🔰 #همسفر_شهدا
✅همان شبی که از #مناطق_عملیاتی جنوب برگشت کمی سرفه میکرد. میگفت: چیزی نیست. سرماخوردگی است. خوب میشه.
❇️ #نماز_صبح را خواندم. میخواستم برم سر کار که مادر زنگ زد. گفت: سریع بیا حال علیرضا خیلی خرابه از نیمه شب تا حالا داره به خودش میپیچه.
✳️سید را بردیم #دکتر. تشخیص او هم #سرماخوردگی بود. به او سُرم وصل کردیم. دکتر گفت : اگر حالش بدتر شد ببریدش #بیمارستان
🔸چند نفری از دوستان سید و بستگان هم به دیدنش آمدند. حال علی لحظه بهلحظه بدتر میشد. یکی از بستگان گفت: چی شده چرا خوابیدی!؟ مرد که نمیخوابه، پاشو بریم #مسجد
👈سید همینطور که دراز کشیده بود دستش را بالا آورد و به نشانه #خداحافظی تکان داد و گفت: دیگه تموم شد!!
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
هدایت شده از همسفر شهدا
🌷 #شهید_مهدی_نوروزی (شیر سامرا)
🍃ولادت : ۶۱/۳/۱۵ - کرمانشاه
🍂شهادت : ۹۳/۱۰/۲۰ - العوینات سامرا
🍁آرامگاه : گلزار شهدای کرمانشاه
🌸مهم ترین علاقه مهدی، انجام وظیفه و گوش به #فرمان_رهبری بودن بود. چون در کارش خستگی نمیشناخت.
🌺در #فتنه ۸۸ به عنوان سرباز و مدافع #ولایت ، نقش آفرینی کرد و به خاطر حضور تاثیر گذار او ، از جمله دستگیری عوامل و پلمپ ستاد انتخاباتی #قیطریه که به صورت غیرقانونی فعالیت می کرد، باعث شد که شبکه های بیگانه او را به عنوان "حسین منیف اشمر" معرفی و او را مزدور #لبنانی خطاب کنند.
🔰 #همسفر_شهدا
🕊آخرین روزهای سید
✅مادر دوباره تماس گرفت و با ناراحتی گفت: زود بیا علی بیهوش شده! سریع خودم را رساندم. زنگ زدم #اورژانس رفتیم #بیمارستان_لقمان
❇️آزمایش های مختلفی از سید گرفتند که تشخیص تیم پزشکی بیماری #مننژیت بود. آزمایش #آنفولانزای A هم گرفتند اما منفی بود.
✳️سید بیهوش روی تخت بود. برای لحظاتی شدیداً بی تابی میکرد و تکان می خورد. خیلی ترسیده بودم. به توصیه پزشک، دستانش را به تخت بستیم. او بیقراری میکرد و من اشک میریختم.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
همسفر شهدا
💠 #اَلسَّلامُ_عَلَيْكَ_يا_اَباعَبْدِاللَّهِ 🌷هر گاه شهدا را در شب جمعه یاد کردید، آنها شما را نزد #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥درخواست شهید مدافع حرم از #امام_رضا علیه السلام:
🔰یه سلام به امام رضا میدم ، جوابش رو باید شب اول قبر بیاد بهم بده😔
🌷 #شهید_حمید_رضا_اسداللهی
همسفر شهدا
🔰 #همسفر_شهدا 🕊آخرین روزهای سید ✅مادر دوباره تماس گرفت و با ناراحتی گفت: زود بیا علی بیهوش شده! سر
🔰 #همسفر_شهدا
🕊آخرین روزهای سید
✅یکی از بچههای #مسجد آمده بود #بیمارستان_لقمان ، میگفت: سید این چند روزه خیلی عجیب شده بود. در سفر جنوب هم گفته بود این آخرین سفر من است!
❇️اونروز #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری هم دلتنگ سید شده بود و اومد بیمارستان
✳️خیلی ناراحت بودم. تنها برادر عزیزتر از جانم در مقابلم دست و پا میزد و من هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم. کمی که آروم شد دستانش را از میله های تخت باز کردیم. گوشی خودش را کنار سرش گذاشتم. صدای مداحی پخش میشد.
✅شعری که خیلی علاقه داشت را برایش گذاشتم. شعر بچههای جنگ:
🔸نسیمی جانفزا میآید، بوی کر،بُ وبلا میآید...
❇️کمی هوشیاری داشت، دستش را کمی بالا آورد و مانند سینهزنی به سینه اش میزد! کاری نمیتونستم بکنم. فقط او را نگاه میکردم و اشک میریختم.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
هدایت شده از همسفر شهدا
💠رهبر انقلاب:
🔰شبهای #قدر اگر میخواهیم دعای مستجاب داشته باشیم، #شهدا را شفیع قرار دهیم.
🌷 #شهید_حمید_رضا_اسداللهی
هدایت شده از همسفر شهدا
▪️یک عمر تماشای دری خون آلود
▪️یاد آور حادثه ای سرخ و کبود
▪️کم کم به علی بال پریدن می داد
▪️ای تیغ نیازی به حضور تو نبود