eitaa logo
همسایه
146 دنبال‌کننده
609 عکس
733 ویدیو
7 فایل
🌴همسایه‌سایه‌ات‌به‌سرم‌مستدام‌باد💚 🤝محتوای روزانه ی کانال: یه قسمت داستان صوتی جذاب😍 محتوای متنوع مناسبتی و جمعیتی😃 و گاهی مطالبی از خودم ادمین @Msfandiari
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام عیدتون مبارک اگه هنوز به دیدن سادات نرفتین پاشین یه یاعلی بگین💪 برین به نیت تجدید ولایت با امیرالمؤمنین ع، سادات رو تکریم کنین. در ضمن یعنی چی که یه سید امروز استراحت کنه😎 ما پریشب رفته بودیم پاساژ قدس ، برای خرید عیدی برای مهمونهای امروز، تو پاساژ جای سوزن انداختن نبود، سادات کلی عیدی خریدن من شاهد بودم😅 حتما برید خونشون تا تموم نشده، که بهتون برسه 😁 __________ 🔹 | عضو شوید👇 @hamsaaye
اینقدر حس خوبی داره ، وقتی با یه دوست که تو یه شهر مرزی ایران ، مثل ایرانشهر زندگی میکنه، حرف میزنی، چند دقیقه درد و دلش رو میشنوی. آخرش هم با خوبی و خوشی خداحافظی کنین. قول دادم از طرفشون خانم حضرت معصومه س رو زیارت کنم. روی عهدم هستم. _ما چند روزه اینجا جمع میشیم، با هموطنامون تلفنی حرف می‌زنیم. ازشون خواهش میکنیم اولا رای بدن، دوما به اصلح رای بدن، سوما دیگران رو هم تشویق به رای دادن کنن. _ داستانِ کتاب نامیرا و تنهاگریه کن، دائم تو ذهنم میچرخه. ما مامور به وظیفه ایم، نتیجه با خداست __________ 🔹 | عضو شوید👇 @hamsaaye
من از کتاب طرح کلی فهمیدم : خدا برای رشد ما انسان ها، اصلا عجله ای نداره، هر کس در هر زمانی، از حضرت آدم تا حالا، دو راه داره، یا میاد تو جبهه حق، یا نمیاد. اون کسی به هدف خلقت می رسه، که تحت ولایت الله قرار گرفته باشه و جهاد کرده باشه، (جهاد به معنای تلاشی که خارِ چشمِ دشمن و طاغوت زمان، باشه) این در حالیه که همه ی پیامبرانی که مبعوث شدن هم، حکومت به دستشون نرسیده اما، انسانها رو، یک مرحله، یک پله حداقل، به سمت توحید و به سمت حکومت الله رشد دادن. هر کس در پیشبرد این هدف، هر چقدر سهم داشته باشه، قطعا ماجوره. ✍اسفندیاری __________ 🔹 | عضو شوید👇 @hamsaaye
روز اول محرم _سلام خانم، وضعیت خیابون چطوره؟ مشکلتون حل شد؟ _نمیدونم، من دیگه تو اون خیابون نیستم. نباید یه قانونی برای این دسته های عزا وجود داشته باشه؟ ما خودمون امروز دلگیر نتیجه ی انتخاباتیم. وقتی راننده ی تاکسی گفت ما خودمون کم از دست این نظام داریم میکشیم، دیگه بغضم ترکید، پیاده شدم. با صورت پر از اشک و عصبانی از وسط شترا و طبل زنا رد شدم، با صدای بلند بهشون گفتم امام حسین راضیه شما راه مردم رو بستین؟ شماها مسلمونید؟ کسی که سوار یکی از شترا بود گفت خانوم ما اصلا دین نداریم، گفتم کاملا مشخصه، اگر دین داشتین مزاحم مردم نمیشدین، باعث فحش خوردن نظام نمی شدین. من که پیاده اومدم و تا خود بازار گریه کردم، برای مظلومیت نظامم. _ بله خانم درست میگین ، باید هماهنگ کنن. در هر صورت ببخشید. _________________ این شد که بغض من ، که از صبح تو گلوم گیر کرده بود، ترکید و هق هق زنان رفتم تا به کارم برسم. بازم خدا خیرش بده، سربازی که پشت تلفن صدو ده نشسته بود رو که هیزم به آتیشم نریخت و مودبانه عذرخواهی کرد. ______________ __________ 🔹 | عضو شوید👇 @hamsaaye
آقا شما اگه همچین دوستایی داشتین، چطوری خدا رو شکر می کردین؟ ______ 🔹 | عضو شوید👇 @hamsaaye
الان چهار ساعته برق مون رفته خب دنبالش آب مون هم قطع میشه واقعا طاقت فرسا میشه. ولی هر وقت برقمون قطع میشه، یاد حرف یه بنده خدایی می افتم از اون تیپ های ماهواره و اینترنشنال بین ها، یه بار خونه ما مهمون بودن گفت: "تو قم به خاطر وجود مراجع همه چی رو خوب نگه می‌دارند تو شهرستان ها مردم از بی آبی و بی برقی و ... رنج میبرن ولی قم قضیه اش فرق میکنه" خب انتظار دیگه ای هم از کسی که خوراک مغزش شبکه های اونوریه نمیشه داشت. الهی خدا هدایت کنه خودمون و همه عزیزانمون رو 🤲 ______ 🔹 | عضو شوید👇 @hamsaaye
باز امشب منم و این پسر بازیگوش. هرشب تصمیم می گیرم، دیگر فرداشب نمی آیم هیئت و نمی آورمش. آرام و قرار که ندارد. لحظه ای به من هم امان نمی دهد. با هر بیتی که مداح می خواند، به چشمانم خیره می شود دستی بر صورتم می کشد:" مامان منو نگاه کن." مگر می شود بخوانند: ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، و تو ساکت بنشینی و زار نزنی؟ خدایا ! می شود این کودک چند دقیقه بخوابد تا من یک دل سیر گریه کنم و دستانم را با ضرب نوحه ی ( آسمان در علقمه افتاده بر روی زمین/ پیش چشمان حسین. خفته در آغوش زهرا زاده ی ام البنین/ پیش چشمان حسین) بر سینه و سر بکوبم؟ هشت شب اول که به این منوال گذشت، نه چیزی فهمیدم، نه اشکی ریختم و نه دستی به سینه کوبیدم، اما دلم خوش است به اینکه این یکی هم بزرگ می شود و مانند برادرانش، خادم هیئت می شود، یا شاید سخنران یا نوحه خوانش... آن وقت من می توانم به اندازه ی این سالهای شور جوانی ام در روزهای میانسالی، سرم را بالا بگیرم، دل سیر اشک بریزم و غرق نشاط روضه شوم... ✍اسفندیاری ______ 🔹 | عضو شوید👇 @hamsaaye
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب خیلیا عازم عراقن، خوش به سعادتشون و باز این مداحی با دل ما چه ها که نمیکنه 😭 کاش یک روزی امام حسین جان مارو هم عاشورا بپذیرن من که لایق نیستم، ولی کرامت عادت بزرگان هست. عاشورا و عرفه و شب قدر رو حسرت می خوریم ولی خدایا! ما تمام سال به امید زیارت اربعین می گذرونیم، توفیق مَشّایه رو از ما نگیر 😭 ______ 🔹 | عضو شوید👇 @hamsaaye
چقدر معنای سجده ی زیارت عاشورا زیباست یه بنده خدایی میگفت: ما که معنای دعاها رو نمیفهمیم و خاصیتش رو نمیدنیم، خوندنش چه فایده ای برای ما داره؟ یه جواب جالب بهش دادن که: در هر صورت ما از خاصیت دعا بهره مند میشیم، مثل اینکه وقتی پرتقال رو میخوریم، ویتامین c به بدنمون میرسه، چه بدونیم ویتامین c داره، چه ندونیم👌 حالا معنی ذکر سجده ی زیارت عاشورا رو بخونیم و لذت ببریم *- اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی خدایا تو را ستایش می‏کنم، به ستایش شکرگزارانِ تو، بر غم و اندوهی که به من در مصیبت رسید، شکر خدا را ، بر این عزاداری و غم بزرگ من *- اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ خدایا روزیم گردان شفاعت حسین علیه السلام را در روز ورود (به صحرای قیامت ) و مرا ثابت قدم بدار در صدق و صفا، که با حضرت حسین (ع) و اصحابش که در راه خدا جانشان را نزد حسین (ع) فدا کردند، باشم. الهی آمین ولی خودمونیما همون عربیش قشنگ تره ☺️ __ 🔹 | عضو شوید👇 @hamsaaye
امروز منبری روی منبر یه نکته جالب گفت، گفت : رسانه ی معاویه ی ملعون در اون زمان ، که تونست باهاش حکومت کنه و کار رو به جایی برسونه که به راحتی جای حق و باطل رو عوض کنه ، یکیش، هفتاد هزار منبر و منبری بوده، " اینو که شنیدم یاد یه چیزی افتادم، چند سال قبل نزدیک خونه مون یه مسجدی بود که موضوع منبر روزانه ی امام جماعتش، تبیین و بازگوییِ سخنانِ روز رهبری بود. خدا خیرش بده مردم اون مسجد هم در اون برهه از زمان خیلی آگاه و فعال و با بصیرت بودن، جالب اینه که الان مسجدِ نزدیک منزل ما، یعنی مسجدی که قراره در قیامت شفاعتمون کنه یا ازما شکایت کنه، امام جماعتش ، اصلا با اسلام ناب و تراز انقلاب اسلامی ضدیت داره، یه روز رفتم بهش گفتم: حاج آقا میشه تو مسجد برای بچه ها کلاس قرآن بذارم؟ میدونی چی جواب داد؟ گفت: از سیاست نگید، هر کلاسی میخواهید بذارید. تکان عجیبی خوردم بعد از اون روز چند بار دیگه هم به این مسجد رفتم ولی سر نماز جماعت، عکس روی دارِ شیخ فضل الله نوری و جمله ی معروف شهید مدرس (سیاست ما عین دیانت ماست) در ذهنم می چرخید. ✍ اسفندیاری _ همسایه/ عضو شوید👇 @hamsaaye
صحبت های حاج آقا امینی، موسس مدرسه، بین نماز ظهر و عصر رزق امروز من بود این آیه رو توضیح دادن: وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ یعنی وقتی که ما انسان رو مبتلا میکنیم یا امتحان میکنیم. فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ یعنی وقتی رزقش رو کم میکنیم یعنی به بیماری دچارش میکنیم، یا فقر و تنگدستی یا یه برادر یا پدر معتاد یا بیمار، یا استعداد و هوش کم بهش میدیم، یا پدر و مادرش از هم جدا شده باشند. فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿١٦﴾ اون موقع هست انسان، تحت فشار قرار میگیره و میگه :"خدا به من اهمیت نداده، منو دوست نداشته، و خوارم کرده." فکرشو بکنید، اون خدایی که مهر مادری رو در مادر قرار داده و عاطفه و عشق رو خلق کرده، چطور میتونه به بنده ای یا همه ی بنده ها بی اهمیتی کنه، یا آزارشون بده! بعد حاج آقا گفتن: خود خدای مهربون، جواب داده که : کَلّا، هرگز، اینچنین نیست، ما نخواستیم کسی رو خوار کنیم بلکه، اینها امتحان و ابتلای انسان هست. تازه، اگر همه ی این نعمت ها رو هم خدا بهمون بده، بازم امتحان هست... (در حین صحبت های حاج آقا، تو فکر این بودم که، چقدر صحبت هاشون به جا و آرام کنندست، آخه ما دبیرا از یه سری مشکلات بچه ها مطلع هستیم، مثلا شاگردی که در کودکی پدرش رو از دست داده و الان هم با بیماری روماتیسم دست و پنجه نرم میکنه، یا شاگردی که تو خونه مشکل خانوادگی داره، دختری نوجوانی که پدرش برای اینکه بیاد دنبالش یک ساعت تاخیر میکنه و خدا می دونه ساعت دو بعد از ظهر تو دل این بچه چی میگذره! بله این دخترا ۱۳، ۱۴، ۱۵ ساله اند، آدم باورش نمیشه که پشت این خنده های قاه قاهشون، تو زنگ تفریح، چه مسائلی رو دارن تحمل می کنن.) ✍اسفندیاری _____________ (روزانه یک قسمت داستان صوتی جذاب) همسایه/ عضو شوید👇 @hamsaaye
رسم ارزشمند دست بوسی مادر مدرسه توحید ، هر سال برای روز مادر مادرها رو دعوت میکنن مدرسه امروز رفتیم تو کلاس ، تو نیمکت بچه ها نشستیم، روی میز آقای معلم یه جعبه شیرینی و یه ظرف موز که سلفون کشیده شده بود و یه روبان زیبا روش بود. بعد از چند دقیقه پسرا به صف وارد کلاس شدن، جلوی تخته رو به ما ایستادن. مادرها هم با ذوق و شوق، با چشم دنبال پسرشون میگشتن. دو ردیف شدن و چشم تو چشم آقا معلم بودن تا برنامه شون رو شروع کنن. با شمارش آقا معلم یه برگه از جیبشون در آوردن و شروع کردن به سرود خوندن. مادرِ من مادرِ من تو یاری و یاور من... بعدشم اومدن کنار مامان ها و دست مادرشون رو بوسیدن پارسال پسر من خجالت کشید دستمو ببوسه، امسال هم انتظار نداشتم ببوسه ولی دستم رو گرفت و بدون خجالت بوسید فضا سنگین و احساسی شده بود که معلمشون سکوت رو شکست و گفت خب حالا نوبت پذیرایی از مادرهای عزیز هست. خیلی مهمه که مدرسه روی ارزش های اسلامی کار کنن. ____________________ همسایه/ عضو شوید👇 @hamsaaye