eitaa logo
همسفر شهدا
370 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
511 ویدیو
107 فایل
🌸وبلاگ همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی http://hamsafarshohada.blog.ir 🌺وبلاگ شهید محمد هادی ذوالفقاری http://hadizolfaghari.blog.ir @atrmehr313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 🔴 🌸يكي از دوستان قدیمی با كت و شلوار خيلی شيك آمده بود و می خواست با آب حوض دوكوهه بگيرد. هادي رفت كنار اين آقا و چند بار محكم با مشت زد توی آب! 🌺سر تا پای اين رفيق ما خيس شد. يك دفعه دوست قدیمی ما دويد كه هادی را بگيرد و ادبش كند. 🌼هادی با چهره اي مظلومانه شروع كرد با زبان لالی صحبت كردن. اين بنده خدا هم تا ديد اين آقا قادر به صحبت نيست چيزی نگفت و رفت. 🔴👈شب وقتی توی اتاق ما آمد، يكباره چشمانش از تعجب گرد شد. هادی داشت مثل تو جمع ما حرف می زد! 🌷 🇮🇷کانال «شهید محمدهادی ذوالفقاری» 🆔 @shahidzolfaghari
🔰 🔴 ✳️ بودیم. 🌸پتوي بزرگ داشت كه به آن می گفت «پتوی اِجكت» يا پتوی پرتاب! 🌺يكی از بچه ها را روی آن می نشاند و بقيه دور تا دور پتو را مي گرفتند و آن شخص را به بالا و پايين پرت می كردند. 🌼يكبار سراغ يكي از رفت. هادی به او گفت:‌ حاج آقا دوست داريد روي اين پتو بنشينيد؟ حاج آقا هم عبا و عمامه را برداشت و نشست روي پتو. 🌸هادي و بچه ها چندين بار حاج آقا را بالا و پايين پرت كردند. و در آخر هم با يك پرتاب دقيق حاج آقا را انداختند داخل حوض معروف 😄 ✅بعد از آن خيلي از خادمين دوكوهه طعم اين پتو و حوض دوكوهه را چشيدند! 🌷 🇮🇷کانال «شهید محمدهادی ذوالفقاری» 🆔 @shahidzolfaghari
🔰 🔴 🌸 و گذاشته بودیم خودرویی که حامل بود از دستمان فرار کرد 🌺هادی با یکی از دوستان دنبال ماشین رفتند و در فرصت مناسب خودرو را متوقف کردند که سرنشینان متواری شدند 🌼 دنبال یکی از آنها رفت و بعد از مدتی در کمال تعجب و با دست خالی او را که دو برابر هیکل خودش بود دستگیر کرده بود. 🔴👈هادی نترس بود و شجاعت خاصی داشت که در موارد مشابه نیز برای همگان ثابت شده بود. 🌷 🇮🇷کانال «شهید محمدهادی ذوالفقاری» 🆔 @shahidzolfaghari
🌷 #شهید_غلامرضا_لنگری_زاده 🍃ولادت : ۶۵/۱۰/۲۱ - کرمان 🍂شهادت : ۹۶/۱۱/۵ - بوکمال سوریه 🍁آرامگاه : گلزار شهدای کرمان 🌸به #نماز_اول_وقت اهمیت می داد و اگر کسی #غیبت می کرد با یک نکته طنز و #شوخ_طبعی که داشت حرف رو عوض می کرد. 🌺بخشی از #حقوق خود را به افراد #نیازمند اختصاص داده بود 🌼در آخرين مكالمه بيسيمی اش بعد از #مجروح شدنش گفت سلام من رو به آقا برسونيد که بعد از گفتن این جمله به وی #تیر_خلاص شلیک شد.
هدایت شده از همسفر شهدا
🌷 #شهید_غلامرضا_لنگری_زاده 🍃ولادت : ۶۵/۱۰/۲۱ - کرمان 🍂شهادت : ۹۶/۱۱/۵ - بوکمال سوریه 🍁آرامگاه : گلزار شهدای کرمان 🌸به #نماز_اول_وقت اهمیت می داد و اگر کسی #غیبت می کرد با یک نکته طنز و #شوخ_طبعی که داشت حرف رو عوض می کرد. 🌺بخشی از #حقوق خود را به افراد #نیازمند اختصاص داده بود 🌼در آخرين مكالمه بيسيمی اش بعد از #مجروح شدنش گفت سلام من رو به آقا برسونيد که بعد از گفتن این جمله به وی #تیر_خلاص شلیک شد.
🔰 🔴 ✳️ بودیم. 🌸پتوي بزرگ داشت كه به آن می گفت «پتوی اِجكت» يا پتوی پرتاب! 🌺يكی از بچه ها را روی آن می نشاند و بقيه دور تا دور پتو را مي گرفتند و آن شخص را به بالا و پايين پرت می كردند. 🌼يكبار سراغ يكي از رفت. هادی به او گفت:‌ حاج آقا دوست داريد روي اين پتو بنشينيد؟ حاج آقا هم عبا و عمامه را برداشت و نشست روي پتو. 🌸هادي و بچه ها چندين بار حاج آقا را بالا و پايين پرت كردند. و در آخر هم با يك پرتاب دقيق حاج آقا را انداختند داخل حوض معروف 😄 ✅بعد از آن خيلي از خادمين دوكوهه طعم اين پتو و حوض دوكوهه را چشيدند!