eitaa logo
مجله مجازی همرزم
1.5هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
😎محتوای زیرخاکی شهدا 🕊️ 📱اطلاع رسانی برنامه ها و اخبار 🕊️ ارتباط با خادم‌الشهدا👇 @Hamrazm_mag_admin آدرس اینستاگرام ما 👇 https://www.instagram.com/hamrazm.mag
مشاهده در ایتا
دانلود
🛋خانه‌تکانی‌جبهه‌ها 📝اصلاً احتیاج نبود به تقویم نگاه کنیم؛ نسیم خوشی که در کانال‌ها و شیار‌ها می‌وزید، حکایت از بهار🍃 داشت، ناخواسته سر و صدای خمپاره و تیراندازی هم کم شده بود. انگار عراقی‌ها هم به سال نوی شمسی اعتقاد داشتند❗️ 🍃رسم خانه‌تکانی از برنامه‌های جالب سال نو بود که من یکی در تهران هم که بودم، همواره از آن می‌گریختم.😌 🍃جبهه دیگر این حرف‌ها را نداشت؛ با وجودی که سن و سالی نداشتیم، خودمان شده بودیم صاحب‌خانه، باید خانه‌تکانی می‌کردیم. 🍃 کسی هم دستور نمی‌داد، خودمان می‌دانستیم. هرچند که همه جبهه‌ها نظافت سنگر برای‌شان حکم اجباری پیدا کرده بود؛ ولی خانه‌تکانی سال نو فرق می‌کرد. بهانه‌ای بود که شکل و شمایل سنگر را هم بفهمی نفهمی عوض کنیم. اگر جا داشت، کف سنگر را بیش‌تر گود می‌کردیم تا کمرمان از خمیده رفتن درد نگیرد.😊 🍃در دیواره سنگی هم جایی به‌عنوان طاقچه می‌کندیم و مهر‌ها و جانماز‌ها 📿و قرآن‌ها📚 را آن‌جا می‌گذاشتیم. این‌طوری دیگر مجبور نبودیم موقع خوابیدن، مثل ماهی🐟 کنسرو به همدیگر بچسبیم. 🍃پتو‌ها را از کف نم گرفته سنگر بیرون می‌بردیم و در رودخانه آن سوی تپه می‌شستیم. آب گرم رودخانه، تن‌مان را هم صفا می‌داد. از صبح 🌤تا غروب کسی داخل سنگر نمی‌شد. فقط یک نفر آن را جارو می‌کرد. منتظر می‌ماندیم تا نم آن خشک شود. 🍃پرکردن سوراخ موش‌ها 🐭هم یک وظیفه‌ای مهم بود. نه گچ داشتیم و نه سیمان. مجبور بودیم یک تکه‌سنگ با لبه‌های تیز را در دهانه لانه‌شان فرو کنیم؛ ولی آن‌ها هم بی‌کار نمی‌نشستند😂؛ در کم‌تر از یکی دو روز، از جایی دیگر که اصلاً احتمالش را نمی‌دادیم، کانال می‌زدند و راه باز می‌کردند. 😐 🍃سنگر که تمیز می‌شد، حال و هوای دیگری داشت؛ فقط شانس آوردیم که پنجره‌های ۴۰ در ۳۰ سانتی‌متر، هیچ شیشه‌ای نداشتند که مجبور باشی به دستور مادرت آن‌ها را برق بیاندازی😁❗️ 🍃یک تکه گونی زمخت، بهتر از هزار شیشه نقش بازی می‌کرد. فقط کافی بود آن را بالا بزنی، تا کلی نسیم به داخل سنگر هجوم بیاورد و وجودت را صفا بدهد.😁 ✍راوی: رزمنده‌ حمید داودآبادی . . . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag
📝نقل و نبات گلوله 🌷لحظات سپری می‌شد و کم‌کم وارد سال ۶۰ می‌شدیم. در آن اوایل که چند ماهی از شروع جنگ نگذشته بود و عراق هم موفق به دستیابی به اهداف خود نشده بود. 🌿 ازاین رو نسبت به مسائل سیاسی کشور نیز حساسیت به خرج می‌داد. همه منتظر بودیم تا پیام نوروزی حضرت امام‌(ره) را از رادیو بشنویم. آقای خرازی پیام دادند که همه نیروها آماده باشند تا چنانچه در تحویل سال و در هنگام پخش پیام امام (ره) عراق خواست حرکتی از خود نشان دهد آمادگی مقابله داشته باشیم. همه با تجهیزات کامل و پوتین‌های بسته آماده هرگونه رزمی شده بودیم. سال که تحویل شد باران گلوله نیز از طرف عراق باریدن گرفت. 🌿آتش تهیه‌ی عجیبی فراهم کرده و سال جدید را با نقل و نبات گلوله تبریک گفت. شاید بتوان گفت در آن زمان چنین آتشی بی سابقه بود. هوا که روشن شد آقای خرازی را در خط دیدیم که با یکایک بچه‌ها دست و روبوسی می‌کرد و سال جدید را تبریک می‌گفت. 🌷برای بازرسی خط آمده بود و این‌که بفهمد آتش تهیه دیشب چه خسارتی به بار آورده است. او را که دیدیم روحیه گرفتیم. واقعا از همان زمان حضورش روحیه می‌داد و چهره متبسم و احوالپرسی گرم او که نصیبمان می‌شد خستگی از بدنمان برداشته می‌شد.😊 ✍راوی: رزمنده مرتضی شریعتی 🕊سردارشهیدحاج‌حسین‌خرازی . . . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag
|•🕊🌷🕊•| 🌷قبل از تحویل سال نو ۱۳۶۵ بود. فرمانده دسته آمد و گفت: همزمان با تحویل سال‌نو می رویم به طرف خاکریزها و به طرف دشمن حمله می‌کنیم. 🌷چون این فرد بزرگ‌ترین فرد از لحاظ سنی بود همان شب تصمیم گرفتیم که فردا برای عید دیدنی به دیدار ایشان برویم ولی قبل از این‌که ما به دیدارشان برویم ایشان به دیدار خدا رفت و در روز عید🕊 شهید شد. ✍راوی: احمد دریانی ✍پ.ن: هفت سینی که به جای سکه، سماق و سرکه←سرنیزه، سلاح،سنگر،سمبه و سقوط صدام در خود داشت. 🌷 هر «سین» که روی سفره گذاشته می‌شد نشانی از جنگ را با خود به همراه داشت. برخی گردان‌ها برای تکمیل هفت سینشان مین سوسکی، مین سبدی و سیم تله انفجاری می‌گذاشتند، آنها هر روز با تمام این «سین»ها زندگی می‌کردند. 🌷 «سین»هایی که پلی بود برای رسیدن به «شین» شهادت🕊. 🌷سفرهایی هم وجود نداشت و رزمندگان با انداختن چفیه و تکه پارچه‌های تمام وسایل را روی آن می‌گذاشتند و تلاش می‌کردند به هر نحو ممکن مراسم نوروز را در جبهه اجرا کنند. 🌷 سفره‌های ساده و بدون ادعای نوروز رزمندگان، مملو از عشق، اخلاص و ایثار بود و همگی از این سفره سیراب می‌شدند و در ذهن رزمندگان بسیاری ماندگار شده است. . . . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag
17.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬به‌اضافه‌یک‌شین 🎞هفت سین ما یک« شین» کم دارد، می دانی چیست⁉️ ✨ . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag
📝عید دیدنی 🍃عطر شبنم سبزه‌های خیس خورده و بوی تند باروت نم کشیده که از خمپاره تازه منفجر شده بلند بود، شامه را پر می کرد. 🍃 عیددیدنی و رفتن به سنگر بچه‌ها و عطر زدن به لباس‌های شسته که زیر پتوی کف سنگر اتو خورده بودند، این‌ها حکایت از نخستین روز سال‌نو داشت. 🍃داخل هر سنگر، عکس شاد و خندانی از امام به دیوار بود.دیده بوسی، صلوات، ذکر حدیث و تلاوت قرآن و سرانجام بسته های کوچکی📦 که تدارکات فرستاده بود، فضای جبهه را عیدی می کرد. 📨نامه بچه‌های کوچک از کیلومترها آن طرف‌تر و از شهرهای مختلف آمده بود و کودکان و نوجوانان خوش سلیقه، کارت‌های تبریک نقاشی شده، مقداری شکلات و آجیل، یک 🖊خودکار، یک دفترچه 🗒سفید و نامه ای 💌در این بسته ها گذاشته بودند و برای ما فرستاده بودند. ✍راوی: رزمنده حمید داوود آبادی . . . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag
•|🌷🕊🌷|• 🕊یاد شهیدان؛ 🍃رونق بهار است 🌷و نام‌شان رواج نور .... 🕊شهید سیاوش شریفی در کنار تصاویر رفقای🕊 شهیدی که 🌷اول نام‌شان «سین» بوده است. . . . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag
16.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬مسابقه‌بین‌رزمنده‌ها 🍃برادران به مناسبت عید باستانی سال نو را به شما تبریک میگم و ما هم در جبهه حق علیه باطل، هفت سینی تشکیل دادیم که اگر برادران هر کس برنده بشه و بیشتر بگه یک جایزه‌ای براشون تعیین کردیم❗️ 🌷از ابزار جنگی هر کس هفتا سین بگه ⁉️ برنده میشه👌😊❗️ 🎞شرکت کنندگان: 🍃 مهدی شجاعی اعزامی از مشهد 🍃محمد صادق ناصری اعزامی از مشهد . . . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag
36.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬نوروز ایرانی بهار🌸 مظهر امید است. پیام آور✉️ امید است... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┄┄ . . 🌟اینجا‌بیت‌الشهداست👇 🆔@hamrazm_mag