eitaa logo
همسفر شهدا
365 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
511 ویدیو
107 فایل
🌸وبلاگ همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی http://hamsafarshohada.blog.ir 🌺وبلاگ شهید محمد هادی ذوالفقاری http://hadizolfaghari.blog.ir @atrmehr313
مشاهده در ایتا
دانلود
15.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥قسمتی از كتاب فتح خون با مداحی حاج محمود کریمی 🔸کُلُّ یَومٍ عاشُوراءُ وَ کُلُّ أرْضٍ کَرْبَلا 🏴شب چهارم محرم ۹۷
🔰 #همسفر_شهدا 🌸سید می‌گفت: دشمن از ابزارهای جدید برای #تهاجم_فرهنگی استفاده می‌کند ما هم باید با همان ابزار #کار_فرهنگی کنیم. 🌺با وجود مشکلات مالی، تلفن همراه جدید خرید. کلیپ‌هایی از #شهدا و #شهید_آوینی و ... درست می کرد و از طریق گوشی ارسال می‌کرد. 🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
🔰 #همسفر_شهدا 🌸کار در #مسجد ضمانت اجرایی نداشت. بارها می‌شد که در اوج کار همان دوستان همیشگی، سید را تنها می‌گذاشتند. سید می‌ماند و دنیایی کار، ناراحت می‌شد اما خسته نه! 🌺 #شهید_آوینی الگوی خوبی برای این لحظات بود. یاد سختی‌هایی که او در صحنه‌های نبرد برای برنامه روایت فتح کشیده بود می‌افتاد. 🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
🔰 ✅ثمره برنامه‌های خوب وحساب شده سید، تربیت مربیانی بود که هم اکنون در کانون و مساجد اطراف محله غیاثی فعالیت دارند. 🔹تربیت یافتگان او کارهای چندین مسجد را راه‌اندازی کردند. 🔸یکی از همین افراد بود. 🌷 همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی
🔰 #همسفر_شهدا 🌸سید اولین اردوی بلند مدت را برای کانون نوجوانان #شهید_آوینی در دماوند برنامه ریزی کرد. 🌺برنامه‌ها خیلی خوب اجرا شد. #کوهنوردی ، #فوتبال ، #نماز_جماعت و... معمولاً این برنامه‌ها خالی از مشکلات نیست. 🌼سید در این شرایط بهترین تصمیم‌ها را می‌گرفت. کاری می‌کرد که بچه‌ها احساس خستگی و دلزدگی نکنند. 🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
🔰 ✅رفته بود سراغ بچه هایی که از کانون فرهنگی رفته بودند. کلی با آنها صحبت کرد. می گفت و می خندید. 🔸گفتم: اگه این هارو قبول داری پس چرا ...؟ ❇️گفت: می ترسم به خاطر اشتباه من از کانون رفته باشند. می خواهم از دلگیر نباشند! 🌷
🔰 ✅بچه‌هایی که از سال ۸۴ کانون بودند حالا می‌توانستند به عنوان فعالیت نمایند. سید چندین جلسه برگزار نمود و مسئولیت کارها را به آنها واگذار کرد. ✳️برنامه های ، ، کلاس های تقویتی هم از برنامه‌های تابستان ۸۸ بود. برنامه‌ریزی را هم انجام داد. ❇️هر روزی که نبود با تماس تلفنی از نحوه کار با خبر می‌شد. حالا دیگه کانون توسط شاگردان سید اداره می‌شد! 🔴👈حضور سید خیلی کم شده بود. نمی‌دانم، شاید می‌خواست بچه‌ها آهسته‌ آهسته کانون را تجربه کنند! 🌷
🔰 🕊آخرین روزهای سید ✅تابستان ۸۸ بود ،روز بود و شروع آخرین سفر سید. ❇️محل قرار بچه‌ها را انتخاب کرد. سر مزار ، می‌خواست با الگوی زندگیش هم خداحافظی کنه. ✳️از همانجا حرکت کردیم به سمت جنوب. این سفر عجیب تر از دفعات قبل بود. مدت این سفر ده روز بود. سید هر روز با تماس می‌گرفت و را پیگیری می‌کرد. 👈سید نورانیت خاصی پیدا کرده بود. این را دیگر بچه‌های هم می‌گفتند. 🌷
🔰 سید : ✅می نویسم به یاد آنانکه نوشتند از عشق، می نویسم به یاد آنانکه نوشتند از خون، آن هم با قلمی که جوهرش از خون بود. می نویسم به یاد آنانکه نوشتند از حقیقت. ✳️همان حقیقتی که در بازی روزمره ما گم شد! و از آن فقط یک نوشته ماند. ❇️می نویسم از آنانکه با چهره های نورانی و زیبایشان را زنده کردند. 🔸اما ما آن را به بازی گرفتیم و فراموشمان شد! 🔹می نویسم، از آن هدفی که به خاطرش خون ها روی زمین ریخته شد. اما ما هدف اصلی که ادامه راه و و می باشد را بازی زندگی خودمان می بینیم! 🔸می نویسم به یاد آنانکه مرگ را به بازی گرفتند. و چه زیبا گفت که: 🔹«هنر آن است که بمیری قبل از آن که بمیرانندت.» 🔸چه زیبا گفت : 🔹حقیقت این عالم فناست، انسان را نه برای فنا که برای بقا آفریدند. 🔸چه جسم ما در حرکت باشد و چه نباشد هدف بقاست. از حالا هم می توان به بقا رسید. 🔹پس از همین حالا خودمان را می میرانیم و شهید می شویم! ✍سید علیرضا مصطفوی 🌷
🔰 سید : ✅مگر حتما باید جسم از بین برود. وقتی دنیا را خواسته های نفسانی و بی ارزش ببینیم آن وقت می فهمیم که برای هیچ و پوچ خودمان را به سختی می اندازیم. ✳️و به این نتیجه می رسیم که ما را برای بقا آفریدند، بقا یعنی زنده شدن، بقا یعنی هدف. ❇️بقا همان است که برای رسیدن به آن کربلایی شدند. خیلی ها به یاد اربابشان از به رسیدند. 🍃خیلی ها سر از بدنشان جدا شد. خیلی حتی جسمشان نیز برنگشت. چرا که و مخفی بودن یکی از راه های رسیدن به بقا است. 🍃بقا همانست که علیه السلام برای اثبات آن راهی شد. و به خاطر آن سرش بر روی نیزه ها رفت. آری بقا یعنی اینکه سر بریده بخواند. 🍃خواست بگوید: ای مردم اگر دین ندارید باشید. آن زمان هم مردم در بازی دنیا راه خود را گم کرده بودند. همانند این دوران که از بعضی وقتی سوال می کنیم هدف چیست؟ می مانند. 🍃مگر حسین ابن علی علیه السلام به شهادت رسید که ما گریه کنیم و بر سینه بزنیم!؟ 🍃آری گریه کردن و بر سینه زدن خوب است اما نمی دانیم چه سود! 🍃نوکری واقعی یعنی ادامه راه علیه السلام و چه زیبا گفت: : 🍃"چه جنگ باشد و نباشد را من و تو از کربلا می گذرد." 🍃یعنی اینکه: و و این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند. 🍃پس ما برای رسیدن به هدفمان زمان و مکان نمی شناسیم. هر جا که باشیم کربلایی می شویم و به پا می کنیم. ✍سید علیرضا مصطفوی 🌷
🔰 اول - قسمت سوم ✅ای خدای بزرگ؛ اگر خواسته یا نا خواسته در حق کسی ظلم و ناحقی کردم از من درگذر. ❇️و اکنون از همگی دوستان و آشنایان و اقوام که مدیون آنها هستم حلالیت می طلبم و امیدوارم که از من راضی باشند. ✳️وسایل شلوغ ما هم شاید با اموال دیگران و آمیخته شده باشد. در صورت امکان آنها را شناسایی کنید و تحویل صاحبشان دهید و بقیه آن را در صورتی که دیگران نیاز دارند به آنها بدهید. 🔸از دوستان مسجدی نیز تقاضا دارم که از تمام اهداف و آرمانها و برنامه هایی که در و کانون نوجوانان وجود دارد حمایت کنید و آن را به سر منزل اصلی برسانید. والسلام علیکم و رحمت ا... برکاته ✍سید علیرضا مصطفوی 🌷
🔰 اصلی ✅با سلام به عجل الله و درود بر ادامه دهنده راه و سلام و درود بر امت که همیشه را زنده نگاه داشته اند چه پای بیرق ها چه در میادین جنگ و در کارزارها. ❇️این متعلق به بنده عاصی گنه کار می باشد. ✳️شخصی که عمر خود را در جهالت و سیاهی گذراند و کدام جهالت بالاتر از غافل بودن از که امیدوارم خداوند به خاطر اجداد طاهرین آن بزرگوارها ما را ببخشد. ✅بنده حقیر از این جمله استمداد می جویم که گفت: ❇️"می گویند گنهکاران را در این غافله راهی نیست اما پشیمانان را که می پذیرند" ✳️هم اکنون که می بینم عده ای در تاریکی فرو رفته اند احساس خطر می کنم و برای آنها تأسف می خورم و برای آنها از خداوند طلب هدایت می کنم. ✅مگر در وصیت نامه شهدا نخواندید که کرار‌‌ا‍ً گفته اند: 🔺امام و را تنها نگذارید 🔹مگر عمری ندا سر ندادید که "ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند" 🔸مگر تاریخ را ندیدید که چگونه امام خویش را تنها گذاشتند و کاری کردند که مولا سر بر چاه بگیرد و با چاه درد و دل نماید. 🔹وای بر شما که اکنون فریب خوردید و مشغول بازی های دنیا و سیاست شدید و راه را گم کردید محور اصل است اما شما به خاطر منافع خودآن را زیر پا گذاشتید. 🔸عده ای به تکه ای پارچه متمسک شده اند که اَنَهُ ورقه های را سر به نیزه گرفته اند. 🔹عده ای الله اکبر می گویند مثل کسانی که سر از بدن علیه السلام جدا کردند و الله اکبر می گفتند.