یـوسـف بـعـد از مدتهـا خـریـد کرده بود. بـهـم گـفـت: خـانـوم! ناهـار مـرغ درسـت میکنـے🍗 😊
هـنـوز آشـپـزے بـلـد نـبـودم.😞 امـا دل رو زدم به دریـا و گفتـم: چشـم...😇
مـرغ رو خـوب شـسـتـم و انـداختـم تـوے روغـݧ. سـرخ و سیـاه شـده بـود 😰 که آوردمـش سـرِ سـفره.
یـوسـف مـشـغـول خـوردن شـد. مـرغ رو بـہ دندوݧ گرفتہ بـود و باهـاش کلـنـجار مـے رفـت.😮
مـرغ مـثـلِ سـنـگ شـده بـود و کـنـده نـمیـشـد.😐
تـازه فـهـمـیـدم قـبـل از سـرخ کردݧ بایـد آبپـزش مـےکـردم. کلی خجالت کشیدم.😥
امـا یـوسف مـےخنـدیـد و مـےگفت: فداے سـرت خـانـوم!😅 😍
#زندگی_به_سبک_شهدا😉
#شهید_یوسف_سجودے🌺
@hamsafar_TA_khoda
#زندگی_به_سبک_شهدا✨
زُل زدم توی چشماشــــــ
گفتم: آقا معلم!🤔
برا همسرتون درسے ، پیشنهادے ، بحثے نداری؟🌸
گفتــ: حالا دیگه خونه هم شده مدرسه!😣
گفتم : استاد استاده ، چه توی خانه و چه توی مدرسه!😉
گفتــ: هر وقت خواستی توے زندگیتــ نذر کنے ، نذر کن ده شب نماز شبـــ بخونی!😇
یکی دیگه هم اینڪه سحرخیز باش...
بچه ها رو هم از همین الان عادت بده به سحرخیزی و نماز شبــ .
#شهید_مجتبی_کلاهدوزان 🌹
@hamsafar_TA_khoda
#زندگی_به_سبک_شهدا🌸
🍃وارد خانه که می شد قبل از حرف زدن لبخند می زد. عصبانی نمیشد. صبور بود. اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم.
#شهید_علیرضا_عاصمی
#یادش_باصلوات🌷
🍃 @hamsafar_TA_khoda 🍃
#زندگی_به_سبک_شهدا
همیشہ همسرداری اش خاص بود ؛
وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم ، لباس هایش را می چید و از من می خواست تا انتخاب ڪنم ؛
از طرف دیگر توجہ خاصی بہ مادرش داشت .
هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید ،
تعادل را رعایت می ڪرد ؛
بہ خاطر دل همسرش دل مادرش را نمی شڪست ؛
و یا بہ خاطر مادرش بہ همسرش بی احترامی نمی ڪرد...
✍ بہ روایت همسر شهید مدافع حرم مهدی نوروزی 🌷
💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
❤️ #زندگی_به_سبک_شهدا
🌷دوم آبان ، عید غدیر سال نود و دو ، روز برگزاری جشن عروسی ما بود
🍃باحمید نیت کردیم برای اینکه در مراسم عروسیمان هیچ گناهی نباشد ، سه روز روزه بگیریم❤️
🌹به روایت همسرشهید ، حمیدسیاهکالی مرادی
📚یادت باشد ، فصل پنجم ص119
💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
🍃 شدیدا پیشنهاد میشه این کتاب رو تهیه کنید و کامل بخونید😉
#زندگی_به_سبک_شهدا
🍃روز سه شنبه دانشگاه برنامه داشتیم . از اول صبح به خاطر برگزاری همایش کلا سرپا بودم. ساعت دوازده بود که حمید زنگ زد وگفت که برای یک سری کارهای بانکی مرخصی گرفته و الان هم رفته خانه،پرسید برای ناهار به خانه می روم ؟
🍃گفتم : "حمید جان،ماهمایش داریم . احتمالاامروزدیر بیام. تو ناهارتو خوردی ، استراحت کن ."❤️
🍃ساعت پنج غروب بودکه به خانه رسیدم. حمید مثل مواقع دیگری که من دیرتر از او به خانه می رسیدم تاکنار در به استقبالم آمد🌷
ازدر پذیرایی که وارد شدم به حمید گفتم : " از بس سرپا بودم و خسته شدم حتی یه دقیقه هم نمی تونم بایستم ."
بعد هم همان جا جلوی در نقش زمین شدم.
کمی که جان گرفتم،به حمید گفتم :" ببخش امروز که تو زوداومدی من برنامه داشتم نتونستم بیام. حتما تنهایی توی خونه حوصلت سر رفته از بیکاری."🌹
🍃جواب داد:" همچین هم بیکار نبودم . یه سر بری آشپزخونه می فهمی 😉
🍃حدس زدم که ناهارگذاشته یا برای شام ازهمان موقع چیزی تدارک دیده باشد . واردآشپزخانه که شدم تمام خستگیم در رفت .😍
🍃با حوصله حدود 1000تا گردو دوپوست راکه چند روز پیش عمه ام به ما داده بود مغز کرده و فقط چندتایی مانده بود.
💕وقت هایی که حوصله اش می گرفت ، کارهایی می کرد کارستان☺️
🍃 گفتم :" حمید جان ! خدا خیرت بده . با این وضعیت کلاس و دانشگاه مونده بودم با این همه گردو چیکار کنم❤️
🍃حمید در حالی که با خوشحالی مغز گردوهای داخل سینی را این طرف و آن طرف می کرد ، گفت :" فرزانه ! ببین چقدر گردو داریم . یعنی تو می تونی هر روز برای من فسنجون درست کنی !"😶😂
📚یادت باشد ص 131
💕 @hamsafar_TA_khod
#زندگی_به_سبک_شهدا🌸
هر وقت خونه بود ، توی بچه داری کمکم می کرد. از شستنِ بچه گرفته تا پهن کردنِ لباسهاش رویِ بند
خلاصه از هیـچ کمکی دریغ نمیکرد. هیچوقت هم سختگیری نمیکرد که چیزی بخرم یا نه ... البته من
هم اهلِ ریخت و پاش نبودم ، عبدالله هم این رو می دونست ...
📌خاطرهای از زندگی طلبه شهید عبدالله میثمی
📚منبع: کتاب نیمه پنهان ماه11، صفحات 26 و33
#شهیدعبدالله_میثمی
🌷یادش با ذکر #صلوات
💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
#زندگی_به_سبک_شهدا
🍃شهید سید احمد موسوی راد ، فرمانده گردان یدالله تیپ 21 امام رضا (ع)
متولد: 1339 مشهد
شهادت :جزیره مجنون ، عملیات خیبر 1362
🥀مزار شهید : بهشت رضا (ع)
🍃اولش که قبول نمی کرد، بااصرارهای من بالاخره راضی شد ازدواج کند🌸
🍃معیارهایی برای انتخاب همسر داشت ، دلش می خواست همسرش باایمان باشد، می گفت :
مادرجون ! زنی میخوام که #باخداباشه ،دوست دارم طوری باشه که به حجابش افتخارکنم ❤️
🍃روز اول به همسرش گفته بود: من به خاطر این ازدواج کردم ، که دینم کامل بشه؛ چون بنای شهادت دارم ، میخوام وقتی شهیدشدم ، بادین کامل برم به دیدار خدا...
🌸پیامبر اکرم (ص)
نباید حسن صورت زن را بر دین داری او برگزید.
کنزالعمال ، ح44590
📚ازدواج به سبک شهدا ص 8
▪️ @hamsafar_TA_khoda ▪️