شهید محمدرضا کلهر.pdf
حجم:
4.4M
🍃صدا از رو به رو و شاید فاصله چند متری به گوش میرسید، چشمانم را تنگ کردم. صورتم از بخار نمناک شده بود و با چروکی که دور چشمها انداختم قطرات آب مثل دو مسیر باریک اشک روی گونههایم سرازیر شدند.
🍃میخواستم از روی کنجکاوی سایهای که هر لحظه واضح تر میشد ببینم.
🍃با نزدیک آمدنش و زمانی که کمتر از دو متر با هم فاصله داشتیم به ...
📕کتاب آخرین بار که دیدمش
📝خاطرات #شهید_محمدرضا_کلهر
🖊به قلم سمیرا سادات امامی
.
.
#همرزم
#کتابخوانی
#مجله_مجازی_دفاع_مقدس
.
.
آدرس ما👇:
🆔@hamrazm_mag
میخواهمحنظلهشوم.pdf
حجم:
3.26M
📕میخواهم حنظله شوم
📝توی قطار عازم جبهه بودیم. بچهها حال و هوای خاصی داشتند، باهم شوخی میکردند و خوش بودند.
حسین با شوخی های بچه ها میخندید🙂 و خودش هم شوخی میکرد.
من را هم برای صرف ناهار مفصلی رستوران قطار برد.
از جایی که چیزی از عروسیشان نگذشته بود پرسیدم :« آقا حسین ....»
📝خاطراتسردارشهید کیومرث( حسین) نوروزی و ایرج نوروزی
.
.
#همرزم
#کتابخوانی
#مجله_مجازی_دفاع_مقدس
.
.
🌟اینجا قرارگاه شهداست👇
🆔@hamrazm_mag