شرکت برای عموم آزاد...است) 🔸 مکان: قـم - پردیسان - بلوار سلمان فارسی - خیابان البرز - کوچۀ البرز 3 - پلاک 16 #️⃣ 🆔 @QYAMIR 👈 عضو شوید ✌️
🎥دوره «دین و سینما» و «روش‌های نقد و تحلیل فیلم» 🎬11 ساعت فیلم آموزشی رایگان در صفحه آپارات 👤با تدریس مرحوم 👇جهت مشاهده روی لینک‌های زیر کلیک کنید: 🔗جلسه اول 🔗جلسه دوم 🔗جلسه سوم 🔗جلسه چهارم 🔗جلسه پنجم 🔗جلسه ششم 🔗جلسه هفتم 🔗جلسه هشتم 📲کانال مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد با موضوعات و : http://eitaa.com/joinchat/1842479109C6a0ba6652b @HOWZAVIAN 🔰 شاهد و ایثارگر جامعه الزهرا سلام‌الله‌علیها https://eitaa.com/shahedjz
💥کارگران حضرت زهرا در شاهرود! تابستان ۱۳۶۳_شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادری به همراه دو دخترش برخورد کردیم که در حال درو کردن گندم‌هایشان بودند. فرمانده‌ی گروهان، ستوان آسیایی به من گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع کنیم و برویم گندم‌های آن پیرزن را درو کنیم. گفتم: چه بهتر از این! پس از سلام و خسته نباشید گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بیرون بروید تا گندم‌هایتان را درو کنیم؛ فقط محدوده زمین خودتان را به ما نشان دهید و دیگر کاری نداشته باشید. پیرزن پس از تشکر گفت: پس من می‌روم برای کارگران حضرت فاطمه‌ مقداری هندوانه بیاورم! از ۹ صبح تا ظهر، با پانصد سرباز تمام گندم‌ها را درو کردیم؛ بعد از اتمام کار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند؛ من هم از این فرصت استفاده کردم و گفتم: مادر چرا صبح گفتید می‌روم تا برای کارگران حضرت فاطمه هندوانه بیاورم؟ گفت: دیشب حضرت فاطمه به خوابم آمد و گفت: چرا کارگر نمی‌گیری تا گندمهایت را درو کند؟ این کارها، دیگر از تو گذشته! عرض کردم: خانم شما که می‌دانی تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسیده است و درآمدمان نیز کفاف هزینه کارگر را نمی‌دهد؛ مجبوریم خودمان کار کنیم. بانو فرمودند: نگران نباش! فردا کارگران از راه خواهند رسید. ... از خواب پریدم. امروز هم که شما این پیشنهاد را دادید، فهمیدم این سربازان، همان کارگران حضرت زهرا می‌باشند. با شنیدن این حرفها، ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری شد و گفتم: سلام بر تو ای حضرت زهرا؛ فدایت شوم که ما را به کارگری خود قابل دانستی. منبع: کتاب نبرد میمک، احمد حسینا https://eitaa.com/shahedjz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 تا حالا می گفتیم شهدا شرمنده ایم..... 🔻ولی با دیدن این فیلم بعید میدانم، فردای قیامت بتوانیم پاسخ این یک نفر را هم بدهیم.
🍉 سفره ی شب یلدات رو متفاوت کن 🥰 🖌 با هنر دست خودت 😍 👈🏻 دعوتی به یه کارگاه نیم روزه 🥳 نقاشی روی بشقاب سفالی 🎨 ✨ «مخصوص دخترای دهه هشتادی» 😎✌️🏻 🔆 مدرس: خانم نرگس شفیعی یه فضای کاملا دخترونه و صمیمی 🧕 😇 🔺 قرار ما پنج‌شنبه ۲۳ آذرساعت ۱۴ تا ۱۸ 📍 قم، مجتمع نور 💢 سفال و رنگت همینجاست😃 🔻 فقط کافیه قلموتو برداری بیای 🖌🏃🏻 🔆 سرفصل های کارگاه: 🔅 معرفی رشته های صنایع دستی (نقاشی روی سفال) 🔅 آشنایی با تاریخچه نقاشی روی سفال 🔅 آشنایی با ابزارهای مورد نیاز نقاشی روی سفال و نحوه استفاده از آنها 🔅 روش های ترسیم طرح های سنتی،مدرن،هندسی 🔅 آماده سازی زمینه سفال 🔅 روش های انتقال طرح بر روی سفال 🔅 روش های ساخت رنگ ها و رنگ آمیزی ♦️ هزینه ثبت نام: ۱۰۰.۰۰۰ تومان 📌 ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر: 🔺@kheymehschool_admin @kheymeh_school | مدرسه خیمه @kheymeh_art | خیمه بانوان هنرمند هیأتی 🌐 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | روبیکا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخت‌ترین و مهم‌ترین آزمون در طول عمر یک انسان چیست؟ برشی از سخنرانی 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
✍۵ نشانه فرد صبور امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید اگر فردی در پنج مورد، بتواند رفتارش را کنترل کند و عصبانی نشود، می‌تواند خود را صبور و بردبار بداند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 زمانی که حرم حضرت زینب سلام الله علیها به محاصره ی داعش درآمد و کم کم زینبیه داشت سقوط میکرد، بلافاصله به آقای سیستانی خبر دادن که هیچ جور نمیتونیم جلوی تکفیری هارو بگیریم چکار کنیم؟ آقای سیستانی گفتند دیگه کار از دست ما خارج هستش از حضرت عباس علیه السلام کمک بگیرید. برید پرچم از گنبد حضرت عباس بردارید و به حرم حضرت زینب سلام الله علیها برسونید. پرچم که رسید به حرم پشت بام در تیر رس تکفیری ها بود.. ۵ نفر داوطلب شدن تا پرچم حرم حضرت عباس علیه السلام روی گنبد نصب کنند. ۴ نفر شهید شدن و در اخر ابوتراب و یک رزمنده دیگه موفق شدن پرچم به بالای گنبد برسونن و رجز خوانی کنند. خاطرات رزمنده ها رو که نشون میداد خیلی زیبا بود.. میگفتن وقتی پرچم بالا رفت ، انگار تیرهای ما دیگه هدایت میشد به سمت دشمن تیری هدر نمیرفت انگار. تند تند دشمن عقب نشینی میکرد... سفارش میکنم حتما این مستند کوتاه را حتما ببینید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| نابودی ایران🚨 🔻پشت پرده مذاکرات ۵+۱ که چه خوابی برای ایران دیدن😱 🔻هرکجا پیشرفتی بوده به برکت حضور جوان ها بوده! 😞ایرانم لطفا جوان بمان😞 🎙استاد عباسی ولدی (محرم الحرام ۱۴۴۲) ----------------------------------------------- دورۀ آموزشی-مطالعاتی «» @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ یک گروه در کشور اسپانیا از زیر خاک و برگ درختان صدای کودک پخش میکنند تا وقتی مردم از کنار آن عبور میکنند، توجه آنها جلب شده و با کنار زدن برگ و خاک، با تصویر یک کودک فلسطینی در کنار یک پرچم فلسطین مواجه شوند 👈 و برگی کاغذ که روی آن علاوه بر تصویر کودک، اینگونه نوشته است: شما دیر رسیدید! یک کودک فلسطینی دیگر به دلیل بمباران‌های اسرائیل، زیر آوار فوت کرد. صدایی که شنیدید، صدای گریه‌های کودک فلسطینی زیر آوار بمباران اسرائیل است. صدایی که شنیدید صدای کودکی فلسطینی است که بمباران اسرائیلی او را یتیم و زخمی کرده... 💡 در این نوع مواجهه و تولید محتوا، با استفاده از تکنیک‌های اقناعیِ "تحریک عواطف و احساسات" و "تداعی معانی"، سعی دارد مردم بتوانند خود را در موقعیتِ کودکان فلسطینی حاضر ببینند تا نسبت به کشتار کودکان فلسطینی بی‌تفاوت نباشند 🇮🇷 🇵🇸@siyasichanel
عکس‌ها را ببینید و متن زیر را بخوانید 👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم امروز کلمه‌ای در غـزه شـهید شد. شما دارید به عکس نگاه می‌کنید. او نـظامی نبود. اگر بخواهم کامل صدایش کنم، باید بگویم استاد دکتر رفعت العریر. رفعت در دانشگاه ادبیات درس می‌داد. شعر می‌گفت. داستان می‌نوشت. رفعت کلمات را می‌فهمید. وزن واژه‌ها را حس می‌کرد. در صفحه‌اش به میوه‌ها و گل‌ها دقیق می‌شد. ظرافت‌شان را ادراک می‌کرد. رفعت زبان می‌دانست. به شاگردانش انگلیسی درس می‌داد. داستان نوشتن یادشان می‌داد. رفعت، شصت روز مداوم، پشت یک صفحه ایستاده بود [که نزدیک به ۹۰ هزار نفر عضو داشت] این ایدهٔ او بود: «ما عدد نیستیم.» او شصت روز، لاینقطع، قصهٔ شـهدای غـزه را برای دنیا تعریف می‌کرد. با چشم خیس می‌نوشت و می‌نوشت و می‌نوشت تا دنیا بداند بیست هزار نفر شـهید طی دو ماه، یک گزارش آماری از غـزه نیست، بیست‌هزار زندگی، بیست‌هزار روایت، بیست‌هزار داستان است که در گور دسته‌جمعی زیر خاک رفته. امروز، دکتر رفعت العریر، تبدیل شد به شـهید رفعت العریر. امروز اسـرائیل خانهٔ او را بمــباران کرد و رفعت و هر شش نفر عضو خانواده‌اش با هم شـهید شدند. امروز، تمام شاعران آزادهٔ جهان، تمام نویسندگان روشن‌ضمیر جهان در غـزه شهید شدند. امروز کلمه‌ای در غـزه زیر آوار ماند که مثلش نبود و نیست. واژه‌ای به آسمان رفت که بلند بود، خیلی بلند، آن‌قدر که به سرانگشت آرزو، دستم به بلندای قامت نستوهش نرسد؛ رفیع، درست مثل اسمش. رفعت العریر، اسطورهٔ من بود. تقلا می‌کردم بین او و خودم قرابتی پیدا کنم از جنس ادبیات و کلمات و زبان. آرزوبه‌دل بودم مثل او مؤثر باشم. او نظامی نبود، اما کلمه را مثل سـلاحی بی‌مانند میان انگشتانش می‌چرخاند و سمت ظالمان جهان شـلیک می‌کرد. رفعت، حاشیه‌نگار رنج فلـسطین بود. عکسش را ورق بزنید. به کلماتش برسید. این شعر اوست. رفعت نوشته «اگر من باید بمیرم، پس تو باید زنده بمانی تا داستانم را برای بقیه تعریف کنی. تا خرت‌وپرت‌هایم را بفروشی… و از لباس‌هایم، از بند کفنم، نخ بلند بادبادکی بسازی تا بچه‌ای در غـزه که بهشت در نگاهش خانه کرده در جست‌وجوی پدری که در چشم‌به‌هم‌زدنی شـهید شده، این بادبادک را، بادبادکی را که تو از من ساختی، ببیند و شده برای لحظه‌ای تصور کند فرشته‌ای‌ست که عشق را به او بازگردانده. اگر من باید بمیرم، بگذار این مرگ امیدی بیافریند، بگذار این مرگ افسانه‌ای باشد.» کلمهٔ عزیز من که امروز شـهید شدی تو کلمه‌ای. عدد نیستی. دنیا شاید اعداد را فراموش کند، اما کلمات را هرگز از یاد نخواهد برد؛ به‌خصوص اگر این کلمات، حماسه‌ای باشند، چنان که تو بودی. نوشته‌ی: پرستو علی‌عسگرنژاد https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌فقط پدر و مادرها ! فرزندها هم بدون اینکه ویدیو رو ببیینند برای پدر و مادرشون ارسال کنند 😁 🔹 | حجت الاسلام راشد یزدی ❣️ در حرم بمانید؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم 🌷💚🌷این معلم فداکار اشک انسان را در می آورد!🌷💚🌷 🔹️این کلیپ را ببینید؛🖐 🔸️ و نشر دهید!👋 💚🌹💚درود بر شرف چنین معلمانی..💚🌹💚 @کانال منتظران ظهور🤲 🌺@montzranzhoor🌺